شاخ افریقا در دل مستبدین، اما بیداد از نظامیان
  •  

31 فروردين 1398
Author :  
دیکتاتورهای مادام العمر یک به یک در حال سقوط

مدت هاست که به سان این روزها "شاخ و شمال آفریقا" [1] پرچمدار حرکت های عمده مردم سالاری و دمکراسی خواهی، حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، و نفی استبداد و حاکمیت مستبدین مادام العمر در منطقه ماست، مستبدینی که از تحولات سیاسی قرن بیستم بجای مانده اند، و در مرزهای جامعه مدرن اروپایی، خفت و عقب ماندگی مردم مظلوم خود را تمدید و تکثیر می کنند، و به راه متروک استبداد و خودرایی اشان را ادامه می دهند.

 چه در جریان "بهار عربی" [2] که به حاکمیت خیلی از مستبدین مثل مبارک، بن علی، قذافی و... خاتمه داده شد، و چه الان که مادام العمرهای فرتوت دیگری مثل بوتفلیقه و عمر البشیر را سرنگون کردند، حکایت این حرکت جوشنده و زنده همچنان باقیست، و باید دید آیا شاخ و شمال آفریقا به نقاط دیگر خاورمیانه و مناطق گرفتار به استبداد، درس حرکت به سوی مردم سالاری و آزادیخواهی را خواهد داد، یا نه و...

 یکی از مهمترین موانع استقرار دمکراسی و برچیده شدن نظام استبدادی در این منطقه، علیرغم رفتن دیکتاتورها، نظامیان همین کشورها هستند، چرا که محیط استبدادی محل زایش نظامیان، اوج گرفتن نظامیگری و صدر نشینی عناصر خشونت طلب است، که درازای دریوزگی آنان در برابر مستبد حاکم، باعث شده است که این فرزندان پاک وطن، مردم شان را به فراموشی سپرده، و دل و دین به نظام استبدادی و مستبد مادام العمری دهند که مردم را به سلطه کشیده، و به قهقرا برده است.

حال آنکه این عناصر نظامی باید محافظ خاک و مردم وطن خود و به واقع در خدمت "ولی نعمت" شان یعنی مردم باشند، و به آنان حس وفاداری داشته و به جای فدایی شدن برای مستبد، در شعار و عمل، خود را فدایی خاک و مردم خود بدانند، نه این که تعهدی باطل، به مستبدی دهند که آنان را در خوی استبدادی خود تربیت، مطیع و مُنقاد کرده است.

وقتی به تاریخ تحرکات آزادیخواهانه منطقه خاورمیانه که نگاه می کنی، شوربختانه اینکه نظامیان علاوه بر سنگ اندازی جلوی پای آزادی خواهان، تمام توفیق مردم خود در برکناری مستبدین را حتی بعد از پیروزی آنان هم، بی اثر و عقیم می کنند، و بدین ترتیب مبارک از سیستم حاکمیت مصر توسط یک انقلاب مردمی اخراج می شود، اما نظامیان این کشور، باز در یک پشتک واروی سریع، شرایط را به روز نخست باز می گردانند، و مبارک دیگری را حاکم می کنند؛ بوتفلیقه به زور قیام مردمی الحزایری ها می رود، ولی نظامیان نمی گذارند مردم به اهداف خود که انتخابی آزادانه است، برسند و مرتب مانع ایجاد می کنند؛

 عمر البشیر در یک حرکت ممتد و حکم مردمی از سیستم حاکمیت سودان رانده می شود، اما باز این مانع ناخلف و بی تربیت نظامی سودان است، که نگهبان شرایط استبدادی قبلی می شود، تا آزادی به کام مردم مظلوم سودان وارد نشود.

میوه ناخلف و نامیمون و بد یُمن نظامیان و نظامی گری در نظام استبدادی، که حاصل پرورش نظمِ نظامِ فاسد استبداد است، ریشه ایی خطرناک دارد، که تخم آن را مستبد حاکم در طول زمانی دراز می کارد، و پرورش می دهد تا به میوه ایی خسارت بار برای مردم خود بنشیند، تا این پدیده دردناک هم نگهبان استبدادش باشند و هم در چنین روزهای قیامی، آروزهای مردم خود را، حتی بعد از رفتن او هم بر باد دهند.

