منجی (عج) برای چه خواهد آمد و به اصلاح چه انحرافی خواهد پرداخت

ما معتقد به ظهور منجی (عج) هستیم، و این بدان معناست که در زمان ظهور، بشر دیگر توانایی رفع مشکل و بازگشت به صراط مسقیم خداوندی را ندارد و لذا نیرو و شخصیتی با خصوصیات خاص، از جمله اتصال به غیب، عصمت از گناه و خطا، با تقوا و پاک پاک، دانا و آگاه به علوم دنیایی و دینی، آشنا به راه های آسمان و زمین، بصیر و... نیاز است، که بتواند آب رفته را به جوی بازگرداند و قافله بشریت را از بی راهه یی که در آن گرفتار آمده، به راه برگرداند؛ چنین انسانی طبق اعتقاد ما فردی از فرزندانِ معصومِ رسول الله (ص) است که خواهد آمد تا در امتداد دست گیری های متعدد خداوندی که در طول تاریخ بشر صورت گرفته، نسلِ بشرِ زمانِ ظهور را بار دیگر از درد و رنج ناشی از انحراف عمیق از راه راست، نجات بخشد. 

گذشته از چگونگی و کیفیت این ظهور، آنچه که می توان به آن شهادت داد ماموریت "نجات بخشی" منجی (عج) از انحرافی است که در دین احمد (جد منجی بزرگ (عج)) ایجاد شده و در آن زمان چنان دچار انحراف شدید شده ایم که دستان انسان فاقد ارتباط به عالم غیب و عصمت، دیگر توانایی نجات بشر و حل آن مشکل را ندارد. اما این انحراف چیست؟


