تاریخ هند هفتاد ساله (1947 استقلال به بعد) نیست، بلکه پنج هزار سال و بلکه بیشتر عمر دارد، این فرهنگ ماست و این کشور بزرگترین سرمایه ماست. من با اعتماد به نفس و اطمینان بالایی می خواهم اعلام کنم که هند بزرگترین کشور مسلمانان نشین جهان است و بزرگترین جمعیت اسلامی جهان در هند زندگی می کنند، شاید شما پاسخ دهید که خیر بزرگترین جمعیت مسلمانان در اندونزی زندگی می کنند ولی اینطور نیست، بزرگترین کشور مسلمان نشین جهان هند است و اگر تمام شبه قاره هند (به همراه بنگلادش، پاکستان، مالدویو و...) که در واقع هند اصلی هم همان شبه قاره است، را در نظر بگیریم بیش از 50 درصد جمعیت شبه قاره هند را مسلمانان تشکیل می دهند.
شکایت های زیادی هست و در خصوص مسلمانان شکایت ها و گلایه هایی هم در هند وجود دارد ولی شکایت و گلایه یک طرفه نیست بلکه دو طرفه و حتی سه و چهار طرفه شکایت و گلایه وجود دارد. در خصوص وضعیت زنان مسلمان شکایات زیادی هست و من به عنوان یک مسلمان این را می گویم، ولی من با قوت قلب و اعتماد به نفس اعلام می کنم که مسلمانان هند در بهترین وضعیت قرار دارند؛ من این را اینجا نمی گویم همه جا فریاد زدم. مسلمانان هند در بهترین وضعیت هستند، من در خصوص دیدگاه مادیگرایان برخورداری های مادی سخن نمی گویم، من از دیدگاه آزادی و اینکه آنها آنطور که می خواهند در اینجا زندگی می کنند، سخن می گویم، مسلمانان هند همانگونه که انتخاب کنند در هند زندگی می کنند.
کاروان یکی از پادشاهان هند از کنار مسجد جامع دهلی در حال عبورند
در خصوص اسلام ذکر این نکته ضروری است که اسلام برای حکومت کردن نازل نشد و نیامده است، برای کشورسازی و دولت سازی نیامده است، روح اسلام می گوید که برای خودسازی آمده است، و حتی برای ساختن دیگران هم نیامده بلکه برای خودسازی آمده است، اسلام آمد تا ما راه زندگی امان را تصحیح کنیم، اسلام و انسانیت پهلو به پهلوی هم هستند. در این مورد که اسلام به هند با صلح و یا با شمشیر وارد شده است، باید گفت که اسلام در هند با پادشاهان نیامده، اگر اسلام به هند آمد، به دست اهل تصوف (Sufism) بوده است شما خواجه معین الدین چشتی (Chisti) را در اجمیر شریف در نظر بگیرید، نود لَک (هر لک یکصد هزار است) مردم این منطقه توسط تعلیمات و هویت شخصیتی ایشان به مذهب اسلام وارد شدند. این نه به دست بابر، نه اکبر و نه اورنگ زیب [4] انجام نشده، اسلامی هم اگر هست به دست خواجه معین الدین اجمیری و خواجه نظام الدین اولیا (Aulia)، خواجه معین الدین صابر کالیاری و... بوده که در هند شایع شده است.
یکی از بزرگان پیش از من گفت که "گفتگو" در این شرایط لازم است، من می گویم هر زمانی گفتگو کارگشاست و هر جامعه ایی که دیالوگ وجود داشت آن جامعه زنده و پویاست و اگر دیالوگ و گفتگو کنار گذاشته شود آن جامعه تباه خواهد شد پس اگر جامعه ایی زنده هستیم گفتگو واجب است.
در یک موقعیتی آقای پرویز مشرف [5] مطلبی را عنوان داشته بود، من گفتم در این هند مسلمانان تنها نیستند، برای حل مشکلات کشور مسلمانان هند تنها نیستند، حل مشکل این جامعه در گرو حل مشکل فقر این جامعه است؛ این عقیده و ایمان من است، مطلب دیگر این که مسلمانان هند به خاطر شانس اینجا در هند حضور ندارند، بلکه این انتخاب آنان هست که در این سرزمین هستند.
در خصوص ایده تشکیل پاکستان و یا نظریه "یک ملت را دو ملت ساختن"، چه کسی این تئوری مطرح کرد، تئوری دو ملت [6] را ملاها مطرح نکردند، آنهایی که شدیدا از این تئوری سخن می گفتند، جامعه را به دو قسمت تقسیم کردند و... ملاها نبودند.
من گفتم مسلمانان یک مشکل هستند (برای هند). اما آیا حضور مسلمانان در هند یک مشکل است یا یک فرصت (سود)؟ چه کسی میتواند برای این مطلب که کدام باشند (سود یا مشکل)، تصمیم بگیرد؟ هیچکس به غیر مسلمانان نمیتوانند در این خصوص تصمیم بگیرد، که آیا آنان می خواهند برای هند سود و فرصت باشند یا مشکل.
[1] - https://en.wikipedia.org/wiki/Mahmood_Madani
[2] - https://www.youtube.com/watch?v=FPrweuoCB7s
[3] - https://www.youtube.com/watch?v=Ng8jvP7F3YQ
[4] - نام سه تن از پادشاهان بزرگ سلسله تیموریان هند است که مطرح می شود که این سلسله برای قرن ها بر هند حاکمیت داشتند و امپراتوری آنها به دست انگلیسی ها در قرن نوزدهم از بین رفت.
[5] - رییس جمهور سابق پاکستان که یک نظامی است
[6] - تشکیل پاکستان و جدایی پاکستان و بنگلادش از هند بعد از استقلال از انگلستان در سال 1947