تاریخ غم انگیز کتاب سوزی، اندیشه دارایی واقعی نسل بشر
  •  

09 تیر 1399
Author :  
کاریکاتوری از کتاب سوزی

 

تسلیمه نسرین، نویسنده مشهور، دگراندیش و جنجالی بنگلادشی که اکنون به خاطر نوشته ها و بیان بی پرده عقاید دینی خود در کشورهای دیگر متواریست، و در سایه ترسی طبیعی از ترور و مرگ، در کشور هند زندگی می کند، در توئیتی نوشت : "شما برای نابودی یک فرهنگ نباید به سوزاندن کتاب ها دست بزنید. تنها مردم را از خواندن آن باز دارید." [1]

این نوشته ایشان با کامنت های جورواجوری مواجه شد، از جمله یک کامنتگذار [2] در کامنت خود در ذیل این نوشته، از دانشگاهی یادآوری کرد که معتقد است "بزرگترین دانشگاه جهان" در زمینه تحقیق و توسعه و علوم معنوی، در تاریخ هندوستان بوده، که به دست مهاجمان مسلمان، و به قولی با نیم میلیون کتاب سوزانده و از بین برده شد.

قلب انسان می سوزد وقتی متوجه می شود که داستان "کتاب سوزی" [3] مهاجمین مسلمان به ملل دیگر، تنها منحصر به سرزمین ایران نبوده، و بلکه دیگرانی نیز شامل و مشمول شعار "کتاب خدا ما را بس استِ" [4] جناب خلیفه دوم مسلمین، پیروان فکری او و...، شدند، و مردان متعلق به تمدن غنی هند نیز، چون تمدن ایران، مصر و... چنین داغ تاریخی بس بزرگی را بر سینه خود همچنان دارد، و در حسرت کتاب های تمدنی از بین رفته خود، که جز نام از آنان باقی نمانده، چون ما می سوزند.   

یکی از کامنت گذاران این نوشته، با حسرت اینگونه بدان توئیت واکنش نشان داد :

"شما (تسلیمه نسرین) مرا به به یاد بزرگترین دانشگاه جهان، دانشگاه نالندا [5] انداختید که مرکز تحقیق و توسعه و علوم معنوی بود، که به وسیله متجاوزین عرب سوزانده شد. کتاب هایش برای سه ماه می سوخت. دانش دارایی واقعی نسل انسان است، اما چه کسی بدین امر توجه دارد؟!"  [6]

آری کاملا می توان با این جمله موافق بود که دارایی واقعی و پایدار نسل بشر، دانش و آکاهیست که در طی هزاره ها، که بر زندگی سخت و مملو از تجربه او گذشته، جمع شده، شکل گرفته، سینه به سینه منتقل شده، توسعه و گسترش یافته، در هر دوره تکمیل شده و... و این دانش و اندیشه در کتاب ها ضبط و حفظ شده است، و بدین جهت است که می توان گفت مهمترین خیانت و جنایت در حق بشریت، سوزاندن کتاب ها و از بین بردن اندیشه های اوست.

چه ما با متن و محتوای کتاب و یا نوشته ایی و یا اندیشه ایی موافق باشیم و چه نباشیم، هیچ کتابی لایق سوزاندن، و هیچ اندیشه ایی لایق نابودی نیست، بلکه هر کتابی لایق خواندن، و هر اندیشه ایی لایق توجه و غور کردن در آن است، باید بر آن گذر کرد و در نهایت به نقد، تحلیل، تکمیل، و یا تجدید نظر و... آن اقدام کرد؛ چرا که آن نوشته و اندیشه ایی که ممکن است برای تو ضلالت و گمراهی به نظر رسد، برای رهجوی دیگری ممکن است هدایت، نشانه راهی به سمت هدایت باشد؛ پس دست از آنچه قبول نداری بدار و بگذر، بگذار قضاوتِ ضلالت و گمراهی بودن و یا هدایت و راهنما بودن، یا انحراف یک نوشته به عهده انسانی باشد که فرصت خواندن و آگاهی از آن را خواهد یافت، تو قضاوت خود را کن، و قضاوت دیگران را به خودشان واگذار، و هماوست که خداوند او را مجهز به عقل و تفکر کرد، درخواهد یافت که کدام قسم از این تفکر و نوشته برای او هدایت، ضلالت، راهنما، انحراف و... خواهد بود، این به انسانیت، مروت، حق جویی، علم طلبی و هدایت نزدیکتر است، تا به آتش افکندن و نابودی آن.

