اسراف - هر اناری دو سه دانه بهشتی در خود دارد

در حالیکه جهان هر روز و هر لحظه به پایان غمبار خود نزدیک می شود و یکی از دلایل این پایان می تواند کمبود منابع غذا و نوشیدنی ها برای انسان، حیوان و گیاه در نظر گرفت، که بر اثر ویرانی منابع مولد آن مثل آب، زمین، تغییرات آب و هوایی، و یا افزایش جمعیت ویرانگر انسان ها، خطر جنگ های ویرانگر با سلاح های جدید و... است، اما ما انسان ها بی توجه به چنین روندی، همچنان در تفکر و زندگی اسراف آمیز خود نمی خواهیم تغییری بدهیم و در همان خطی که می رفتیم پیش می رویم، عقل معاش و زندگی بر اساس انصاف را به کناری نهاده و راه خودخواهانه امان را می پیماییم.

در هر اناری دو سه دانه بهشتی است

اما در نسل قبلی که با چنین موارد آسیب زایی بسیار کمتر از ما مواجه بودند، زندگی مناسب با شرایط سخت را بیشتر رعایت می کردند و فلسفه مصرف آنان بر اساس "بیشترین استفاده از حداقل ها" بود. یادمه در همین موقع ها که فصل پاییز فرا می رسید علیرغم این که فصل انار بود و به علت این که انار تولیدی اشان مشتری زیادی نداشت، و تولید آنانرا کیسه، کیسه می توانستیم بخریم و مصرف کنیم، اما وقتی سفره مصرف انار که پهن می شد و ما به دانه های یاقوت مانندش هجوم می بردیم و با ولع تمام می خوردیم، اما مرحوم مادرم ما را با این استدلال که "در هر اناری دو سه دانه یاقوت بهشتی است که نباید آن را از دست داد"، ما را ترغیب می کردند که تمام دانه های انار را بخوریم و اجازه ندهیم که دانه ایی از آن در لابه لای پوشش های سفید رنگ آن گم شود، و یا همراه پوسته ها روانه خوراک حیوانات شود، لذا زیردستی خود را خوب سرچ می کردیم، که دانه ایی انار گم نشود، زیرا احتمال می دادیم همان دانه ی گمشده، همان دانه بهشتی باشد و از دست برود. این بود دقت ما برای حیف و میل نشدن چند دانه انار، در خصوص دیگر خوراکی ها هم بر همین منوال و فلسفه سعی بارز بر عدم اسراف و حیف و میل بود.

ولی اکنون که نه آن قنات های پر آب آنروز برای ما جاری است، نه از آن رودهای خروشان خبری هست، نه از چشمه های جوشان، جوششی دیده می شود، نه از آن برف و باران های بسیار زیاد اثری دیده می شود و...، در چنین دوره سختی که داشتن میوه هایی اینچنینی، هزینه بسیار گزافی دارد، ما آن دیدگاه اقتصادی و منصفانه را به مائده های آسمانی از دست داده ایم و دیگر انار را دانه به دانه نمی خوریم که هیچ، چاقو را در میان آن انداخته و قطر آن را در مرکزش می بریم و صد دانه انار را له کرده تا آن را دوپله کرده و آب باقی مانده اش را در زیر فشار آب انارگیری، آبگیری کرده و آبش را بنوشیم و الیاف آنرا که خیلی برای بدن هم مفید است را تفاله قلمداد کرده، دور بریزیم، و این الیاف که در اصطلاح فیبر گفته می شود را راهی سطل آشغالی می کنیم که حتی سهم خوراک حیوانات هم نشده و ضایع شوند، و این داستان غم انگیز اسراف شامل دیگر میوه ها هم می شود.

این است که انسان باید به خود آید و موقعیت کنونی زندگی خود در روی این کره خاکی را درک کند که زمین دیگر تاب و توان تحمل این همه تولید از یک سو و اسراف از سوی دیگر را ندارد و اگر به خود نیاییم، روزی از ادامه روند خود باز خواهد ایستاد.

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.