جنگ هشت ساله خسارتبارترین حادثه قرن حاضر، برای ایران بود؛ از ابتدای سده 1300 که پهلوی ها جایگزین قاجارها شدند، و تاکنون که در آستانه سال 1400 قرار داریم، این دوره سخت و طولانیِ هشت سال کشتار و نبرد، ویرانی های کم نظیری را بر کشورمان از جنبه های مختلف تحمیل کرد، که آثار ناگوارش در ابعاد گسترده ویرانی های نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بین المللی همچنان ادامه دارد.

امروز روابط ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس در شرایط ناگواری قرار دارد، نزدیک ترین دلیلش، آثار و عوامل جنگ هشت ساله و حمایت های بی دریغ آنان از صدام حسین برای نبرد با ما در این جنگ است. انقلاب 57 که خود دومین خسارت عمده از این نوع، به لحاظ عمل جراحی دردناک سیاسی – اجتماعی بود، که آثار اقتصادی، و عقب ماندگی ها، و خارج شدن کشور از ریل توسعه، و ویرانی روابط ایران با جهان را در پی داشت، نیز نتوانست خسارتی به این عظمت به روابط ایران امریکا وارد کند، که این جنگ کرد، و این در جریان جنگ هشت ساله بود که ایران و امریکا مستقیم رو در روی هم ایستادند و با هم جنگیدند. حتی تسخیر سفارت امریکا در تهران هم به چنین رویارویی منجر نشد، که در خلال جنگ صورت گرفت.

شکاف بین ایران و کشورهای مهم جهان هم در خلال همین جنگ بود که گسترش یافت، هندی ها، فرانسوی ها، آلمانی ها، روس ها و... در خلال این جنگ بود که با کمک به دشمن ما، در مقابل ایران قرار گرفتند و روابط ایران با آنان بیش از پیش تیره شد.

این روزها و در روزهای پایانی این ماه، در سالروز آغاز جنگ ایران و عراق، در 31 شهریور ،1359، وقتی به صدها هزار جوان منتخب کشورمان که مجبور شدند مناصب درسی، تولیدی، توسعه و پیشرفت و خانواده خود را ترک گفته، و در این جنگ شرکت کنند و جان به طبق اخلاص نهاده، و از دست بروند توجه کنیم، خلا وجودی آنان یک نسل را نابود کرد. به غیر از این، این جنگ هشت ساله، ملت ایران و کشور را درگیر خشونت و کشتار کرد، و خشونت و میان داری سلاح، و سلاح به دستان را، به زیر پوست جامعه ما تزریق کرد، که آثار مخرب آن همچنان دامنگیر جامعه ماست. صدها هزار شهید، معلول و صدمه دیده از این جنگ که خانواده های ایرانی هنوز آثارش را تحمل می کنند.

زندگی هایی که نابود شد، فرزندانی که پدران خود را از دست دادند، همسرانی که شوهران خود را از دست دادند، پدران و مادرانی که حاصل زندگی خود را باختند، برادران و خواهرانی که پشتوانه های خود را از دست دادند، بدن های بیمار و علیلی که سال هاست درد زخم های این جنگ را تحمل می کنند و هر ساله افراد زیادی از آنها تاب تحمل این دردها را از دست داده و به خیل شهدا می پیوندند و... شهرهای ویران شده که بازسازی و محرومیت زدایی از آنان، همچنان به اتمام نرسیده و... زیرساخت هایی ویران شده ایی که هنوز جایکزینش را نیافته اند.

و از همه بدتر رسیدن پای خارجی ها به منطقه و خصوصا کشورهای خلیج فارس که از ترس تهدیدات بی پایان آن جنگ و ادامه بحث هایش، تاکنون منطقه را آشیانه قدرت های خارجی کرد، به طوری که این روزها قطر، بحرین، کویت، عربستان، عمان و امارات و عراق به پایگاه نظامیان امریکایی تبدیل شد و این حضور را پایانی نیست، همه و همه با این جنگ ارتباط تنگاتنگ دارند، و اگر اعراب روزگاری برای شعار "از نیل تا فرات" صهیونست ها، گرد ائتلاف ضد اسراییلی جمع شده بودند، امروز در واکنش به شعار "جنگ جنگ تا پیروزی" ، "راه قدس از کربلا می گذرد" و... ما، جبهه عربی – عبری – امریکایی تشکیل داده اند و ایران را تهدید اول منطقه می خوانند، و بشکه باروت خاورمیانه را همین فتیله می تواند به آتشی دوباره بکشد و... و همه و همه از آثار و تبعات همان جنگ ناتمام است. 

و صد البته دست هایی که در جیب می ماند، زبان هایی که در دهان نمی چرخد، قلم هایی که نمی نویسند و اعتراض نمی کنند، چشم هایی که به نظاره می نشینند تا چنین جنگ های خانمان براندازی پیش بیایند و... و اینچنین کاروان ما از هر آنچه خوبی و خوبان غارت می شود، اینک این ماییم و جنگ هایی که قابل اجتنابند، و باید زبان در اجتناب از خسارتش چرخاند.

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.