ای یزدان پاک، یکتا و بی همتای من!

                                               گاه تو را در سکوتی وهم و ترس آور می بینم، و این سوال آزارم می دهد که آیا با مایی، یا نه، فراموش مان کردی؛ گاه می پندارم انگار بر ما بی تفاوت شدی، دغدغه ما را نداری، که این چنین از نظرها خود را غایب نگه می داری، دست تو را آشکارا نمی بینیم، اما باز در لحظه ایی که نا امید از اقدامت هستم، چشمه ایی نشان می دهی، مثل یک جرقه که در تاریکی، در چشمی منفجر شود، و می درخشد و دوباره سریع خاموش می شود، اما ساعت ها و روزها سایه این نور چشم و ذهن ما را به خود مشغول می کند، و به بودنت امیدوار می شویم، بودنت که نه، حضورت؛ اما حضورت هم نه، فعال بودنت؛ فعال بودنت هم نه، بی تفاوتی ات، اما انگار نمی توانم حتی این انگ بی تفاوتی را هم به تو بزنم، زیرا که تو را حاضر، ناظر و فعال می دانم، نمی دانم این کیفیت از حضورت را چه بنامم.

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
شرم را دوباره باید معنا کرد فیاض زاهد ،نویسنده و فعال سیاسی اصلاح‌طلب گاهی از خود می‌پرسم نوشتن در...
- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
پیش‌بینی علی ربیعی از آینده طرح صیانت از فضای مجازی و فیلترینگ علی ربیعی در یادداشتی با عنوان «اخلا...