سالگرد آغاز دفاع مقدس و جانانه مردم ایران مبارک باد

این روزها یاد آور دورانی است که عزت و شرف ما در گرو آن بود. وقتی خشونت ها و بی رحمی هایی که سال هاست در عراق بر سر این مردم مظلوم می آید را می بینیم؛ و وقتی متوجه می شویم که بخشی از آن توسط بعثی ها به اجرا در می آید؛ باید به این نکته متوجه باشیم که رزمندگان ما در جنگ با چه جماعتی مواجه بودند که توحش و خشونت در نهاد اعمال آنان کاملا نهادینه شده است. بعثی هایی که با ملت خود این چنین می کنند در صورت موفقیت در جنگ باید تصور کرد که با ملت ما چه می کردند؛ خدا را شکر که در آغاز انقلاب، امام خمینی (ره) ارتش را منحل نکرد و آنان تا سال ها جلوی این هجوم را سد کردند و بعد ها نیروهای مردمی در قالب نیروهای بسیج، نیروهای متوقف شده در مقابل ارتش انقلاب دیده کشورمان را به عقب راندند. در این جا باید به روح قهرمانان ملی و اسلامی این کشور که از سال 1359 تا سال های بعد در کسوت نظامیان ارتش و ژاندارمری جلوی این هجوم وحشیانه ایستادند و به مردم دیگر نقاط کشور فرصت دادند که به خود بیایند و گروه گروه به جبهه ها اعزام شوند، دورود فرستاد که اگر آمادگی آنان و فداکاری شان نبود سپاه مجهز به کینه و آهن صدام هیچ گونه ابایی برای کشتار و جنایت در اهواز و آبادان و دیگر شهرها خوزستان نداشتند و همان کشتار و جنایاتی که در هویزه و خرمشهر با فرزندان و ناموس این آب و خاک کردند را با دیگر مردم ایران تکرار می نمودند. دورود خداوند بر مردان این آب و خاک از بسیجی، ارتشی، سپاهی و... که نگذاشتند بار دیگر خاک این کشور تجزیه شود و باز پاره یی از تن ایران توسط منفورترین انسان ها جدا گردد. خدا را شاکریم که در نهایت نیز به برکت مظلومیت ایرانیان در این نبرد نابرابر، این سیاه دلان به دست اربابان شان تنبیه شدند و خداوند نگذاشت که مردم ایران صدام را با همه جنایتاتش در کنار خود و در همسایگی اش ببیند و زجر بکشد و او را به دست کسانی که به این راه خوانده بودندش، تنبیه کرد تا در آخر عمر خود خواری و شکست را چند جانبه حس کند. مردان مرد این صحنه امروز و در همه تاریخ باید به خود ببالند که نگذاشتند همچون گذشته که یک بار بحرین و یک بار هرات و یک بار تمام قفقاز را از دست دادیم این بار خوزستان عزیز را نیز از دست بدهیم. خداوند تنها مرجعی است که می تواند اجر این همه ایثار و فداکاری را بدهد وگرنه دولت ها در جبران این لطف ناتوانند. این روزها یاد واره آن دوران مقدس است که برای یکی دو سال ارتش قهرمانی کرد و جلوی ماشین جنگی صدام را سد کرد و بعد مردم به او پیوستند و بساط متجاوزین را از این آب و خاک برچیدند. روح امام خمینی (ره) و تمام کسانی که در این راه او را در هشت سال دفاع مقدس همراهی کردند شاد و قرین لطف الهی باد. ننگ ابدی بر کسانی باد که در دوران دفاع مقدس مردم ایران در کنار دشمن این کشور قرار گرفتند و او را در جنایات بیشتر یاری رساندند و خیانت و پستی را به اوج و کسانی که با سکوت و بی تحرکی امام (ره) و رزمندگان را در این نبرد سخت تنها گذاشتند. دورود خداوند بر دستان پاک و بازوان توانمند رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که قهرمانی آنان عزت هر ایرانی با هر مسلک و دین و مرامی را تا ابد به ارمغان آورد. دورود خداوند بر مردم ایران که در این دوره به حق پاسدار خاک کشور خود شدند و نگذاشتند تاریخ مکرر درد آلود تجزیه ایران دوباره تکرار شود و پوزه دشمنان این آب و خاک را به زمین مالیدند و صفحه یی روشن در تاریخ برای خود نگاشتند.

