مصطفوی

مصطفوی

تاریخ را چو بنگری این جمله دکتر علی شریعتی (درود خداوند بر روان پاکش باد) را به عینه می بینی. انگار خداوند چرخه ای از زندگی ها را به وجود آورد که مشت های بسته را باز کند و آدم ها را در عرصه زندگی شان بیازماید و مشت ها باز نشده را وا کند و خوشا به حال آنانی که وقتی مشت شان باز شد گند آن دماغ خودشان و دیگران را نیازارد. که اگر این حادثه در پایان عمرشان اتفاق افتد دیگر مجالی برای جبران آن نخواهد بود. خدایا مشت ما را موقعی باز کن که توان جبران داشته باشیم.  

دنیا را خداوند به وجود آورد و به تک تک بشر جدا جدا وقت داد تا خود - مشت خود را آنطور که مایلند باز کنند (اختیار). می توانند طوری باز کنند که وقتی باز کردند از آن بوی خوش عنبر آید و یا این که بوی تعفن!!!. و در ید قدرت من و توست که چگونه آن را (مشت بسته خود را) رقم زنیم. دنیای من و شما و بزرگ ارتش داران و بزرگ سپاه داران نیز با هم تفاوت نمی کند هر فردی از ما در حد و حوزه قدرت و نفوذ خود نقش خود را بازی خواهد کرد.

داستان حاتم طائی و آن مرد بیابانی را شنیده ایم که حاتم طائی در جواب سوال یکی از میهمانان خوان کرمش که سوال کرد از خود کریم تر هم دیده ای ؟!! که حاتم گفت آری شبی در بیابانی گم شدم و میهمان فردی بیابانی. که او بُزی را در آن شب برایم کشت و غذایی به من داد در حالی که آن بز تمام داراییش بود. او از من کریم تر است زیرا کرامت من تا آن حد نبوده است که تمام اموالم را ببخشم در حالی که آن فرد بیابانی در یک حرکت تمام داراییش را به پای من گم شده در بیابان ریخت در حالی که نمی دانست میهمانش حاتم است با آن همه دارایی.

از این داستان متوجه می شویم که اگر چه ممکن است دامنه مانور ما در قدرت نمایی و عمل در حدی بسیار پایین تر از بزرگ قدرت مداران باشد لیکن هر کس در حد توان و حوزه قدرت خود می تواند در گردش عمر - خود مشت خود را باز کند و یا رسوا شود و یا همچون "نفس مطمئنه" ای در درگاه خداوند حاضر شود.

پس بین دزدی بزرگ و دزدی کوچک و بین اختلاس بزرگ و اختلاس کوچک و بین ظلم بزرگ و ظلم کوچک و... تفاوتی نسیت و تنها خالق جهان در ارزیابی میزان آن به وُسع انجام دهنده آن توجه خواهد کرد و برای نمره دادن به عمل خواهد سنجید که فاعل آن چقدر قدرت داشت و در مقابل چقدر مرتکب (عمل خوب یا بد) شده است و همین (وُسع) میزان سنجش این قبیل کارها (چه خوب و چه بد) خواهد بود.

پس نباید گفت من که کاری نکردم (بیشتر از این توان نداشتی).

این چرخ گردون نسل ها خواهد چرخید و مشت ها وا خواهد کرد و روسوا ها و سربلند ها از خود به جای خواهد گذاشت. 

و این قصه ادامه دارد تا خداوند تصمیمی دیگر بگیرد.

 

+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم تیر ۱۳۹۱ ساعت 16:48 شماره پست: 172

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

اول تیر- روز یلدا

به قول یکی از دوستان که با پیامکی عنوان داشت "ما بلندترین تاریکی (شب یلدا) را به هم تبریک می گوییم و آن را با چنان سنت های مفصلی تجلیل می کنیم (که البته لازم است و مبارک) اما از کنار بلندترین روز سال و روشنایی به راحتی می گذریم. این در حالی است که خداوند با چه نظمی این دو واقعه را در طول سال قرار داده اولی را در آغاز چله زمستان و دومی را شروع "چله تابستان." روزهای شاد زندگیتان به بلندی روز اول تیر و تیره بختی ها به کوتاهی شب های تیرماه باد. عمر مستبدین به کوتاهی شب های تابستان و عمر روزهای آزادی ملت ها به بلندای روز اول تیر باد.

