"فرانسوا ماری آرونه دو ولتر" را یکی از سازندگان تمدن مدرن بشر دانسته اند، او که نویسنده رمان کوتاه "کاندید" [1] است که در واقع محتوای این رمان یورشی برهنه و شجاعانه علیه مفاسدی فکری و عملی است که در دوره ولتر غرب را فرا گرفته بود، و شاید برای همین بود که این اثر ولتر را "شاهکار شعور بشر" نامیدند. او در به نقد کشیدن مفاسد سیاسی اجتماعی و ستم های بشر بر نوع بشر تا آن حد پیش رفت که بعنوان نابغه ایی یگانه شهرت یافت.
گرچه با آنچه در دوران حاکمیت مذهب بر اروپا که منجر به رنسانس شد، آگاهی عمیقی ندارم و لذا هم آوایی و همراهی با اثر ولتر برایم مشکل بود، ولی کتاب کاندید نشان دهنده بخشی از انحرافات فکری و عملی است که در قالب تفکرات مذهبی صورت کریه خود را نشان داده است، و گرچه با دانستن آن، کتاب ولتر دلنشین تر و قابل فهم تر خواهد بود، و خروش او بر اعتقادات خرافی که در قالب مذهب ملت های اروپا و مستعمراتش را به خاک و خون کشیده بود، ملموس تر می کند. اما با همین اطلاعات اندک نیز می توان با ولتر در کاندید همسفر شد و لذت برد.
موارد ذیل را از این کتاب به غنیمت برداشتم :
"این ضعف ننگ آلود یعنی تمایل به زنده ماندن، شاید زیان بارترین تمایلات بشر باشد. آیا چیزی احمقانه تر از این است که اصرار در کشیدن باری داشته باشیم؛ که در عین حال، دائمن می خواهیم آن را از دوش خود پرت کنیم، که وجود ما در ترس و یاس به سر ببرد و در عین حال بدان می چسبیم، و می خواهیم آن را حفظ کنیم، که اژدهایی را در آغوش بگیریم که ما را تا آخرین تیکه قلب مان می خورد؟ (صفحه 63)"
"هنگامی که در مورد این کره خاکی فکر می کنم به این نتیجه می رسم که خداوند آن را یا به حال خود رها ساخته و یا اداره آن ا به یک موجود شرور واگذارده است."
"یک نویسنده باید اصیل باشد، یعنی خودِ خود باشد، و آفریده های او منسجم و متحد المرکز باشد، دیگر این که چنین نویسنده ایی باید طبعی والا داشته باشد. دیگر این که او باید به قلب و روح بشر آگاه باشد، و آن قلب و روح را بتواند به وسیله واژگان به سخن تبدیل کند. به زبانی که با آن می نویسد، تسلط کامل داشته باشد و آن ر ا یک دست و خالص و همنواخت به کار ببرد. بدون آنکه معنی را فدای سجع و قافیه کند (ص 125)."
"زندگی چیزی جز مشتی توهم و مصیبت نیست (ص138)
"عالی است که انسان آن طور که می اندیشد و باور دارد بنویسد، آزادی حق و امتیاز هر بشر است. مردمی که در کشور سزارها و آنتونی ها (مستبدین) زندگی می کنند، جرات ندارند که از خود صاحب عقیده و نظری باشند، احترام فراوانی برای آزادیی که الهام بخش نویسندگان است قائلم (ص 150)
"امید همیشه بهترین گزینه است (ص 152).
"مردم دنیا همه مانند هم، و در همه جای جهان، اما به شکل های مختلف بدبخت اند و احساس شکست و نرسیدن به هدف خود می کنند. بنابر این هر پیش آمدی و هر مشکلی را با صبر و حوصله باید تحمل کرد (ص174)."
"بشر برای این ساخته شده است که یا با تشنج ناشی از بدبختی ها زندگی کند، یا در رخوت و کسالت روح به سر برد (ص175)."
"بعضی بر همان ادعایی که سال ها داشتند می مانند بدون این که بدان باوری داشته باشند (ص 175)."
"آن کسانی که گاهی اوقات در امور عمومی و حکومتی دخالت و شرکت می کنند، با نکبت نابود می شوند و استحقاق نابود شدن را نیز دارند (ص178)."
"کار ما را از سه شیطان بزرگ، یا به عبارت دیگر از سه شر بزرگ یعنی کاهلی، بد ذاتی و فقر حراست می کند. (ص 178)."
"ما باید مزرعه کوچک خود را بارور سازیم. (ص 179)."
"وقتی خداوند آدم را در باغ بهشت رها کردند بدین منظور بود که او آن باغ را آباد کند و نگهدارد و آباد کردن یعنی کار کردن، این خود بدین معنی است که بشر خلق نشده تا بیکاره و بیهوده باشد (ص179)."
"بیایید بجای نظریه پردازی در باره کار، کار را عملن آغاز کنیم و این تنها راه قابل تحمل کردن زندگی است (ص 179)."
"در این دنیا که بهترین دنیا در عالم امکان است همه رخدادها به هم مربوطند (ص180)."
ما انسان ها مملو از نقاط ضعف و خطا هستیم
پس باید همدیگر را به صورت دوجانبه ببخشیم
این اولین درس طبیعت برای ماست
"ولتر"
من با آنچه شما می گویید موافق نیستم
اما تا لحظه مرگ ازحق تو برای بیان آنچه می گویی (و من قبولش ندارم) دفاع خواهم کرد
"ولتر"
[1] - مترجم محمد عالیخانی انتشارات دستان تهران 1381 صد و هشتاد صفحه قابل دسترسی به صورت E-Book در (Historybook.ir)