و از پس تشکر این همه نعمت بر نخواهیم آمد

ایزدا!

هرچند آنچه از نازیبایی، غرور، تکبر، پلشتی و... که زمینیان این روزها نثارمان می کنند، آسمان پستی و رذالت آنان را خوب می پوشاند، تا دیده نشود، و کارمان به سکته نینجامد، این روزها سوراخ های رحمت آسمان را باز کرده ایی و بدون اینکه به زیر سقف های این خانه ها، نگاهی کنی، بر شاکر و طاغی هر آنچه از لطف و مرحمت بود نثارمان کردی، تو را بدین نعمت بی مثال شکر.

 شرایط مان در دیماه داشت گریه همه ما را در می آورد، که این چه زمستانی است که تنها سرمایش پوست می ترکاند و از آسمان باریدنی در کار نیست، اما بهمن که شد باز آسمان رحمت تو بنده نوازی را به اوج رساند و از سوز آفتاب سوزان این روزها کاست، و نرمی و لطافتِ برفی سپید و پاک، برما باریدن گرفت، این روزها کوه ها دیدنی است، رد پای رحمت تو را کورها هم می توانند حس کنند.

اکنون تنها می توان گفت، شکر،

و از پس تشکر این همه نعمت بر نخواهیم آمد.

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.