سپاه و یا هیچ فرد و نهادی "معادل ملت ایران و انقلاب اسلامی" نیستند
  •  

03 ارديبهشت 1401
Author :  

سردار محسن حسن زاده (فرمانده سپاه محمد رسول‌ الله تهران بزرگ)، این هفته در نماز جمعه تهران سخنرانی کردند، و ابراز داشتند که "سپاه معادل ملت ایران و انقلاب اسلامی است" [1] در واکنش به چنین ادعایی باید گفت، قانونا، عرفا و مصلحتا چنین سخنی نادرست است :

جناب سردار حسن زاده عزیز!

یک ملت و یک انقلاب با این عظمت و گستردگی را به یک نهاد و یا یک فرد و افراد نمی توان تقلیل داد، ملت و انقلاب، بسیار وسیع تر و گسترده تر از هر نهاد، و یا فردِ بر آمده از یک جامعه هستند، درست است که سپاه اکنون اقتصاد، فرهنگ، سیاست، امور خارجه، رسانه، بانک، دولت، مجلس، اطلاعات، و به نوعی همه امور کشور را به درست یا نادرست، عرصه کار و فعالیت خود قرار داده است، که البته به نظر حقیر (که گویا بنیانگذار ج.ا.ایران هم چنین امری را سم برای نظامیان می دانسته اند)،  این نه به صلاح خود سپاه، و نه به صلاح انقلاب، و نه به صلاح مردم، و نه به صلاح کشور است، اما حال که در همه امور فعالید، لااقل در این جایگاه، خود را "معادل ملت ایران و انقلاب اسلامی" شان اعلام نکرده و با این وسعت مدعی نشوید،

این به دور از عقل و درایت است، که سپاه را معادل انقلاب بزرگ مردم ایران دانست، چرا که این انقلاب یک پروژه وسیع و بزرگ، با اهداف و خواست های متفاوت و متنوع بود، که به عنوان مثال، تنها به لحاظ اقشار حاضر و فعال در آن، شامل تمام نیروها، از ماکزیمم چپ، تا ماکزیمم راست، و از ماکزیمم بی دین، تا ماکزیمم دیندار، از ماکزیمم به قول شما غربگرا، تا ماکزیمم شرق گرا، از ماکزیمم صاحبان درس، بحث و علم، تا ماکزیمم بی سوادها و... در این انقلاب نقش و فعالیت داشتند، و البته در آن هم حق داشته، و دارند، و سپاه هرگز شمولیت در برگیری چنین طیف وسیع، و پتانسیلی با این حجم را نداشته و ندارد، که اهداف، و مقصود این طیف وسیع از ایرانیان را، نمایندگی کند، و لذا هرگز معادل انقلاب، و ملت ایران نخواهید بود، اصولا هیچ ملتی برای خود معادل ندارد، و این خود همان ملت هستند که معادل خودند، ولا غیر.

تنها در یک مقطع بود که سپاه می توانست چنین ادعایی را تا حدود کمی مزمز کند، و آن در مقطع هشت سال جنگ خسارتباری بود، که دشمنان داخلی و خارجی بر این مردم، کشور و انقلاب تحمیل کردند، آنگاه بود که در قالب بسیج مردمی، چنین شبه طیف وسیعی به دفاع از این آب و خاک برخاستند، و در قالب گردان های داوطلب، در سازمان بسیجِ متعلق به سپاه سازماندهی، و در جنگی با اهدافی ملی حضور یافتند،

اما حتی در آن مقطع جنگ نیز، چنین وسعت حضوری، در بدنه کادر سپاه هرگز نبود، بلکه تنها تا حدودی گردان های پیاده نظام جنگی اش، چنین شمولیتی را، از داوطلبان بسیج مردمی، می شد حس و تا حدود کمی مزمز کرد، حتی در آن زمان نیز، تنها سه و نیم درصد مردم ایران، در این نبرد، مستقیما حاضر شدند، لهذا همان زمان هم سپاه از چنین گستردگی، در حد ملت ایران برخوردار نبود، تا چنین ادعای بزرگی را مطرح کند، چه رسد به حالا که ورود به عرصه های همکاری و عضویت در سپاه، هزار شرط محقق، و گذر از فیلتر یکنواخت کننده ایی از لحاظ فکری، مذهبی، سیاسی و... می خواهد، لذا سپاه یک جمع منسجم فکری، سیاسی، جناحی و... است، و هرگز گستردگی ملت، و یا شمولیت حاضران وسیع در انقلاب را نداشته و ندارد.

