باید از دنیای خود گذشت تا حقی را به حق دار رساند

تنها زمانی می توان در مقابل زورمداران، زورمداری، کج مداران، کجی و... ایستاد که از این دنیا و آنچه در آن داری بگذری، وگرنه باید به حالت مسامحه به هر ظلم، کجی و... برای حفظ جان، شغل، آبرو، مال و... گردن نهاد. در مقابل کسانی که حاضر به پرداخت حقوق دیگران که نزد آنهاست، نیستند،

وقتی سخن به اعتراض و ردِ حق می کنی، آنان نیز وقیحانه سخن از گرفتن شغل تو می کنند، آجر کردن نانت، تهدید به تحدید آزادی تو می کنند و...، و تو تنها موقعی می توانی محکم حرف بزنی و بایستی، که کار خود را به خدا واگذار کنی و از دنیای خود بگذری وگرنه باید ابزار و عَمَله ظلم شد.

برای این که عمله و ابزار این جماعت بی شرم نشوی باید صاحب اندیشه و معیار باشی که به اجتهاد دل،دین و وجدان خود عمل کنی، باید برای خود و معیارهایت ارزش قایل باشی، باید مسولیت پذیر و امانت دار باشی و... وگرنه بسیارند کسانی که به کمین دنیا و آخرت تو نشسته اند، تا تو را تحت فشار قرار دهند تا برای دنیای خود و یارانِ شان، آخرتت را به باد فنا دهند. و البته همین خط قرمز آزادی خواهانِ با وجدان و دینمدارانِ انسان است و  نباید اجازه داد تا هر متجاوزی به نام های مختلف از این خط قرمز عبور کنند.  

 

+ نوشته شده در سه شنبه ششم بهمن ۱۳۹۴ ساعت 17:37 شماره پست: 878  

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.