مهیمنا، گمان نکنم که چنین باشی

ایزدا!

اگر تو را جستم و نیافتم،

چشمانم را کور خواهی کرد؟!    

گمان نکنم، این چنین باشی

 

اگر پایم سوی تو کشید و رفتنی نبود،

پایم را خواهی شکست؟!

گمان نکنم، چنین باشی

 

اگر صدایی از تو آمد و نشنیدم، و یا به نشنیدن گذشت

گوشم را سرب داغ خواهی ریخت؟!

گمان نکنم، چنین باشی

 

اگر دیدمت و عاشقت نشدم،

به سرد مزاجی ام تنبیه خواهم شد؟

گمان نکنم، چنین باشی

 

اگر دلم سودای تو نکرد،

رگ هایش را پاره خواهی کرد؟

گمان نکنم، چنین باشی

 

اگر دستی نگرفتم

تو نیز دست مرا نخواهی گرفت؟

نه گمان نکنم، چنین باشی

 

اگر با تو سخن نگفتم

زبانم را لای دندان های خرد شده ام له خواهی کرد؟

گمان نکنم، چنین باشی

 

نه تو را اینگونه نیافتم ای خالق همه هستی

این چنین عقده ایی و عاشق تنبیه

 

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
شرم را دوباره باید معنا کرد فیاض زاهد ،نویسنده و فعال سیاسی اصلاح‌طلب گاهی از خود می‌پرسم نوشتن در...
- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
پیش‌بینی علی ربیعی از آینده طرح صیانت از فضای مجازی و فیلترینگ علی ربیعی در یادداشتی با عنوان «اخلا...