مطالب نویسنده

نه این را برآن سوار کنیم و نه آن را بر این

مصطفوی 20 خرداد 1395 1789 کلیک ها

دین و مذهب مجرای پاک اتصال انسان به آسمان هاست و سعی دارد زندگی مناسب برای انسان در زمین با توجه به خواست خالق کل مهیا و زمینه سازی کند و تمام ادیان نیز فارغ از همه ی عیوبی که در جهان بینی و یا سنت خود دارند، سعی می کنند که چنین مجرایی را همواره بر روح پیروان شان باز کنند. مذاهب به واسطه اعمالی که بر دوش پیروان خود بار می کنند، آنان را خالص کرده تا توان پرواز در چنین مجرایی به سوی عالم بالا را داشته باشند. البته در این مسیر سو استفاده هایی هم می شود که با توجه به نفس سرکش انسان زمینی، شاید تا حدی هم اجتناب ناپذیر باشد. این از مجاریی است که خداوند برای آن تعدد وسعتی قرار داده است تا شاید انسان های بیشتری با تکیه بر رسول باطن خود و یا تعالیم رسول ظاهر (ص) بتوانند در این مسیر قرار گیرند؛ و البته این پرواز از هم آسان و هم سخت است؛ ولی همچون روزی انسان هاست که بالاخره خداوند تا اندازه یی تضمین کرده و به هر بهانه یی می رسد؛ و البته خداوند را باید برای هر دوی این نعمت ها شاکر بود.

در این میان افراط و تفریط بر امر دین همواره وجود داشته و زیان های بسیاری را به دین و انسان وارد کرده است یکی از سر تفریط دین را نادیده می گیرد و یکی از سر افراط دین را جای انسان قرار می دهد و آن را اولویت اول خود تصور کرده و انسان ها و انسانیت را به پای دین قربانی می کند؛ حال آنکه دین خود "وسیله یی" برای نجات انسان بیش نیست و البته وسیله یی معمولی هم نیست دست خدا در این مورد شاید بیشتر از موارد دیگر هویدا باشد؛ ولی با همه اهمیت آن، تنها وسیله یی است برای حرکت انسان به سوی کمال خود. وقتی این نکته ظریف را از معصوم (ع) می شنویم که آبروی انسانی از کعبه هم بالاتر است، هضم این حدیث تنها در سایه همین دیدگاه اهمیت انسان است که معنی می شود؛ اگر معتقد به اولویت دین در مقابل انسان باشیم دیگر این حدیث معنایی ندارد؛ چون کعبه شریف منحصر به فرد ترین موجودیت در بین ادیان ابراهیمی (ع) است و این بنای خاص در نقطه یی خاص و آیینی خاص مانده است تا ندای توحید را برای قرن ها سر دهد و نسل ها را نشانه یی به سوی توحید باشد انشالله دست الوده انسان هایی که به نابودی آن همت دارند همچون دست های الوده دیگری که در طول تاریخ برای نابودیش همت گماردند قطع خواهد شد؛ حال چطور می شود که آبروی یک مومن از خانه کعبه شریف هم بالاتر قرار می گیرد؟!!

