جامعه انسانی یا اسلامی، کدام مقدم است؟ سپیده رشنو و رایحه ربیعی
  •  

31 مرداد 1401
Author :  
از راست به چپ، خانم ها سپیده رشنو و رایحه ربیعی

آنچه مسلم است استقرار اخلاق و رفتار انسانی، و در کل ایجاد و استقرار جامعه ایی واجد خصوصیات انسانی، بر ایجاد و استقرار جامعه مذهبی (اجرای شریعت و...) تقدم و اولویت دارد، و بروز جامعه ایی مملو از مهر و محبت انسانی، اولی بر اجرای شریعت دینی است، [1] این را به خصوص در این ماه محرم، بهتر می توان فهمید، که در کیش صاحب حادثه این ماه، قبل از شهادت، توسط همکیشان مسلمانِ دگر اندیش خود، در سخنانی خطاب به آنان، از اولی و اولیه بودن، آزادگی بر دینمداری گوشزد، و انزار می دهد، و از آنان انتظار انسانیت و آزادگی [2] ، فارغ از نوع نگرش دینی، را داشت، و به واقع در این سخن، ایشان همه را بر این امر فرا می خواند، که تا پیش از در نظر گرفتن اعتقاد خود، و اجرای حکم دینی [3] خود، انسانیت را باید مد نظر قرار داد، و این خود واجب تر می نماید؛ و همین است که قبل از امر به معروف و نهی از منکر، اجرای آنرا منوط به ارزیابی میزان مفسده و ضرر آن قرار داده اند.

و این اصل به نوعی دیگر، در جای جای فرهنگ انسان ساز ایرانیان نیز بروز می یابد، و ایجاد جامعه انسانی، با اصل قرار دادن اخلاق انسانی، از سوی بزرگان ادب و فرهنگ ایران، مورد تاکید قرار می گیرد، آنجا که حکیم مُلک پارس، زبان غیب گوی ادب پارسی، وقتی از "آسایش دو گیتی (دنیا و آخرت)" می گوید، آنرا ناشی از "تفسیر این دو حرف" می داند که، "با دوستان مروت، با دشمنان مدارا" [4]، حال آنکه خانم ها، سپیده رشنو، و رایحه ربیعی، اصلا با هم دشمن نبودند، بلکه دو هموطن، با دو دیدگاه متفاوت، به زندگی اجتماعی خود، هستند، که  از بد حادثه در یک برخورد دوگانه جامعه دو قطبی شده، کیس درگیری آنان بُولد شده، و چنان رو آورده شده است که این چنین به پرونده ایی، ملی تبدیل گردیده است.

چندی قبل، درگیری لفظی دو دختر جوان، از جامعه شدیدا دو قطبی شده ما، در بحث حجاب اجباری، و ضرورت برخورد قهری با آن، در جمع مسافران پر تعداد، در یک اتوبوس BRT شهری در تهران، می رفت تا به درگیری فیزیکی منجر گردد، گذشته از اینکه، کدام یک از آنان شروع کننده این درگیری، و کدام مقصر اول یا دومند، و درصد تقصیر بین آن دو، به چه مقدار تقسیم می شود، در این صحنه، به صورت آشکاری دو نماینده از دو نوع تفکر متفاوت، در دو قطب یک جامعه، به موضوع حجاب اجباری، مقابل هم قرار می گیرند، و بحث مجادله فکری و عملیِ این دو قطب، که در اجتماع بالا می گیرد و...، جامعه نیز به تبع، در دو جبهه له یا علیه، صف کشیده، هریک، طرف مقابل را به دیو تعبیر، و خود را فرشته تلقی کرده، و به نوعی یک تقابل دیو - فرشته شکل می گیرد، و هر طرف خود را فرشته تلقی می کنند. 

در چنین شرایطی، مسئولان جامعه متوازن، علمی و دلسوز، باید خود را از دسته بندی های این چنین افراطی در اجتماع، در بین مردم جامعه خود، بالا کشیده، و در آن بالا، از ابراز نظر، له یا علیه طرف های درگیر، به کناری مانده، حتی از تنبیه و یا تشویق یک طرف، چشم پوشیده، و عقلای جامعه به فکر فرو روند، و راه هایی بیابند، که چطور عصبیت اجتماعی، در خلال احساسات ایجاد شده را فرو بنشانند، و این که، چطور با چنین پدیده ایی، منطقی و مصلحت آمیز برخورد کنند، تا این شکاف اجتماعی ایجاد شده را پر کرده، و یا از عریض تر شدن آن جلوگیری نمایند، و بین دو قطبِ دو پاره شده از جامعه خود، آشتی و دوستی را، باز آفرینی و باز سازی و دوباره ایجاد کنند، و به رغم اذعان، بدون اعتراف بدین شکاف، آن را ترمیم نمایند، و از زهر و خطر آن برای جامعه خود بکاهند و...