بر اهل علم، سالکان راه هدایت، حق طلبان و آنان که مدعی انسان و انسانیت هستند واجب است که حاصل قدرتی که خداوند به انسان، برای تفکر و اندیشه داده است را، به رسمیت شناخته و حکم کلی خود را در وجوب حفظ و عدم ویرانی فیزیکی آن بیان دارند، که از جمله سوزاندن هیچ صفحه ایی که شامل بیان عقیده، اندیشه و یا تجربه ایی است، چه آن را که حق بدانیم و بیابیم، و چه آن را باطل بدانیم و بیابیم، جایز نیست، سوزاندن کتاب ها، و از بین بردن اندیشه ها، از هر تفکر و مسلکی که باشد، منفور و مردود اهل حق، حق جویان، و اهل علم خواهد بود.

روند انتقال دانش در بین نسل های بشر باید لاینقطع جریان داشته باشد، تا روزی که بشر به حقیقت ناب دست یابد، ورنه در هر روزگاری شعاری، ایده ایی، اندیشه، تفکری و... خود را اندیشه ناب و حق تام و تمام تلقی کرده، و غیر آن، توسط مسلطین بر هر حوزه اندیشه، در همان دوره، باطل ارزیابی خواهد شد، اما همین ها که دوره اشان به اتمام می رسد، و یا آیندگانی که قدمی جلوترند، بدان فهم می رسند که چقدر با حقیقت زاویه داشته اند، و در عین حال خود را خط کش حق می پنداشتند؟! و همین خط کش های خودخوانده و خودخواه هستند که دیگران و اندیشه اشان را به میزان خود و تفکر معیوب و ناکامل خود می کشند، و حکم به سوزاندن، از بین بردن و... حاصل اندیشه دیگران یعنی کتاب می دهند.

روزی باید "جهانِ اندیشه" این خط کش معیار را، از دست خط کش بدستان مدعی معیار بودن، بگیرد و بدین ظلمِ به پویایی اندیشه و تفکر بشری پایان دهد، تا اندیشه و تفکر بشر، در افق و سایه ابزاری که خداوند بدو داده و آنچه خود او در طی دوران زندگی و تفکر کسب می کند، جولان دهد و حقیقت واقعی را در نهایت کشف و اثبات نماید.

 آنروز آمدنی است، اگر "خود حق مطلق بینی ها" را پایانی باشد و بر این ظلم ختمی زده شود،

در فرهنگ غنی و اصیل هندی ها برای نوشته و آنچه بر کاغذ جاری می شود، ارزش و اعتبار و احترام بزرگی قایلند:

ظهری بود که در چمن دانشگاه دهلی مشغول نماز ظهر بودم، معمولا چون حیوانات ناپاک بر چمن خیس این سرزمین راه می رفتند، و من از باب طهارت مکان نمازگذار، ابا داشتم که بر چمن آن بنشینم و یا نماز کنم، از همین رو و به همین دلیل، همواره روزنامه ایی را با خود همراه داشتم، و علاوه بر مطالعه در مسیر دانشگاه، آنرا به هنگام عبادت وسط روز، سجاده خود می کردم، و در آخر نیز آنرا بعد از نماز، به دور می افکندم، در یکی از روزها در همین حال بودم که، یکی از دانشجویان هندی دپارتمان به من نزدیک شد، و خواست که در کنارم بنشیند، و کپ و گفتگویی با من داشته باشد، خود چون بر این روزنامه نشسته بودم، برگ دیگری را از کیف کتاب هایم بیرون کشیدم، و در کنار خود پهن کردم تا او هم به سان من، بر این زمینه تمیز بنشیند، اما او از نشستن بر آن امتناع کرد، و در پاسخ به علت آن، که از او جویا شدم، گفت این بی احترامی به نگاشته هاست، و بر چمن ها نشست، گفتم، نوشته های این روزنامه ها که متن مقدس نیست، گفت متن مقدس و غیر مقدس تفاوت ندارد، این نوشته ها واجد اندیشه خاست و لایق احترام، و نباید بر آن بی احترامی روا داشت! این درسی بود که آن دانش آموز جوان هندی که از من حداقل 10 تا 12 سال از من کوچکتر بود، به من داد، که اندیشه انسان فارغ از نوع و صاحب آن، واجد احترامی در خور است، و باید بر این امر اهتمام داشت.

Click to enlarge image Book-Burning......................PNG

حرکت نوین اسلامی داعش، 8 هزار کتاب را فقط در موصل از کتابخانه بزرگ این شهر بیرون کشید و آتش زد

[1] - “You don’t have to burn books to destroy a culture. Just get people to stop reading them.”