این جاست که دین در ذیل انسان قرار می گیرد و تنها بخشی از زندگی اوست و به نیازی از نیازهایش پاسخ خواهد گفت. افراط گرایان بر امر دین به آن اولویتی غیر ضرور می دهند که در نتیجه آن خاصیتش را از بین می برند؛ مثلا تقدسی بی حد و مرز برایش قایلند؛ بارها شاید شما دیده باشی که در مسجدی به کودک خود قرآنی می دهید و یا او به قرآنی دست می زند و مسلمانی از راه می رسد (در جهان دوستان اهل سنت این شایع تر است) و شما را از این کار منع می کند؛ که قرآن مقدس در دست کودکی برازنده نیست؟!! و یا این که دین را متعلق به قشری خاص می کنند و حمل دین را تنها بر شانه های آنان قرار می دهند در حالی که دین باید در بین قشرهای مختلف هر جامعی جاری و ساری باید باشد و شانه های تک تک افراد جامعه حاملان آن باشد. افراط دیگر این که دین را بر دوش دولت (به معنای عام آن) سوار کرده و یا دولت را بر دوش دین سوار کنند؛ که هر دوی این موارد افراط است و خسارت بار، در زمان غیبت معصوم (ع) که حاکمان مسلمان را انسان هایی معمول تشکیل می دهد که در ارتباط با غیب همچون دیگرانند، این خسارت افزون خواهد شد و در این بین خسارت به دین و انسان به اوج خواهد رسید و چون در زمان غیبت معصوم (ع) امور به دست این دنیائیان است، لاجرم اشتباهات هم وجود خواهد داشت و اگر دولت را بر دوش دین و یا دین را بر دوش دولت سوار کرده باشیم، با به زمین خوردن دولت دین هم به زمین خورده و خسارت خواهد دید لذا اگرچه به قول شریف رادین مرد عرصه دین و سیاست و عرفان، حضرت امام خمینی (ص) دین و سیاست رابطه یی ناگسستنی دارند، ولی این رابطه از نوع رابطه یی است که هر موضوع دیگری با دین دارد مثلا فرهنگ و هنر که بده و بستان طبیعیی بین آنان است و این دو در کنار هم پویا می شوند نه لزوما سوار شدن اجباری یکی بر دیگری؛ در امور هنری که در خواستگاه طبیعی خود رشد می کند ابتدا دین مثلا در ذهن هنرمند تاثیر می گذارد و این تاثیر خود به خود و بدون دیکته شدن از ناحیه طرف سومی در هنرش جاری می شود همین رابطه باید بین سیاست (و یا به معنای عام آن دولت) و دین برقرار باشد. نه دین را باید بر دوش دولت سوار کرد و نه جایز است که دولت را بر دوش دین سوار کرد؛ هر دو سو استفاده از یکی به نفع دیگری را محتمل می کند. خسارت ناشی از این دو صورت، هم به دین صدمه می زند و همه به انسان.

+ نوشته شده در شنبه یازدهم آبان ۱۳۹۲ ساعت 9:12 شماره پست: 345

زلزله عظیم محرم و پس لرزه های آن

مصطفوی 20 خرداد 1395 1963 کلیک ها

دوستی بر حاشیه مطلبی از وبلاگم برایم پیغام داد که :

"مهم نیست که آخرین زلزله زندگی ات چند ریشتر بود. مهم نیست که در آن زلزله چه چیزهایی از دست دادی مهم این است که دوباره از نو بسازی جهانت را زندگی ات را باورت را “مهم شروع دوباره است”"

باید گفت آخرین زلزله شدید و مرگبار زندگی ام مرگ پدرم بود که چهل روز پیش جان به جان آفرین تسلیم کرد و ما را در یتیمی کامل در دنیایی از ظلم و تعدی و جهل رها کرد و تنهای مان گذاشت و رفت. او که عمر شریف و جان پر برکتش را در طبق اخلاص گذاشت و آن را به تمام و کمال صرف ما کرد تا رشد و نمو کنیم و با قافله دنیا آبرو مندانه همراه شویم و او شاید نظری هم در آخر به سایه درختانی داشت که کاشته بود و پرورش شان داده بود تا روزگاری در آخرین سال های فرصت دنیایی خود دمی در سایه سارش بیاساید؛ ولی این سایه سار حداقل در مورد من چندان سایه ی راحتی نه برای او و نه همسرش مهربانش بود که او نیز دوشا دوشش در این نبرد زندگی مردانه رزمید و پیش از او فرسوده و از بین رفت؛ و اکنون در پس لرزه های این زلزله عظیم من مانده ام و ندامت خدمتی که شایسته و بایسته انجام بود و نکردم و فرصت عالی که از دست رفت. فرصتی که هم عزت دنیا  و هم آخرت را به همراه داشت و خداوند هم نظر به اهمیتش بارها بدان سفارش کرده بود.

 این که این دوست می فرماید "مهم نیست" چندان هم غیر مهم نیست. درست است که باید زندگی را دوباره ساخت ولی هیچگاه دوران پیش از زلزله همانند دوران بعد از آن نخواهد بود که رنج ها باید با خود در زندگی جدید داشت و کشید تا این صفحه پاک شود و شاید پاک شدنی هم در کار نباشد. از آنجا که ما معتقد به ادامه آثار هستیم و علم نیز ثابت کرده است که این انرژی های ایجاد شده ادامه خواهند داشت و ابدیند؛ پس ما را از حسن و قبح این انرژی های ایجاد شده رهایی نیست.

