ای یزدان پاک، یکتا و بی همتای من!
به هر قوم و قبیله ایی که می نگرم، گرچه تو را به نام و نشان های مختلف یافته، شناخته، یاد می کنند و هر یک با تو به زبان، روش و در مکان خاصِ خود سخن می گویند، که تو گویی هر کدام خدای خود را دارند، ولی همه در این مشترکند که هرگاه انگشت نشانه و یا چشمان شان قصد تو را می کند، در آن بالا بالاها، و در آسمان ها به جستجوی تو می پردازند، گویا همه می خواهند اذعان دارند که تو تنها بالانشینی هستی که ارزش بالا نشینی را داری، و کسی تو را در آن بالا ننشانده، پس کسی هم نخواهد توانست که تو را از آن بالا دست ها پایین کشد، و بیشترین کاری که نمایندگان دروغین تو، و یا شیاطین می توانند، دست ها و چشم بندگان تو را به سمتی دیگر منحرف کرده و برای مدتی معطلِ باطلی کنند، ولی این آنچنان نخواهد پایید، و دایمی نمی باشد، و این حواس پرتی ها دیری نخواهد پایید، و باز همه به سوی تو باز خواهند گشت، و تو چقدر خوشبختی که در جایگاه کبریایی خود، بر خود تکیه داری و مستقل از همه، جایگاه خود را داری، جای کسی را به ناحق اشغال نکرده ایی.