اما به نظر می رسد متاسفانه قوه عاقله دستگاه تصمیم ساز کشور ما، در این کیس، به عکس، خود را با یک سوی این پرونده، همراه و همنظر دیده، و فراموش می کند که وظیفه آنان، از آن بالا نشینی ها، چیست، چرا که وظیفه اولیه آنان در ابتدا، ایجاد جامعه ایی آرام و متمدن و انسانی است، نه پیگیری تنبیه و سیاستِ یک سوی دعوا، لذا به نظر می رسد با چنین تفکری است که تمام توان خود را بسیج می کنند، تا در یک عملیات پلیسی پیچیده، طرف دیگر دعوا را شناسایی، دستگیر، و فورا او را با آن صورت مجروح در تلویزیون ملی، حاضر کرده، و در یک سرعت عجیب قضایی، پرونده ایی خاص و سفارشی تشکیل داده، و مقامات دادگاه، چنان اتهامات شدیدی (اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، از طریق ارتباط با افراد خارج‌نشین، و فعالیت تبلیغی علیه جمهوری اسلامی، و تشویق مردم به فساد و فحشا) را متوجه یک طرف دعوا (خانم سپیده رشنو) کنند، که انسان تصورش را هم، در یک دعوای اتوبوسی دو جوان نمی کند،

شدت عمل دادستان در این پرونده چنان است، که به حتم طرف دیگر دعوا، خانم رایحه ربیعی نیز، از این که کار درگیری شخصی اش، با سپیده رشنو، دوست دگر اندیش او را، در چنین مخمصه ایی با این حد از گرفتاری، درگیر کرده است، را نیز پشیمان خواهد کرد، چرا که این دو هم سن و سالند، و همدیگر را در زمان آرامش، درک خواهند کرد، در حالی که تفاوت آندو، تنها در نوع نگرش و تفکر بود، و به حتم، به گرفتار شدن، خانم رشنو در چنین پرونده ایی، به این شدت و غلظت راضی نخواهد بود، که با این همه اتهامات، روانه زندان هایی، با آن کیفیت شود. و یک دعوای زنانه در اوج جوانی، در یک اتوبوس BRT، به یک پروژه انتقام گیری ملی تبدیل، و همه بر سر این خانمِ هم سن و سال او، خراب شود.

مناسب است قوه قضاییه از شدت تبلیغات در این پرونده کاسته و به صلاح کشور و این مردم و حتی دین است که به نوعی در این پرونده که موجب وهن، اهل مذهب، و مدعیان اسلام و مسلمانی است، به نوعی مصالحه، و زندانی آزاد شود. در غیر این صورت، شکاف اجتماعی قوت و شدت گرفته، منجر به تفرق اجتماعی، و ضایعات را بیشتر، و خسارت را عمیق تر خواهد کرد.    

[1] - تفاوت مسلمانان میانه رو و افراط گرایان داعشی و طالبانی در همین نکته است، که داعشیان و طالبانیان بر اجرای شریعت بی کم و کاست، تاکید دارند و اخلاق، انسانیت و... خود را به کناری نهاد، یا فدای این امر می کنند، حال آنکه مسلمان میانه رو و متعادل، در اجرای هر حکمی، همه جهات انسانی، از خیر و شر و... را در نظر می گیرند، و سپس به اجرای حکمی مذهبی، تصمیم می گیرند، که تفکر بنیانگذار ج.ا.ایران نیز این رابطه، در واژه و فرهنگ مصلحت سنجی، تبلور می یابد.

[2] - امام حسین خطاب به دشمنانش در عاشورا عنوان می دارد، که اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید، در اینجا آزاده بودن یعنی تقید به انسانیت، و اصول و فروع آن است، نه آزادی از فرمان طاغوت زمان، که اینجا انتظار عطوفت و مهر انسانی بر اهل خود را، از آنان دارد.

[3] - سپاه یزید امام حسین را از خوارج بر دین جدش می دانستند، و حکم فقهی خارج شدگان از دین خدا را، به او در حال اجرا بودند، لذا امام از آنان گلایه می کند، که به خاطر اجرای این حکم چرا اینقدر ظالمند و با اهل او به ظلم برخورد می کنند. لذا قاتلان خود را به آزادمردی و انسانیت، و در واقع دوری از این ظلم فرا می خواند.

[4] - این را در این غزل حافظ شیرازی و حکیم و زبان غیب گوی ایرانی، می توان دید که می فرمایند :

دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را   دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

کشتی‌شکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز    باشد که باز بینم دیدار آشنا را

ده‌روزه مِهر گردون، افسانه است و افسون     نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

در حلقه گل‌ و مُل خوش خواند دوش بلبل    هاتِ الصَّبُوحَ هُبّوا یا ایُّها السُکارا

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت      روزی تَفَقُّدی کن درویش بی‌نوا را

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است    با دوستان مروت با دشمنان مدارا

در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند     گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

آن تلخ‌وَش که صوفی ام‌ُّالخَبائِثَش خواند     اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلَةِ العَذارا

هنگام تنگ‌دستی در عیش کوش و مستی      کاین کیمیای هستی قارون کُنَد گدا را

سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد      دلبر که در کف او موم است سنگ خارا

آیینه سکندر، جام می است بنگر        تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا

خوبان پارسی‌گو، بخشندگان عمرند       ساقی بده بشارت رندان پارسا را

حافظ به خود نپوشید این خرقه مِی‌ْآلود         ای شیخ پاک‌دامن معذور دار ما را

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (10)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