قطعا این انحراف در موارد جزئی نخواهد بود و انحراف به قدری عمیق و بزرگ و در مسایل مهم است که بشریت را درکل به ضلالت و گمراهی رهنمون و از هدف خلقت انسان که وصولِ سالم به اصل خویش (انا لله و انا الیه راجعون ...) است دور خواهد کرد؛ لذا به لزوم دست کاری و دخالت مستقیم خداوندی نیازمند می شویم؛ به قول حضرت مولوی (ره) در داستان "موسی و شبان" این ساده لوحی خواهد بود که انحراف مذکور را محدود به شیوه غسل و وضو، شیوه اقامه نماز به درگاه خداوند و سخن گفتن با او، تفاوت اذکار در مراسم ذکر و... و از این گونه موارد جزئی در بین بندگان خداوند در برابرش در نظر گرفت، مسلم است که این انحراف در مهمترین مساله خلقت خداوندی یعنی در توحید و یا همان نسبت ارتباط بین خالق و مخلوق است که این چنین دخالت جراحی گونه یی را از سوی قدرت کل یعنی خداوند ضروری و فرمان ظهور خواهد داد. موضوع این قیام حل مسایل دنیایی بشر و انحراف عمده یی است که در موضوع توحید و رابطه بین خالق و مخلوق پیش آمده که به فساد اعظم منتج شده است.
به احتمال قوی این خدشه عمیق در رابطه خالق و مخلوق است که به چنین ضلالت عمده منتهی می شود؛ که انسان را چنان از اصل خود غافل کرده که "خود" را در جایگاه خداوندگار عالم و راه گشای اعظم نشانده و ادعای خدایی می کند، اینجاست که موسی نامی (ع) می خواهد تا با عصایی قدرتمند ظاهر شود و سحر انسان طغیان کرده را برهم بریزد؛ آنگاه که این انسان از کیفیت خود و محدودیت هایش فراموش کرده و خود و تفکر خود را محور حق و میزان سنجش حق و باطل قرار داده و دیگران را به خط کش و میزانی به نام "خودش" می کشد و می سنجد و حکم به بطلان و یا صحیح بودن این و آن می دهد؛ در نتیجه خداوند به حاشیه رفته و انسانی محوریت حق را به عهده می گیرد که نه معصوم است و نه به علم غیب دسترسی دارد. خداوند انسان ها را به سوی صراط مستقیم می خواند ("اِنک لتدعوهم الی صراط مستقیم" (مومنون آیه 73))، صراط مستقیمی که به او ختم شود نه خدایی کردن و محور شدن انسان؛ که اوست تنها محور بدون خدشه برای حق و میزان سنج خداگونه بودن بشر.
پس منجی (عج) خواهد آمد تا ما را از خدایانی از جنس خودمان رهایمان کند تا دل ها را به سوی "او" رجوع دهد، از تفکر ساخته ذهن انسان زیاده طلب نجات دهد و به سوی منبعی رجوع مان دهد که لایق قبلگاه بودن است. امروز سردمداران فرقه های فکری که هریک تنها خود را تمام حق می پندارند بر انسان حاکم شده و خداوند را به حاشیه رانده اند. این فرق از پیروان خود می خواهند که آنگونه باشند که آنان می گویند نه آنگونه که خدا می پسندد. "خداگونه" شدن به حاشیه رفته و "خودگونه" شدن محور و خواست اربابان معابد این فرقه ها انتخاب گردیده است و مرامی را نشر و گسترش می دهند که تضمین کننده منافع و موقعیت شان باشد.
امروز در هر دو جبهه ی منتسب به حق و باطل، که نگاه کنی افرادی هستند که خدا را فراموش کرده و برای "خود" می جنگند. در هر دو جبهه افرادی هستند که تنها خود و آنچه بدان اعتقاد دارند را حق می پندارند و برایش نبرد می کنند و بر صف این و آن حمله می برند. اهداف این افراد در هر دو جبهه بعضا یکی است که آن جبهه را حاکم شدن "این" و این جبهه را حاکم شدن "آن" هدف است که تصور می کنند که حق در"او" تجمیع شده است.
به عنوان مثال در جبهه حق که معتقد به ظهور منجی (عج) هست، بعضی منتظرند، برای چه؟ که منجی (عج)
 بیاید و حرم نبوی (ص) را از وجود "غیر" پاک کند و یا انتقام "آنانی" را بگیرد؟! در طرف مقابل نیز کسانی با شعار شهادتین و الله اکبر جنگ بی پایان و ظالمانه یی را با جماعت "رفته گان" آغاز کرده و حرم و حرم ها را از وجود اجساد رفته گان پاک می کنند و معتقدند این اجساد را حرم و آثاری بر مزارشان قابل مشاهد نباید باشد. لذا اشتراک هدف را در بین برخی در این دو جبهه می توان به عینه دید که به نبش قبر "رفته گان" می اندیشند و لذا در این جا حرم ساز و حرم خراب کن هر دو به افراط رفته و در این مسیر هم خود را مسلح به "الله اکبر" می دانند.
امروز مهجور ترین ها "پیامِ" پیام آوران و در اصل "ارسال کننده پیام" است در حالی که پیامبر به پیامش ارزش می یابد، پیام و ارسال کننده پیام، به فراموشی رفته و سخت مشغول مرور زندگی پیام آوران و آنچه بر آنان در این روند گذشته است، شده ایم و در طول سال به مرورش با حرارت زیاد مشغولیم و در داستان زندگی آنان مانده ایم و از پیام و پیاده شدن آن غافل شده ایم، حتی مجریان این صحنه نیز از هر وسیله یی در راه خود استفاده می کنند که شیوه نگاه خود را غالب کرده و رقیب را مغلوب نمایند. آنان از بین این پیام آوران تنی چند و از بین پیام ها تعدادی را انتخاب کرده و آنان را همسو با نهضت خود دیده و خود را مرید آن نشان داده و به تاکید بر آن موکدا اصرار دارند در حالی که "کُلّهم (پیام و پیام آوران) نوراٌ واحد" و این نورهای یکتا و همجور هر کدام جلوه یی از پیامی واحد که حامل آنند، هستند و بدون آن پیام تنها انسانی وارسته خواهند بود همچون انسان های وارسته دیگر.
خدایا در فرج منجی بزرگ تسریع فرما که در گمراهی و اسارت جهل سخت گرفتار شده ایم
شاهرود - جشن نیمه شعبان
 ۱۳۹۳

 

 +  نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 4:17 PM چهارشنبه بیست و یکم خرداد 1393   

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.