از آخرین صعود در هفدهم شهریورماه، اکنون یک ماه و یک هفته می گذرد، و باز این فرصت به وجود آمد تا چالشی دیگر، در فتح این چهار هزارتایی رقم بخورد، زمانبندی این صعود که در 25 مهر ماه 1400 انجام گرفت، بدین شرح است:
مجموع کل زمان صعود 7 ساعت و 45 دقیقه (توقف و استراحت)؛ کل زمان حرکت در این صعود 7 ساعت
حرکت از پارک جمشیدیه ساعت 3 بامداد
حضور در اردوگاه پیشاهنگی کلکچال ساعت 5 و 21 دقیقه بامداد
بیست دقیقه توقف صبحانه، استراحت و...
حرکت به سمت قله کلکچال در ساعت 5 و 40 صبح
حضور در گردنه کلکچال ساعت 6 و 51 صبح
رسیدن به چشمه پیازچال، ساعت 7 و 38 دقیقه صبح
توقف به مدت 15 دقیقه برای استراحت و...
حرکت ساعت 7 و 53 دقیقه به سمت قله لزون
حضور در قله لزون ساعت 8 و 52 دقیقه صبح
و بعد از طی خط الراس، رسیدن به قله توچال در ساعت 10 و 45 دقیقه صبح
پارک جمشیدیه بعد از بسته شدن های پی در پی کرونایی، در بامداد امروز دارای روشنایی کامل، و درب های آن به روی مردم باز است و مراجعینی هم دارد.
حرکتی به سمت قله، از سوی دیگر همنوردان، در این ساعات اولیه بعد از نیمه شب، دیده نمی شود؛ و این تنها بعد از ترک اردوگاه پیشاهنگی کلکچال بود که صدای همنوردانی به گوش آمد، که با حضور در محوطه اردوگاه، بدان طراوت بخشیدند،
به میانه راه بین اردوگاه و گردنه کلکچال رسیده بودم که تنها صعود کننده دیگری را مشاهده کردم که تندتر از من، فاصله خود را کم می کرد، اما پیش از رسیدن به گردنه، به سمت قله کلکچال تغییر مسیر داد، و وقتی بعد از استراحت در چشمه پیازچال، به سوی قله لزون در حرکت بودم، این دوست همنورد هم، از سوی دیگر قله کلکچال، بعد از فتح آن در حال نزول بود، و از سوی مقابل به من نزدیک شد و رو در رو شدیم، و سپس او برای استراحت به چشمه پیاز چال رهسپار شد، من هم به سوی قله توچال حرکت کردم.
به علت کاهش بارندگی ها در سال جاری، آب های روان به سمت پایین دست، بسیار کاهش یافته است، اما چشمه پیازچال هنوز کمی آب دارد، و می شود به قدر خوردن کمی برداشت، البته لوله هایی، آب های جاری از پایین دست این چشمه را، به پایین کوه منتقل می کنند، و انسان زیاده خواه، در حالی که در طبیعت همه گیاهان و حیوانات وحش، تشنه اند، آب ها را هر جا که یافته است، از طریق لوله هایی، به سمت سیستم شبکه لوله کشی خود هدایت کرده، و این انسان است که تنها سیراب، در میان دیگر موجودات زنده است، منابع دیگر غذایی طبیعت هم همین وضعیت را دارد، و همه به سوی جامعه انسانی منتقل و هدایت می شوند، و با وجود گرسنگی بیشتر موجودات در طبیعت، انسان همیشه سیری خود را در راس اهدافش قرار داده، نسبت به گرسنگی دیگر گونه های زنده این جهان بی تفاوت است.
در خشکی آب و هوایی این روزهای، اکثر پوشش گیاهی در دامنه کوه خشکیده، و اکثرا در زیر سم چهارپایانی که ماه طبیعت را برای ماه ها چریده اند، و رمقی برای آن نگذاشتند، خرد شده اند، تنها گونه های بسیار اندکی هنوز سبز و یا نیمه سبزند، و منتظر بارش باران های پاییزی، که اثری از این بارش ها دیده نمی شود، همه چشم به آسمانند، تا نزول باران، آنان را از مرگ نجات دهد.