آری الجزایری ها، سودانی ها، مصری ها و... به پیروزی رسیدند اما در چنگال نظامیان باقی مانده از حاکمیت استبداد، معطل مانده اند، خدا کند که نا امید و سرخورده نشوند، و اسیر بازی و دام نا امید سازی و امید کشی دست پرورده های نظام استبدادی نگردند.

در چنین نظام هایی استبدادیی، مرزداران حقوق بگیر از خزانه مردم، به بله قربان گوهای حافظ حدود استبداد و مستبد تبدیل می شوند، و امروز اگرچه شاخ آزادیخواهی آفریقا در تن مستبدین مادام العمر آن دیارِ با فرهنگ و تمدن فرو رفته است، اما این شاخ محکمِ آزادی خواهی در دست نظامیان پروار شده توسط مستبدین این دیار افتاده است، و زور آزمایی ها با مردم منطقه ادامه دارد، تا یا گردن آزادی و آزادی خواهی را بشکنند و یا مردم شاخ استبداد و باقی ماندگان از مستبدین را.

و باید دید آیا این مردم متمدن در نهایت، در مسیر خود برای رسیدن به دمکراسی، شاخ نظامیان را می شکنند یا این نظامیانند که در گرداب زور و تزویر، گردن آزادی و آزادیخواهی مردم خود را خواهند شکست، و آرزوهای مردم شان را در ناامیدی و گردابی دیگر غرق خواهند کرد، اما من آرزو می کنم نظامیان به پادگان های خود باز گردند.

امیدوارم چکمه پوشان تفنگ به دست، بفهمند که پا بر گردن چه انسان هایی (ولی نعمتان خود) می گذارند و چه ارزش هایی (آزادی و آزادگی و...) را به پای مستبدِ حاکمِ خود قربانی می کنند، و امید است این قشر از جوامع خاورمیانه نیز به خود آیند و به مانع آمال و آرزوهای مردم خود تبدیل نشوند، تا در حقارتی باور نکردنی، مثل پهلوان پنبه های شکارچی در مرغدانی ها، دمی بیشتر در سایه و در رکاب استبداد و مستبد، قدر بردگی خود بینند، و بر صدری ناچیز و خفت بار نشینند.

 دیکتاتورهای عرب

 از راست به چپ مبارک (مصر)، قذافی (لیبی)، عبدالله صالح (یمن)، بن علی (تونس)

نقشه شمال افریقا

[1] - مراکش، الجزایر، لیبی، تونس، مصر، سودان، سومالی

[2] - خیزش های ضد استبدادی چند سال گذشته

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (3)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

