سفرنامه یزد - محله فهادان به روایت تصویر
گاهی با خود درگیر می شوم، که چرا باید نوشت، چرا وقت و چشمانم را به نوشتن وقف کرده ام، چرا باید نور چشمانم را صرف خطوطی کنم که مثل بادی در هوا می وزند و می گذرند، و معلوم نیست واجد ارزشی باشد یا نباشند، ولی باز می بینم بهتر از نوشتن نیست، و این نوشته هاست که می ماند، و باقی بر باد فنا خواهند رفت، و به فراموشی سپرده خواهند شد، در خلال جنگ حسرت داشتن دوربین عکاسی بر دلم ماند که آن صحنه های منحصر به فرد را ثبت کنم،