شوخی های رزمندگان: شوخی شهید محمود بیاریان با مرحوم سید علی مصطفوی

یکی از دغدغه های مهم نوحه خوانان و ذاکرین اهل بیت (ع) همراهی جمع حاضر در مراسم با آنها و یا عدم همراهی احتمالی و پاسخگویی حاضرین به بندهایی از نوحه است که باید توسط سینه زنان تکرار شود و همین موضوع دستمایه شوخی شهید محمود بیاریان با مرحوم سید علی مصطفوی در سینه زنی دوره در جبهه گردید؛ دغدغه ایی که مداحان حرفه ایی و مطرح امروز کشور را به تشکیل تیم های گریه کن و سینه زن حرفه ایی برای همراهی با خود در سینه زنی ها ترغیب کرده است. و اما خاطره به روایت حاظرین در صحنه :

 آقای زین العابدین ابراهیمی:

"قبل ازعملیات کربلای ۵ درمنطقه شلمچه نزدیک غروب بچه های شاهرود در گردان کربلا سینه زنی دوره (1) می گرفتند، شهید محمود بیاریان قبل از سینه دوره بچه های گرمن را جمع کرد به سید علی هم گفت شما نوحه "ولدی علی" (2) را بخوان، مرحوم سید علی مصطفوی گفت: "کسی نمی تواند جواب بدهد چون پسخوانی هربند این نوحه مجزاست (یعنی هر بندی از نوحه پسخوانی متفاوت برای خود دارد) و تکراری نیست و با توجه به این که این نوحه مخصوص گرمنی هاست نا آشنایان نمی توانند همراهی کنند و...

بالاخره شهید محمود بیاریان که خیلی هم شوخ طبع بود مرحوم سیدعلی را متقاعد کرد و گفت:

"ما بچه های گرمن که تعداد حدود ده نفربودیم یکجا و کنار هم سینه می گیریم و جواب پسخوانی ها را می دهیم تا دیگران هم همراهی کنند. منتهی شهید محمود به بچه ها گرمن هم (از باب شوخی) گفت یکی دو بند از نوحه را که مرحوم سید علی خواند و همه جواب دادید و سینه زنی که خوب گرفت به یکباره همه از سینه زنی بیرون بیایید، تا سید علی بماند و سینه زنانی که با پسخوانی این نوحه آشنا نیستند و.... و همه هم این کار را کردند بیرون رفتند. در حین سینه زنی دوره ناگهان مرحوم سید علی متوجه شد که کسی پسخوانی نوحه اش را جواب نمی دهد و متوجه شد که یک توطئه ایی علیه او در کار است، و لذا نوحه را تمام کرد و فهمید که این آتش از گور چه کسی بلند می شود و از وسط سینه زنی آمد بیرون و شروع به دنبال کردن شهید محمود بیاریان کرد و حالا محمود بدو و سید علی بدو؛ و بقیه هم به این صحنه نگاه می کردند و می خندیدند."

 اما روایت آقای محمد قربانیان از همین حادثه و یا حادثه مشابهه:

 " البته این طور که تو ذهن من هست چون خودم آنجا حضور داشتم، این حادثه در محل مقرّ تیپ 12 قائم (عج) آل محمد(ص) و در گردان سیدالشهداء اتفاق افتاد. مرحوم سید علی مصطفوی (خدا رحمت کرده) به شهید محمود بیاریان گفت، اگر نوحه ای که مرحوم احمد مهدوی (3) در سینه زنی دوره گرمن مي خواند را برایم بنویسی منم به روش خودش اینجا در بین همشهریان خواهم خواند، فقط شما بچه های گرمن بین جمعیت با فاصله در سینه زنی دوره شرکت کنید و پخش شوید تا بتوانید خوب پسخوانی کنید و نوحه را جواب بدهید، چون بقیه با پسخوانی این نوحه آشنا نیستند و بالطبع سینه زنی دوره و نوحه من دچار مشکل می شود.

شهید محمود بیاریان هم قبول کرد و نوحه را نوشت و کاغذ آن را دست مرحوم سید علی داد، بعد مرحوم سید علی هم بدون این که نگاه کند که چی نوشته، کاغذ نوحه را گرفت و گذاشت لب جیب سمت راست شلوارش و وارد سینه زنی دوره شد و بر خلاف چرخش عقربه های ساعت تو دایره ی سینه زنی شروع به حرکت و از بر خوانی نوحه مذکور کرد که :

"چون که دريادل صحرای بلا"

"مرکز دایره ی رنج و عنا"

"کرد آهنگ جدال اعداء"

"رفت سوی حرم از مهر ووفا"

و....