از سوی دیگر، در هیچ کشوری نیروهای نظامی آن کشور، خود را معادل ملت خود قلمداد نمی کنند، بلکه آنان متواضعانه خود را بخش دفاعی، و جان نثاران مردم خود دانسته، خود را فرزندان جان برکف و مدافع منافع و امنیت ملی مردم خود می دانند، اما متاسفانه به نظر می رسد، وسعت دخالت سپاه در امور کشور، مبنایی برای بیان چنین سخن بزرگ، و خارج از قواره ایی قرار گرفته، که سپاه را "معادل ملت ایران و انقلاب اسلامی" دانسته اید، و با کمال تواضع به شما عرض کنم که هرگز چنین نیست. این انقلاب و ملت، بسیار وسیع تر و متنوع تر از سپاه و اهداف آن هستند.

جناب سردار حسن زاده عزیز!

در سخن خود بوی مستتر خودبزرگ بینی نمی بینید؟! چنانچه چنین خصوصیتی باشد، متواضعانه شما را به بازنگری در عمل و افکار خود فرا می خوانم، چرا که این مردم تاب تحمل چنین تکبر و طغیانی را هرگز ندارند، خداوند نیز با چنین قشری از آدمیان سر سازش نداشته، و حداقل قرآن بدین امر به صورت روشن، در داستان موسی و فرعون اشاره می دارد، و تاریخ مردم ایران نیز نشان می دهد که این مردم همواره پوزه متکبرین را به خاک مالیده اند؛ هر چند شاید ملل دیگر، روش های مردم ایران برای از بین بردن مسلط شدگان متکبر بر خود را نپسندند، اما این مردم سخت ترین لقمه ها غیر قابل هضم را، در معده تاریخی خود، هضم کرده اند، تاریخ این کشور گواهان زیادی بر این امر دارد.

جناب سردار!

شما و همکاران تان که ممکن است بدین شیوه فکر کنید را، به دوران جنگ دلالت می دهم، و امید دارم که به سیره و تفکر آن موقع باز گردید، که همه چیز، سر جای خود بود، امور از هم منفک، مسئولیت ها در کشور تقسیم شده، حد و حدودها معین، و هر فرد و نهادی در جایگاه خود قرار داشت، و سخن می گفت، که همین تقسیم کار و نظم کشور داری، صداقت و پاکدامنی ها، و دوری از منیت ها و... چنان موفقیتی را در مقابل دشمن مستقیم، و همپیمانان عرب، و ائتلاف شرق و غرب، برای ایرانیان به ارمغان آورد، تا به نسبت، سرفراز از آن امتحان بزرگ، بیرون آمدیم.

اما این به هم ریختگی مرزها، و تمرکز قدرت و ثروت و اسلحه و...، طومار کشور، انقلاب و اصول آن را از هم خواهد پاشید، که یک نهاد نظامی – امنیتی، خود را معادل ملت ایران، و یا انقلابی با آن عظمتِ پیش گفته بداند.

حد نگهدارید برادر!

یادم هست به موقع نماز جماعت در موسم حج، امام مسجد پیامبر و کعبه، همه را به درستی، به اعتدال و نظم فرا می خواندند، و می گفتند "اِعدِلو هُو اَقربُ بِالتقوا"، کمی در سخن و عمل خود اعتدال پیشه کنید، و جایگاه و حد و حدود خود را به عنوان یک نیروی نظامی – امنیتی بشناسید، سپس سخن گفته، و عمل کنید، شکستن مرزها، چه در خیال و چه در عمل، امری ناپسند و خسارتبار است، و در فنون کشور داری نقض غرض خواهد بود.

