پایان دوگانگی قدرت، آغاز حکمرانی یکدست اصولگرایان در ایران
  •  

12 مرداد 1400
Author :  
تقسیم قدرت بین خودی ها

به نظر می رسد، امروز روزی تاسفبار، و غم انگیز برای دلسوزان بحال مردم، ایران و انقلاب باشد؛ البته آرزو دارم که ارزیابی و تحلیل من از این که می گویم اشتباه باشد، اما فکر کنم نیست، چرا که روند بسیار بدی را طی این سال های غم انگیز طی کردیم، تا بدین نقطه، در امروز رسیدیم.

اصولگرایان قانون اساسی را ناکار کرده، از محتوا خالی کردند، پتانسیل، قدرت و آبروی نهادهای اساسی قدرت در ایران را، در مقاصد نابجا و نابکاری به مصرف رساندند، نهادهای مرجع را از مرجعیتی که در بین مردم ایران داشتند، انداختند، چراکه پتانسیل این نهادها خرج توجیه اقدامات نادرست اصولگرایان و جناح سیاسی راستگرایان شد، آنان مهمترین و بانفوذترین وجه فرهنگ ایرانیان در زمان حاضر را که، دین و مفاهیم دینی بود را، دستمایه قدرت گیری، تکثیر و تمدید خود کردند، تریبون های مذهبی را بوق تبلیغاتی اشان قرار دادند، رسانه های ارتباط جمعی ملی را به بوق انحصاری تبلیغات خود تبدیل، و از مرجعیت خبری و هدایت ملی انداختند، چرا که بیهوده در راستای قدرت گیری خود و افرادشان بکارشان بردند، نهادهای انتصابی و ملی را از وجه ملی شان انداختند، و آنان را به سنگرهایی، در خدمت منافع همجناحی های اصولگرای خود در آوردند، ظرفیت ملی نظامیان را که باید پشتوانه روزهای سخت مردم خود باشند، را در مسیر مقاصد سیاسی خود گرفته، مستهلک حصول به نتایج سیاسی گروهی خود کردند، و...

دهه ها روند کشور را طوری در اسارت طرح های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... خود گرفتند، که  قدرت خود را تثبیت، تمدید و گسترش دهند، و در یک کلام تمام ظرفیت های ملی و بین المللی ایران را خرج خود کردند و... تا به چنین روزی برسند و آنرا رقم زنند، و البته چه مقصد بی مقداری، یکدست کردن قدرت در دست یک جناح سیاسی بی پشتوانه ملی و مردمی! و صد افسوس که چه مطاع و ظرفیت های ذی قیمتی را، خرج دستاوردی بی مقدار نمودند.

و حال از این پس، دیگر دوگانه انتصابی و انتخابی بی معنی خواهد شد، دیگر خودی و غیر خودی در حاکمیت ایران نیست، از این به بعد همه خودی!، هماهنگ و با بصیرت! اند، امروز اصولگرایان و راستگرایان که مدت هاست تحت حمایت، و از طریق سلطه بر نهادهای انقلابی و غیر انقلابی انتصابی مادام العمری پیش آمده اند، و خود را بری از هر گونه مشکلی می دانند، با هر لطایف الحیل که بود، قدرت را دوباره یکدست کرده، و از امروز سکاندار کشوری شدند که غیر از خودشان کسی در سپهر قدرتش حضور ندارد، امروز یک حزب در قدرت است و آن حزب اصولگرایان و راستگرایان خواهد بود! که این شرایط برای افراد ساده لوحی مثل آنان جشن به همراه دارد، و برای دلسوزان به حال کشور، مردم و انقلاب روز مصیبت و عزا و غم خواهد بود، چرا که تمام دستاوردهای انقلاب این مردم، به مسلخ قدرت گیری اصولگرایان و صرف این جشن راستگرایان شد.

دیگر از بی بصیرت ها! به مرام و منش اصولگرایان، در سپهر مدیریت کشور کسی را نمی توان یافت، دیگر آن رقیب قدرتمند و با نفوذ اصلاح طلب، که پایگاهش در دل مردم ایران بود، و اگر هر حماسه حضور مردمی می خواستند شکل دهند، قدرت نفوذ کلام رهبران، و برش شعار شان، میلیون ها از مردم ایران را به میدان می آورد، و آنان را برنده، و پیشبرنده آن حماسه حضور کرد، نابود تمامیت خواهی اصولگرایان شد؛ اصلاح طلبان به کلی از سپهر سیاست ایران اخراج شدند، تا میدانی به فراخی یک کشور، به یک جناح سیاسی اعطا شود، میدانی که مدیریت آن، از توان آنان خارج است، و متاسفانه تمام پتانسیل، و قدرت انقلاب، و توان ملی کشور خرج این هدف ناچیز شد، تا شرایط امروز به وجود آید، و امروز رقم خورد.

اما این آغاز بیچارگی خود اصولگرایان نیز، از جهتی خواهد بود، چرا که از این به بعد صدا و سیمای آنان، دیگر مسول انتخابی را از جناح رقیب آنان نخواهند یافت، که سیل بدبختی ها را به طرف او سرازیر کند، حماسه نفوذ دشمن در ارکان کشور سوژه ایی در بین رقبا نیست، تا برنامه های سیاست زده صدا و سیما بسرایند، اکنون همه از خود آناند، و دیگر در کرسی قدرت دشمن و رقیب فرضی نخواهند یافت، که مصیبت ها، نارسایی ها، خلاف ها، چپاول ها، بی سیاستی ها، بی تدبیری های و... خود را بر گردن او سوار کنند، از این پس دیگر تدابیر حکیمانه از آن اصولگرایان، و کاستی ها از آن دیگران نخواهد بود، هر تیری که از منابر، تریبون ها و بوق های تبلیغاتی شان رها کنند، صاف به سینه یکی از خودشان برخورد خواهد کرد.

