خدایا تنها تو کافی، و حریفی تمام این ناحقیها و به باطل رفتن ها را

خدایا تو شاهدی که هیچگاه زیاده طلب نبوده و به حقِ احدی از بندگانت نظر نداشتم؛ که معتقدم اگر خیلی هنر داشته باشیم و موفق شویم، همان لقمه یی که در سفره مان قرار دادی را بخوریم، بسیار کرده ایم.

به عینه بندگانی از بنده های تو را می توانم به نام ذکر کنم که بهره یی از ملکِ طلق خود هم در زمان حیات شان نبرده و این دنیایی فانی را ترک کرده اند، در حالی که داشتند و نتوانستند بخورند و غرق در ثروت، فقیر مردند؛ حال چگونه با دیدن این وضعیت، انسان رغبت به مال و حقِ دیگران می کند؟!! تو خود می دانی و بس. 

خدایا حریفِ بندگان زیاده خواه و خاطی به حقِ دیگران، خود باش که تنها تو هستی که حریفی قادر نسبت به آنانی؛ و ما را توان رو در رویی با آنان نیست که دل هاشان معلوم نیست از چه سرشته شده است که به صراط مستقیم تو که احترام به حقوقِ دیگران است، بی اعتنایند و بر هدفِ خود در سلب حق دیگران بسیار کوشا. خدایا تنها به تو شکایت می بریم از چنین بندگانی که دردِ ظلم شان قلبِ مظلوم را می فشارد.  انسان گاه به مبارزه یی سخت با آنان می اندیشد، ولی چنین رو در رویی هم هزار مشکل به همراه دارد و شاید باید در این راه به هزار کار و حرف خلاف دست زد، تا حقی را زنده کرد و با این فنا شدن ها که عاقبت محتوم این دنیایی ماست و فرصت کم زندگی که به ما دادی، آیا وقتی برای انجام چنین کاری برای انسان می ماند. مگر ما چقدر عمر خواهیم کرد که سال هایی از آن را به مبارزه در این راه گذشت. هستند انسان هایی که از فرط احساسِ ظلم به خود زندگی شان را در این راه گذاشته اند، ولی این گونه بندگانت هم به نظر دیوانگانی می آیند که عمر گران مایه را صرف اموری از این دست می کنند؛ ولی باز گاه انسان می اندیشد که مبارزه نکنند چه کنند؟! این درد آنان را خواهد کشت و همچون خوره یی به جسم و جانشان می افتد و می فرساید شان.  

 

+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم دی ۱۳۹۲ ساعت 12:56 شماره پست: 367

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.