+ نوشته شده در یکشنبه چهارم تیر ۱۳۹۱ ساعت 16:59 شماره پست: 171

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

بازار توهین در دوره جاهلیت است که رونق می گیرد و از نشانه های دوره ی جاهلیت، سقوط انسانیت می باشد. و اگر به تاریخ ظهور انبیا (ع) نگاه کنیم با مزمن شدن سقوط انسانیت بود که خداوند پیام آوران خود را به سوی انسان اعزام می داشت و خداوند زمانی پیامبر رحمتش را (که آخرین از این نوع بود) اعزام کرد که انسان در اوج سقوط بود و جاهلیت بیداد می کرد و فرستاد او (ص) را تا انسان را به خود آورد. اما همان زمان نیز در کنار رسول رحمت (ص)کسانی بودند که در شدت توهین های طرف مقابل به پیامبر و...، جو زده شده و به مقابله به مثل می پرداختند و به مقدسات بت پرستان فحش و ناسزا می گفتند و در این جا بود که خداوند خود شخصا از طریق وحی مسلمین را حتی از توهین به مقدسات مشرکین باز داشت این در حالی بود که مقدسات مشرکین چیزی جز مجسمه هایی سنگی نبود که اوج آن در اجسام سنگ ساخته ای به نام "لات" و "عزی" نبودند. در آن زمان این بت ها توسط مشرکین (که سقوط فکری زیادی را دچار شده بودند) به مرور به امور تقدیس شده ای تبدیل شده بودند و با زیاده روی که در این زمینه شده بود لات و عزی به نام هایی بزرگ و مقدس برای مشرکان تبدیل شده بودند که برای آن پیراهن جر می دادند، اما خداوند با اذعان به این امر، باز نگاه داشتن جانب احترام همین بتان نیز بر مسلمین در مقابل مشرکین توصیه گردید. همین حالت را در جنگ های امیر مومنان علی (ع) می توان دید، که ایشان نیز طرفداران خود را از مقابله به مثل در این زمینه باز می داشت. این است بنای اسلام و اسلامیان در این زمینه که تکلیف آنان روشن است. و اما ما هم امروز باید راه و روش ائمه اطهار و خاندان رسالت (ع) و پیامبر اعظم (ص) را در مواجهه با چنین پدیده هایی را در زمان حضورشان مطالعه کنیم و در مواجهه با تکرار این پدیده در مقابله با آن به این رفتار تاسی جوییم. ببنیم آنان با دشنام دهندگان به خود چه می کردند و ما هم که پیرو آنان خود را می دانیم، در غیاب شان، به همان شیوه عمل کنیم، نه کمتر و نه بیشتر.

اما به برادران و هم نوعان خود در جبهه مقابل نیز توصیه می کنم که برای مقابله با طرف مقابل خود به توهین دست نیازند که این شیوه جاهلان است. توهین و هتک حرمت به اعتقادات دیگران از هیچ انسانی پذیرفته نیست، زیرا این نشانه کم آوردن است، فردی که منطق دارد و حرف برای گفتن دارد نیازی به استفاده از توهین در خود احساس نمی کند.

جناب آقا شاهین نجفی شما که لابد با انتخاب موسیقی به عنوان پیشه خود، سعی در شاد کردن و تاثیر مثبت بر مخاطبان خود دارید، چرا در همان حال با یک چنین کار مذمومی دل جمعی از هم وطنان و غیر هم وطن خود را می آزارید. کسانی که دل در  گرو محبت اهل بیت (ع) رسولی (ص) دارند که برای رسالت راهنمایی بشر هیچ مزدی را به جز محبت به اهل بیت (ع) خود نمی خواهد. آیا شما مخالف  حق شناسی امتی هستید که خود را مدیون راهنمایی چنین خاندانی می دانند.