در خلال این صعود، و هنگام عبور از خط الراس قله توچال، یادی از مرحوم ابراهیم شیخی کردم، که از پیشکسوتان کوهنوردی ایران بود، و عکس و تابلوهای یادبود او را در بسیاری از نقاط دیده ام، او که مسیر صعود به قله توچال را از میدان دربند تا قله را در حدود دو ساعت طی می کرد، و نهایتا هم در مسیر صعود بهاری از مسیر خط الراس های بین قله توچال تا دماوند، جان به جان آفرین تقدیم کرد. [1]
این روزها قیمت ارزهای خارجی، نوسان شدیدی را شاهد است، آن مرحوم نیز که در کار خرید و فروش ارز بودند، همواره بی توجه به نوسانات بازار، هر مقدار ارزی را که خریداری می کرد، با یک سود بسیار کم و ثابت می فروخت، بی توجه به بازاری که همواره افزایشی بود. او از خود نامی نیک در تجارت و ورزش بر جای گذاشت، با صداقت و اهل سود کاملا منطقی در تجارت، و کوشا و بسیار موفق در ورزش بود، ایشان از امید های تیم ملی کوهنوردی ایران بودند، روحش شاد.
امروز صعود از دیگر مسیرها به قله توچال هم بسیار کم است، بطوری که از یال سنگ سیاه که 90 درصد صعود ها به قله از این مسیر انجام می شود، تنها یک نفر در حال صعود دیدم، از مسیر ولنجک هم یک نفر که در هنگام حضور در قله، آنجا بودند.
در عین حال یک گروه سه نفره از دوچرخه سواران کوهستان، بر بلندای قله توچال مشغول صرف صبحانه بودند، آنان از ایستگاه 5 آمده بودند و اکنون قصد داشتند مسیر نزول را طی کنند، کاری بسیار خطرناک تر از صعود که دوچرخه سوار را لقمه ترمزهایی ناچیز باید از افزایش سرعت و حادثه حفظ کند.
گرچه کوهنوردان از پاکوب های مسیر خط الراس برای صعود به قله توچال استفاده می کنند، اما مسیر عمومی مردم منطقه رودبار قصران، برای ارتباط با ری و راگا (نام باستانی ری) و تهران از طریق مسیری میسر می گشت که در کمره کوه ادامه می یابد و به تدریج نزول و صعود دارد، مسیری که اینک با باز شدن راه های مدرن ماشین رو، دیگر استفاده نمی شود، در این صعود، قسمتی از مسیر تاریخی که شاهان قاجار از آن برای رفتن به کاخ خود در شهرستانک موسوم به کاخ ناصری استفاده می کردند را یافتم، مسیری که بالطبع ساخت قاجارها نبوده، و قدمت بسیار بیشتری دارد، و تنها توسط آنان احتمالا تعمیر و برای وسایل حمل و نقل آنزمان مناسب سازی شده است، و این مسیر از زیر پاکوب حاشیه قله لزون تا دره ایگل قابل تعقیب چشمی است، مسیری از همین حاشیه قله کلکچال که از بالای چشمه پیازچال می گذشته و در آن سوی قله لزون مسافران خود احتمالا در روستای ایگل فرود می آورده است.
به رغم پیش بینی هواشناسی قله ها (باد 20 الی 25 کیلومتر) نه باد آنچنانی بود و نه سرمایی در حد یکی دو درجه سانتیگراد، گرچه ساعات بامداد در پارک جمشیدیه سرمای محسوسی وجود داشت، اما با دور شدن از آن به درجه گرما انگار اضافه شد.
http://www.mostafa111.ir/neghashteha/articel/tag/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85%20%D8%B4%DB%8C%D8%AE%DB%8C.html#sigProId9e477a151f
[1] - ابراهیم شیخی در ساعت ۲۳:۳۰ دقیقه پنجشنبه ۱۶ خرداد ماه ۱۳۸۷ هنگام اجرای برنامه خطالرأس قله توچال به قله دماوند، در چادری که بر روی خطالرأس «قله سینهزا» برپا کرده بود، براثر ایست قلبی در سن 53 سالگی درگذشت و پیکرش پس از ۳ روز تلاش همنوردانش به پایین منتقل و در قطعه نامآوران بهشتزهرا به خاک سپرده شد. به گفته همنوردانش او دارای وِیژگی های منحصر به فردی بود از جمله :
"تمام کسانی که شیخی را از نزدیک میشناختند از عشق بیکران او به ورزش بهخصوص ورزش کوهنوردی که ورزش اصلی او بود و بیش از سی سال در آن کوشید، آگاهی داشتند. از خصوصیات بارز او مهربانی و خوشخلقیاش بود به طوری که همیشه خوشرو و آماده و مشتاق فعالیتهای خیرخواهانه ورزشی بود.
