خدایا! چطور با تو حرف نزنم، که گوشی بهتر از گوش های هوشیار و بیخواب و غفلت تو سراغ ندارم، تواناتر از تو نمی یابم، مهربان تر از تو نیست، با آنکه می دانم که ما و همه ی دیگر موجودات را آفریدی و به سنن و قانون طبیعت خود سپرده ایی تا طبق آن قوانین کار دنیای ما پیش رود، و خود به کناری نشسته و نظاره گر بر کارکرد این جهان و بازیگران آن هستی، اما دلم نمی آید باب گفتگو با تو را ببندم، و خود را به کشف رموز طبیعت و قوانین تو بسپارم، که اگرچه این کار بسیار فاخر و شغل دانشمندان بزرگی است که کشفیات آنان انسان را در پهنه این جهان راحت تر، سلامت تر و... کرده و می کند، و این برای گوشه عزلت گزیده هایی چون من راحت تر است، که به جای تلاش، به گوشه ایی خزیده و با تو سخن گویند.