امروز اول محرم است و ما (جماعتی از مسلمین) به یاد و استقبال حماسه یی به دقت سروده شده، می رویم تا به سوگ حادثه یی بنشینیم، تا مروری داشته باشیم به شروع سال 61 هجری آن گاه که حسین (ع) فرزند فاطمه (س) و علی (ع) و نوه دوست داشتنی محمد (ص) با تمام قوا به سوی ایجاد زلزله یی عظیم می رفتند تا بسرایند زلزله یی را که پس لرزه های آن شاید ما انسان ها را تکانی دهد و آینده خود را طور دیگری رقم زنیم؛ نه آن گونه در سپاه مقابلش چنان زلزله یی از نفرت و خباثت آفریدند که تا ابد مرور گران بر این جنایت توف بر انسانیت انسان نثار کنند. از مرور گران این حماسه سترگ پدر و مادر ما هم بودند که در این روزها تکان های از پس لرزه های این زلزله عظیم را حس می کردند که آنان را به تکاپوی عجیبی می انداخت و روز شب را با آن سپری می کردند و تمام امور خود به غیر از امور مهم غیر قابل تعطیل را رها کرده و در حد وسع خود بدان احترام قایل بوده و عرض ارادت می کردند.

آنان محرم را دستگاهی با عظمت تصور کرده که باید گوشه یی از آن را به عهده گیرند و عاشقانه و عارفانه ایفای نقش نمایند. در این آخرین سال های عمر پدرم  که روزگار تمام نیرو و توانش را ستانده بود بر صندلی نشسته و به خوش آمد گویی میهمانان حسینی (ع) مشغول بود و  کوچک و بزرگشان را ارج می نهاد و به پای شان بر می خواست و تا آخرین لحظه بر عهد خود که خدمت گذاری این خاندان پاک (ع) بود ماند و  حتما نیز این گونه افراد آخرین لحظات خود را نیز با اتصال به آنان (ع) سر می کنند و خوشا به سعادت شان که ذهن و عمل خود را به منبعی وصل کردند که به خداوند اتصال دارد.

 خدای شان رحمت کند و از سفره با عظمت خاندان نبوی (ص) متنعم شان گرداند انشا الله 

+ نوشته شده در سه شنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۲ ساعت 8:26 شماره پست: 348

اگر چه مسلمانیم و تسلیم؛ ولی محرم به راه و عمل ابا و اجدادی خود هستیم

مصطفوی 20 خرداد 1395 1801 کلیک ها

اسلام بر این استدلال که باید به اعتقاد و عمل ابا و اجدادی خود بود، مهر محکومیت نهاده است؛  ولی محرم که می شود خود را از این قاعده مستثنی کرده و به شیوه ابا و اجدادی خود عمل می کنیم.  محرم اوج ظهور احساساتی است که جوششی از عقده و کینه های تاریخی است که باید نثار دشمنان اهل بیت پیامبر عظیم الشان (ص) نمود؟! و... انگار در محرم "رفع القلم" می شود و هر کاری جایز می شود و در این کشاکش احساس است که عقل در محرومیت قرار می گیرد و لذا حرکت های اصلاحی و حرف های حساب بزرگانی چون استاد شهید مرتضی مطهری که در کتاب تحریفات عاشورای خود بحث مفصلی از پیرایه های بسته شده به این حادثه تاریخ ساز دارد، و یا گفتار دکتر علی شریعتی معلم بزرگ انقلاب اسلامی و دیگر پژوهش گران این عرصه کمتر تاثیری در تغییر ما داشته و گاهی هم نداشته است.

و در واقع پاسخ ما در مجموع به دعوت این پیام آوران اصلاح در رفتار امت محمدی (ص) و علوی (ع) این است که ما می خواهیم به همان شیوه اجدادی مان باقی بمانیم. ولی چرا ما گرویدگان به دین محمد (ص) به همان استدلالی دست می زنیم که کفار کینه توز عرب در مقابل دعوت محمد (ص) بیان داشتند؛ و این خود معمایی است. قمه زنی ها، سینه زنی های حرفه یی که به جراحت جسم منتهی می گردد، حرفه یی کردن شغل ها و مراسمات که دیگر از بار معنوی آن کاسته و به شغل و کسب و کار عده یی تبدیل می شود و... نمونه هایی است که باید از دستگاه با عظمت عزای حسین (ع) زدوده شوند.

