این سوال وجود دارد که اگر خداوند بدست خود با دخل و تصرف در قوانین و سیستمی که به وجود اورده، انرا بهم بزند، این خود نقص قوانین خلقت توسط خالق ان نخواهد بود. چنانچه خداوند دست بکار شود و با دست کاری در روند و نظم طبیعی که با دقت در جهان حاکم کرده؛ و استقرار عدالت با قوه قهریه (از طریق نبرد امام زمان علیه السلام)، ایا این نقص خلقت خداوند به نظر نخواهد امد ، و این را به ذهن متبادر نخواهد کرد که بشر نمی تواند خود مقدمات سعادت خود با این همه امکاناتی که خداوند برای او خلق کرده است مهیا کند و چنانچه این کار صورت گیرد ، این چه فخری برای بشر است که به عنوان خلقت عاقل و بالغ خداوندی (و معجزه ای که خداوند به عنوان شاهکارخلقتش که به خود احسنت گفته)، نمی تواند مسایل خود را حل کند و این چه عزتی برای خداوند خواهد داشت که امکاناتی که افریده جوابگوی حل مسایل نبوده که خود مجبور به دست به کار شدن شده است.
با این طرز تلقی همواره بشر باید چشم به اسمان داشته و از قدرت و توان خدادادی که در وجودش خداوند به ودیعه گذاشته، به سوی منبعی قدرتمند خارق العاده سوق می یابد و انسان با این تصور دیگر احساس ضرورتی برای حل مشکلات خود نمی بیند و چشم به راه دستی خواهد بود که بیاید و مشکل را با قدرت یدالهی حل کند .
واین نظر که حکومت های قبل از ظهور را نیز نامشروع می داند نیز خط بطلانی بر توانایی اشرف مخلوقات برای اداره خود است و نشان می دهد که دارندگان این نظریه چشم امید از بشر و توانایی های خدا دادی و ... شسته اند و تنها به اسمان برای حل کار بشر چشم دوخته اند و این کمال انفعال و خود کم بینی است در حالی که خالق بررگ این انسان را انقدر بزرگ دیده است که بعد از افرینش ان به خود احسن می گوید.
نسبت دادن اقداماتی از ناحیه منجی (عج) در ارتباط با ظلم کنندگان به ذوی القربی پیامبر (ص) بعد از ظهور، اگرچه از ناحیه دوستداران ائمه (ع) و ارزوهای انان معقول است و وجود دارد ( و البته به لحاظ احساسات بشری به حق هم شاید باشد)، لیکن چنانچه این ارزوها را در قبای منجی بریزیم، صحیح نمی تواند باشد و یکی از اثار ان این است که خود به دست خود امام زمان (عج) را به نام دوستاران ائمه (ع) مصادره کرده و دیگران را خارج از این دایره قرار داده ایم که این با فلسفه جهانی بودن ظهور مخالف است زیرا انگونه که ما مدعی هستیم این منجی عالم است ونه منجی ما شیعیان ویا حتی مسلمین.
این در حق ائمه اطهار(ع) ظلم بزرگی است که انان را تشنه حکومت کردن بدانیم که حتی بعد از رفتن به ان دنیا هم با حسرت حکومت رفته باشند که بدین ترتیب با استقرار حکومت عدل ، فرصتی بیابند تا بیایند و حکومت کنند. این درحالی است که قران به صراحت به بشر وعده می دهد که راه رفته به جهان اخرت را بازگشتی نیست و این در مورد ائمه که مثل پیامبر اکرم (ص) به قول قران از جنس بشرند نیز صدق می کند.
به نظر می رسد که ما باید در تصور و تصویری که از بشر به عنوان اشرف مخلوقات خداوند داریم، تجدید نظر کنیم و شاید نباید بشریت را اینقدر مفلوک بدانیم که خداوند مجبور شود در عصر شروع شکوفایی فکری و علمی بشری نیاز باشد با کیفیت فوق مسایل بشر را حل کند.
به نظر می رسد که بعضی از تصورات ما (نه همه) از فرایند و مقدمات ظهور منجی (ع) در بستر ارزوها، امیال و احساسات ما شکل گرفته است و اصول و مقدمات واقعی ظهور منجی وهدف این وجود شریف چیزی است که در ذهن و سخنان ما نیاز به باز تعریف دارد.
و....
اول فوریه 2009 - دهلی نو
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 21:4 شماره پست: 30