شما از خصوصیات فردی، سطح فکری و فعالیت اجتماعی امام علی نقی (ع) چه می دانید که این بزرگوار مظلوم را مورد هتک حرمت قرار داده اید. البته این ضعف ما شیعیان (که لابد باید شما هم در خانواده ای شیعه باید به دنیا آمده باشید) است. به طوری که در یک جوکی که شنیدم، گفته اند " از فلانی پرسیدند ما شیعیان چند امام داریم گفت دوازده تن، گفتن می توانی آنان را به نام بشماری گفت البته چرا که نه. گفتند بشمار و ایشان شروع به شمارش کرد و هر چه شمرد در شمارش به سیزده تن رسید. گفتند شما که گفتید دوازده تن هستند در آخر وی را متوجه کردند که ایشان به علت اضافه کردن حضرت عباس (ع) به عنوان امام دچار این مشکل شده است و این وجه اشتباه وی بوده است واو که به قول امروزی ها بسیار افراطی عاشورایی بود گفت از (حضرت امام علی) نقی (ع) و یا (حضرت امام محمد) تقی ها هر کدام خواستی کم کن دست به حضرت عباس نزن که قبول نمی کنم" اگر چه این تنها یک جوک است و قائدتا ساخته ذهن هاست و واقعیت ندارد. ولی باید در هر جوک و شوخی رگه های از اعتقاد و گرایش فکری به آن را دید و لذا بی اطلاعی ما شیعیان از شیعه و امامان آن (ع) و عدم التفات ما به برخی از ائمه اطهار (ع) امری روشن و مبرهن است که گریبان گیر ما شیعیان شده است به طوری که از بین پنج تن آل عبا (ع) امام حسن مجتبی (ع) که در نزد خود این خانواده به کریم اهل بیت (ع) و سبط اکبر مشهور است، بسیار مظلوم است و در بزرگداشت این مظلوم حتی ما خود شیعیان نیز کوتاهی داریم به طوری که در 28 صفر (روز شهادت آن حضرت) مداحان ما بعد از پنجاه و هشت (یکماه محرم و بیست و هشت روز صفر) روز سوگواری برای برادر کوچکتر آن حضرت (ع) ، (حضرت حسین و یارانش)،‌ باز مداحان سعی دارند با رفتن به کربلا اشک سوگواران حضرت مجتبی (ع) را در بیاورند و آنقدر نسبت به این مظلوم ما بی خبر و بی اطلاع هستیم که از بر ظلم رفته بر این مظلوم کاملا بی معرفت شده ایم که در درک مظلومیت این امام بزرگ شیعه (ع) اشکی جاری نمی شود که مداحان ما که انگار تنها وظیفه خود را در آوردن اشک مخاطبان می دانند و باید از کربلا کمک بگیرند تا مگر اشکی را از مخاطبان خود در این روز مصیبت که به رحلت و فقدان بزرگ مرد پیام خداوندی (ص) هم مبتلا شده ایم، در بیاورند. در حالی که اگر محمدی (ص) و نبوتی نباشد ، آن گاه فاطمه (س)، علی بن ابی طالب (ع) و حسن (ع) و حسین (ع) و... همه همچون دیگر نسل های سابق خاندان بنی هاشم اسمی از آنان در بین ما مطرح نبود و خداوند با نزول وحی از طریق محمد (ص) است که نسلی مکمل برای پیام ایشان را بر می گزیند تا بیایند و تشریح کننده و مفسر آن باشند و تکمیل کنند آنچه را که برای انسان با آمدن محمد (ص) رقم خورد و اگر رسالتی نبود امامتی نبود که عاشورایی اتفاق بیفتد و... و ما شیعیان بد و خوب کنیم و مثلا به زعم خود حرکت امام حسین (ع) را بپسندیم و حرکت حضرت امام مجتبی (ع) و... را نپسندیم. و در روز عاشورا حال و خروشی داشته باشیم که در 28 صفر (رحلت پیامبر اکرم (ص) و امام حسن مجتبی(ع)) این حال اصلا دیده نشود.

به نظر من این عدم اطلاع و آشنایی ما به ائمه مظلوم شیعه بعد از امام حسین (ع) باعث می شود که شیعه زاده ای همچون آقا شاهین نجفی این چنین به خود اجازه دهد که و به یکی از دوازده امام بر حق شیعه (ع) توهین نماید که حتما این حرکت وی از عدم شناخت آقا شاهین از این امام مظلوم (ع) ناشی می شود که اگر شناختی بود عقلا انسان دست به چنین عمل قبیحی نمی زند. امیدوارم این اقدام قبیح آقا شاهین نجفی باعث شود خود وی نیز به خود آمده و مطالعه بیشتری از شخصیت این بزرگوار داشته و خود به اشتباه خود پی ببرد و از وجود مقدس امام نقی (ع) عذر بخواهند که با کرامتی که از این خاندان سراغ دارم حتما ایشان را خواهند بخشید. زیرا این خاندان هرگز کرامت و محبت خود را از هیچ بنده ای از بندگان خدا (مسلمان و غیر مسلمان) دریغ نکرده اند. امیدوارم آقا شاهین نجفی از کرامت این خاندان بهرمند شده و از این راه، به حق باز گردد، زیرا ارزش این بازگشت ایشان بسیار بیشتر از برخورد واکنشی خواهد بود که ممکن است آقا شاهین احیانا از احکام ارتداد و... نشان داده و احیانا از ترس و یا ... مجبور به  عذر خواهی به اجبار داشته باشد.

نکته دیگر این که امیدوارم این اقدام آقا شاهین نجفی احیانا از عملکرد بد احدی از ما شیعیان ناشی نشده باشد، که خدای نکرده از این طریق ایشان خواسته باشند با توهین به یک حجت بر حق خداوند (ع) که از مورد احترام ماست، انتقام عمل ما را گرفته باشد که در این جا تاثیر گناه ما هم پیش می آید که باعث شده است یک حجت خداوندی (ع) مورد توهین قرار گیرد تا به زعم آقا شاهین ها دردمان بیاید، که در این صورت در گناه این توهین ما هم شریک خواهیم شد.

ای کاش توهین کنندگان به دیگران ابتدا طرف خود را می شناختند و بعد او را مورد توهین قرار می دادند و در این صورت بود که من مطمئن بودم که شاهین ها شرم می کردند که چنین موجودی را مورد توهین قرار دهند.  