سو استفاده از فضای احساسی که در مومنین در این ایام به وجود می آید که در بعد اقتصادی به کسب و کار عده یی مرتبط است و یا پیگیری مطامع سیاسی عده یی که این ایام برای شان بهاری است برای کسب سیاسی شان و... از بزرگترین خیانت ها به استان قدسی محرم حسینی (ع) است که تنها خداوند است که قادر خواهد بود حساب این ظلم به حماسه سرایان محرم سال 61 هجری را محاسبه کند.

پس باید همواره به عقل باز گشت و رجوع کرد که در دوره احساس است که بزرگترین اشتباه ها و  گناهان بشری زمینه بروز می یابند. تمامی قتل ها (به عنوان سمبل عینی بزرگترین ظلم به انسان دیگر) در همین فضای احساسی است که زمینه بروز می یابد.

+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم آبان ۱۳۹۲ ساعت 11:1 شماره پست: 349

بالاخره روزی کینه ها به دور ریخته خواهد شد و بر پایه توحید و نبوت به وحدت خواهیم رسید

مصطفوی 20 خرداد 1395 1832 کلیک ها

 حمد و سپاس خداوندی را که خالق کل هستی است و پیام آورانی متعدد برای هدایت بشر به سوی ما فرستاد تا حرکت انسان به سوی خداگونه شدن را هدایت نمایند. دورود خداوند بر رسول خاتم (ص) که جان در راه هدایت بشر در طبق اخلاص نهاد.

ادبیات محرم به طور خاص و شیعه به طور عام و تاریخی که از آن هم اکنون روایت می شود حکایت دل مشغولی جماعتی از مسلمانان به روندی تاریخی است که ظلمی را روایت می کند که بر جانشینان برحق رسول خدا (ص) از خاندانش (ع) رفت و بر انحرافی که بر دین حقه اسلام وارد شده است، شاکی است. محرم و اقامه عزا و همچنین بزرگداشت غدیر، نوعی شکایت تاریخی و البته به حق، به این روند است که علیرغم خواست و وصیت رسول اکرم (ص) به وجود آمد؛ همه اینها درست، اما راه برون رفت از این مخمصه چندین صد ساله بزرگ چیست؟ در یک نگاه سطحی و ساده ادامه شکایت و ناله و زاری شاید کارکردی زنده نگاه دارنده داشته باشد و به حق هم باید بر ظلم رفته شاکی و ناراضی بود، اما با چه هدفی و تا کجا و تا چه حد؟!!

از سوی دیگر باید این را در نظر داشت که تاریخی که به زنده نگاه داشتن آن با جزییاتش مشغولیم، به واقع حکایت جدایی و تفرق در امت محمدی (ص) است که ابراز کینه و شکایت از پدید آورندگان چنین وضعی در آن زمان، اگر به رقابت و دشمنی در این زمان تبدیل شود و به تعمیق تفرق بین امت محمدی (ص) دامن زند، شاید تکرار اشتباهات پدرانمان خواهد بود که چنان صحنه هایی را رقم زدند؛ امروز نگاهی به طلیعه ها و نشانه هایی از جنگ داخلی بین مسلمانان که در قرن بیست و یکم در حال وقوع است نشان می دهد که در حالی که دنیای رقیب به اتحادیه ها و تجمع حول و حوش مشترکات، شدیدا می اندیشند و در این مسیر حرکتی مستمر دارند و به آن دلمشغولند؛ در بین ما مسلمانان حکایت جدایی و تفرق و تعمیق آن ساری و جاری و ادامه دار شده است و امروزه خصوصا بدان همتی بلند داریم و عرصه داران این روند نیز شدیدا به توسعه و ترویج آن همت وافر دارند و بر این طبل جدایی همواره می کوبند.

