مطالب نویسنده

محتاج یک نگاهتم

مصطفوی 20 خرداد 1395 4136 کلیک ها

بوی عطر وجودت کوچه را فراگرفته است

سنگفرش کوچه و حتی دَر و دیوار مهد جمال و احسن گویان به روی زیبای تواند

با این حال برخی منکر وجودت، و برخی سخت دلیل و برهان به بودنت فراهم می کنند

برخی به روشنیِ روز تو را دیده و دلیل سازی و برهان تراشی در این راه را سخیف می دانند 

صدای آمد و شدت را هر لحظه می شنوم
باز گاه از خود می پرسم، کجایی؟! اصلا هستی؟! و خلا وجودت را گاه خوب حس می کنم
گاه هرچه سعی می کنم نمی توانم با چشمانم لمست کنم
حِست می کنم ولی فریادم به ندیدنت بلند است
انگار هزاران بار تو را دیده ام، ولی باز چشمم گدای دیداری هرچند کوتاست
همواره مشتاق و منتظر دیدنت
انتظار کنار رفتن پرده ها و دیدنت در پشت پنجره بی طاقتم می کند
می بینم که چهره به دیگران می گشایی و گاه سخاوتمندانه و گشاده رویانه
و گاه کسانی را چنان ترشرویی و خسیس، که انگار از یک نیم نگاه هم دریغ می کنی
و آنگاست که در بسیاری از آنچه که مطمئن به داشتنش تو را می دانم، شک می کنم
لذت دیدارت را در چشمانِ بسیاری دیده ام
چشمانی هم از دیدارت نوری درخشان گرفته و چون ماه در آسمانِ شبِ مان می درخشند
اما خود همچنان انتظارِ چشم در چشم شدنت هستم
و تنها همین است که اِغنایم می کند
گاه حس می کنم هزاران بار چشم در چشم شده ایم
اما باز به لذت یک دیدار چشم در چشم محتاج و منتظرم
عقده ایی شدم که آیا به یک بار چشم در چشم شدن استحقاق ندارم؟!!
دیگرانی را می بینم که هر وقت و بی وقت آنان را به نگاهی مهرورزانه و سخاوتمندانه می نوازی
باز خود را می بینم که گاه در حسرت یک نیم نگاهت مانده ام
گاه خود را در نگاهت غرق می بینم، و گاه نیز غم نیم نگاهی از جانبت مرا می کشد
پدیدارترت می خواهم، بی پرده، بی حجاب، روشن تر از روز
اختصاصی ات می خواهم، در تنهایی و بی حضور هیچ غیر
چشمان بی شماری به لذت چشیدن نور چشمت محتاج و منتظرند
و تو به تنهایی حریف این همه چشمی و می توانی انجمنی را به لحظه یی به وجد آوری
آری تو می توانی به لحظه ایی دل همه را بدست آوری
به تو امیدوارم در حالی که گریزی هم از تو نیست
چشمان نرگس شهلایت بی مثالند
و مرا جز نگاهت درمانی نیست

+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت 12:5 شماره پست: 596

دور از ادب

مصطفوی 20 خرداد 1395 2118 کلیک ها

گویند دور از ادب بود خرده گرفتن به تو

گو که کیست جز تو مختار؟!

 تا بگیرم خرده بدو 

+ نوشته شده در شنبه هفتم دی ۱۳۹۲ ساعت 17:49 شماره پست: 371

چه کنم که جز مویه نماندست مرا

مصطفوی 20 خرداد 1395 5397 کلیک ها

یکی گوید

این همه شکوه و شکایت ز بهر چیست؟!

گویم که ز درد ریشه می گیرد

گوید که بس کن این مویه ی بی انتهی و بی معنی را!!!

گویم که زنده است دلم به درد و واگو کردن درد

دل بیدرد مرده ایست در هامون

مرده را کی بود واگو کردن درد؟!

ای درد آشنای

و ای آشنای دوست

بشنو تو درد و درمان مکن مرا

درمان تو پایان درد و بیدردی است 

پایان رابطه ایست 

که برقرار می باید

+ نوشته شده در شنبه هفتم دی ۱۳۹۲ ساعت 17:6 شماره پست: 370

ای پاک تر ز باد، وزیدن تورا سزاست

مصطفوی 20 خرداد 1395 1934 کلیک ها

تند باد من، کی وزیدن شایدت؟

فخر پاکی، کی وزیدن بایدت؟

روزگار از ما خزان ها کرد باز و بازهم

ای خزان ظلم دوران، کی وزیدن بایدت؟

یاورانت پی ز پی رفتند از دامان ما

ای شهادت، ای شعور؛ کی وزیدن بایدت؟

تند باد حق، کجا بانک ان الحق تو را؟

در پس تزویر دوران، شنیدن بایدت؟

ظلم خصم و طعنه یار و سوال همجوار

پرده اندازی ز غیبت، در کجا می بایدت؟

حق تعالی وعده ی روی تورا دادست ما را بار بار

ای تو طوفان، وعدها را کی تحقق بایدت؟

چون نسیم روی پاکت روز و شب بر ما وزان

از تو طوفان، انتظار ماست، دمیدن بایدت

چرخ گردون زین همه ظلم و تعدی در گل است

بادبان این جهان را، چون وزیدن شایدت.

خصم اینک بر مزار جد و اجدادت جسارت می کند

خشم آتش گون و طوفان زا، هزاران بایدت

بانک "انا فتحنا" را سزا باشد تو را

بر سر سر درب آن، وادی ایمن بایدت

کاسه صبر همه از فقد یار دلنواز

می شود چون چشمه جوشان، پس تقلا بایدت

یاد آن سرچشمه های باد افزای شما

می نوازد قلب دوران، یاد یاران بایدت

آمدن بر سر نشستن، خارها رفتن زما

 ای تو طوفان محبت، نو دمیدن بایدت 

+ نوشته شده در شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 22:19 شماره پست: 281

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در راز و نیازی با ایزد یکتا؛ تو ر...
خدا را نميشناسند،فهم نميكنند؛ بلكه به كار ميگيرند. دينداری به معنای داشتن يك سلسله معارف و عقائد در...
- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
توزیع بیش از ۴۷ هزار تن روغن مایع مسموم و تاریخ گذشته در دولت ابراهیم رئیسی توزیع بیش از ۴۷ هزار تن...