بهمن خونین جاویدان

در آستانه ماه بهمن یعنی سالگشت آزادی یک ملت قرار داریم ماهی که در آن ایران یکپارچه به پاخاست تا شری را از سر خود کم کند. البته خود به خود که به پا که نخواست بلکه مجبور به بپاخیزیی عظیم و پر هزینه شد. این ملت هر آنچه در چنته داشت رو کرد تا شر دیکتاتوری را که خود را بر همه چیز و همه کس اولی می دانست و ملت را به هیچ می انگاشت از سر خود کم کند. ای کاش دیکتاتورها ملت ها را به این مرحله نرسانند که مجبور شوند بپاخیزند و حق خود را با زور باز ستانند. ای کاش دیکتاتورها قبل از این که ملت ها مجبور به چنین زحمت عظیم و پر هزینه ایی شوند به خود آیند و در کار و افکار خود اصلاحی به عمل آورند و مثل آدم به ریاستی که به آنان رسیده و جانشان بدان بند است ادامه دهند ولی انگار این تختی که آنها بر آن تکیه می زنند خاصیت عجیبی دارد زیرا بر بالای آن که جلوس می کنند مردم را به عنوان رعیت گروه و افکار خود و... می بینند.

به تاریخ این تخت ها اگر در جهان نگاهی شود خواهیم دید که  مردانی بزرگ از نوع انقلابی و یا آزادی خواه و یا حتی مذهبی را هم به زمین زده اند و در آنان هوس بزرگی و خدایی کردن ایجاد کردند و باعث ضرر خود و ملت خود (هر دو) شده اند. در این مواقع نیز ملت ها چاره ای جز پرداخت هزینه هایی بالا ندارند تا دوباره قدرت خود را به این دیکتاتورها یاد آوری کنند. خون هزاران جوان باید در جویبارهای شهرها جاری شود تا دیکتاتوری که خود را فراموش کرده را از وضع و حدودش دوباره آگاهیش دهند و گذشته اش را به یادش آورند. دیکتاتورهایی که در مسیر نیروی عظیم مردم قرار می گیرند هزینه های بالایی را باید بپردازند که شامل ننگ ابدی و شکست است که بر دامن آنان خواهد نشست نمونه اخیرش به قول امام خمینی (ره) همین "آقای محمدرضا"ی خودمان است. پس ای کاش انسان عبرت می گرفت و دیگر به تکرار چنین تراژدی دهشتناکی برای خود و ملت خود رضایت نمی داد. ملت ها در حالت عادی فقط نظاره گرند و در مقابل ظالمین نیز مست قدرت و ثروت و دستگاه عظیمی که تدارک دیده اند اسب قدرت و غرور را می تازانند ولی وقتی جان مردم به لب رسید چنان از اسب به زمین شان می کوبند که جز نام و ننگی از آنان باقی نماند. این است رسم زمانه. در چنین ماهی ایران شاهد یکی از چشمه های این معجزه یدالهی توسط ملتی بود که به جان آمدند. ای کاش ظالمین باعث هیچ انقلاب دیگری نشوند که دیگر بار ملتی با چنین حوادث دهشتناکی مواجهه شود. امام خمینی (ره) به خوبی مردم نجیب ایران زمین را شناخت و فرمود که ملت ما از ملت زمان رسول الله (ص) هم بهترند و به واسطه شایستگی و هم چنین وظیفه ی شرعی و عقلی که در این رابطه در خود احساس می کرد خود را خدمتگذار آنان معرفی کرد و قولا و عملا تا آخر عمر شریف خود بر آن استوار ماند و سعی وافر در آن جهت داشت. این ملت نجیب که تنها در سی چند ساله انقلاب ما نبوده اند بلکه یک جریان ادامه دارند که تاریخ تکرار نسل های آن را که سال هاست بر این فلات بزرگ می زیند را مشاهده و ثبت کرده است ولی همواره ظالمین قدر این ملت نجیب را ندانسته و بر گرده آنان هوس تاخت و تازی با نعل های جور وا جور  کرده اند و خود را از آنچه باید باشند بیشتر دیده و بر آنان سرکش شده اند. سوال این است که چرا ما همواره به این بلیه دچار شده ایم؟!! پاسخ این است که شاید این ناشی از قدرتی است که ملت لگام نزده در اختیارشان قرار داد. لذا ظلم توسط ظالمین بر این ملت حادثه مکرر تاریخ شد که سرکشانی را همواره بر آنان مسلط کرد. درود خداوند بر فجر آفرینان بهمن ۵۷ که چنین حماسه عظیمی را در تاریخ ملت سرودند. دورود خداوند بر روح خدا (ره) که سکانداری مناسبی را بر نهضت بزرگ ملت ایران انجام داد و با آبرو و پیروز مندانه در ۱۲ بهمن ۵۷ بر این ملت وارد شد و عزتمندانه و البته بسیار زود در خرداد ۶۸ ملتی را یتیم کرده و با دلی آرام و قبلی مطمئن به فضل خداوند به سویش شتافت. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.  

+ نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۹۱ ساعت 21:36 شماره پست: 237

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.