امروز اگرچه سخن از رقابت و یا حتی جنگ بین شیعه و سنی در جهان اسلام می رود که اگر این به واقع به وقوع بپیوندد، روند خطرناکی خواهد بود که دامن پدید آورندگان آن را نیز خواهد گرفت و سر دمداران این نبرد خانمان بر انداز به این نیز اکتفا نخواهند کرد و بر آن هم متوقف نخواهند گردید و حتی بر فرض غلبه اکثریت اهل سنت! بر اقلیت شیعه؛ مرحله بعدی جنگ داخلی مسلمانان به نبرد سنی- سنی تبدیل شده و به دنبال آن انتظار می رود اکثریت اهل سنت در مقابل اقلیت تندرو آنان که تفکر وهابیت خواهد بود، قرار خواهند گرفت و مرحله دیگری از نبرد داخلی بین مسلمانان رقم خواهد خورد و وهابیت به خاطر تسلط بر نقاط استراتژیک اسلامی از جمله مدینه النبی (ص) و مکه مکرمه و همچنین مراکز علمی اهل سنت و بعلاوه آن پشتوانه ثروت عظیم نفت و توریسم اسلامی و با اتکال به غرب خواهند توانست گروه مخالف خود را که اگرچه در جمعیت بسیارند ولی در رهبری و راهبرد متفرقند را به اضمحلال و شکست عظیمی مبتلا کنند.

همه این موارد در صورتی اتفاق خواهد افتاد که اگاهی اقشار مسلمان از خطرهایی که آنان را تهدید می کند در همین حدی بماند که الان قرار دارد و در حالی که جهان اسلام به مشکلات خانمان برانداز مبتلاست، همچنان بر این مشکلات نظاره گر باشند و هاج و واج که کدام حق است، از تشخیص راه و حرکت مناسب ناتوان بمانند.

حال چه باید کرد؟ باید کینه ها را به دور افکند و زمینه کینه توزی و کینه فراکنی را خشکاند و راه را بر عمل تندروها که در جفت های متعددی که در جهان اسلام در مقابل هم صف آرایی کرده اند، بست و صحنه آماده شده برای رشد آنان را برهم زد. راه بر هم زدن چنین وضعی، تنها آگاهی بخشی به توده مسلمان است تا ابتدا مسلمانان بفهمند که چه هستند و در چه وضعی قرار دارند و بعد خود خواهند دانست که به عنوان مسلمان چه باید کنند.

به موازات این باید به تعالیم رسول خدا (ص) بازگشت کرد و بر اصولی توافق نمود که در دایره گروه های اسلامی مشترک و خدشه ناپذیرند؛ توحید و نبوت می تواند به عنوان مرز مشترک تمام نحله های فکری مسلمان باشد و بر پایه این دو که شاید وجه اشتراک جهانی ادیان الهی نیز است، بتوان با تکیه بر عقل و منطق پایه گذار زندگی انسانی الهی شد که این دنیای انسان را ساخت که ساختن این دنیا آخرتی در خور را به دنبال خود به ارمغان خواهد آورد و فارغ از حوادث تاریخی گذشته، تاریخ  حال و آینده را طوری رقم زد که ادامه روند گذشته به صورت سلسله وار گذشته نباشد و زندگی انسان ها را در شان آنان ترسیم و به اجرا در آورد و این همان هدفی است که خداوند از ارسال رسولان خود داشت تا انسان به شان انسانی خود که ملکوتی است، باز گردند. 

قطعا روند جاری و فعلی حرکت بشر، هیچ تناسبی با انسان ایدال و خدایی ندارد و در سایه کینه و جنگ هم نمی توان برادری و ارتباطات مناسب و سطح زندگی ایدال معنوی و مادی را بدست آورد و همان گونه که معجزه اسلام قرآن است راه نجات انسان نیز همین کلام حق خواهد بود که بر بستر اعتقاد توحیدی که از کانال وحی رسیده است و با تکیه بر عقل می تواند راهگشای تمام مشکلات بشری و حل کننده عقده های تاریخی شد.  

 

+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۲ ساعت 17:8 شماره پست: 350

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در برخورد دوگانه با متهمین، و جام...
آیت الله جوادی آملی: مساله حجاب با سرنیزه حل نمی شود، بگیر و ببند اگر بدتر نکند، یقینا حل نمی کند. @...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
آیا پرونده ‎رضا ثقتی هم مشمول برخورد مؤمنانه شده است؟! (https://t.me/asrefori) رحمت‌‌اله...