در انتقال تجربیات و آزمودههای خود به دیگران بسیار سخاوتمند عمل میکرد و همواره به سئوالات و راهنماییهای کوهنوردان علاقمند، بهویژه در مورد آموزش نسل جوان بسیار با دقت و شکیبا عمل میکرد.
زمانی که در خرداد سال ۱۳۸۴ با همفکری او و ناصر جنانی طرح و اجرای پروژه برنامه «صعود شانزده یال دماوند» را عملاً آغاز کردیم، فرصت مناسب و استثنایی پیش آمد تا با این شخصیت بارز ورزشی بیشتر آشنا شوم. همواره به دنبال حرکتهای نو و ثبت رکوردهای جدید در ورزش کوهنوردی بود. در تمام این صعودها او جلودار و اصطلاحاً «موتور» حرکت تیم بود. در کوهنوردی برای خود سبکی ویژه داشت که تماماً برتجربیات شخصی و آموزشهای رایج عمومی تکیه داشت. به طوری که برای تمام حرکتها و تمرینات مداوم خود دلیل و برهان خاصی ارائه مینمود و با دانش خود سعی میکرد به مرزهای جدیدی از این ورزش دست یابد. با وجود گرفتاریهای روزمره به طور مرتب ورزش میکرد و عاشق دوومیدانی ، مادر همه ورزشها بود.
یادمان باشد هربار با صعود به قله خلنو بزرگ (البرز مرکزی) با تابلویی روبرو میشویم که با زبان بیزبانی روایتی از آخرین گامهای کوهنورد بزرگی را بیان میکند که از آن قله گذشته و ساعاتی بعد در جوار معشوق خود «کوهستان»، حین ورزش و در اوج آمادگی جسمانی به دیار ابدیت پیوست و جاودانه شد.
در پی این نوشتار توجه شما دوستان گرامی را به «شرح حال و زندگینامه ابراهیم شیخی» که به قلم دوست و همنورد نزدیک و دیرینهاش «آقای جلیل صفرعلیزاده» که در آخرین ساعات زندگی در کنارش بوده است، جلب مینمایم:
از سال ۱۳۵۰ با قدم نهادن در مسیرهای کوهستانی و با صعود به قلههای شمیرانات و سپس البرز، الوند و زاگرس، تمامی قلل بالای ۴۰۰۰ متری ایران را در فصول مختلف صعود کرد و همیشه این را بارها از زبان خودش میشنیدم که میگفت: «رشته اصلی من کوهنوردی است.» وی در کلاسهای کارآموزی کوهنوردی و همچنین کلاسهای تکمیلی و مربیگری زیر نظر فدراسیون کوهنوردی شرکت کرده و آموزشهای لازم را فرا گرفته بود.
زندهیاد ابراهیم شیخی عمر پربرکت خود را در راه اعتلای فرهنگ اراده و ایمان که همانا فرهنگ کوهمردی و کوهنوردی است مصروف داشت. او از دانشگاه بزرگ طبیعت درسهای گرانبهایی آموخت و در توشه آخرتش گوهرهای نفیسی اندوخت. در بسیاری از جهات شخصیتی درخور ستایش و تحسین داشت. اما شاخصه بارز او ایمان و اخلاصش در عمل بود تا جایی که به کرات با تشکیل تیمهای نجات به هنگام ضرورت، مصدومین و آسیبدیدگان را یاری میکرد. چه بسیار لحظات بحرانی و پر از خطر که او در صف اول منجیان حاضر و آماده بود. با نهایت تواضع و فروتنی میگفت: «این وظیفهای است برگردن ما. دیگران مسئولیتهایی دارند، ما هم دینی برگردنمان است. امید آنکه این مهم را نیک به فرجام رسانیم.»