به طور ناگهانی جهت حرکتش رو عوض کرد و دست تو جيبش کرد و کاغذ نوحه را بیرون آورد. نمی دانم ادامه ی نوحه را تو کاغذ پیدا نکرد، یا اون چیزی که شروع کرده بود به خواندن با اون متنی که در کاغذ بود پشت سر هم نبود و... به هر دلیل يک وقفه ی کوتاهی تو خواندن نوحه پیش آمد و در همین موقع بود که محمود به بچه های گرمن اشاره کرد که همه از دور سینه زنی بیرون بيايند، و ما هم همه از دور سینه زنی بیرون رفتیم و مرحوم سیدعلی که متوجه ی این موضوع شد، نوحه را نیمه تمام رها کرده و با دو به دنبال شهید محمود بیاریان راه افتاد.

بچه های گرمن که اون موقع تو گردان سیدالشهداء بودیم، عبارتند از : شهید والامقام محمود بیاریان، شهید والامقام محمد مهدی حلوانی، حاج حسین آقایی، ابراهیم شریفی و جانباز متوفی مرحوم سید علی مصطفوی بودیم؛ البته زمان سینه زنی از گردان های کربلا و ذوالفقار هم بچه های گرمن می آمدن، یعنی ممکن است در این جریان بچه های دیگر گرمن که اون موقع در تیپ ۱۲ بودند حضور داشتند.

1-   سینه زنی دوره سبکی از عزاداری محرم است که در فضای باز انجام می شود و سینه زنان به صورت دایره وار حرکت می کنند و زنجیروار با یک دست کناری خود را میگیرند و با دست دیگر اقدام به سینه زنی می کنند و با حرکات موزون پا و دست سبک سنتی از عزاداری را با موسیقی سه ضرب نوحه خوان که در وسط مشغول خواندن است شکل می دهند.

2-    ولدی علی عنوان یک نوحه است که زبان حال امام حسین ع و حضرت علی اکبر امام حسین ع را حکایت می کند.

3-   مرحوم سید علی مصطفوی مجذوب نوحه خوانی مرحوم احمد مهدوی بود که بسیار جدی و پرشور نوحه می خواند و نوحه ها را تمام از بر می خواند و حافظه قوی داشت؛ مرحوم سید علی می گفت نوحه خوانی اش که تمام می شد و به دو بند آخرش که می رسید تازه دست می برد توی جیب بغل کتش و دفتر نوحه اش رابیرون می آورد" خداوند هر دوی آنها را رحمت کند.

4-   رزمندگانی که به جبهه اعزام می شدند و از اهالی یک شهر بودند معمولا در تیپ و لشکر مخصوص استان خود مستقر می شدند، رزمندگان اعزامی از شهر شاهرود هم در ابتدای جنگ معمولا به لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع) شهر قم، و سپس به تیپ 21 امام رضا (ع) مشهد و در انتهای جنگ نیز استان سمنان خود برای خود، تیپ 12 قائم آل محمد (عج) را تشکیل و همه در این تیپ مستقر بودند، این خاطره مربوط به تیپ قائم بود.

5-    گردان شاهرود معمولا به نام "گردان کربلا" نام می گرفت و وقتی اعزامی ها زیاد می شدند کردان کربلا 1 و کربلای 2 نام می گرفت، مثلا در عملیات مهران سال 1365 در حالی که گردان کربلای یک در مهران به عملیات رفت، گردان کربلای دو به فرماندهی آقای علی خانی در منطقه جاده خندق خط پدافندی را عهده دار بودند. گاهی هم که تعداد افراد اعزامی از شاهرود افزایش می یافت گردان سید الشهدا تشکیل می شد. قبل از عملیات کربلای 5 گردان سید الشهدا شامل همین بچه های شاهرود بود که در جبهه حضور داشت.

6-    اگرچه رزمندگان حاضر در گردان ها معمولا از یک شهر بودند و باید یک فرهنگ می داشتند، ولی تفاوت فرهنگی در نوحه سرایی و رویه سینه زنی دوره از مسجدی به مسجد دیگر و از منطقه ایی به منطقه ایی دیگر متفاوت بود و لذا یک نوحه و یا سبک نوحه برای عده ایی کاملا آشنا و روتین بود برای دیگران کاملا نا آشنا، و لذا در پسخوانی و تکرار آن لازم برای ادامه سینه زنی بود، مشکل ایجاد می شد.

7-   شهید محمود بیاریان که فردی بسیار شوخ طبع بود هم از همین موضوع استفاده کرد و با خروج حساب شده از سینه زنی دوره، نوحه خوان مذکور را در بین مستمعینی نا آشنا به نوحه و سبک پاسخگویی به آن تنها گذاشت و حسابی او را در جمع (به قول امروزی ها) ضایع کرد و برای "ادخال سرور فی قلوب المومنین" مایه خنده دیگر رزمندگان شد.  

 

+ نوشته شده در شنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۵ ساعت 12:44 شماره پست: 930 توسط سید مصطفی مصطفوی 

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.