میدان وسیعِ، به دست آورده اتان را، حق و ملک طلق خود ندانید، این شرایطی ناطوری است که بر ما و شما متاسفانه عارض شده، و یا کرده اند، این نه اصل است، و نه باقی ماندنی؛ کمی به فرهنگ جبهه و جنگ خود باز گردید، این شیوه تفکر و عمل، سپاه، کشور و انقلاب را نابود خواهد کرد. سپاه معادل ملت ایران و انقلاب اسلامی نیست، سپاه بخشی از این کشور، بخشی از این انقلاب و بخشی از این ملت است.

سپاه تا موقعی به دفاع و جنگ، خواهد پرداخت که این مردم بخواهند، موقع صلح، مانند یک نیروی مطیع و مسئولیت پذیر، باید بدون چون و چرا عقب بنشیند، موجودیت سپاه تا موقعی است که این مردم بخواهند؛ همان "ولی نعمتانِ" همه آنانی که مصادری از امور این کشور را در اختیار دارند؛ سپاه بخشی از این مردم است، که مسئولیت هایی به او سپرده اند، و تا موقعی که ماموریتی از سوی مردم خود داشته باشد، اقدام خواهد کرد و...، در این کشور هیچ فرد و نهادی معادل ملت نیست، این تمامی مردم ایران هستند که تنها معادل خودند، و قابل تقلیل به معادل دیگری نیستند.

واحد های نظامی و مسلح هر کشوری موقعی به فرمان خود عمل می کنند، و خود را معادل ملت خود خواهند دانست، که کودتایی کرده، و خود را از قید و بند قانون و تعهد به کشور، ملت و وجدان و تعهد نظامی خود، برهانند، و به ملعبه دست رهبران کودتا تبدیل شوند. شما که خود را در چنین موقعیتی نمی بینید؟! کمی اسب سرکش سخن را لگام نگهدارید، و سنجیده تر سخن گویید، تا همچون کسانی که خود را رها و خودمحور می بینند، بزرگتر از آنچه هستید، خود را ندیده، و مدعی نشوید، این به خیر دنیا و آخرت شما و ملت ایران نزدیک تر است.

جناب سردار عزیز!

از اصول قانونی مندرج در قانون تشکیل سپاه، دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن است که یکی از درون مایه های اصلی این انقلاب، و دستاورد کلی آن، آزادی و کرامت انسان هاست، و ملت و یا بخش های آن حق دارند، بنا به رهیافت های تجربی و علمی خود، و به هر دلیل دیگر، گرایش های سیاسی، مذهبی و فکری خاص خود داشته باشند، گذشته از این که سپاه یا شاغلین در آن، این گرایش را دوست داشته باشند، یا نداشته باشند، کسی نمی تواند آنان را به خاطر این گرایش ها، مورد شماتت و تهدید قرار دهد، این آزادی را از آنان برای انتخاب گرایش، سلب ننماید، و جمعی را که گرایشی خاص دارند را "فرومایه"، و با "تفکر پوسیده" خطاب نکنید. و تخم کینه و تفرقه را بین خود و مردم خود نکارید، "غربگرایی" نیز همچون "شرقگرایی" یک نحوه فکری است، که هر فردی حق دارد، گرایش خود را داشته باشد، همانگونه که بنیانگذار ج.ا.ایران، جمهوری از نوع فرانسوی را مد نظر خود بعد از پیروزی اعلام داشت، و بدان گرایش نشان داد، ممکن است رهبری، جمهوری از نوع شرقی آن را انتخاب کند، و بدان گرایش یابد، این حق شخصی او و مردم اوست، که تنها در صورتی که به یک خواست جمعی تبدیل شود، هیچ نیروی نظامی در کشور، حق سد نمودن اجرایش را نخواهد داشت.

برادر عزیز! همه نهادها و افراد، در هر جایگاه و مقامی، محدودند، سپاه و خود را نامحدود ندانید.

[1] - "این روزها صحبت از محدود کردن سپاه پاسداران می‌شود. به تمام دشمنان و عناصر داخلی خود فروخته و فرومایه و کسانی که با تفکر پوسیده غرب‌گرایانه مطالبی را بیان می‌کنند می‌گویم سپاه در هیچ زمان و مکانی محدود نخواهد شد، سپاه معادل ملت ایران و انقلاب اسلامی است."

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.