اعتراض به مدیریت کرونا در تونس؛ رئيس جمهور پارلمان را منحل و نخست وزیر را برکنار کرد
نگارش از یورونیوز فارسی • به روز شده در: ۲۶/۰۷/۲۰۲۱ - ۱۴:۴۶
اعتراضات سراسری در تونس
بعد از گسترش اعتراضات سراسری در تونس، رئيس جمهوری این کشور در تصمیمی غیرمنتظره، هشام المشیشی نخست وزیر را از کار برکنار کرد.
یکشنبه شب، ۲۵ ژوئيه قیس سعید، رئيس جمهوری تونس با اعلام این مطلب به معترضان نیز هشدار داد اگر بخواهند به مقابله با اقدامات دولت ادامه دهند، گلوله‌های ارتش پاسخ آنها خواهد بود.
رئيس جمهوری تونس ضمن برکناری نخست وزیر، پارلمان این کشور را هم منحل کرد. این تصمیم بعد از نشست اضطراری قیس سعید با برخی از مقام‌های بلندپایه کشور اتخاذ شده است.
بلافاصله پس از اعلام این تصمیم معترضان که از عملکرد دولت هشام مشیشی، نخست وزیر برکنار شده در مبارزه با ویروس کرونا خشمگین بودند در خیابان‌ها به جشن و پایکوبی پرداختند. این در حالی است که مخالفان، این اقدام رئيس جمهوری را یک «کودتا» خواندند.
قیس سعید در سخنرانی تلویزیونی خود همچنین اعلام کرد که این تصمیم را برای بازگشت آرامش به کشور گرفته است و در عین حال اظهار داشت با انتخاب یک نخست وزیر جدید تلاش خواهد کرد اوضاع را کنترل کند. آقای سعید در عین حال به معترضان هشدار داد به اقدامات خود پایان دهند در غیر این صورت ارتش پاسخ آنها را خواهد داد.
راشد غنوشی، یکی از چهره‌های برجسته جریان اسلامگرایی در تونس و رهبر حزب النهضه که از زمان وقوع انقلاب عربی نقش مهمی در تحولات سیاسی این کشور بر عهده داشته، تصمیمات قیس سعید را بی‌پایه و اساس خوانده و تاکیده کرده پارلمان به کار خود ادامه خواهد داد.
آقای غنوشی که در حال حاضر ریاست پارلمان تونس را برعهده دارد این تصمیم رئيس جمهوری را یک «کودتا علیه قانون اساسی و انقلاب این کشور» خواند.
از انقلاب یاسمن تا داعش؛ بهار عربی ده ساله شد
ناآرامی‌های تونس؛ معترضان ۱۰ سال بعد از انقلاب، شعارهای «بهار عرب» را سر می‌دهند
هزاران تونسی خشمگین در روزهای گذشته در خیابان‌ها خواهان برکناری نخست وزیر و همچنین انحلال پارلمان این کشور شده بودند. این اعتراضات روز یکشنبه به درگیری میان مردم و نیروهای امنیتی نیز منجر شده بود.
هنوز اطلاعی از سرنوشت نخست وزیر این کشور در دست نیست. برخی از منابع تونسی اعلام کرده‌اند که او تحت بازداشت نیروهای امنیتی قرار دارد.
تحصن غنوشی مقابل پارلمان
بر اساس آخرین اخبار دریافتی از تحولات تونس، راشد غنوشی رئیس پارلمان این کشور روز دوشنبه در اعتراض به تصمیم رئیس جمهور و با هدف جلوگیری از ورود نیروهای ارتش به پالمان، مقابل ساختمان آن دست به اعتصاب زده است.
گفته می‌شود که در حال حاضر ارتش تونس نیز پارلمان این کشور را در محاصره دارد.
همزمان چندصد تن از هواداران قیس سعید، رئيس جمهوری تونس مقابل پارلمان جمع شده و علیه غنوشی و حزب النهضه (که اصلی‌ترین حزب در پارلمان محسوب می‌شود) شعار می‌دهند. آنها همچنین از نزدیک شدن طرفدارن این حزب به پارلمان جلوگیری می‌کنند.
بنا بر اعلام خبرگزاری فرانسه، میان این دو گروه درگیری‌هایی نیز روی داده و موافقان و مخالفان دستور رئیس جمهور به سوی یکدیگر سنگ و بطری پرتاب کرده‌اند.
راشد غنوشی و شماری از نمایندگان طرفدارش بامداد دوشنبه ساعت ۳ به پارلمان رفتند اما حضور سنگین نظامیان مانع از ورود آنها به داخل ساختمان شد؛ به همین دلیل غنوشی و دیگر نمایندگان در مقابل پارلمان دست به تحصن زدند.