خدایا ما را از هر گونه پلیدی باز دار. خدایا ما را وسیله گمراهی و یا گناه دیگران قرار مده. خدایا دل های ما را به سمتی هدایت کن که خیر و صلاح ما در آن است. خدایا عمل ما را وسیله حل مشکلات خود و دیگران قرار ده. خدایا می ترسم از این که طوری عمل کنم که باعث دوری بندگان تو از تو شوم. 

 

+ نوشته شده در سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۱ ساعت 23:50 شماره پست: 167

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

کوه استواری که بر پهنه شمال شهر ایستاده است، گاه سبز، گاه سفید پوش از برف، گاه شفاف به سان آینه، گاه در غباری از دود پیچیده، گاه در آلودگی مدفون، گاه شفاف و روشن و امید بخش و...، هر روز چهره ای به خود می گیرد . بر این کوه دلیر، هر فصلی شرایطی می گذرد و متناسب با آن نمایی متفاوت را تجربه می کند. گر چه ممکن است سال ها ما آدمیان نظاره گرش باشیم، اما نهایتا این اوست که نسل هاست که به نظاره ما نشسته است و به گذر ما نظاره گر است. هر نسلی را طوری می بیند و برای هر نسلی مشخصه ای یافته است و هر نسلی را گرفتار چیزی. زمانی چکمه پوشان سرخ را بر خیابان های پایین پایش دیده، زمانی شهر را در تسخیر کلاه پهلوی ها و زمانی نیز در پای این کوه قیام کنندگانی جولان دادند که از وابستگی رهبران خود به اجنبی و بیگانگی با ملت خود، به خروش آمده بودند و پهلوی دوم زمانی این را دریافت، که دیگر مردم او را نمی خواستند و به او دیکته کردند که باید بساط حکومتش را جمع کند و برود این در حالی بود که در آرزوهای بزرگ خود غرق بود و زمانی اطلاع یافت که از مردمش به دور افتاده که دیگر جای جبران نبود. زمانی نیز این شهر زیر لگام پوتین های بسیجیانی بود که می رفتند تا دفع تجاوز کنند و دیوانه ای زنجیری را بر جای خود بنشانند که امر بر وی مشتبه شده بود که سردار عرب دیگری باشد و قادسیه ی دیگری را به زعم خود بر ایرانیان تحمیل نماید. امروز گذرهای شهر زینت بخش نام هایی است که نگذاشتند آنی بگذرد که تصمیم بر گذشتنش بر این کشور را در شرق و غرب قلدران عالم گرفته بودند و مجریش دیوانه زنجیری گشاده ای بود که مجهز به حزب بعث پادگانی امنیتی مخوف بود.

 

کارگران در حال ساخت خیابان ولیعصر تهران در زمان رضا شاه

 با همه این تفاصیل اما امروز کوه استوار ما پا برجاست و شاهد مردمی است با افکار و روش زندگی متفاوت، امروز زیر پوسته این شهر و در پایه های این کوه تاریخی مردمی در انتظار پیشرفت و ترقی  خود هستند و در این راه گاه نظری هم به آسمان دارند تا منجی (عج) بیاید و در وضع آنان را تغییری اساسی ایجاد کند. اما به نظر می رسد دچار انتظاری منفی شده ایم. سقوط اجتماعی می کنیم و منتظر منجی (عج) هستیم. سقوط فرهنگی می کنیم و منتظر منجی (عج) هستیم. نابرابری می بینیم و منتظر منجی (عج) هستیم. اخلاق از بین رفته و منتظر منجی (عج) هستیم. قتل و جنایت می بینیم و باز منتظر منجی (عج) برای تغییر هستیم. بی کاری می بینیم و منتظر منجی (عج) هستیم. دین گریزی می بینیم و منتظر منجی (عج) هستیم. بی کاری داریم و منتظر منجی (عج) هستیم. مشکل اقتصادی داریم و منتظر منجی (عج) هستیم. بی برنامگی و بی قانونی داریم و انتظار کمک از منجی (عج) داریم. سو مدیریت داریم و انتظار کمک از منجی (عج) داریم و هزار مشکل و باز انتظار تغییری اساسی از سوی آسمانیان داریم. اگر چه داشتن انتظار منجی (عج) یک موهبت الهی و لازم و معقول است و وجوه مثبتی دارد و یکی از این وجوه مثبت آن به هوش بودن و آمادگی برای آمدن منجی (عج) و پذیرا شدن تغییرات شگرف که وعده آن از آسمان آمده است، اما آیا این کافی است که تنها چشم به دروازه آسمان داشت؟!!! این خوب است، که ما تسلیم شرایط و وضع موجود خود نیستیم، اما این کافی نیست. باید خود به فکر اصلاح امور خود بوده باشیم. بر فرض که خداوند تصمیم گرفت چند نسل دیگر منجی (عج) خود را در پس پرده غیبت نگاه دارد، آن وقت تکلیف ما و نسل ما چه می شود؟!!  این انتظار ما چه انتظاری خواهد بود؟!! پس باید دم را غنیمت شمرد و خود دست به کار شویم و تغییراتی که می خواهیم و انتظار داریم را خود دنبال کنیم. اگر دین داری ما اشکال دارد، خود به رفع آن اقدام کنیم. اگر اقتصاد ما خراب است خود به حل این معضل اقدام کنیم. اگر فرهنگ و یا اخلاق در جامعه در حال سقوط است خود چاره ای کنیم و... باید یک نگاه به مدد آسمانی و صد نگاه به مدد بازوان خود داشت. یک نگاه به آسمان برای آمدن منجی (عج)  و صد نگاه به توان زمینی مان، برای حل مسایل با دست با کفایت خدا دادی خود. 

