قرن پر از جنگ و خونریزی 20 که داشت تمام می شد و جهان در آستانه ورود به قرن 21 قرار داشت، انگار نسیم خوبی بر جهان در حال وزیدن بود و انتظار می رفت در قرن جدید جهان بصورت متفاوتی از قرن 20 ظهور و بروز جدیدی داشته باشد، در این موقع صحبت از محیط زیست، حقوق بشر، گسترش علم و فن آوری، رفاه اجتماعی، آزادی، فرهنگ، آمیختگی و ارتباط بشری، دهکده جهانی ، تحمل مذهبی ، تقدم علم بر میلیتاریسم و نظامی گری و..... بود، انگار بشر به تغییر وضعیت خود تصمیم گرفته بود، و می خواست خانه تکانی داشته باشد و جهان را آنطور که می خواهد در قرن 21 بسازد، نه آنطور که هست. انگار بشر می خواست تغییر قرن را بهانه این تغییر کند و خود را تغییر بنیادی دهد و بسیار از خصلت های زشت را از خود دور کند. خصلت هایی که در قرن 20 گریبان گیر بشر بود و جان وی را آرزده بود.

انگار از حیوانیت به انسانیت قصد حرکت داشت، و می خواست از وضعیتی که سخت او را آزار داده بود، خود را برهاند. در ایران خودمان هم از مفاهیمی چون قانون گرایی، تحمل، توسعه سیاسی ، تکثرگرایی ، مردم سالاری، تعیین حدود و مسولیت ها، تساهل، برنامه ریزی، نظم، علم گرایی  و.... صحبت می شد و نسیم مبارکی در مجموع در اطراف ما در حال وزیدن بود، لیکن به ناگهان جمهوریخواهان در امریکا روی کار آمدند و بوش که گاوچرانی خشن بود سکاندار شد...

و به دنبال فرصتی بود تا شرایطی برای تامین خواست های حزبی جنگ طلبان و صنایع نظامی خود، به وجود آورد که به ناگهان واقعه 11 سپتامبر اتفاق افتاد و این رییس جمهور فرصت را مناسب دید و بر موج آن سوار شد و جنگ درازمدتی را به راه انداخت و به این ترتیب مسیری را که بشر انتظار می رفت در قرن 21 برود را تغییر داد و آرزوهای بشر را بر باد داد، و شروع این قرن را با جنگ های خونینی آلوده کرد که تمام آمال و آرزوهای آزادی خواهان و صلح طلبان از آن جمله بود؛ و دو دوره حکومت خود را با نکبت جنگ های خونین و قلدری گذراند و بدن نحیف صلح جهانی را با تازیانه های جنگ آزرد و رخم بزرگی بر بدن بشریت وارد کرد و در آخر نیز در سال 2009 کشوری ورشکسته اقتصادی، با گردابی از جنگ در عراق و افغانستان برای رییس جمهور بعدی به جای گذاشت و رفت.

ای کاش نیامده بود، که قرنی را که امید می رفت قرن صلح، عدالت، علم و پیشرفت و... برای بشر باشد، را با نکبت جنگ آلوده کرد. حال اوباما، سیاهی بارهای بجا مانده از آن بادهای خشن بیابانی را باید به منزل برساند، آمده و باید (اگر بخواهد و یا بگذارند) تغییری داشته باشد. لیکن اولین تغییری که باید انجام دهد این است که نکبت کار بوش را بزداید و سعی کند جهان را به ریل سابق خود برگرداند.

بوش کاری کرد که امروز مسلمانان از امریکا متنفرند و دیگران نیز اکنون در حالتی از تمکین همراه با ترس و تنفر از امریکا قرار دارند و با تردید به آینده می نگرند و در حال که با جهانی نا امن مواجهند.

امروز با اقدامات خود محورانه ای که بوش انجام داد بشریت که در ترس قرار گرفته است به دنبال چاره ای برای امنیت خود است و این حالت، اولویت صلح را تغییر داده و جهان به جای علم به تقویت نظامی و امنیت خود می اندیشد. بی قانونی های بوش جهان را از قانون گرایی به حرج و مرج برد. امروز امریکا که باید قاعدتا تعادل دهنده باشد، تعادل به هم زنده شده، امروز امریکا که باید محور امنیت باشد به هم زننده امنیت تبدیل شده است.

امریکا در این دوره سازمان ملل را از جایگاه خود پایین کشید و به یک نهاد بی خاصیت تبدیل کرد که حتی در کشتار مردم عادی هم توانی برای برخورد و محکوم کردن ندارد (غزه)، این در حالی است که نماینده ای از قاره آسیا در سازمان ملل دبیرکلی را به عهده دارد که عملکرد وی آبروی آسیا را با دنبال روی از امریکا و عدم تحرک، برده است. قبل از این کوفی عنان (افریقا) و یا خاویر پرز دکوئیار (امریکای لاتین) بودند که در مقایسه با بانکی مون ما آسیایی ها خیلی فعال تر بودند. اگرچه بخشی از این وضعیت سازمان ملل به عملکرد امریکا بر می گردد ولی شخص آقای مون هم بی خاصیت است.

امریکا در دوره بوش خسارات زیادی به جهان زد که شاید قرنی را نابود کرد و اگر امریکا بخواهد این شرایطی را که به وجود آورده است را تغییر دهد نیاز به 20 سال کار دارد تا دوباره جهان در وضعیت آخر حکومت بیل کلینتون برگردد (اگر بخواهد). افتتاحیه قرن 21 با جنگ انجام شد و این به دلیل بد شانسی جهان برای روی کار آمدن نئو محافظه کاران بود که آرزوهای بشریت و به باد دادند و ضربه ای بر پیکره بشریت زدند که جبران آن شاید حتی ممکن نباشد. بوش با انتخاب اسلام بعنوان دشمن جدید امریکا (بعد از فروپاشی شوروی) بیش از یک میلیارد مسلمان را در مقابل امریکا قرار داد و با اقدامات غیر قانونی و سنت شکنانه خود جهانی را در وحشت قدرت طلبی خود قرار داد و چهره امریکا را در جهان مخدوش کرد و شاید بتوان گفت که این شروع اضمحلال امریکا باشد که بوش جرقه ان را زد.

امروز جهان عرصه جنگ طلبان شده و حرف جنگ طلبان، قانون گریزان، خشونت طلبان در بین مردم خریدار دارد، چون بوش شرایطی بوجود آورد که ضرورت وجودی آنان را بشر در این شرایط برای امنیت خود احساس کند و علیرغم میل باطنی خود، تن به افرادی دهد که تا پیش از آمدن بوش در گوشه های محفلی خود زندانی بودند، و قدرت ابراز وجود نداشتند. امروز زنبور هایی که در شرایط سرما چاق و بی تحرک بودند، در گرمای حاصل از شرایطی که بوش به وجود آورده ، سر حال آمده و عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و.... بشر را در دست گرفته و مطابق با میل خود این بخش ها را هدایت می کنند و بدین ترتیب آروزهای بشر در حالت یاس قرار می گیرد.

+ نوشته شده در شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 12:3 شماره پست: 33

14 فوریه 2009 -  دهلی نو-  خانه فرهنگ – اتاق اقای قزوه 

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
شرم را دوباره باید معنا کرد فیاض زاهد ،نویسنده و فعال سیاسی اصلاح‌طلب گاهی از خود می‌پرسم نوشتن در...
- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
پیش‌بینی علی ربیعی از آینده طرح صیانت از فضای مجازی و فیلترینگ علی ربیعی در یادداشتی با عنوان «اخلا...