[2] - Gauri Shankar      @gaurish50757835

[3] - گرچه متفکرین مسلمان همچون شهید مرتضی مطهری کتاب سوزی توسط مسلمانان را مردود دانسته اند، اما تواتر تاریخی گزارش این عمل توسط مهاجمین مسلمان در تاریخ ملل مغلوب، به روشنی موجود است و اگر به نمونه معاصر فتوحات اسلامی و هجوم داعش به عنوان منادیان اسلام جدید در بین اهل سنت نگاه کنیم و مقابله ایی که این شیوه تفکر اسلامی با تفکر غیر خود دارد، می توان نتیجه گرفته که این یک تفکر ریشه دار در تاریخ اسلامی است به طوری که به عنوان مثال داعش وقتی بر شهر موصل استقرار یافت هشت هزار کتاب خطی نایاب را از کتابخانه بزرگ این شهر بیرون آوردند و به آتش کشیدند، وقتی اسلامگرایان در عصر انفجار اطلاعات و رسانه های دیجیتال این چنین بی مهابا به مبارزه با کتاب می روند، چرا نباید باور کرد مسلمان بی سواد 1400 سال قبل با تمسک به شعار "قرآن برای انسان کافی است" اندیشه بشری و کتاب متعلق به ملل مغلوب را از بین برده باشند، در اندیشه شیعه نیز تفکر معتقد به وجود "تک قرائتی" از دین حتی تنوع فکری در دین اسلام را هم بر نمی تابد چه رسد به تنوع فکری در اندیشه تفکر دینی در بین انسان ها. متاسفانه به رغم تمام آنچه در خصوص تحمل فکری اسلام و مسلمانان خوانده ام، اما واقعیت این که در اکثر مواقع قدرت در سرزمین های اسلامی با اهل تساهل و تسامح نبوده است و در اکثر موارد در نبرد قدرت بین ارونگ زیب ها (تفکر جمود اسلامی) و دارا شکوه ها (نماینده تفکر اهل مسامحه و تساهل)، این اورنگ زیب ها بودند که موفق عمل کرده و قدرت را از آن خود کرده اند، همچنان که آثار این جمود و سختگیری دینی هنوز که هنوز است گریبان مسلمانان هند را رها نمی کند و بسیاری از هندوهای افراطی با اشاره به کارهای اورنگ زیب است که امروز از مسلمانان معاصر ما در هند کشتار می کنند. گنه کرد در بلخ آهنگری   به شوشتر زدند گردن مسگری

[4] - حَسْبُنَا كِتَابُ الله‏ جمله ایی منتسب به خلیفه دوم مسلمین جناب عمر بن خطّاب که بر اساس همین شعار و شعور بود که مهاجمین مسلمان در مواجهه با کتابخانه های ممالک فتح شده، کتاب های بر گِل نوشته شده را در آب حل می کردند و از بین بردند، و آنچه بر پوست و چوب نوشته بود را می سوزانیدند، چرا که فکر می کردند که با داشتن قرآن ما به چیز دیگری نیاز نداریم، اما قرآن تنها اشارتی بیش نیست و بشر در هزاران سال زیست و تجربه، به وسیله عقل و ابزار خدادادی، به حقایقی رسیده است که تنها برخی از آنها توسط قرآن اشاره و تایید شده، و برخی نیز تکذیب و... و از بسیاری حتی ذکری به میان نیامده است.

[5] - دانشگاه نالندا یک مرکز آموزشی باستانی بوداییان در ایالت بیهار کنونی هند، که شهرت بسیار زیادی داشته است، باقی مانده این دانشگاه باستانی در 95 کیلومتری جنوب شرقی شهر پتنا مرکز این ایالت قرار دارد، و در کنار دانشگاه های باستانی هند از جمله تکسیلا (Taxila) و ویکرامشیلا (Vikramashila)  که از آنها به عنوان اولین دانشگاه های تمدن باستان هند نام برده می شود، این دانشگاه در زمان سلسله امپراتوری گوپتاها در هند به اوج رسید، که از درخشان ترین امپراتوری های هند باستان است و این شکوفایی تا قرن نهم میلادی هم ادامه یافته است، دانشگاه مذکور چند بار در روند مبارزه با بودیسم در هند ویران شد، اما  آخرین بار در سال 1200 میلادی توسط بختیار خلجی از سلسله سلطان نشین های مسلمان دهلی مورد هجوم قرار گرفت و ویران شد گه گفته می شود نیم میلیون کتاب در این هجوم سوزانده شد، هر چند ممکن است در این آمار اغراق شده باشد، اما سوزاندن یک کتاب هم مساوی سوزاندن کتاب خانه هاست، همچنان که کشتن یک انسان کشتن انسانیت تلقی شده است.

[6] -  “You reminded me the greatest university of the world "Nalanda University" which was hub of R&D and Spiritual science and burnt by Arab Invaders. The books were burning for 3 months. Knowledge is the real property of human race but who cares!?”

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.