سپیده رشنو (زادهٔ ۲۹ مهر ۱۳۷۳) نویسنده و شاعر، روزنامه‌نگار و ویراستار اهل ایران است. وی در تیر ۱۴۰۱ در پی اعتراض به حجاب اجباری و مقاومت در برابر مزاحمت‌های یک زن آمر به معروف به نام رایحه ربیعی به دلیل نوع پوشش‌اش، دستگیر شده و وادار به انجام اعتراف اجباری در تلویزیون جمهوری اسلامی شد.
او در فهرست ۱۰۰ زن تأثیرگذار سال ۲۰۲۳ شبکه جهانی بی‌بی‌سی قرار گرفت.
در ۲۵ تیر ۱۴۰۱ ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان منتشر شد که در آن یک زن چادری یک زن دیگر را که دارد از او فیلم می‌گیرد تهدید می‌کند که فیلم را برای سپاه می‌فرستد. مشاجره بین این دو زن بالا می‌گیرد و با مداخله بقیه مسافران اتوبوس، زنی که تذکر حجاب داده از اتوبوس به بیرون رانده می‌شود. در پی بازتاب گسترده این ویدئو خبرگزاری فارس در ۲۶ تیر خبر داد زنی که عامل درگیری بوده دستگیر شده‌است. پس از آن برخی رسانه‌ها و فعالان و نهادهای حقوق بشری خبر دادند که زن دستگیرشده، سپیده رشنو نام دارد. در واکنش به این دستگیری کاربران توییتر فارسی یک طوفان توییتری را با هشتگ «سپیده رشنو کجاست» آغاز کردند.
نیلوفر حامدی که از اولین خبرنگارانی بود که جهت پیگیری واقعه با خانواده و وکیل سپیده رشنو مصاحبه کرد، پس از ایجاد پوشش خبری برای سپیده رشنو، به علت تهیهٔ خبری درمورد مهسا امینی بازداشت شد.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D9%87_%D8%B1%D8%B4%D9%86%D9%88

This comment was minimized by the moderator on the site

فساد‌هایی که دیگر سیستماتیک شده و هشدار ۲ سیاست‌ورز درباره تبعاتِ خراشیدن روح جمعی

فلاحت‌پیشه (رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس)

《هر ماه خبر از فساد بزرگ دیگری خواهد رسید!》

در قوای سه گانه با سیر نزولی شایسته سالاری مواجهیم. فساد چای، یکی از نتایج میل مسئولان به مدیرت خارج از شمول نظارت و بازرسی است. تا زمانی که این تمایل در کشور حاکم است، هر فصل یا هر ماه خبر از فساد بزرگ دیگری خواهد رسید.

مجموع دزدی ها در پرونده های بزرگ اختلاس در ایران بیش از ۵۷ میلیارد دلار ارزیابی شده است. این رقم برابر با کل وامی است که کره جنوبی از صندوق بین‌المللی پول گرفت و ضمن نجات اقتصاد ورشکسته خود، در جمع ده اقتصاد برتر دنیا قرار گرفت.

غلامرضا علیزاده (سیاست‌ورز)

اگر عامل اصلی خروش جمعیت در جریان خیزش موسوم به مهسا را نه تنها حادثه آن روز، بل‌که برآیند رخدادهایی بدانیم (از جمله داستان تلخ سپیده رشنو) که در ماههای پیش از آن انجام گرفت و روح جمعی جامعه را آزار داد و صورتش را خراشید، این‌بار نیز جامعه آگاه و صبور ایران، در حال رصد اخبار مربوط به فسادها و دزدی‌هایی‌ست که دیگر از حد وقاحت گذشت و به مرز "دریدگی" رسیده است. اگر ساختار همچنان به مدارا و مماشات و سبک‌انگاشتن و نادیده‌گرفتن این دزدی‌‌‌ها و اختلاس‌ها و بذل و بخشش‌های بی‌حساب و کتاب، ادامه دهد، این مردم که برای معاش خود مانده‌اند و با چهره‌های افسرده و چشم‌های دهشت‌زده‌شان در خیابان‌ و مترو و اتوبوس مواجه هستیم که نومیدانه صبح را به شام می‌رسانند و آن‌گاه می‌بینند در سطوح کلانِ مدیریتی چه بریز و بپاش‌ها که نمی‌شود؛ ناگهان طغیان خواهند کرد و به‌ تعبیر آیت‌الله خمینی یوم‌الله دیگری رقم خواهند زد.
بهوش باشید و هیچ‌گاه قدرت مردم را دستِ کم نگیرید و پیش از آن‌که دیر شود، چاره‌ای بیندیشید. اما اگر طاقت از کف رفت؛ محارب‌شان نخوانید و رفیق معاندشان ننامید!
@tahlilvarasad

