شهدا و وظیفه ما در قبال قهرمانان خود

 چند وقت پیش دعوتنامه ای از یک گروه NGO برایم به سفارت آمد که در آن از من برای شرکت در یادواره ی  "شهید" (هندی ها هم به رسم ما مسلمانان به سربازانی که در راه میهن شان کشته می شوند، شهید می گویند و این به علت نفوذ فرهنگ ایرانی و اسلامی در این کشور است) به سالن بزرگی در شهر دهلی نو دعوت شده بودیم.

از این نوع دعوت نامه ها به سفارت خانه ها زیاد می آید و معمولا موسسات لیست دیپلماتیک را (که بصورت کتابچه ای است) را برمی دارند و برای همه می نویسند و می فرستند. عنوانش مرا جذب کرد و با خانم در ان شرکت کردیم. سالن پر از جمعیت بود مراسم با سرود ملی هند اغاز و تا پایان با همان موسیقی سنتی ادامه یافت و با ان هم به پایان رسید. تنها چیزی که در ان نبود یاد شهید بود و تنها موسقی  بود که اجرا شد و البته هم فضای معنویی موسیقی سنتی هند ایجاد می کند فراز و فرود ان تماما مذهبی می تواند تلقی شود و شاید بخشی از فرهنگ هند را در موسیقی ان می توان تعریف کرد و علیرغم این که هر رادیو و تلویزیونی را روشن کنی پر از موسیقی است این مراسم مورد توجه حاضرین هم قرار گرفت  و با ان همراهی می کردند و جذب ان هم شده بودن و من هم از موسیقی سنتی هندی لذت بردم لیکن خانم تا اخر اظهار می داشت که وقتمان را از دست دادیم. بعد از این مراسم به این فکر افتادم که چه خوب است که ملت ها قهرمانان شان را پاس می دارند و البته هم باید قهرمانان خود را پاس دارند و این وظیفه احاد ملت است و با خود گفتم  که این وظیفه برای کسانی که در کنار ان قهرمانان مدتی بوده اند خطیر تر، واجب تر و الزام اور تر است و تصمیم گرفتم که شروع به نگارش کنم از انان بنویسم که جان خود را در راه  کشور عزیزمان ایران فدا کردند و تمامیت و جان و ناموس کشور را  حفظ کردند. با شروع به کار وبلاگ دیدم چه بهتر که ان را در وبلاگ خود قرار دهم تا دیگران هم استفاده نمایند. لذا در طلیعه این حرکت از خدا و روح شهدا و اولیا مدد می طلبم که مرا در این راه کمک نمایند و در دیار هند و در جایی که اسلام به مدد عرفا و اولیا (و نه به هیچ وسیله ای دیگر منتشر شده)  مرا در این راه قوت و استقامت عطا فرماید تا بتوانم این کار را به جایی برسانم که مرضی رضای خدا باشد.

دهلی نو  - 24/7/1387 

 

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۸۷ ساعت 18:51 شماره پست: 9

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.