طالبان خطری عظیم برای تمدن و فرهنگ ایران و ایرانیان  
  •  

06 تیر 1400
Author :  
یک گروه از طالبان

سرزمین تفتیده از آتش حجاز، خوی غارت، ظلم و جنایت را در رگ مردانی که از آب، غذا و حتی ادبیات این ملک نوشیده اند، تزریق خواهد کرد، چه رسد به آنانی که در مکتب شرارت آمیز خوی صحرایی آنان، درس دین، آیین و مرام آموخته اند. کسانی که در سایه افکار پوسیده خود، نیم از بشریت را لکه ننگ، و یا شایسته کنیزی دیده، آنان را زنده بگور می کنند، و یا بعنوان غنیمت جنگی، کنیز و برده می سازند؛ کسانی که روح مردانگی اشان را، در زور بازوان شان، جمع کرده، تا بر لبه تیغی تیز تمرکز دهند، که بر گردن انسانی فرود آورند، که به زعم آنان از رسوم، مرام، و تفکر مسلمانی اشان! عدول کرده است و... اینان را شایسته حاکمیت بر خراسانیان مشمارید.

امروز افغانستان باز طعمه گرگ هایی است که خون شان مملو از زهر مارهای خطرناک صحرای عربستان است، که در خشونت، سبک مغزی، دنائت و... روی وحوش در طبیعت را سپید کرده اند، آنان که، طالبان را "جنبش اصیل اسلامی" تلقی، و بر پای کوبی آنان بر سرزمین خراسان بزرگ، و مرکز فرهنگ، تمدن و ادب ایران بزرگ، سکوتِ به علامت رضایت اختیار کرده اند، باید بدانند، این طالبان، همانی جانوران وحشی اند، که شرح جنایات شان، در سرزمین زادگاه مولوی بلخی، ناصر خسرو قبادیانی، بیرونی و... تا پیش از آمدن، برادران داعشی اشان، در سوریه، عراق و...، زبانزد خاص و عام بود؛ هرگز نباید فراموش کرد که تا پیش از آمدن داعش، آنان یکه تاز جنایت، غارت، کشتار، ظلم و دنائت در بین مدعیان اسلام و مسلمانی بوده اند؛

امروز سرزمین خراسان بزرگ می رود تا باز طعمه گرگ ها شود، این سرزمین، آنگاه به زایشگاه علم و هنر ایران بزرگ تبدیل شد، که ایرانیان مستقر در سرزمین فعلی عراق، و ایران کنونی، زهر مهاجمان عرب اموی و عباسی تاخته بر سرزمین ایران را گرفتند، و خونی از تمدن و انسانیت در وجود مهاجمان دمیدند، و سپس آنان را، راهی ایالت باستانی خراسان ایران کردند، این است که مهاجمان مسلمان هر چه به شرق می روند، خوی استکباری و جنگی خود را که از رسوم و خلق و خوی وحشی عربی سرچشمه می گرفت، از دست می دهند، و به هند که می رسند، دیگر شمشیرهایش را غلاف می کند، و اینبار این خواجه معین الدین چشتی ها، میر سید علی همدانی ها، نظام الدین اولیاها و... هستند که آیین آنان را به مکتب سمحه و سهله مزین کرده، از ظلم و زور شمشیر تا حد بسیاری زدوده، به مکتبی انسان ساز تبدیلش می کنند.

 اما گرچه سرزمین خراسان بزرگ (افغانستان فعلی و...) که با این اسلامِ نرمخو شده، توسط کسانی که موج سخت خون و خونریزی را از مهاجمان اموی اولیه گرفتند، مسلمان شد، اما اکنون انگار اعراب بادیه، بدین اسلام خراسانیان راضی نشده، از جنوب و از راه پاکستان، اسلامی را به مرکز اصلی فرهنگ، ادب و تمدن ایران بزرگ، تزریق می کنند، که خوی خشونت، ظلم و دریدگی را از بادیه نشینان عرب عربستان گرفته اند، این موج دوم، مرکز فرهنگ ایران در خراسان بزرگ، را مورد هجوم قرار داد، تا بنیان بازمانده از فرهنگ و تمدن ایرانی را از این سرزمین بر کنند.

چه خام خیالانی خواهند بود، کسانی که تصور کنند، طالبان و اسلام طالبانی، به دنبال حاکم کردن انسانیت بر سرزمین های کفر زده! خراسان است، چنین خام مغزانی باید بدانند که طالبان خود، ظلم مضاعف و انحراف بزرگ محسوب می شوند، و امیران این امارت ظلم، ریشه انسانیت را خواهند سوخت. آنانی که در خیال خام خود، در این تصورند که طالبان به اسلام و ایران خدمت می کند، باید در این خیال باطل بمانند و بمیرند، چرا که آنان، چنان ظلمی را به بشریت و به خصوص خراسانیان تحمیل خواهند کرد، که ریشه اسلام را نیز از منطقه خراسان، بر خواهد کند، اما پیش از آن، عباسیان جدید، انتقام شکست امپراتوری خونریز و ظالم عباسی و خلافایش در بغداد را، از شکست دهندگان تاریخی آن، که از خراسان برخواسته بودند، خواهند گرفت.

اگر آنروز سرزمین عراق کنونی از ایرانیان چنان پاک شد، که در مرکز حاکمیت ساسانیان و تیسپون (مدائن) پایتختت آن (در میانرودان، قرار داشت)، امروز حتی قبیله ایی پارسی گوی دیده نمی شود، چرا که حمله اول امویان را ایرانیان مقیم عراق دفع کردند، و بهای سنگین مقاومت خود را نیز سخت پرداختند، و سپس این ایرانیان مقیم ایران کنونی بودند که توانستند، فرصتی یافته و زبان و فرهنگ و ادب خود را، به همت ابومسلم خراسانی ها، یعقوب لیس صفاری ها، سامانیان، اسماعیلیان و... حفظ کنند، و در نهایت این به برکت خراسانیان ساکن در خراسان بزرگ بود، این موفقیت ها کسب گردید، اما متاسفانه امروز همان خراسان، و خراسانیان با یک هجوم سخت از سوی عربستان، و بادیه نشینان خشن آن، در خطر جدیست.

آنان که در سرزمین ایران، دل به اسلام طالبانی بسته اند، باید بدانند، عربستانِ امروز با جُهّال عرب عهد جاهلی تفاوت چندانی در خوی غیر انسانی خود نکرده است، آنچه در یمن می گذرد، و گذشته است، نشان می دهد، آنان بدترین دین و مرام ها را حتی امروز هم دارند، ارکستر مذهب منحط آنان، چنان خارج از انسانیت، مروت، جوانمردی، اخلاق و... می نوازد، که حتی دل سنگ را هم آب می کند؛ دل بدین امر خوش کردن، که طالبان اسلام را منتشر خواهد کرد و...، خواب و خیالی خام بیش نیست.

باعث تاسف است، که ایران اکنون، در حال نظاره فتح خراسانی است که او را، بعد از حمله مغول وار امویان و عباسیان حفظ کرد، تا حاکمیت های سامانیان، اسماعیلیان، صفاریان و... به نجاتش برخیزند، امروز روزی نیست که خراسانیان را در مقابل مارهای افعی شده از دلارها و اندیشه منحط وهابی - عربستانی، تنها گذاشت، این شرم بر دامن ایران خواهد ماند، و بر دامن کسانی که طالبان را "جنبش اصیل اسلامی" می خوانند. 

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.