اما در کنار حقیقت شادی آفرین قطع شدن دست تجاوز صدامیان به خاک کشورمان این حقیقت تلخ نیز وجود دارد که هنوز چشمان ناپاک این حرامیان در خلیج همیشه فارس به آب و خاک ما دوخته شده است که باید مواظب آنان در کنار خود باشیم که اگر حرکتی انجام دادند این چشم های حرام و ناپاک را نیز کور کرده تا دیگر ایران و ایرانی شاهد خفت تجزیه و جدایی قطعه یی از خاک خود از مام میهن نباشد. انشالله

همزمانی یادروز این پیروزی و شروع ماه مهر بر تمام مردم ایران و مهرآفرینان عرصه علم و تحصیل و تفکر مبارک باد. دست نامحرمان بدخواهان از این انقلاب و مردم و کشور کوتاه. عمر با عزت و با برکت قرین جان این مردم که به گفته امام خمینی (ره) از ملت زمان رسول الله (ص) هم بهترند.

پیام های کوتاه دریافتی در این مناسبت :

"سلام بر آنانی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم. قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم. به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم. سلام به آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بروند... یاد همه رفقای زیر خاک خوابیده و دوستان بر سر پیمان مانده مثل کوه به خیر"

 "سلام بر مردان امروز که در نوجوانی برای جانماندن از دنیای مردان در زمان نواختن شیپور جنگ در تاریخ تولد خود دست بردند و اکنون در آینه تارهای سفید موی شان را می شمارند."

+ نوشته شده در دوشنبه یکم مهر ۱۳۹۲ ساعت 8:32 شماره پست: 325

دیدگاه‌ها  

#1 مصطفوی 1399-01-31 22:00
سلام مطلب زیرتحت عنوان اگرارتش نبودکشورهم نبودبرای چندمین بارواین باربه مناسبت روزارتش توسط آقای دکترکریمی پور درفضای مجازی مطرح شده البته مابااین مسائل بعنوان واقعیتهایی پنهان، آشنایی کاملی داریم ولی پرداختن به آن اززبان یک مرجع علمی ودانشگاهی خارج ازنیروهای مسلح قابل تامل است ایشان بارتبه استادی دردانشگاه های تربیت مدرس وخوارزمی به تدریس مشغولنداگرمایل بودیدمطالعه بفرمایید....

اگر "ارتش" نبود، کشور هم نبود(۱)

خوانندگان گرانمایه؛ خواهشمندم این سلسله یادداشت ها را با دقت خوانده و بررسی کنید.
در این یادداشت ها بر آنم که چنان چه نقش ارتش در جنگ، به ویژه طی سال های آغازین آن نبود، جمهوری اسلامی ایران، سرنوشت متفاوتی پیدا می کرد؛ چه بسا در همان روزهای نخست، عراق صدامی، به اهداف تعیین شده خود می رسید.
بنابر‌ یادداشت هایی که در پی خواهد آمد، نقش شگفت، قهرمانانه، بی مانند و کمتر گفته شده ارتش در آغازهای جنگ "اندکی"روشن خواهد شد. لطفا بنگرید و نقدم کنید.

اگر ارتش نبود، کشور هم نبود(۲)

خود من روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، در اتاق رئیس دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم پیشین)، شاهد بازگشت پرواز کوتاه میگ های نیروی هوایی عراق بر فراز دروازه دولت تهران بودم؛ پس از بازگشت از بمباران مهرآباد.
صدام طی عملیاتی غافلگیرانه و گسترده، با تقلید از سبک اسرائیل (اشغالگر) پایگاه های نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران را در عملیاتی برق آسا با قدرتی کم مانند مورد حمله همه جانبه قرار داد.
صدام زمان بسیار مناسبی برای حمله انتخاب کرده بود. وی و پیشینیانش تا این تاریخ ۱۰۴ درگیری با ایران را تجربه کرده بودند و تقریبا در همه موارد شکست خورده بودند.
ولی محاسبات رهبری عراق برای درگیری و نبرد ۱۰۵ ام دقیق تر بود؛ صدام دیکتاتور عراق، به چند دلیل مناسب ترین زمان را برای تک فراگیر به ایران برگزیده بود:

۱- بختیار در زمان نخست وزیری کوتاهش،بیشتر قراردادهای تسلیحاتی با آمریکا، به ارزش ۳/۵ میلیارد دلار، آن هم تنها طی ۱۰ روز، که شامل خرید صدها هواپیما، انواع موشک و...می شد بدون پس گرفتن پول، آن ها را لغو کرد. ارزش امروزین این بذل و بخشش‌ استراتژیک، دستکم ۲۵ میلیارد می شود.
این خیانتی شگفت و فراموش ناشدنی، آن هم از سوی یکی از رهبران ارشد جبهه ملی به شمار می آمد؛
۲- در دوره انقلاب، ضربه سهمناک دوم را تیمسار دریادار احمد مدنی عضو ارشد دیگر جبهه ملی و وزیر دفاع بازرگان به ارتش زد. جایی که در دوره پهلوی از آن اخراج شده بود.

وی اندازه ارتش را به هنگام‌ وزیر دفاع شدن در کابینه بازرگان به نصف کاهش داد؛ مهم تر این که مدت سربازی را در این شرایط سهمناک، از ۲ سال به یک سال رساند؛

۳- ضربه بس سهمناک تر، اعدام و تصفیه برخی از مدیران، طراحان‌و برنامه ریزان، فرماندهان،خلبانان و دریابانان آموزش دیده و کم مانند، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی توسط دادگاه های فوری، به ویژه پس از کودتای "نوژه" بود. طی این تصفیه سازی، تقریبا ساختار ارتش، از هم پاشید؛

۴- طی ۲ ساله ۵۷- ۵۹، پیوند های مستشاری، لجستیک، آموزشی و اطلاعاتی بین ایران- آمریکا و ناتو تقریبا قطع شده و اتکای جمهوری‌اسلامی در شهریور ۵۹، تنها به ته مانده انبارها و اندک فرماندهان و کادرهای باقیمانده بود؛
۵- از دیگر سو، وجود و روند رو به گسترش شقاق و شکاف بین رهبران، احزاب، سازمان ها و گروه های سیاسی در زمینه چگونگی مدیریت انقلاب و کشور، فراگیر و رسانه ای شده بود.احساس و درک چنین زمینه ای، بهترین مشوق صدام به حمله بود؛

۶- ولی از همه مهمتر این بود که انقلاب و جمهوری اسلامی در چند جبهه خود را درگیر کرده بود:

-با آمریکا بر سر مساله گروگان ها؛
-با اتحاد شوروی؛ به اعتبار انگیزه های ایدئولوژیک و نیز افغانستان؛ چنان که شعار مطرح و همیشگی و زبانزد مردم به ویژه پس از آغاز جنگ، این بود:
مرگ بر امریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر انگلیس، مرگ بر منافقین و صدام.
البته دم به دم، کشورهای دیگری نیز به این مجموعه شعارها اضافه می شد.روشن است که نیروهای مسلح هر قدر هم توانمند باشند، بر پایه اصول جنگ، توانایی جنگ و دفاع را در چند جبهه ندارند.

از دهه ها پیش، تشکیلات ساختار-سازمانی و پراکنش ارتش، برای پدافند و سرکوب آفند احتمالی عراق شکل گرفته بود.‌چنان که شاه در برابر این پرسش که خرید این همه بالگرد برای چیست؟ گفته بود، عراق چرا این همه تانک خریداری می کند؟ ما هم در برابر هر تانک عراقی، یک هلی کوپتر تهیه می کنیم.
به هر روی، حمله گسترده هوایی، دریایی و زمینی عراق در ۳۱ شهریور محقق شد. با چنین شرایطی بسیاری از تحلیل گران نظامی نبرد عراق علیه ایران را کوتاه و به سود عراق برآورد می کردند. آنان درک کامل و درستی از روحیه و توانایی جامانده ارتش و قوای مردمی در حال تشکیل نداشتند.
در عین حال، طراحان و برنامه ریزان عراق، از جمله صدام، دچار اشتباهی کلیدی شدند:
مواجهه با یک انقلاب.
کمتر نیرویی است که تاب تحمل و ایستادگی در برابر یک انقلاب زنده را داشته باشد. آن هم انقلابی ایدئولوژیک - مذهبی.