یک روز پیش از این در عصر یکشنبه، رئیس جمهوری تونس دستور توقف ۳۰ روزۀ فعالیت‌های پارلمان را صادر کرد و گفت: «این تصمیمی است که باید ماهها قبل گرفته می‌شد».
او سپس نشستی اضطراری در کاخ ریاست جمهوری با حضور مقامات نظامی و امنیتی تشکیل داد و در پایان این نشست اعلام کرد که تا زمان تعیین نخست وزیر جدید، مسئولیت اداره امور اجرایی کشور را شخصا به عهده خواهد گرفت.
برای مدت ۶ ماه میان نخست وزیر و رئیس جهوری تونس اختلافاتی جدی وجود داشت؛ اختلافاتی که اداره کشور را با مشکلات جدی روبرو کرده بود.
بحران کرونا
تونس در حالی دچار بحران سیاسی جدیدی شده که در حال حاضر یکی از بدترین نرخ‌های مرگ و میر ناشی از کرونا در سراسر جهان را دارد. تا کنون ۱۸ هزار نفر از جمعیت ۱۲ میلیونی این کشور در اثر ابتلا به کووید۱۹ جان باخته‌اند.
با وجود مخالفت شدید راشد غنوشی و هم‌پیمانانش، عزل نخست وزیر و سخنرانی عصر یکشنبه رئیس جمهور در میان مردم این کشور با استقبال روبرو شد و بسیاری در پایتخت، با وجود مقررات منع آمد و شد به خیابان‌ها آمدند و دست به پایکوبی زدند.
حمله پلیس تونس به دفتر شبکه خبری الجزیره
الجزیره از حمله نیروهای پلیس تونس به دفتر این شبکه در شهر تونس خبر می‌دهد. بر اساس گزارش‌ها حدود ۲۰ نیروی پلیس در حالی که حکمی برای ورود در اختیار نداشتند، روز دوشنبه به این دفتر حمله کرده و کارکنان آن را بیرون کرده‌اند.
یکی از خبرنگاران این دفتر می‌گوید که این یورش در حالی انجام شده که آنها پیش از آن هیچ اخطاری برای تخلیه این دفتر دریافت نکرده بودند.
ماموران پلیس همچنین از کارکنان این دفتر الجزیره خواسته‌اند که تلفن‌هایشان را خاموش کنند و تاکید کرده‌اند که آنها اجازه ندارند حتی برای برداشتن وسایل شخصی خود به آنجا بازگردند. ماموران همچنین بسیاری از اموال دفتر الجزیره در تونس را توقیف کرده‌اند.
گزارشگران بدون مرز این حمله را محکوم کرده و از مقامات تونس خواسته است رسانه‌ها را درگیر اختلافات سیاسی خود نکنند.
پیشینه
تحلیلگران اتفاقات رخ داده در تونس را با روند جریان‌های بعد از برکناری محمد مرسی و روی کار آمدن عبدالفتاح سیسی مقایسه می‌کنند. جایی که رئيس ستاد مشترک نیروهای مسلح ارتش مصر، دقیقا ۸ سال قبل و در همین ماه ژوئيه با بهره‌گیری از اعتراضات مردمی علیه دولت اخوانی، در یک کودتا قدرت را به دست گرفت و از سال ۲۰۱۳ همچنان به عنوان رئيس جمهوری به کار خود ادامه می‌دهد.
در دسامبر ۲۰۱۰ و با آغاز تحولات موسوم به بهار عربی در تونس، این کشور نخستین جایی بود که دیکتاتور آن پس از گسترش اعتراضات مردمی از قدرت برکنار و از کشور فرار کرد. بعد از آن روند دموکراتیک تحولات باعث شده بود تا از تونس به عنوان تنها تجربه موفق بهار عربی یاد شود که پیامدهای این تحولات به بازگشت دیکتاتوری پیشین نینجامیده است.
این در حالی بود که در دیگر کشورها همچون مصر، سوریه، لیبی، بحرین و یمن یا دیکتاتورهای پیشین به قدرت بازگشته بودند و یا روند تحولات باعث بغرنج‌تر شدن وضعیت این کشورها شده بود.
زین‌العابدین بن‌علی دیکتاتور تونس در ژانویه ۲۰۱۱ بعد از گسترش اعتراضات مردمی پس از ۲۳ سال حضور در قدرت از کشور فرار کرد و به عربستان سعودی گریخت و در سال ۲۰۱۹ در همان جا درگذشت.