This comment was minimized by the moderator on the site

سپیده؛ دختری که از زیستن در نظام دروغ سرباز زد
یادداشتی از: افشین حکیمیان

سیطره‌ی دروغ بود که جولان می‌داد. به نام حجاب، به نام عترت و پاکی، به نام فراخواندن به معروف و بازداشتن از منکرات داشت بر همه جان و جهان شهروندان چنگ می‌انداخت. دروغ بود که می‌خواست از درودیوار هر شهر و هر دیاری بالا برود و حظور مداوم خود را به ذهن و ضمیر مردم تحمیل کند. و تحمیل آن فقط که برای چنگ انداختن به ثروت و مکنت که نبود. آن‌ها به اشاعه‌ی دروغ، اگرچه پایه‌های حکم‌رانی خود را مستحکم می‌کردند؛ که در حقیقت می‌خواستند دروغ را به روزوروزگار اهالی این سرزمین، به رسانه‌ها و به درس و کتاب و رفتار و سکنات‌ مردم تحمیل کنند. آن‌ها می‌خواستند جز دروغ ماهیتی دیگر امکان جولان نداشته باشد. انگاری که می‌خواستند دروغ را به روح و روان مردم مسلط کنند. و  آن مواجهه و رودررویی او، گویی پنجه در پنجه افکندن با همین دست‌درازی به روح و روان خویش بود. انگاری او داشت خودش را از این تحمیل نجات می‌داد. گویی به رودررویی با آن دخترک که او را تهدید می‌کرد. ترس را به جانش می‌انداخت که حتی همین روسری‌ایی که بر سرت نیست را هم به ارباب قدرت گزارش خواهم کرد. انگاری آن گستاخی داشت او را بیدار می‌کرد. گستاخی‌ایی که آن‌قدر در پوستین دروغ خود پُف کرده بود، فربه شده بود؛ که اندک نمادونمود خلاف باورهای تحمیلی کاذب خود را نمی‌توانست تحمل کند. چنان در توهم و خیالات بارگاه هپروت جاودانه‌گی و یگانه‌گی خود، متوهم شده بود؛ که نمی‌توانست موی پریشان او را تاب بیاورد. نمی‌توانست حداقل بروز و ظهور خلاف «منویات حاکم» را مجازش کند. و این حدِ از لجاجت و وقاحت و زورگویی بود که او را هشیار می‌کرد. انگاری تازه داشت باورش می‌شد که دُم حکومت تا داخل بی‌آرتی هم کِش پیدا کرده بود. تا بگومگوی شهروندان هم دراز شده بود. نمی‌دانست و نمی‌توانست باور کند که دُم حکومت آن‌قدری دراز شده باشد که او هم پا روی دُم کذایی گذاشته باشد. درست آن‌جایی که فکر می‌کرد که مگر داخل این بی‌آرتی چه خبر است؟ داخل این حجم درهم فشرده‌ی مردمان خسته و ملول و درمانده‌ی مسافران دَم صبح بی‌آرتی چه خبر می‌تواند باشد؟ چه تهدیدی می‌تواند بروز پیدا کند که خبرچینان حاکم را بتواند به خودنمایی وادار کند.

Sepideh rashno – Telegraph
https://telegra.ph/Sepideh-rashno-12-07

This comment was minimized by the moderator on the site

حکم سپیده رشنو به نزدیک چهارسال زندان افزایش پیدا کرد

خبرگزاری‌ها نوشته‌اند شعبه یک دادگاه تجدیدنظر سپیده رشنو، روزنامه‌نگار و شاعر، را به‌اتهام «انتشار تصاویر مبتذل در فضای مجازی» به چهارماه حبس قطعی محکوم کرد- حالا او مجموعا بابت دو پرونده به سه‌سال و ۱۱ ماه حبس قطعی محکوم شده باشد.

خانم رشنو، در تیر ۱۴۰۱ در پی اعتراض به یک زن آمر به معروف به نام رایحه ربیعی بابت نوع پوشش‌اش در یک اتوبوس، دستگیر شد و پس‌از چندروز اعتراف‌هایی از او از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شد با وثیقه چندصدمیلیونی آزاد و در پرونده به حبس تعلیقی محکوم شد.
ولی بعدتر بابت موضع‌گیری‌ها و پست‌های‌اش درباره همین پرونده و نیز ماجرای محرومیتش از تحصیل بازداشت شد. با این بازداشت، دومین پرونده علیه او باز و در دادگاه بدوی آن به شش‌ماه زندان محکوم شد.
حالا دادگاه تجدیدنظر این حکم بدوی شش‌ماهه را به چهارماه قطعی بدل کرده و این حکم قطعی، حکم تعلیقی پرونده اول خانم رشنو را نیز به جریان خواهد انداخت و او مجموعا و تا این‌جا، باید سه‌سال و ۱۱ماه زندان را بکشد.
پرونده سومی نیز بابت حجاب علیه سپیده رشنو تشکیل شده که اواسط دی بدان رسیدگی می‌شود.
@roozArooz_media

This comment was minimized by the moderator on the site

سپیده رشنو، در هفته پایانی تیرماه ۱۴۰۱، به دلیل اعتراض به رایحه ربیعی، زن محجبه‌ای که به او تذکر حجاب داده بود، دستگیر شد.

او نوشته است:‌ «امروز؛ دهم مهر ماه ۱۴۰۲، با همین پوشش، همراه با وکیلم آقای پناهی‌پور در دادگاهی حاضر خواهم‌شد برای دفاع از دو اتهامی (تشویق به فساد و فحشا و تبلیغ علیه نظام) که مصداق آن‌ها تنها پست اول صفحه اینستاگرام‌ من است. برای دفاع از اتهاماتی که مرتکب نشده‌ام. برای دفاع از حق انتخاب پوشش و حق نوشتن درباره آن‌چه بر من گذشته. برای دفاع از «زن» بودن؛ قسمتی از بدن به نام «مو» که همه-مرد و زن- به طور طبیعی آن را داریم.»
او به سالروز تولدش در ۲۹ مهر ماه اشاره کرده و نوشته است:‌ «هیچ انگیزه‌ای برای مُردن و خودکشی ندارم که اگر داشتم برای «زندگی» و روزهای بهتر تلاش نمی‌کردم. چرا که یقین دارم هیچ‌گاه این‌چنین کنار هم نبوده‌‌ایم و به قدرت خود و یکدیگر و ایستادن کنار یکدیگر باور نداشته‌ایم.»
او به فشارهای متفاوت بر خانواده‌اش هم اشاره کرده و گفته است:‌ «تنها می‌دانم که حقیقت همین تصویر است که دارید می‌بینید و هیچ‌ راهی جز پای‌بندی به حقیقت نمی‌بینم.»