اگر ارتش نبود، کشور هم نبود(۳)

عراق با 444000نیرو، 2800 تانک، دهها لشگر زرهی مکانیزه و پیاده، یک میلیون نیروی ذخیره، پشتیبانی اعراب قارونی، پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیک شوروی، کره شمالی، چکسلواکی، آلمان شرقی و غربی، امریکا، مصر، سودان، فلسطینی ها، اردن، سودان و...در ۳۱ شهریور به ایران حمله کرد و یا تداوم بخشید.
تا یک سال نیز در موقعیت آفندی قرار داشت؛ ولی ایران از ۵ مهرماه ۱۳۶۰ تا ۳ خرداد ۱۳۶۱، طی ۴ عملیات، نه تنها عراق را در موقعیت پدافندی قرار داد و خود ابتکار عمل را در دست گرفت، که تقریبا سر زمین ایران را از کنترل بیگانگان پاک کرد.
راز و رمز این پیروزی برق آسای ۸ ماهه چه بود؟ چرا عراق به رغم برتری استراتژیک قوا و پشتیبانی گسترده بیگانگان، ناگزیر به پسروی شد و از موقعیت آفندی به پدافندی کشیده شد؟

به جرات می توان‌گفت، دستکم یکی از برترین عوامل پیروزی ۸ ماهه ایران، طی چهار عملیات ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس، ورود بقایای ارتش به ویژه نیروی زمینی و هوانیروز به جنگ بود.
در یادداشت های آینده این گزاره را باز خواهم کرد.

اگر ارتش نبود، کشور هم نبود(۴)
(آسمان ایران واگذار نمی شود)

کمتر از یک شبانه روز از تک گسترده هوایی عراق در ۳۱ شهریور ۵۹، در یکم مهرماه ۱۳۵۹، نخستین و بزرگترین عملیات هوایی تاریخ ایران و به اغلب احتمال منطقه، و هفتمین عملیات برتر تاریخ هوایی جهان، بین النهرین را به لرزه در آورد.

در عملیات "کمان ۹۹" یا "سایه البرز "، 200 هواپیمای جنگنده( بمب افکن، شکاری، شکاری- موشک انداز و...) در چندین اسکادران شرکت کردند.140 فروندشان با گذر از مرز، تاسیسات، تجهیزات و پایگاه های نظامی عراق در کرکوک، موصل، رشید، حبانیه، ناصریه، شعیبیه، کوت، المثنی و...را هدف قرار گرفتند. 60 فروند نیز کار پشتیبانی عملیاتی را به عهده داشتند.
انهدام ۴ میگ ۲۱، ۲ میگ ۲۳، یک سوخوی ۱۷ و یک ایلیوشین -۷۶ و انهدام سازه های فرودگاهی عراق، بخش کوچکی از عملیات سایه البرز بود.
ولی در ۱۵ فروردین ۱۳۶۰،پیچیده ترین عملیات هوایی ایران در ژرف ترین ناحیه باختری عراق، به نام عملیات H3، نیروهای هوایی جهان را به شگفتی واداشت. H3 در شمار پیچیده ترین عملیات شناخته شده هوایی بود.

طی این عملیات، پایگاه "الولید" در ناحیه مرزی عراق-اردن، منهدم شد. فانتوم های ایرانی، با گذر از همه سرزمین خاوری-باختری عراق و انهدام بیش از 48 پرنده میگ، توپولوف، میراژ، سوخو، آنتونوف و بالگرد و کشتن کادرهای آلمانی، مصری، اردنی و عراقی و انهدام تقریبا کامل پایگاه الولید به سلامت و بی دادن تلفات به آسمان ایران باز گشتند.
نیروی هوایی ایران از ۱۸ ساعت پس از تک عراق، تا آخرین روز جنگ، با وجود نحیف شدن گام به گام، همواره پیشتاز ماند و با هزاران عملیات تهاجمی، دفاعی، رهگیری، پشتیبانی و...ثابت کرد که آسمان ایران به هیچ دشمنی واگذار شدنی نیست.
از جمله بنگرید به عملیات "سلطان10" و تلفات گسترده عراق در موصل.
ایرانیان بهتر است نام قهرمانان واقعی نگاهبان آسمان ایران را از رسانه یک سو نگر ملی، و دست اندرکاران بیشتر ناپخته اش بپرسند.

