خدایا درگیرتم

خدایا انگار ما را برای زندگی کردن نیافریده ای و دائما درگیریم. درگیر بندگانت و مشکلاتی که می سازند که گاه برای برآوردن خواسته از نفس برخاسته خود حاضرند بندگانت را قربانی شهوات نفس خود کنند و حتی نابود کنند و..، درگیر عبادت هایی که باید بکنیم و نصفه نیمه انجام می دهیم. درگیر دنیا و لوازم آن، درگیر تشریفات زندگی و فرایند آن، درگیر این که تو کی هستی ما کی هستیم و هزاران سوال بی پاسخ که معلوم نیست آخرش به جواب برسیم و یا نرسیم. درگیر نمایندگانت که هر کدام سخنی متفاوت دارند و تکلیفی گاه متضاد را بر ما بار می کنند. درگیر و درگیر و درگیر؟!!! خدایا این شد زندگی؟!!
ولی خدایا برای همه چیز از تو تشکر می کنم. به خاطر آنچه دادی و آنچه که ندادی شکر. در همین کمی دادن ها بسیار دادی و در شکرش مانده ایم. در بسیاری نعم باید چه کنیم؟!! نمی دانم. خدایا روح ما را پروازی ده از همان نوع که به روح نبی (ص) خود پرواز دادی. از تو که چیزی کم نمی شود ولی به ما خیلی اضافه خواهد شد. 

+ نوشته شده در چهارشنبه نهم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 12:59 شماره پست: 252

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.