دایره ای به بزرگی اهداف کوچک شان

 انسان ها به بزرگی اهداف شان است که بزرگی خود را نشان می دهند. این که یک فرد چقدر بزرگ است نه بستگی به قدرتش، و نه بسته به میزان ثروتش و این تنها تقوا و هدف بزرگ است که بزرگی او را به ظهور می رساند. بزرگی به اهداف بزرگ است که فرد قصد دست یابی بدان دارد. خداوند به پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی (ص) هدفی بزرگ و جهانی برای تمامی بشریت را ارایه نمود و این بود و هست که محمد (ص) را در کنار شخصیت خاصش، بزرگ می کند و در افق دید بشریت تعالی طلب تا ابد قرار می دهد. امام خمینی (ره) نیز وقتی دید تلاش های اصلاح طلبانه اش بر حاکم کشور نتیجه ای ندارد، پای به میدان مبارزه نهاد و البته هدفی بزرگ را در نظر گرفت و لذا همین هدف بزرگ بود که او را بزرگ نمود. زیرا کنار گذاشتن فردی و روی کار آمدن که نمی تواند برای فردی مثل امام خمینی (ره) هدف تلقی شود. لذاست که خمینی کبیر (ره) را هدف بزرگش، در کنار سخصیت بی نظیرش بود که به عنوان سمبل یک نمونه موفق در تاریخ ایران و اسلام متجلی نمود.

اما وقتی به امروز کشور خود نگاه می کنم می بینم که اکنون چند سالی است که سیاست ها هدف بزرگی را نشانه نرفته است و سیاست گذاران انگار اهداف بزرگی در ذهن خود ندارند و شیوه عمل شان نشان می دهد که چشم در افق هایی کوتاه دارند. دیشب که خبر رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی را با آن همه سوابق خاص و منحصر به فرد در پیروزی و به ثمر رساندن و تثبیت این انقلاب شکوهمند بزرگ شنیدم، قلبم به درد آمد و بر زمانه لعن کردم که چه بد کرداری ای زمانه و با جگر پاره های این انقلاب خون چه ها که نمی کنی؟!!

کسانی که ستون خیمه این انقلاب خون بوده و هستند و بازماندگان امامی (ره) هستند که دیگر تکرارش شاید تا قرن ها محال باشد، این چنین زیر چرخی له می شوند که شتابان در حال له کردن است و قربانیان زیادی از این قافله گرفته است. واقعا آقای جنتی چطور به خود اجازه می دهد با آبروی مردان مرد این عرصه خون و ایثار و شهادت این چنین با جسارت رفتار نماید و کهولت سن را بهانه نماید در حالی که این یک حربه سخیف بود که در سقیفه هم استفاده شد. واقعا این است صلاح انقلاب و کشور که در این گردنه خطیر، به جای "جذب حداکثری"، "دفع حد اکثری" را در صدر سیاست های خود قرار دهیم و صحنه ای که دیر نخواهد پایید که صحنه نبرد رویاروی با دشمن خواهد بود را از مردان مرد این انقلاب خالی کنیم؟!!

 این است که اهداف کوچکی چون "یک دست سازی مردان در صحنه" به جای سیاست "انقلاب چتری برای همه" جایگیزین شده است. امروز نه تنها این عرصه چتری برای "همه" نیست بلکه سیاست حذف از صفوف عقب به صف نخست یاران انقلابیون رسیده و نسبت به حذف بزرگان این صف سعی بلیغ دارد و اقدام می کند، بزرگانی که ستونند بر خیمه ای که پایه های آن بر ابدان شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی هشت ساله و ایثار و مجاهدت چند قرنه ی مردم شریف ایران بزرگ استوار است که هنوز هم بعد از قرن ها به ایده های بزرگ خود نرسیده و آن را محقق شده نمی یابند. شرایطی که در شان آنان به عنوان یک ملت متمدن باشد، هنوز دست نایافتنی می نماید.

پروژه حدف هاشمی از صحنه سیاسی کشور، قبلا از طریق حتک حرمت خاندانش رقم خورده بود اکنون با بی آبرو کردن ایشان با رد صلاحیت ش برای کاری که در آن تجربه ای بزرگ و یارانی همراه داشت، تکمیل شد. این حرکت را باید میخی بر تابوت حضور مردانه مردانی دانست که حماسه هایی بزرگ را در کنار امام شان (ره) آفریدند و آن را باید در امتداد پروژه نا امید سازی اقشاری از این ملت بزرگ تعبیر نمود که بعد از هشت سال حذف و حتک حرمت یاران امام (ره)، چشم به تحولی تازه داشتند و انتظار فضایی نو برای نفسی تازه را در سر می پروراندند. این است که اهداف کوچکی چون "یکدست سازی" آتش به خرمنی می زند که  خمینی کبیر (ره) آن را در مسیر مبارزه سخت و طولانی خود با خون دل فراهم نموده بود تا در زمان عدم حضورش سکاندار انقلابی باشند که او قصد داشت اهداف جهانی را از وجود آن دنبال نماید. 

امروز دستانی بزرگ به بزرگی مصادری که به آن تکیه زده اند، دایره های کوچکی رسم کرده اند که تنها خودشان با اهداف کوچکشان در آن می گنجند و دیگران را در آن جایی نیست، و اما توصیه این حقیر به حتک حرمت شدگان این عرصه بی آبرو سازی این است که صبر را پیشه کرده و به انتظار روزی بنشینیم که دوستان سابق همرزم و دشمنان فعلی یا بر سر عقل آمده و خود راتغییر دهند و یا زمانه تغییری در خور ایجاد نماید که امکان حضور حد اکثری مردان صحنه ها را برای مان فراهم نماید ولی نباید نشست و تماشا کرد باید صبر فعال داشت. 

+ نوشته شده در چهارشنبه یکم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 14:47 شماره پست: 290

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.