به قول همنوردی شاعر:
تن و روان خستهات را صدایی آشنا و رفیقی کهنه به خود میخواند//
و تو از صافی آوازش پاکی قامت، طبیعت این یار دیرینه انسان را بازمیشناسی//
آغوش کوهستان هرگاه که بخواهی گشوده است//
شرط آنکه پاک و بیریا در او قدم نهی//
صداقت و عشق را در او بجویی و زندگی را در او بکاوی//
راه را در این گذر پایانی نیست، چرا که طبیعت بیانتهاست//
آنگاه که بر بلندای قلهای ایستادهای، آنجا که زمین دست بر قلب آتشین آسمان دارد//
خطاست نام فاتح برخود گذاری//
تو فتح نکردهای//
چرا که معشوق خویش را در آغوش فشردهای…//
ابراهیم شیخی در ساعت ۲۳:۳۰ دقیقه پنجشنبه ۱۶ خرداد ماه ۱۳۸۷ هنگام اجرای برنامه خطالرأس قله توچال به قله دماوند، در چادری که بر روی خطالرأس «قله سینهزا» برپا شده بود، براثر ایست قلبی درگذشت و پیکر بیجانش پس از ۳ روز تلاش توسط همنوردان او از مسیر دشت لار و تنگه یونهزا به پایین منتقل و در قطعه نامآوران بهشتزهرا به خاک سپرده شد.
۱۳۹۳٫۳٫۱۶
در پایان نگاهی میکنیم به فعالیتهای شاخص ابراهیم شیخی در ورزش کوهنوردی:
– سال ۱۳۶۲ اولین صعود زمستانی جبهه غربی دماوند در قالب گروه کوهنوردی آزاد کاوه
– سال ۱۳۶۳ حضور مؤثر و ۷۵ روزه در ساخت دو جانپناه شمالی دماوند در ارتفاع ۴۰۰۰ و ۴۷۵۰ متری
– سال ۱۳۶۳ اولین صعود زمستانی گرده آلمانها (علمکوه) در قالب تیم مشترک فدراسیون و کوهنوردان تبریزی
– سال ۱۳۶۳ حضور مؤثر در ساخت و مرمت جانپناه توچال
– سال ۱۳۶۴ صعود سرعتی قله توچال و ثبت رکورد دو ساعت و ده دقیقه از میدان سربند تا قله
– سال ۱۳۶۴ دریافت مدرک مربیگری کوهنوردی
– سال ۱۳۶۸ صعود دیواره علمکوه مسیر لهستانیها (به همراه زندهیاد داود خادم)
– سال ۱۳۷۶ صعود تا ارتفاع ۷۵۰۰ متری قله گاشربروم (هیمالیای پاکستان) در قالب اولین تیم ملی فدراسیون کوهنوردی
– سال ۱۳۷۶ صعود یک روزه گرده آلمانها از مسیر ونداربن ـ سرچال ـ علمچال ـ گرده ـ قله علمکوه ـ سیاهسنگ ـ چالون ـ سیاهکمان ـ نفتچال ـ ونداربن (طی سیزده ساعت) در تابستان
– سال ۱۳۸۳ شرکت در مسابقه ماراتون دماوند (در سن ۵۰ سالگی) و کسب مقام چهارم (رکورد سه ساعت و هجده دقیقه از گوسفندسرا تا قله)
– سال ۱۳۸۴ صعود ۱۶ یال دماوند در شانزده هفته به شکل سرعتی و یک روزه
– سال ۱۳۸۵ عبور از خطالرأس دوبرار (قرهداغ) یک روزه به طول ۴۵ کیلومتر
– صعود اکثر قلل ایران و دیوارههایی نظیر بیستون، لجور، بندیخچال، پلخواب و صعود بیش از ۱۵۰۰ بار قله توچال و ۳۰۰ بار قله دماوند
– پرچمگذاری مسیر صعود قله توچال از سنگسیاه به قله از زمستان ۱۳۶۴ به بعد
– حضور منظم در عملیات امدادرسانی افراد سانحه دیده در کوهستان