باید به خود اتکا کنیم اگر صاحب تفکر داریم از آن سود جوییم، اگر در این زمینه کمبود داریم، حتی "فکر" وارد کنیم و به ساختن حال و آینده خود اقدام کنیم. این روزها وقتی نگاهی به خود می اندازیم ، انگار مردم ما علاوه بر چشم به آمدن منجی (عج)، چشم به حاکمیت مانده اند که مسایل شان را حل کند، لیکن حاکمیت تنها ظرفیت حل بخشی از مسایل را دارد و این خود مردم هستند که باید چاره کار خود کنند، و در بعضی مواقع تنها تصمیم جمعی یک مردم است که بعضی مسایل را حل می کند و لا غیر. مردم باید با تاسیس نهادهای مردم نهاد در محلات، خیابان ها، اصناف مختلف و...، خود چاره مسایل خود را کنند. به عنوان مثال امروز بازار ما را اجناس وارداتی پر شده است و این تولید کنندگان داخلی هستند که باید صنف و گروه خود را داشته و در مقابله با این وضع، همه جانبه به میدان بیایند تا از چنگال واردات بی رویه خلاص شویم. باید اهالی مناطق برای عدم تکرار حوادث ناگوار نا امنی و... و عاری کردن منطقه خود از این گونه موارد، خود تصمیم بگیرند و عمل جمعی داشته باشند و منطقه خود را از این مشکلات بیمه کنند. نمی شود نشست و منتظر بود که مثلا پلیس بیاید و مسایل ما را حل کنند. البته آنها خواهند آمد و کاری حتما خواهند کرد، ولی کاری که خود مردم انجام دهند، کاری دیگر است و موثرتر و... باید مردم مناطق مختلف در هنگامه اتفاقات ناگوار در مسجد محل و... جمع شوند و وضعیت خود را بررسی و ضعف خود را ارزیابی و به رفع آن اقدام کنند. 

 

+ نوشته شده در دوشنبه یکم خرداد ۱۳۹۱ ساعت 19:18 شماره پست: 166

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

فردا روز تولد حضرت فاطمه زهرا فرزند محمد (ص) و خدیجه و حاصل عمر پیامبر اکرم و خدیجه کبری است. فاطمه تکیه گاه علی (ع) و محمد (ص) است و نور وجود این چراغ هدایت در کمترین سال ها بعد از نبی مکرم اسلام خاموش می شود بشر از وجودش بی بهره، انگار ما نمی خواهیم که همدمان خانه نبوت (ص) زنده باشند و از منش و رفتار اسوه احسن بگویند. جامعه آن روز نمی خواست که اثری از خلق (به ضم خ) احسن باشد. لذا این خاندان را در اندک زمانی از هم پاشاندند. پروژه ویرانی این خانه و جمع کوچکشان که هر کدام جواهری در معرفت و شناخت بودند بسیار شک بر انگیزاست. آن هم در فاصله کوتاهی از رحلت پیامبر اعظم. ولی فردا روز تولد این کوثر حق می باشد که امید داریم این زاد روز ، شروع روشنی در زندگی تمام بشر باشد. امید به رحمت رحمت للعالمین در وجود فرزند پاکش داریم. فاطمه جان فردا عیدی از تو می خواهیم این عید را برای ما عید رحمت و برکت قرار ده. دست دشمنان این ملت و ما را کوتاه و برای فرزندان ما خیر و برکت ار درگاه خداوند بخواه. ما به دست فرزند بزرگوارت حضرت خمینی کبیر (ره) در راهی قرار گرفتیم که امید داریم راه سعادت باشد. ما را در این راه مستدام بدار. ما را در خدمت به امت پدرت کمک کن. ما را خدمت گذار امت پدر بزرگوارت قرار ده و دست های ما را از خیانت و کم کاری در خدمت به امت نبی مکرم اسلام باز دار. خداوندا زندگی ما را در راه حفظ نهضت خمینی کبیر که او نیز با تولد خود و قیام بزرگش ما را یاد آور اسلام و بنیانگذاران آن بود، موفق بدار. سالروز تولد دو نور را به اهالی نور تبریک می گویم.