اگر ارتش نبود، کشور هم نبود(۵)
(ره ۸ ساله، یک روزه طی شد)

عراق دارای شرایط نامناسب دریایی است. دارای کرانه دریایی کوتاه، کم عمق و نیازمند لایروبی مداوم می باشد. یکی از مهمترین علل فشار حکومت های مختلف عراق به همسایگان و حتی اقدام به لشگر کشی و جنگ با ایران و کویت، همین تنگنای سرزمینی بوده است؛ یعنی دسترسی آسان به کرانه های مناسب دریایی و رهایی از خفگی.
راه دیگری که عراق برای دسترسی بهتر به دریا برگزیده بود، ساخت "درازترین اسکله جهان" بود. اسکله های البکر و الامیه که کار صدور نفت خام را به عهده داشتند،در واقع برای پهلوگیری شناورهای با آبخور بالا و با هزینه بسیار گزاف ساخته شده بود.

عراق در عین حال برای پاسداری از این اسکله ها و تداوم شریان صدور نفت خام، نیروی دریایی مجهزی با قدرت مانور بالا، متشکل از قایق های کلاس اوزای شوروی و ناوچه هایP-6، تهیه کرده و در صدد تکمیل آن از راه خرید ناوچه های ایتالیایی بود.

ولی عراق از آغازهای تحمیل جنگ در ۳۱ شهریور ۵۹، تا روزهای پایانی، هرگز فرصت پاسداری از سواحل، بنادر و ترمینال نفت خود را به دست نیاورد. عراق فقط در "یک روز"، یعنی ۷ آذرماه ۱۳۵۹، و طی عملیات "مروارید"، برای همیشه کاسه کوزه و عربده هایش را در خلیج فارس جمع وجور کرده و برای همیشه تا پایان جنگ، به عمق خشکی پناه برد. در واقع نیروی دریایی جمهوری‌اسلامی، راه ۸ ساله را یک روزه طی کرد. علت روشن است:
نیروی دریایی ایران، تا ۱۳۵۷، دستکم ۵۰-۶۰ سال،از دیدگاه ساختار-سازمانی، آموزش، تجهیزات،توانایی مانور و دارا بودن تفنگداران دریایی، از دیگر کشورهای منطقه جلوتر بود.

از سوی دیگر، عرصه دریا و نبرد دریایی، دستکم تا این سال(۵۹)، مانند عرصه هوایی، به گونه مطلق در اختیار نداجا بود. چرا؟!

نخست آن که هنوز نیروهای مردمی تشکل نیافته بودند؛ دوم آن که ورود به این عرصه، نیازمند تخصص بس پیچیده بوده است.

عملیات مروارید پس از عملیات "اشکان" و "صفری" در ۴ آذرماه کلید خورد؛ ولی در ۷ آذر، نبرد واقعی آغاز شد. قهرمانان نداجا در این روز توانستد در عملیاتی شگفت، پیچیده و همه جانبه، ضمن برقراری هماهنگی با نیروی هوایی، عراق صدامی را برای همیشه از ورود به دریا منع کنند.
ناوچه های کلاس کمان ایران و "رنجرهای نادر" نداجا در جهان، در این روز، با نابود و غیر قابل استفاده کردن کردن ۱۳ شناور عراقی، با بهره گیری از موشک های ام جی ام- ۶۵ ماوریک و تخریب بنیادهای حساس و حیاتی اسکله های البکر و الامیه، راه صدور نفت عراق، از بندر "ام القصر"را بستند.
در این عملیات، دستکم ۵ اوزال کلاس شوروی، ۴ P-6 و 3 شناور دیگر، یک بالگرد سوپرفرلیون،6 فروند میگ23, یک فروند میگ21, چندین سایت موشک زمین به هوا و چند ترمینال صدور نفت عراق، به کلی نابود شدند و عراق تا پایان جنگ، عرصه دریا را به ایران واگذار کرد.