This comment was minimized by the moderator on the site

این تجربۀ شوم تا کی باید ادامه یابد؟ Posted: 11 Aug 2020 11:01 AM PDT میلاد عظیمی

این حکایت نیست پیش مرد کار
وصف حال‌ست و حضور یار غار

استاد محمدعلی موحّد در تازه‌ترین کتاب خود در کشاکش دین و دولت بحثی دیرین و معضلی مزمن را به میان کشیده است؛ رابطۀ میان دین و دولت. موحّد این موضوع زنده و جذاب را در چشم‌انداز وقایع عصر خلفای راشدین بررسی و روایت کرده است؛ در سی سال خلافت ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع)؛ عصری که مسلمانان آن را دوران آرمانی و مقدس تاریخ اسلام می‌دانند.

اصل موضوع تاریخ خلفای راشدین بکر و بدیع نیست و کتاب‌ها در این موضوع نوشته شده است. آنچه تازه است چشم‌انداز و روش روایت محمدعلی موحد است. موحد معمولاً موضوعاتی را برای تحقیق انتخاب می‌کند که گره‌ای از کار فروبستۀ جامعه بگشاید و چراغی پیش پای اهل زمانه قرار بدهد. در این کتاب هم چنین است. این کتاب تاریخ عصر خلفای راشدین نیست؛ قصۀ تاریخ خلفای راشدین پیمانه‌ای شده برای نمایاندن این معنی که «سلطنت و دیانت با هم تباین ذاتی دارد» و «طبع سلطنت با طبع دیانت وفق نمی‌دهد». این نظر را ایشان در آثار دیگر خود نیز بیان کرده است (برای مثال نک: ابن بطوطه، طرح نو، صص۳۳۴-۳۴۶).

موحد در این کتاب نشان می‌دهد که خلاف تصور رایج مؤمنان، سیاست در عصر خلفای راشدین درعمل قدسی نبود. عرفی بود و لاجرم آغشته و آلوده به لوازم هر سیاست عرفی دیگر؛از قتل و ظلم گرفته تا دروغ و دزدی. نکته این بود که برای کارهایشان توجیه شرعی می آوردند. در نگاه موحد نهاد خلافت عملا معطوف بود به ریاست و امارت دنیایی و نه مرجعیت دینی. خلافت محصول توازن قدرت سیاسی قبیله‌ها بود نه نصیبه و حکم الهی. از همان روز سقیفه که ابوبکر به خلافت برگزیده شد محاسبه‌گری‌های دنیایی و عرفی مبنای کار بود. ابوبکر خلیفه شد چون قدرت می‌بایست در دستان قریش که مهتر قبایل عرب بود بماند و این البته خلاف آموزه‌های قرآنی بود که معیار برتری و مهتری را تقوا و عمل صالح معرفی می‌کرد. جنگ‌های ردّه در دوران ابوبکر هم بیشتر نبرد با مرتدان سیاسی بود تا مرتدان عقیدتی. دعوا بر سر پرداخت نکردن زکات بود. در زمان خلفای بعدی نیز چنین بود. با سرازیر شدن سیل غنایم حاصل از فتوحات برق‌آسا، جامعۀ مسلمانان دستخوش تحول شد. صحابۀ زاهد و عابد خلاف سیرۀ پیامبر در ثروت و رفاه غرق شدند. دین بر سر زبان‌ها بود و نه در میان جان‌ها. ماهیت حکومت و خلافت هم به‌تدریج تغییر کرد و سکولارتر شد. نهادهای حکومتی تازه بر مبنای نهادهای موجود در کشورهای فتح شده بخصوص ایران سامان یافت. مسائل تازه‌ای مطرح شده بود. نظام دیوان‌سالاری جدید مسلمانان از دین نجوشیده بود. ایرانی بود. عرفی بود.