 این روز را به حق روز زن و روز مادر نام نهاده اند این روز را به تمامی مادران و زنان تبریک می گویم

 + نوشته شده در جمعه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 21:50 شماره پست: 165

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

 خداوند در آیه شصت و پنج سوره انعام می فرماید :

(ای رسول ما) بگو : او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما برانگيزد ، يا شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد ، [تا وضعتان به اختلافات سنگين و كينه‏هاى سخت بيانجامد ،] و مزه تلخ جنگ و خونريزى را به هر گروه شما به وسيله گروه ديگر بچشاند ؛ با تأمل بنگر چگونه آيات خود را به صورت‏هاى گوناگون بيان مى‏كنيم تا بفهمند .«65»

انگار امروزه به واسطه تسلط هوای نفس بر ما و اعمال و کردار مان، شامل همین آیه شریفه شده ایم و خداوند به واسطه همین اعمال و کردار ما را " گروه گروه و حزب حزب" کرده و "به جان هم انداخته" تا " مزه تلخ جنگ و خونريزى را به هر گروه" از ما "به وسيله گروه ديگر بچشاند." امروز اهل سنت در مقابل شیعه علم می شود و اعراب در مقابل ایران علم می شوند و در داخل هم ما علیه یکدیگر علم شده ایم تا این آیه تحقق تحقق عینی پیدا کند. وقتی ما "به ریسمان خداوند چنگ نمی زنیم" و "متفرقیم" باید نیروهای ما توسط همدیگر تحلیل رود تا غیر مسلمانان بر ما حاکم شوند. وقتی ما قدرت تحمل یکدیگر را نداریم این می شود وضع ما که از نابودی همدیگر خوشحال شویم و بر ضعف همدیگر کوشا باشیم. در حالی که اگر بفهمیم این یک نوع عذاب خداوندی است که خداوند در سوره انعام وعده آن را از طریق نبی (ص) خود به انسان ها داده و رسول اکرم (ص) امر به ابلاغ آن شده است. اما اگر چه به نوعی جبر در این وضعیت باید اعتقاد داشت، ولی بیشتر خداوند به انسان اختیار داده است که وضعیت خود را تغییر دهد. پس باید این وضعیت جبری را تغییر داد و راه تغییر آن نیز قبول نحله های فکری و مذهبی دیگر است و در عین قبول وجود آنها را تحمل کرد تا شرایط رفع این عذاب خداوندی به وجود آید  و بیش از این به دست یکدیگر خنثی و نابود نشویم.

 خداوندا دست ها و افکاری که مانع می شود که مسلمانان و شیعیان و ایرانیان در کنار هم به خوبی و در صلح زندگی کنند را قطع فرما تا این عذاب وعده داده شده از ما برداشته شود و در کنار هم حال و آینده ای مناسب و در شان خود و فرزندانمان بسازیم. تا شرمنده شهدا و امام شهدا (ره) از گذشتگان و فرزندان  مان به خاطر وضعیتی که برای شان رقم زده ایم ، نباشیم.

+ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 23:15 شماره پست: 164

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

 روز معلم گرامی باد. این روز را به معلمینی تبریک می گویم که عمر خود را صرف تعلیم و تربیت فرزندان آدم ابوالبشر صرف می کنند تا دنیایی خوب و زیبا و مملو از دانایی با خُلق احسن خلق کنند دنیایی که از سیستم آموزشی آن دیکتاتورها، جنایت کارها، بدکردارها، ظالمین و... بیرون ندهد. معلمینی که درس آزاد زیستن ، انسان زیستن ، درستکاری، رفتار شایسته، مسلمان زیستن، پاک زیستن ، طاهر بودن ، خدایی زیستن و مکارم اخلاق را به فرزندان آدم می آموزند. کسانی که معلمی را شغل ندیده و خود را وقف بشریت کرده اند تا بشریت روی سعادت را ببیند و در لغزش گاه ها بتواند به خوبی عبوری موفقیت آمیز داشته باشند. با این تعریف معلم بودن به گذراندن دروس آکادمیک بستگی ندارد و به انسان بودن بستگی دارد به این بستگی دارد که با رفتار خود درس داد نه با گفتار.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

