خلاصی از مردگی ها

دریاهای هولناک عدم!

چون جویباری،

زنده،

به سویت رهسپارم،

مرا نه به تو رغبتی است،

و نه به تو عشقی در دل دارم،

در این دست و پا زدن ها برای زنده ماندن است که حرکتم به سوی تو حتی تند تر هم می شود،

مرا به زندگی شوقی بیشتر است تا پیوستن به کوهی از عدم،

هر چند گاه پیوستن به عدم نیز خود نعمتی بزرگ خواهد بود،

خلاصی از مردگی ها!

کاش روی زندگی را می دیدم،

قبل از این که عدم مرا در خود فرو برد،

کاش زندگی،

روی زیبای خود را نشان می داد،

به چشم هایی که خیره در افق در انتظار دیدنش کور شدند،

کاش می توانستم چون صادق هدایت،

پرده انتظار را،

خود با دستان خود پاره کنم!

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در انتخابات، شرایط کشور، و تحقق ن...
محمد خاتمی: تا شورای نگهبان هست انتخابات فایده‌ای ندارد ‌ یک روز مانده به برگزاری مرحله دوم انتخابا...
- یک نظز اضافه کرد در گلگشتی در آشیانه عقاب، آلاشت د...
چگونه شدیم آنچه هستیم رضاشاه بخش یکم در این دوره مظفرالدین شاه ده سال حکومت کرد و از این مدت نزدیک...