راستی شما در ۷ آذرماه امسال (۹۸)، که روز نیروی دریایی نامیده شده است، از سیمای ملی چیزی در این باره دیدید و شنیدید؟!!
به گمانم بدین ترتیب همچنان تاریخ واقعی جنگ و قهرمانان اصلی آن، پنهان خواهند ماند.

اگر ارتش نبود، کشور هم نبود(۶)
(کلید پیروزی عراق: جسر نادری)

در یادداشت های پیشین آمد که طی ۸ سال جنگ، کلید عرصه های آسمان و دریا، زیر کنترل نهاجا و نداجا بود. ولی در زمین چه ها گذشت؟!

هدف استراتژیک صدام چیرگی بر خوزستان بود؛ در تاکتیک ارتش عراق، کلیدی ترین نقطه، دزفول-اندیمشک بود. عراق بدین وسیله دهانه شمالی خوزستان را تحت کنترل می گرفت. با دستیابی عراق به این دو نقطه، فروپاشی خوزستان شدنی بود. به گمانم برای ارتش عراق، چنین هدفی بس ارزشمندتر از فتح خرمشهر می نمود.

به همین دلیل، ارتش عراق پس از گذر از مرز و چیرگی بر دشت عباس و...به کرخه رسید.
صدام برای دستیابی به دزفول-اندیمشک، با استعداد یک لشگر کامل زرهی-مکانیزه زبده و نیز یک تیپ مستقل ویژه، با پشتیبانی گسترده هوایی، "جسر نادری" را هدف گرفت.

پس از تصرف این پل، دیگر هیچ سدی در برابر عراق نبود. در واقع کلید چیرگی بر خوزستان با تصرف پل نادری، در دستان عراق قرار می گرفت.

در این روزها، هنوز خبری از سازماندهی و آموزش تخصصی نیروهای مردمی نبود. در آغازهای دفاع، دستکم ۱۶-۱۷ گروه و سازمان مردمی، ضمن حفظ نام و نشان خود، به جبهه ها سرازیر شدند. ولی اغلب بی، یا کم آموزش و به ویژه بی تجربه و تجهیزات.
حماسه جسر نادری، حماسه جاویدان لشگر ۹۲ زرهی خوزستان بود. در اینجا گروه رزمی ۳۷ و گردان های ۱۳۸ و ۱۴۱، به تنهایی ضمن حفظ این پل حیاتی، با شهامت و انگیزه ای باورنکردنی، توانستند با پشتیبانی هوانیروز، از توان آفندی محیرالعقول دشمن سر تا پا حرفه ای، کاسته و سپس میخکوب کنند. این در حالی بود که نسبت توان آفند کننده به پدافند گر، ۱۵ به ۱ بود. آری درست خواندید: توان رزمی عراق پانزده برابر مدافعین معدود ایران بود. چنین پدیده ای حتی در ویتنام نیز دیده نشده بود.
آن چه مایه شجاعت و ایستادگی این دو گردان و گروه رزمی می شد، علاوه بر حس سرشار میهن دوستی، تخصص رزمی و انضباط و اتحاد ، "هوانیروز" بود.

این بخش از نیروی زمینی (هوانیروز)، با بهره گیری از هلی کوپترهای کبری، پس از شناسایی دقیق نقاط قوت دشمن و واحدهای پیشتازش، مانند صاعقه بر سر دشمن فرود آمده و با پرتاب دقیق موشک ها، این دو لشگر و تیپ مستقل زبده را پشت جسر نادری زمین گیر کردند. فرماندهان حرفه ای عراق، گیج و منگ و شگفت زده شده بودند.

بی گمان نمایش بخش کوچکی از این سیستم و ایثار، نیازمند مجموعه تلویزیونی دستکم ۲۵۰ بخشی است. به راستی نام کدامیک از این قهرمانان جاوید به گوش شما خورده است؟!
دریغ و درد بر تاریخ نویسان و نقالان دروغین دفاع مقدس میهنی.

کریمی پور

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.