This comment was minimized by the moderator on the site

اینکه ابراهیم داروغه زاده از مدیران پیشین تلویزیون علی رغم تلاش مجری برنامه زنده شبکه یک برای خاتمه بحث ضمن اعتراض به پخش اعترافات اجباری خانم سپیده رشنو تاکید کرد اگر در دوره ریاست من بود اجازه چنین کاری را نمی دادم یعنی تمامی ادعاهای مقامات قضایی، سیاسی، امنیتی، انتظامی و صدا و سیما در مورد اعترافات اختیاری قطعاً همه دروغ می گویند و اعترافات تلویزیونی اجباری هیچ معنا و مفهومی جز خستگی و درماندگی زندانی در برابر شکنجه های اعمالی نداشته است.

داروغه‌زاده، مدیر سابق صداوسیما در آنتن زنده: اگر من مسئول بودم، اعترافات اجباری سپیده رشنو را پخش نمی‌کردم
اگر من در صداوسیما بودم، اعترافات اجباری #سپیده_رشنو را پخش نمی‌کردم. لج مردم را در نمی‌آوردم.
احمدی_نژاد ۸ سال رئیس‌جمهور ایران بود و هر روز تشویش اذهان عمومی می‌کند.
اگه من بودم بمولا که شرفم اجازه نمیداد اعتراف اجباری سپیده رشنو رو از رسانه ملی پخش کنم!

اذعان یکی از مقامات سابق صداوسیما به پخش اعترافات اجباری

یک مسئول پیشین صداوسیمای جمهوری اسلامی برای اولین بار به نقش صداوسیما در پخش «اعترافات اجباری» اذعان کرد.
ابراهیم داروغه‌زاده از مدیران سابق سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در گفتگویی در برنامه شبکه یک گفت: «اگر من اینجا نشسته بودم (در صدا و سیما بودم)، اعترافات اجباری سپیده رشنو را پخش نمی‎کردم و لج مردم را در نمی‎آوردم.»
وی با اشاره ضمنی به اینکه پخش اعترافات اجباری سپیده رشنو یک حرکت جناحی بود. افزود: «من به هنرمند باید می‌گفتم که اشتباه کردم که سپیده رشنو را برای اعترافات اجباری آوردم، باید رفتارم فراجناحی و باید نگاه ملی باشد.»
سپیده رشنو از معترضان به حجاب اجباری بود که بخاطر مشاجره با یک زن چادری «آمر به معروف» که به نوع پوشش وی اعتراض کرده بود، در تیرماه سال گذشته زندانی شد. یک ماه بعد صداوسیمای جمهوری اسلامی ویدئویی از اعترافات اجباری سپیده رشنو منتشر کرد.

ابراهیم داروغه‌زاده، از مدیران پیشین صدا و سیما و وزارت ارشاد اسلامی ایران و همچنین دبیر سابق جشنواره فجر در برنامه زنده «جام جم»‌، در شبکه یک صدا و سیما گفت که اگر مسئول بود، اجازه نمی‌داد «اعترافات اجباری» سپیده رشنو از تلویزیون پخش شود. ‌این نخستین بار است که در تلویزیون دولتی ایران یک مقام پیشین از «#اعتراف_اجباری » نام می‌برد و وقوع آن را تایید می‌کند. ‌
او می‌گوید: «من اگر اینجا نشسته بودم اجازه نمی‌دادم که در حقیقت اعترافات اجباری سپیده رشنو از تلویزیون پخش بشود.»
او سپس درپاسخ به سوال مجری که می‌پرسد: «چرا اعترافات اجباری؟ این‌جوری چرا؟ نظر شماست»، تاکید می‌کند که «من می‌گویم اعترافات_اجباری ، من نمی‌گذاشتم [پخش شود] و لج مردم را در نمی‌آوردم.» سپیده_رشنو ، در هفته پایانی تیرماه پارسال، به دلیل اعتراض به رایحه ربیعی، زن محجبه‌ای که به او تذکر حجاب داده بود، دستگیر شد.
سپس اعترافات اجباری او در حالی از صدا و سیما پخش شد که بر سروصورت وی بصورت کاملا مشهودی آثار ضرب و جرح وجود داشت و‌باعث اعتراضات بسیاری از مردم در فضای مجازی و اعتراضات خیابانی آن روزها شد.

اگر من در صداوسیما بودم، اعترافات اجباری سپیده رشنو را پخش نمی‌کردم. لج مردم را در نمی‌آوردم. صداوسیما باید نگاه ملی داشته باشد و بین اصلاح‌طلب و اصولگرا تفاوتی قائل نباشد.قرار شد سلبریتی‌های حامی روحانی در سال ۹۶ تنبیه بشوند. جناحی در کشور که امروز جریان سلبریتی‌ستیزی راه انداخته، در هر رقابتی که می‌خواهد وارد شود رقیبش را حذف می‌کند. این جناح وقتی می‌خواهد وارد مجلس شود می‌گوید شورای نگهبان کمک کند تا رقبای من حذف شود. احمدی‌نژاد ۸ سال رئیس‌جمهور ایران بود و هر روز تشویش اذهان عمومی می‌کند.

