تو ای نگهبان دین خدا به هوش باش

روز تولد امام سجاد (ع) توفیقی حاصل شد که نماز ظهر را در مسجد محل بخوانم بین نماز حاج آقا سخنرانی داشت و از آثار به جای مانده از حضرت سجاد (ع) سخن گفتند و این که امام سجاد (ع) "رساله حقوق" دارند و این امام عزیزیمان (ع) در آن از حقوق افراد مختلف سخن گفته اند. این روحانی عزیز در ابتدای شروع سخنش به فردی که در صف اول و درست پیش پای ایشان نشسته بود و ظاهرا کتابی را باز کرده بود خطاب کرد "کتاب را ببند و به حرف های من گوش کن مفید تر است" هنوز چند جمله ای از سخنرانی خود را نگفته بود که ظاهرا دو جوان در صفوف عقب تر با موبایل عکسی گرفته بودند که در این لحظه حاج آقا با لحن بسیار جدی و آمرانه ای آنان را خطاب قرار داد "اگر می خواهید عکس بگیرید بفرمایید بیرون مسجد" این برخورد حاج آقا واقعا آزار دهنده بود در دلم گفتم آیا در رساله حقوق آقا امام سجاد علیه السلام در خصوص حقوق مامومین و مراجعین به خانه خدا سخنی گفته نشده است؟. آیا حاج آقای ما فکر می کند که مسجد ملک اوست که تعیین می کند چه فردی بماند و چه فردی برود ؟ و هنگام سخنرانی ایشان چه کاری بکنند و چه نکنند. آیا گوش دادن به حرف های ایشان در بین نماز برای حاضرین در مسجد به زعم ایشان اجباری است؟

 در دلم گفتم درست است که خداوند نگهبانانی برای دینش تعیین نموده و البته علمای دین بهترین نگهبانان امور خداوندی هستند ولی هرگز خداوند به نظر نمی رسد به این نگهبانان اجازه داده باشد که با روی آورندگان به مکانش این چنین سخن گویند. شاید فردی باشد که اصلا تو را و حرف هایت را قبول نداشته باشد. تو ای برادر عزیز روحانی تو چطور به خودت اجازه می دهی که او را از مسجد بیرون کنی ؟ مگر این خانه تو است؟ یا خانه ی خدا. این جا که ملک تو نیست که تعیین کنی چه افرادی بمانند و چه افرادی بروند. جایگاه خودت را بشناس و پناه آورندگان به حرم خدا را نرنجان و در جمع ظایع نکن.

تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی. 

هر مقامی که فردی را برای نگهبانی از چیزی می گمارد او را موظف می نماید که دست اغیار را از آن دور نماید حال به نظر نمی رسد برای خداوند در بین بندگانش اغیاری وجود داشته باشند و باری تعالی همه را به سمت خود فرا می خواند و اولی  است که درب خانه خداوند (مساجد و اماکن مقدس) به روی همه با هر گرایش و با هر وضعیتی باز باشد و نگهبانان نیز از بیرون راندن بندگان و دور کردن  آنها از این مکان خود داری نمایند. مگر پلیدی آشکاری در لباس و... آنها وجود داشته باشد که در آنجا هم ابتدا امر به معروف زبانی پنهان و... و در نهایت اقدام است. 

پس تو ای روحانی عزیز سعی کن خانه خدا را از بندگانش خالی نکنی و خود را صاحب خانه ندان که خانه را صاحبی رحیم و بخشنده است و تو نیز میهمانی بر این خانه بیش نیستی و حرمت خانه و صاحب خانه را داشته باش.  

+ نوشته شده در شنبه هجدهم تیر ۱۳۹۰ ساعت 18:33 شماره پست: 92

نظرات (1)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

جای خدا نباشیم!

روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد.
زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود.
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر آنجا به نماز نرفت.

همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست.
مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت...
او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد.

حکایت ماست:
جای خدا مجازات میکنیم،
جای خدا میبخشیم،
جای خدا...

اون خدایی که من میشناسم
اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه.
شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره.

چقدر خوبه که اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد کنیم نه این که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم
اول/فروردین/1400

مصطفوی
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در چرا با مبارزین زمان خود، همان ...
دادگاه انقلاب اصفهان توماج صالحی را به اعدام محکوم کرد نگارش از یورونیوز فارسی تاریخ انتشار ۲۴/۰۴/۲۰...
- یک نظز اضافه کرد در مرثیه ایی بر عصر بی پناهی انسا...
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد یعنی از خوی غلامی ز سگان خوار تر است...