میرزا تقی خان امیرکبیر شهید راه پاکی و مبارزه با رشوه و اختلاس

 چندسالی است که پرونده های فسادِ کلان و اختلاس و سو استفاده های رکورد شکنِ تاریخی از اموال عمومی توسط دست اندرکاران امور و اعوان و انصار مرتبطین شان، دل هر زحمت کشیده برای این انقلاب و کشور (هر مسلمان و عنصر ملی) را سخت می آزارد و این موضوعی است که به مردم، کشور و انقلاب در این برهه حساس جنگ اقتصادیِ رقبا ضربه وارد کرد و می کند، ولی علیرغم بسیاری از مسایل که همواره به دست های خارجی منتسب می شود، متهمین این پرونده به این صفت متهم نشدند، اما شاید این تنها موضوعی بود که می توانست به راحتی به دست های خارجی منتسب شود که در جریان این فساد هم نفع فاسدین را در پی داشت و هم نفع شرکای خارجی اشان را، و ارتباط اختلاسگران با عناصر بیگانه بهتر از هر موضوعی دیگر می توانست به آنان بچسبد، چون بسیاری از این پول ها و اموالِ این مردم مظلوم، توسط اختلاس گران در خارج از کشور سرمایه گذاری و یا قرار دارد و لذا مهره های درشت این جریان حتما باید با طرف های خارجی مستقیم و یا غیر مستقیم در ارتباط بودند، که توانسته اند در کشورهای دیگر به اعمال اقتصادی دست زنند؛

و جدای از آن تاریخ این کشور نشان می دهد دست هایی در به انحراف کشیدن این کشور از مسیرهای پاکی همیشه فعال بودند. به نوشته ی ذیل (http://www.mehremihan.ir/history/621-amirkabir-shahadat.html) توجه بفرمایید که در سالروز شهادت مظلومانه ی امیرِ کبیرِ ایران برای ما قابل تعمق است و این نشان دهنده فرمول نشو و نمای فساد در تاریخ این کشور و نقش ترمز گونه رهبران پاکدست همچون میرزا تقی خان امیرکبیر است که خود نیز نهایتا شهید راه پاکی و مبارزه با فساد می شوند :  

 

"فساد مأموران حکومتى و گسترش رشوه گیرى، میوه تلخ حکومت فاسد و ضد مردمى است. از سوى دیگر، بازگذاشتن دست چنین مأمورانى در تجاوز به حقوق مردم، نشانه ناتوانى رهبران کشور است. امیرکبیر کوشید تا پایه هاى نظمى قوى را استوار سازد و بساط فساد و رشوه خوارى را برهم زند؛ چراکه تا پیش از آن، رشوه گیرى و باج خواهى، عادت روزانه درباریان شده بود. یکى از مستشاران انگلیسى مى گوید: «از خصلت هاى ناپسند ایرانیان، «مداخل» است. این واژه به گوش ایرانیان بسیار خوشایند است. مأموران دولت تنها با مداخل خوشحال مى شوند. مقررى آنان، چندان مورد توجه نیست و تنها مداخل یک شغل است که تمام حواس آنان را به طرف خود جلب مى کند... میرزا تقى خان، کسى نبود که اسم مداخل و رشوه پیش او برده شود. این مرد بى طمع، تمام اصول و رشته هاى ناپسند را برهم زد و از بین برد و ارتکاب آن را به کلى ممنوع کرد.»
سفیر انگلستان چندین بار به امیر پیشنهاد رشوه داده بود، ولى امیر، هیچ کدام را نپذیرفت و همین موضوع، خشم سفیر را برانگیخت. سفیر بارها گفته بود:
 «پول هایى که براى رشوه به امیر پیشنهاد کردند و ایشان نپذیرفت، صرف کشتن وى کردند.» سرانجام نیز دسیسه هاى انگلیس و جیره بگیرانش در دربار، بزرگ مردى را به کام مرگ فرستاد که شهادتش، مُهر ننگى بر پیشانى دشمنان زد و زندگى اش، سند افتخارى شد در دستان ملت."

 

+   نوشته شده در شنبه بیستم دی 1393ساعت 8:32 PM توسط سید مصطفی مصطفوی

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.