رضایتی که به لبخندی حاصل خواهد شد و تمام

به نظر می رسد "معروف و منکر" تنها در امور دینی و مذهبی تبلور نمی یابد، و امور دیگر را هم شامل می شود، و می توان مطمین بود که خداوند هرگز اجر کسانی که مردم را به معروف دعوت می کنند را ضایع نخواهد کرد، که او قول داده است به قدر ذره ایی کار خوب یا بد را نادیده نخواهد گرفت و به حساب خواهد آورد و به میزانسنج انسانیت خود در روز حساب خواهد کشید، و لابد بر همان اساس اجر و جزا خواهد داد.

 به نظر می رسد که حتی اگر آمر به معروف و ناهی از منکر در اعتقادات خود به ایمانی درست به خودِ خدا هم نرسیده باشد، و به قول یکی از دوستان "بین شش و چهار گیر کرده" باشد و مردد که آیا اصلا خدایی وجود دارد یا خیر؟! و در عین حال در این ماموریت انسانی برای تقویت پاکی و نزول بدی شرکت کند، در سنت و قانون خداوندی تفاوت نمی کند، و او یک آمر به معروف و ناهی از منکر است و اجر و پاداش او هم به مقدار دیده می شود و عدل و رحمت خداوندی اقتضا می کند که داده شود.

گاه در بین خلایق خداوند به انسان هایی پاک و با فضیلت برخورد می کنی که در اعتقادات کاملا با تو متفاوت و گاه متضادند، البته در حالی که تو خود را حق و هدایت یافته مطلق می دانی و خارج از آن را ...؛ ولی چنان فضیلت هایی در آنان موج می زند که در دلت حسرت می خوری که حتی کمی از آن را هم نداری، مثلا می گوید سی سال است که برای پاکی تن و جان خود به ورزش سحرگاهی اهتمام دارد و آنگاه تو خود را می بینی که برای به جای آوردن دو رکعت نماز صبح به سختی بیدار می شوی، این در حالی است که او تا به حال در یک سوم عمر معمول خود بیداری سحرگاهی داشته و به ورزش پرداخته است و در این مسیر پاک بسیاری را نیز به این معروف دعوت کرده و با خود همراه کرده است، و یا این که دروغ نمی گوید و از دورغگو بیزار است و... این ها اگر فضیلت و معروف نیست پس چیست؟! مگر عرفای ما "درک سحر" را یکی از تحفه های توبره عرفان و از چشمه های حکمت و معرفت نمی دانند، و در آرزوهای خود ندارند؟!

پس باید گفت فارغ از این که به کدام خدا و پیام آورش ایمان داشته باشیم و یا نداشته باشیم، مهم انسان بودن است که در رفتارها تبلور می یابد، و اگرچه گفتار هم مهم است، ولی کردار است که میزانسنج انسان بودن در ماجرای معاد خواهد بود و میزان انحراف از معیار را مشخص خواهد کرد و ایمان و یا عدم ایمان به خالق کل هم تنها حسابی است بین یک مخلوق و خالق که با رضایتی و به لبخندی حل و فصل خواهد شد و تمام.   

 

 + نوشته شده در شنبه نوزدهم دی ۱۳۹۴ ساعت 5:46 شماره پست: 867

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.