داروغه‌زاده: اگر من در صداوسیما بودم، اعترافات اجباری سپیده رشنو را پخش نمی‌کردم. لج مردم را در نمی‌آوردم/ صداوسیما باید نگاه ملی داشته باشد و بین اصلاح‌طلب و اصولگرا تفاوتی قائل نباشد/ قرار شد سلبریتی‌های حامی روحانی در سال ۹۶ تنبیه بشوند/ جناحی در کشور که امروز جریان سلبریتی‌ستیزی راه انداخته، در هر رقابتی که می‌خواهد وارد شود رقیبش را حذف می‌کند/ این جناح وقتی می‌خواهد وارد مجلس شود می‌گوید شورای نگهبان کمک کند تا رقبای من حذف شود/ احمدی‌نژاد ۸ سال رئیس‌جمهور ایران بود و هر روز تشویش اذهان عمومی می‌کند.

This comment was minimized by the moderator on the site

خدا به این جامعه رحم کند

هادی مسعودی
فیلم درگیری چند زن و مرد با یک زن چادری در نارنجستان قوام شیراز، واقعا تأثربرانگیز است، حقیقتا ناراحت‌کننده است...آن خانم آمر به معروف هر حرفی هم زده باشد مستحق کتک خوردن آن‌هم از یک مرد نیست...

اما نکته مهمی درباره این ماجرا وجود دارد که مثل یک زنگ خطر جدی است. در ماجرای اخیر که در نارنجستان قوام اتفاق افتاد، عجیب این است که کسی از مردم حاضر در آنجا، سعی نمی‌کند مقابل آن مرد بایستد. این خیلی نکته رعب‌آوری است. از قدیم تا بوده همین بوده که مردم وقتی می‌دیدند مردی به زنی آسیب میزند با آن مرد برخورد سختی می‌کردند، آن مرد را به باد کتک می‌گرفتند...

مثلا به یاد دارید چندی پیش مردی روی سر دو دختر بی‌حجاب سطل ماست خالی کرد؟ دیدید چگونه از طرف مردم با او برخورد شد؟!

ماجرای سپیده رشنو در اتوبوس را به یاد بیاورید. رشنو با آن خانم چادری درگیر شد و در نهایت خانم چادری توسط «مردم» از اتوبوس به بیرون رانده شد.

در واقع افکار عمومی به هر آن‌کس که مقابل اشخاص تذکردهنده و آمر به معروف بایستد، حق می‌دهند! و او را همراهی و چه بسا تحسین می‌کنند! می‌بینید با سیاست حاکم در این ۴۰ سال، چگونه احکام مترقی امر به معروف و نهی از منکر، سخیف و بی‌حرمت شده است؟

زنگ خطر اینجاست که بدلیل شدت گرفتن عمق دوقطبی در کشور، مردم نسبت به چنین رفتارهای زننده و غیرانسانی(کتک زدن یک زن مقابل دخترش)، بی‌تفاوت شوند. از بی‌تفاوتی بدتر، بعضا همراهی کنند. چنین رویدادهایی گویای این نکته است که قشر محجبه و مذهبی در جامعه امروز ایران، هر روز منزوی‌تر، ایزوله‌تر و چه بسا منفورتر می‌شود.

این نکات را خطاب به آن کسانی که زیست‌شان در دمیدن به این اختلافات است مطرح نمی‌کنم؛ جاهلان و حمقایی که دوام و بقایشان در همین درگیری‌ها و اختلافات است تکلیفشان روشن است. این افراد فرقه‌ای، که رگ غیرتشان فقط برای عده‌ خاصی و در زمان‌های خاصی باد می‌کند، نفعشان در نفهمیدن و نشنیدن است.

این نکات را برای عده‌ای عنوان کردم که تمنای زیست در یک جامعه سالم، بدون کینه، بدون قضاوت و پیش‌داوری همراه با مسالمت و مهرورزی دارند. کسانی‌که اگر خودشان محجبه هستند، اما برای بی‌حجاب‌ها هم احترام قائلند، کسانی‌که بدنبال تحمیل عقایدشان بر دیگری نیستند، کسانی‌که خودشان را حق مطلق نمی‌دانند و می‌فهمند اسلام دین رحمت و لینت است، نه دین زور و تحمیل.

حالا مدیر نارنجستان قوام بازداشت شد. ضاربین آن خانم آمر به معروف هم بازداشت شدند. دوستان غیرتی هم مقابل نارتجستان قوام تجمع کردند...این ماجرا هم گذشت...

اما زخم این اختلافات و کینه‌ها و عقده‌ها و دوگانه‌سازی‌ها فعلافعلاها قابل ترمیم نیست...متاسفانه حجاب هر روز بی‌ارزش‌تر و امنیت محجبه‌ها هر روز بیشتر در معرض خطر است...خدا به این جامعه رحم کند‌...

