محافظه کاری چیست و محافظه کاران چه می گویند
  •  

29 آبان 1397
Author :  
فقرا را با فقیر کردن اغنیا غنی نکنید - چرچیل

تفکر و منش محافظه کاری در مکاتب مختلف فکری از جمله سوسیالیسم، لیبرالیسم و... می توان دید. که به معنی مخالفت با تغییرات به خصوص تغییرات تند و حاد است. در آن سوی دیگر هم البته هر تغییرات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خواهی هم الزاما ترقی خواهی و انقلابی گری تلقی نمی شود.

یکی از ارکان محافظه گرایی مخالفت با عقل گرایی برخاسته از عصر روشنفکری است، به ویژه آنچه در انقلاب فرانسه خود را نشان داد. آدامز و همیلتون دو چهره محافظه کار امریکایی مدافع سیطره اشرافیت طبیعی بودند، که تبلور آن را در ثروت و رهبری اخلاقی می دیدند.

کوئینتن به سه عامل ریشه ایی در محافظه گرایی اشاره دارد که عبارتند از :     الف) سنت گرایی : مخالفت با هر تغییر ناگهانی و نیز رد آرمانشهر گرایی       ب) شک گرایی سیاسی : و خصومت با نظریه و یا تئوری ها          ج) برای جامعه نوعی اندامواره قایل بودن. که نقطه مقابل مکانیستی دیدن جامعه است.

  مخالفت محافظه گرایان با تغییر ناگهانی امری مطلق و نا منعطف نیست، بلکه برخاسته از اطمینانی است که نسبت به اصول تجربی دارند که به نحوی از انحا کارایی خود را نشان داده است، مثل دفاع از سنت. محافظه گرایان در مخالفت با تغییرات به سه نکته به عنوان دلیل مخالفت خود اشاره دارند :      الف) تغییرات ممکن است به نتایجی منتهی شود که پیش بینی نشده و مورد انتظار نیستند      ب) بیهودگی تغییرات، که به عنوان مثال لزوما تغییرات منجر به انتقال امتیازات به گروه و یا طبقه ی مورد نظر مثلا انقلابات منتهی نمی شود.    ج) مخاطرات تغییرات، که هزینه ایی که برای این تغییرات باید پرداخت گاه از سود آن بیشتر است.

محافظه گرایان با تغییراتی مخالفند که پشتوانه تجربی ندارند. اعتبار عقل هم در نظر آنان در چارچوب تجارب است و دامنه آن از تجارب فراتر نمی رود. مخالفت محافظه گرایان با نظریه ها و میدان ندادن به امور انتزاعی از در دو امر ناگسسته یعنی در مخالفت با عقل گرایی و دفاع از سنت و تجربه ریشه دارد.

محافظه گرایان منازعه و مخالفتی با عقل گرایی ندارند، بلکه با اصالت و اولویتی که به آن داده می شود مخالفند. روش مورد قبول آنان در نظریه ها، استقرا تجربی است و از صدور احکام قیاسی اجتناب می ورزند. مطالعات موردی و سیاست های متناسب با سنت و تجارب تاریخی هر جامعه را بهترین محور تصمیم گیری های سیاسی و نیز تفکر و در ساز و کار اجتماعی می دانند.

محافظه گرایی با نظریه حقوق طبیعی، که به حقوق یکسان و عام اعتقاد دارد، و یا به فایده گرایی که خواهان تحت شعاع قرار دادن کار کردهای نهاد هایی مانند خانواده و مالکیت است، موافق نیست.

محافظه گرایی در مقایسه با دیگر آموزه های رایج در اندیشه سیاسی غرب، بیشترین تاکید را بر مذهب دارد. علت گرایش آنها به مذهب نیز به جهت تاثیری است که این نهاد در ساز و کار اجتماعی و قوام بخشیدن به آن دارد. به تعبیر دیگر مذهب بخشی از سنت به شمار می رود.

محافظه گرایان با اخلاق و سلوک مبتنی بر فردگرایی موافقتی ندارند. و آن را تباه کننده پیوند های جمعی و زمینه ساز نظام های جمع گرا می دانند. در ادامه، مبارزه محافظه گرایان با اخلاق فردگرایی، منجر به ترجیح امنیت بر آزادی، و برابری به خود تحققی شده و نهایتا انسان توده ایی (Mass Man) شکل می گیرد. که انسان توده ایی واژه مناسبی برای جمع گرایی و نظام های توتالیتر است، لذا برعکس لیبرالیست ها، آزادی انسان دغدغه و وجه همت محافظه گرایان نبوده، و هیچ چیز به انداز ناسازگاری میان آزادی و برابری مورد تاکید آنان نیست؛  پس نمی توان در نظریه محافظه گرایان آزادی را به عنوان حق طبیعی افراد در نظر گرفت که آنها را در پایه برابر قرار می دهد، و باید به آنها اعطا نمود.

آزادی از نظر محافظه گرایان بیشتر علیه دگرگونی های اجتماعی که تبدیل به غلبه انسان توده ایی شود، معنا می گردد. همچنین آزادی در نوع خود حریم مناسبی برای دفاع از مالکیت است. مالکیت، آزادی و مذهب به شرحی که آمد همگی نهاد هایی اند که همچون یک عامل، ساز و کار اجتماعی را شکل داده از آن محافظت می کنند.

منبع: برگرفته از کتاب "اندیشه های سیاسی در قرن بیستم" نوشته دکتر حاتم قادری ، تهران، سمت ، 1380

محافظه کاران

 شما کسی که امریکایی ها از مرد و زن و بچه ها را در در کمپ ها

زندان می کند، فقط به خاطر این که اجدادشان از ژاپن آمده اند، را چه می نامید؟

یک محافظه کار، مردی است داری دو پای بسیار خوب،

که هرگز یاد نگرفته است، حرکتی رو به سمت جلو داشته باشد. 

فرانکلین دی. روزولت

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                                                       

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.