یکی از شاخصه های بارز ج.ا.ایران پس از سرنگونی سلطنت و استبداد پادشاهی تشکیل مجلسی در شان ملت ایران بود که به قول امام خمینی ره عصاره فضایل ملت و در راس امور کشور باشد. این بود که مجلس شورای اسلامی باید با مجلس شورای ملی سابق متفاوت می بود مجلس شورای ملی از مشخصه های آن این بود که نمایندگان حاضر در آن با هزار دوز کلک حاکمیت به این مجلس راه می یافتند و با دست اشاره بالاتر خود قیام و قعود می کردند اگرچه روزگاری هم وجود مدرس و... در همان مجلس شورای ملی طنین استبداد را می شکست و هماهنگی و قیام و قعود دادن رای آری یا نه به دستور شخص اول را بهم می زد ولی بر آیند چنین مجلسی هیچگاه مانعی در برابر قانون شکنی ، فراقانونی بودن ، خود رایی ها، خود محوری ها و... شخص اول مملکت و دیگر اطرافیانش نبود و همین مجلس بی اعتبار و نمایشی باعث شد که مردم ایران متوجه شوند که نقشی در حاکمیت کشور خود ندارند و تنها اراده ملوکانه شخص اول و اطرافیانش است که باعث می شود مطلبی در مجلس طرح شود یا نشود و اگر طرح شود به کجا انجامد، این بود که قیام مردم را به دنبال داشت و بساط اسبداد تکنفره حاکم و فساد ناشی از آن را برچید و حاکمیت قانون و در راس بودن مجلس و عصاره فضایل ملت شدن، شد وجه همت انقلابیون، لذا می بینیم که در مجالس بعد از انقلاب اسلامی مدرس های زیادی ظهور کردند، فریاد های بلندی شنیده شد.این روزها انتخابات مجلس نهم را داریم ولی اکنون دو روز از شروع تبلیغات انتخاباتی گذشته است و تبلیغات انتخاباتی چندانی در صحنه شهر تهران دیده نمی شود به چند پوستر از جبهه متحد اصولگرایی و چند تبلیغات مختصر از یک کاندیدا و مختصری تبلیغات انتخاباتی خانم سهیلا جلودار زاده و محجوب چیز دیگری در خیابان ها دیده نمی شود به نظر می رسد خیلی کند شروع کرده اند شاید برنامه هایی برای روزهای پایانی دارند وگرنه این که هوای انتخاباتی نیست. خیلی سرد و خاموش است. با این روند بگذرد یعنی دیگر تبلیغات انتخاباتی هیچ.
ملت ایران و نخبگان آن باید پاسدار آنچه باشند که با خون دل نسل انقلابی گذشته ما بدست آمد و باید جایگاه نمایندگی مردم ایران را حفظ کرد و آن را ر راس امور تا ابد بماقی نگهداشت باید عصاره های فضایل ملت را در آن دید نه وکیل الدوله ها و...

 مجلس نماد دمکراسی و مردم سالاری ماست که باید همچنان هم همین جا سمبل آن باشد. محمد آقای عباسی از دوستان جبهه sms طنز گونه ای برایم فرستاد که در این جا ذکرش می کنم تا به لطف این دوست delete نشود و یادم نرود: ای چشمه نور انشعاباتت کو؟ ای خانه ات آباد، خراباتت کو؟ در شهر نشانه ای ز تبلیغ تو نیست؟!! ای عشق ستاد انتخاباتت کو؟!!! 

+ نوشته شده در جمعه پنجم اسفند ۱۳۹۰ ساعت 23:57 شماره پست: 118

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

سوره نصر

بسم الله الرحمن الرحیم

1- اذا جاء نصرالله والفتح

 2- ورأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجا

 3- فسبح بحمد ربک واستغفره انه کان توابا

 به نام خداوند بخشنده مهربان

 1-هنگامی که یاری و پیروزی خدا فرا رسید

 2- و ببیبنی مردم گروه گروه وارد دین می شوند

3- پروردگارت را تسبیح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه پذیر است

 1- When comes the help of God, and victory

 2- And thou seest me entering God’s religion in throngs

3- Then proclaim the praise of thy Lord, and seek His forgiveness, for He turns again unto men

 درنوشته قبلی خود به سوره نصر اشاره ای داشتم. اعتقاد دارم که در آینده اگرشرایط این سوره بخواهد صورت واقعیت به خود گیرد باید ولی خدا سردمدار صحنهای باشد که به چنین وضعی ختم شود که مردم گروه گروه به دین خدا وارد  شوندو چه اندرز دهنده است این سوره که در چنین صحنه ایی که پیروزی بزرگ خداوندمحقق شده است و قاعدتا انسان باید سرشار از غرور باشد خداوند همین انسانرا به توبه می خواند و می گوید در اوج غرور از پیروزی به من رو کن وتقاضای بخشش نما که این لحظات وقت خوبی برای درخواست توبه است. پس ایانسان های مغرور در اوج قدرت به خود آیید و توبه کنید که این زمان مناسبترین زمان برای توبه است. ای انسان هایی که قدرت مادی و ... شما را چنانفریفته است که با تکبر راه می روید و سخن می گویید و به بندگان خدا نگاهخفت دارید بیایید و به خود آیید و بیاییم به خود آییم.