@Sahamnewsorg

This comment was minimized by the moderator on the site

تعلیق سپیده رشنو از دانشگاه به دلیل عدم رعایت پوشش اسلامی

دانشگاه الزهرا، سپیده رشنو دانشجوی «نقاشی» مقطع کارشناسی خود را به دلیل «عدم رعایت پوشش اسلامی»، ۲ ترم با احتساب سنوات از تحصیل منع کرد. به سپیده رشنو گفته بودند «۲ ترم به مرخصی برو» که نپذیرفت و تعلیق شد.
ا‌و در اینستاگرامش نوشته، پس از ۲ترم، با «پوشش اختیاری» به دانشگاه خواهد رفت.
او همچنین در بخشی از پست اینستاگرامش نوشت: «توی کمیتهٔ انضباطی دو صفحهٔ سفید دادند و گفتند دفاعت را بنویس. نوشتم:"به عنوان یک شهروند برای لباسی که می‌پوشم حق انتخاب دارم." از فروردین ممنوع‌الورود شدم تا ابلاغ حکم کمیتهٔ انضباطی. بالأخره ابلاغِ شفاهی کردند:دو ترم منع از تحصیل(تعلیق) با احتساب سنوات.»
رشنو در تیر ۱۴۰۱ در پی اعتراض به دخالت‌های یک زن آمر به معروف به نام رایحه ربیعی به نوع پوشش‌اش، دستگیر شد
@salamonlline

This comment was minimized by the moderator on the site

حکم دادگاه برای سپیده رشنو: ۵ سال حبس تعلیقی و نگارش پژوهشنامه ۱۱۰صفحه ای پیرامون ادب و وطن دوستی
برادر سپیده رشنو از صدور حکم برای او خبر داد. دادگاه سپیده رشنو را به پنج سال حبس تعلیقی (تعلیقِ مراقبتی) محکوم کرده است
سامان رشنو در صفحه توییتر خود نوشته است: «حکم خواهرم ‎سپیده رشنو پس از رفع اتهام «فراهم آوردن موجبات فساد و فحشاء» با سه عنوان اتهامی دیگر؛ «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «بی‌حجابی در معابر» صادر شده است»
برادر سپیده رشنو در خصوص جزییات حکم ادعا کرده است که دادگاه سپیده را ملزم کرده تا در مدت محکومیت تعلیقی پژوهشنامه‌ای در صد و ده صفحه پیرامون وطن‌دوستی، ادب و آسیب‌رسانی به افکار عمومی، با اقتباس از کتاب‌های اعلام شده توسط دادگاه تهیه کند
طبق توییت های سامان رشنو، حضور فصلی در دفتر نظارت و پیگیری ضابطین و کسب مجوز از مقام قضایی به منظور مسافرت به خارج از کشور در ایام تعلیق از دیگر موارد حکم صادره است. برادر سپیده رشنو نوشته است که دادگاه نوشتن چند نقد بر آثار صادق هدایت را از مصادیق تبلیغ علیه نظام دانسته است
پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی


پیام سپیده رشنو بعد از ابلاغ حکم محکومیتش
سپیده رشنو در پیامی که توسط نعیم نظامی، وکیل او منتشر شده نوشته است: «آدمی که می‌جنگد، می‌ترسد. سکوت، دیدن حقارتِ هر روزه‌اش، از دست رفتن آزادی و کرامتش، او را بیش از هر چیز دیگری می‌ترساند. آدمی که می‌جنگد، به پیروزی فکر می‌کند. می‌داند که حرفش، رفتارش، زخمی شدنش، اسیر شدن و حتی مرگش، خودِ پیروزی است. آدمی که می‌جنگد دست از زندگی برنمی‌دارد. نمی‌شود برای زندگی جنگید و دست از زندگی برداشت. آدمی که می‌جنگد، مقاومت می‌کند. گاهی سنگر گرفتن مهم‌تر از سینه سپر کردن است. آدمی که می‌جنگد می‌داند انقلاب‌ها به طول می‌انجامند، اما شکست نمی‌خورند.»
پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی


‏حکم ۵ سال حبس تعلیقی برای ‎سپیده_رشنو
برادر سپیده رشنو:
دادگاه سپیده را ملزم کرده تا در مدت محکومیت تعلیقی پژوهشنامه‌ای در صد و ده صفحه پیرامون وطن‌دوستی، ادب و آسیب‌رسانی به افکار عمومی، با اقتباس از کتاب‌های اعلام شده توسط دادگاه تهیه کند!
Azadeh Mokhtari(روزنامه نگار)_