موحد می‌گوید نتیجۀ قدسی‌دیدن نهاد عرفی حکومت و حاصل درآمیختن دین با سیاست در عصر خلفای راشدین این شد که در کشاکش دین و دولت، میان مردم اختلاف افتاد. جنگ داخلی درگرفت. عثمان را شورشیان کشتند چون اعتقاد داشتند خلاف قرآن و حکم دین عمل کرده است. علی(ع) هم که حکومتش را بر مبنای عمل صادقانه به قرآن و سنت پیامبر بنا کرده بود، تقیدش به شرع و تقوا اجازه نمی‌داد مانند مخالفانش برای نیل به قدرت و پیروزی دست به هر اقدامی بزند و دستش بسته ماند. در حالی‌که معاویه به نام دین دست به هر بی‌رسمی می زد. در دوران خلافت علی(ع) مسلمان با مسلمان جنگید و جوی خون به راه افتاد. جنگ صفین و ماجرای قرآن برسرنیزه کردن و حکمیت اوج حیرانی مسلمانان بود. پدیدۀ خوارج فرزند صفین بود؛ خشک‌مقدسانی ظاهربین و خشن و آنارشیست که با اصل نهاد حکومت مخالف بودند و علی(ع) و معاویه را کافر و واجب‌القتل می‌دانستند. در این هنگامه عدۀ بسیاری از مردم سردرگم و سیاست‌گریز و بی‌عمل شدند. با شهادت علی(ع) طومار «خلافت» درهم‌ پیچیده شد و «سلطنت» معاویه و بنی‌امیه سر برآورد و تثبیت شد؛ این یعنی عدالت، مساوات ، دلسوزی و التزام به قانون عملاً از شرایط شایستگی حاکم برای رهبری حذف شد. یعنی دین دنباله‌روی سیاست و ابزار سیاست شد. با گسترش پریشانی و خشونت و ناامنی مردم ماندند و دوراهی انتخاب میان معاویه سلطان مستبد و خوارج خشن تندرو؛ بالاجبار مردم جانب استبداد را گرفتند زیرا ملایم‌تر و معتدل‌تر از خوارج بود و هر روز به شکلی بت عیار برآمد.

حرف آخر و سخن تمام موحد در کتابش این است: « خارجی‌گری کهن محصول سردرگمی و گیرکردن در بن‌بست‌های حاصل از برخورد دین و سیاست بود؛ خارجی‌گری نو نیز همان است. خارجی‌گری کهن جذابیتی برای افراد پرشور و خام داشت ولی برای جامعه چیزی جز اختلال و ناامنی و ویرانی و قساوت و فقر پیشنهاد نمی کرد؛ لاجرم مردم شرّ کمتر را برگزیدند و ماجرا به نفع بنی‌امیه و حکومت‌های جابر خودسر تمام شد. امروز نیز مردم لیبی و مصر و شام و عربستان و… در برابر این طوفان نکبت و فلاکت چاره ای جز چسبیدن به دامن حکومت‌های فاسد سرکوبگر ندارند. این تجربه شوم تا کی باید ادامه یابد؟».

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

دوستی در خصوص این پست برایم نوشت :
"اهل سیاست نیستم اما بی خبر از دنیا هم نیستم" واقعیت ها را قلم زده ایی / بهار عربی و اینک ... عمرالبشیرمناطق. گرفتار. در استبداد و حرکت بسوی مردم سالاری .....آیا. به واقع اتفاقی ست که رخ بدهد؟!!!...... اشاره. بجایی ست که در نظام های استبدادی ... اکثر حق قانونی بگیران، سمت وسوی بله قربان گویی را فرا راه خود قرار خواهند داد ، متاسفانه... .. و اینکه چکمه پوشان را. ترغیب به با بازگشت ، به پادگان هایشان نموده اید با مثالِ درج شده در پایان پست، قابل پذیرش تر است/ قدر می بینند و بر صدر می نشینند......... اما حقیرانه و خفت بار ، مادامیکه مردم را به سلطه کشیده باشند"

مصطفوی
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در انتخابات اسفند 1402، دامی برای...
داوود حشمتی - روزنامه‌نگار نزدیک به دو ماه از برگزاری انتخابات سال 1402 گذشته و ایران در حوزه‌های م...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
اعتراض شدید آذر منصوری به بازگشت گشت ارشاد: صحنه‌های زشت برخورد خشن با زنان با شدت بیشتر در حال تکرا...