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 18:3 شماره پست: 114

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

این روز ها در استانه سالروز پیروزی انقلابی قرار داریم که ثمره فداکاری مردم ایران است و علیه نظامی بود که نهایت استبداد بود و هرچه از عمرش می گذشت بساط خود کامگی و تنگ نظری و محدودیت و تمامیت طلبی اش افزایش می یافت تا این که با تشکیل نظام تک حزبی رستاخیز سعی نمود حتی عرصه اجتماع را هم مثل حکومتش یک صدا کرده و همه را به زور همراه خود کند. مثل او لباس بپوشند و مثل او فکر کنند و مثل او شعار دهند و اولویت های همه مثل همان چیزی باشد که او تعیین می کند و این مردم و تمام اقشار آن علیه این وضعیت شوریدند و نهایتا بعد از سال ها موفق شدند بساط این شر را از سر خود دور نمایند در این میان رشادت و مردانگی مردم و رهبری امام خمینی و راهبری مردم توسط روحانیون آزادی خواه و روشنفکران بزرگ شاخص بود و همچون نهضت رسول خدا السابقونی داشت که نمی توان هیچگاه نقش آنان را در به ثمر نشستن این انقلاب نادیده گرفت و سعی در این رابطه خاک به خورشید پاشیدن است برخی از آنها حتی این طلیعه پیروزی را هم ندیدند و توسط دستگاه مخوف زمانه به شهادت رسیدند که از جمله آنان می توان به دکتر علی شریعتی و آیت الله سعیدی و... اشاره نمود و عده ای هم ماندند و در همان سال های اولیه پیروزی از دست شان دادیم که در این رابطه می توان به مجاهد نستوه ایت الله طالقانی که ابوذر زمان بود و شهید مطهری که مظلومانه از صحنه خارجش کردند و... اشاره کرد و برخی ماندند که بار انقلاب و حفظ آن راهم اکنون نیز بر ن عهده دارند و برای آن در هر وضعیتی دل می سوزانند. باید قدر این سابقون را دانست که مهاجر و انصار برای امام بودند و سال های پر مخاطره را طی کرده و کشتی انقلاب را راهبری کردند ولی نباید فراموش کرد که نبرد علیه استبداد و بدست آوردن حق سرنوشت و آزادی که بدیهی ترین موهبت الهی برای انسان است مهمترین خواست بنیانگذاران و مبارزین بود و این فرایندی است که باید حفظ و توسعه یابد و آنچه نباید فراموش نمود این که استقلال خواست عمومی بود. باید دانست که مستبدین در مقابل تصمیم و مقاومت و رشادت مردم حتما کوتاه خواهند آمد و وقتی کوتاه می آیند تفسیر سوره نصر محقق می شود و مردم گروه گروه به جریان ضد استبدادی می پیوندند. و آنگاه است که شروع خفت بار مسبدین آغاز می شود و به وضعی دچار می شوند که هیچ فردی حتی خودش هم فکرش را نمی کرد. شما به سرگذشت صدام ملعون و قذافی نگاه کنید این عاقبت تمام مقرور هایی است که طولانی زمانی به مردم خود جفا کردند و خداوند وعده کرده است که آنان را خاک مذلت بیندازد و انشا الله همه از این نوع را خواهد انداخت. کسانی که مردم خود را نادیده می گیرند و آنان را حشرات خطاب می کنند و به القاب ننگین دیگر که برازنده خودشان است کجاست قذافی که مردم خود را حشره خطاب می کرد در حالی که هم اکنون این حشرات هستند که بدن کثیف ش را دارند می خورند.

در هر حال باید این ایام را تبریک گفت و همان گونه که در پایان سال هر بنگاه اقتصادی و هر دولتی در مقیاس بالاتر به ارزیابی خود می پردازد باید مسولین رده بالای نظام در کل خود را ارزیابی کنند که چقدر به اهداف اولیه نزدیک شده و یا دور شده اند این بنای اصلاح امور را فراهم خواهد کرد و ما را در مسیری که بینانگذاران برایش مبارزه کردند و امروز به دست ما افتاده است مستدام خواهد کرد.

 فجر بر فجر آفرینان انقلاب بهمن 1357 و خانواده های معظم آنها و عموم مردم ایران مبارک باد. 

+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 9:51 شماره پست: 113

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
شرم را دوباره باید معنا کرد فیاض زاهد ،نویسنده و فعال سیاسی اصلاح‌طلب گاهی از خود می‌پرسم نوشتن در...
- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
پیش‌بینی علی ربیعی از آینده طرح صیانت از فضای مجازی و فیلترینگ علی ربیعی در یادداشتی با عنوان «اخلا...