محکومیت فرهنگی برای سپیده رشنو !
محمد مهاجری
می‌بینید این روزها عده‌ای فاز روشنفکری برداشته‌اند که برای موضوع حجاب باید کار فرهنگی کرد؟
داستان سپیده رشنو یادتان هست؟ همان دختری که دادگاه او را به حبس تعلیقی و نوشتن پژوهش‌نامه‌ای 110 صفحه‌ای پیرامون وطن‌دوستی، ادب و آسیب‌رسانی به افکارعمومی محکوم کرده است.
چرا آن روز که سپیده رشنو و آن دختر محجبه در اتوبوس درگیر شدند به فکر کار فرهنگی نیفتادیم؟
ما بزرگترها چرا نتوانستیم مانند شهیدحاج قاسم به خودمان بقبولانیم که هر دوی آنها دختران ما بودند، با دو تفکر متفاوت و دو سبک زندگی متمایز؟
ماهایی که امروز از کار فرهنگی حرف می‌زنیم، آن روزها چه کردیم به‌جز تندخویی و درشت‌گویی ؟ مگر وقتی سپیده را در تلویزیون با صورت کبود نشان دادند زیر لب نگفتیم «حقش بود؟» هیچ‌کدام از ماها به خودمان نگفتیم یک تشر هم به دختر دیگرمان ـ که در واقع خواهر رشنو بود ـ بزنیم و به او بگوییم دخترم! باید کار فرهنگی کرد؟
حتماً باید دو ماه بعدش، مهسا امینی دچار آن حادثه می‌شد؟ همه مملکت در ناامنی می‌سوخت؟ ده‌ها نفر از طرفین جان می‌باختند تا یادمان بیاید که ای دل غافل، چرا به فکر کار فرهنگی نبودیم؟
اینکه بعد از چهل سال دریافته‌ایم که برای مواجهه با بدحجابی باید کار فرهنگی کرد خیلی دیر است اما باز هم غنیمت است. خدا کند درباره سایر موضوعات اجتماعی و فرهنگی همچنان لجوجانه رفتارنکنیم تا هزینه های سنگین ندهیم.
تهاجم فرهنگی، نرم و آرام به داخل جبهه ما نفوذ می‌کند؛مقابله با آن هم باید از جنس خودش باشد. اما باید فهم کرد که تهاجم به مراتب آسانتر و مخرب‌تر است. مقابله با آن صبر ایوب می‌خواهد و عمر نوح.
سال‌ها پیش با کسانی که می‌گفتند نباید و نمی‌توان مردم را با زور به بهشت برد، چه کردیم؟ یادتان هست؟ متهمشان کردیم که غیرت و تعصب دینی ندارند، لاابالی و غرب‌زده‌اند . ده‌ها حرف دیگر هم در تریبونهای مذهبی و سیاسی بارشان کردیم. مگر آنها چه می گفتند؟ ترجمه حرف شان این بود که برای بهشتی کردن جامعه، باید کار فرهنگی کرد. و شگفت اینکه حالا که ما سر عقل آمده‌ایم حرف همان‌ها را می‌زنیم.
بله باید کار فرهنگی کنیم. اتفاقاً از جنس همین تصمیمی که قاضی محترم پرونده سپیده رشنو گرفته است. او محکوم است به نوشتن پژوهشنامه‌ای درباره «ادب و آسیب‌رسانی به افکارعمومی».
اما کاش همین حکم به خواهر او هم تکلیف می‌شد. اتفاقاً ما مذهبی‌هایی که خانواده‌ های محجبه داریم بیش از طرف مقابل، نیازمند توصیه به ادب و حرمت‌گذاردن به افکارعمومی هستیم. اگر چنین باشیم حرف مان در دیگران اثر می گذارد، همانطور در مورد پیامبر چنین بود.
پ.ن. نمی‌دانم شما هم به این نکته ظریف توجه کرده‌اید که وقتی به یک محکوم می‌گویید باید درباره ادب و حرمت کتاب بنویسد در واقع داریم به فرهیخته‌بودن او گواهی می‌دهیم؟!
عضویت_در_گروه https://t.me/+iuk_u2D7QZQ2ZTM0

This comment was minimized by the moderator on the site

جلال رشیدی‌کوچی، رییس کمیته امنیت کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس در مورد پرونده سپیده رشنو گفته،«در خصوص این پرونده ابهاماتی برای خودم وجود دارد که تا زمان رفع آنها، ابعاد مختلف پرونده را پیگیری خواهم کرد.»
آقای رشیدی‌کوچی در گفتگو با اعتماد در مورد خطر دو قطبی شدن جامعه نیز صحبت کرده است او گفته،«هرکسی در هر جایگاه و مقامی به شکل‌گیری دوقطبی در هر امری کمک کند، به این کشور و مردمش خیانت کرده است. در هر لباس و جایگاه با هر شأنی؛ در داخل یا خارج کشور نباید زمینه شکل‌گیری دوقطبی‌های مخرب فراهم شود. نباید به بهانه حجاب مردم را در برابر هم قرار داد. »
او در مورد آنهایی که او آنها را دارای «حجاب نامناسب نامیده» گفته،«اغلب افرادی که حجاب مناسبی ندارند به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند. بالای ۹۰ درصد این افراد، پوششی که دارند مبتنی بر روال عادی زندگی‌شان است. یعنی فرد، قصدی برای هنجارشکنی یا دهن کجی به عرف و قانون ندارد و احساس می‌کند که با این نوع پوشش، حدود مورد نظر عرفی، شرعی و اجتماعی را رعایت کرده است. در واقع اکثریت این گروه، مبتنی بر سبک زندگی که دارند پوشش خود را انتخاب کرده‌اند.»

ضرورت علنی بودن دادگاه خانم رشنو / حضرت علی چند نفر را به اتهامی که این خانم دستگیر شده محاکمه کرد؟
عباس عبدی
به‌ طور قطع باید دادگاه این خانم علنی و با حضور وکیل انتخابی و مطابق قواعد دادرسی عادلانه برگزار شود. هیچ توجیهی برای غیرعلنی کردن آن وجود ندارد.
چگونه درباره این پرونده به سرعت همه امور به سرانجام می‌رسد، ولی دریغ از یک پرونده قضایی درباره انواع و اقسام تخلفات گسترده که سال‌های متمادی در گزارش تحقیق و تفحص مجلس از شرکت فولاد مبارکه نوشته شده است؟
امام علی(ع) چند نفر را به اتهامات مشابه این خانم محاکمه کرد و با چند نفر به اتهامات مالی یا حتی کمتر از آن به دلیل تقاضاهای مادی اندک‌تر از این ارقام این تخلفات فرانجومی برخورد کرد؟ آیا گمان نمی‌کنید که همین تفاوت آشکار گویای خیلی از امور است؟

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
آیا پرونده ‎رضا ثقتی هم مشمول برخورد مؤمنانه شده است؟! (https://t.me/asrefori) رحمت‌‌اله...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
استبداد ديني از مردم سكوت در برابر ظلم و اختلاس هاي اصحاب قدرت را مي خواهد هادی سروش در استبداد ام...