و چقدر بی سیاستی، که آنان خود را از چنین طعمه ایی چرب و نرم، با فحش خور خوب، و بی دفاع و... نابرخوردار کردند، و چقدر این کشور و انقلاب بد شانس هستند، که باید در سیطره چنین سیاستمداران، و چنین شرایطی قرار گیرند، که تمام پتانسیل های ملی خرج و در خدمت حکمرانی و سکانداری یک جناح سیاسی قرار گیرد! جناحی که در طول عمر خود سوار بر پتانسیل های ملی پیش آمده، و خود ناساخته ترین جناح سیاسی ایران است، ناز پروده ایی که نه صلاحیت علمی دارد، نه تجربه دینی و فرهنگی پاسخگوی به مسایل زمانه، نه تجربه سیاسی عملی، نه تشکیلات مهم خود ساخته و پیش آمده در یک روند طبیعی، که بدون دوپینگ های سرازیر شده از بیت المال و... شکل گرفته و قوت گرفته باشد و...

اصولگرایان همچون ورزشکار دوپینگی [1] هستند، که در یک روند سفارشی و برخوردار از حمایت بی دریغ و... قدرت ملی داخلی، در یک مسابقه نابرابر، و از پیش چیده، و برنامه ریزی شده، پیش آمده اند، و "یک شب را، جای سفت نخوابیده اند" [2] و اکنون خود را در یک صحنه واقعی اقدام و عمل خواهند دید، و دیگر نمی توانند بر کرسی های مادام العمری، و غیر پاسخگوی خود بنشینند، و صحنه دارانِ شاهدِ خرابکاری های بیشمارشان را عتاب و خطاب در دهند که : "لنگش کن" [3]

آنان اکنون خواهند فهمید که "یک من ماست چقدر کره دارد" [4]  ولی همانگونه که تنها دقیقه ایی بعد از دریافت حکم تنفیذ، روزگار به آقای ابراهیم رییسی آموخت که هر چه بخواهند، همان نخواهد شد، و همچنان که ایشان جمله اش در مقام ریاست جمهوری، اعتراف به نقش شرایط صحنه بود، که : "به دلیل شرایط موجود این توفیق" از او "سلب شد تا طبق "شرط ادب و احترام ...  دست رهبر ایران را" ببوسد [5] ، اصولگرایان در کل نیز، به نظر نمی رسد بتوانند به راحتی "نان گندم مزارع ری" را بخورند، چرا که آنان عملا نشان دادند که از تاریخ سلف، درسی نیاموخته، که این چنین شرایط این کشور را به سمت یک نظام تکحزبی پیش بردند، راستگرایان ایران نفهمیدند چقدر چنین نظامی ویران کننده، و بر باد دهنده خواهد بود،

اما هر درسی را که آنان خود به تدبیر نیاموختند، این شرایط جهانی و داخلی است، که دست به کار خواهد شد، و آنچه آنان نیاموختند و یا نادیده اش گرفتند را، به آنان خواهد آموخت، و شرایطش را بر آنان تحمیل خواهد کرد؛ اصولگرایان باید می دانستند که نظام تکحزبی "حزب رستاخیزی" را، پیش از این شاه متکبر ایران، انجام داد، و البته چه اقدام خسارتباری برایش بود؛ و متاسفانه این یکدستی قدرت، که به قیمت نابودی آزادی و دمکراسی در ایران، صورت گرفت، اسبی بوده و هست، که همواره سوارش را بر زمین زده، و خواهد زد، و صد افسوس که علاوه بر سوار چنین مرکبی، این ایران و ایرانیان خواهند بود که طعم تلخ خسارت این نابخردی ها را پرداخت خواهند کرد.

[1] - ورزشکار دوپینگی به کسی گفته می شود که زور موجود در بازوانش ناشی از قدرت و تمرین او نیست، بلکه ناشی از عامل سوم غیر مجازی است، که برای لحظاتی قدرت او را افزایش می دهند، و او به صورت موقت صحنه را می برند، اما در واقع چنین ورزشکاری نه اخلاقا و نه شرعا برنده نیست، بلکه متقلبی است، که زورش مطابق مدالی که گرفته نبوده، در حالی نام قهرمان را دارد که بازوانی قهرمانانه ندارند.

[2] - به کسانی اشاره دارد که ناپرورده و مورد تنعم اند، و سختی های روزگار را نچشیده اند، و لذا وقتی به صحنه واقعی عمل در آیند، خود را خواهند باخت، و پرده از ناتوانی آنان برداشته خواهد شد، چرا  که به اندازه کافی در روند پیش آمدن، خودسازی نکرده و آمادگی برای درگیری بدون کمک، با مسایل را ندارند، افرادی که بر تشک پر قوی قدرت بالا آمده اند، و اکنون باید از آن تنعم جدا شوند و کار کنند، و صحنه کار، صحنه خوابیدن و سر کردن شب ها بر تشک سفت خواهد بود.

[3] - این ضرب المثل زمان گفته می شود که تماشاچیان صحنه های سخت مبارزه، در جای راحت می نشینند، و بی توجه به سختی صحنه، هماورد پرقدرتی که بر نماینده آنان گلاویز شده است، به طرف و نماینده خود در روی تشک کُشتی، که در حال تحمل فشار سنگینی است، رو کرده، و مرتب درخواست زدن فن خاصی را می کنند، و بدون توجه به شرایط صحنه که ناشی از عدم درکشان است، تقاضای ضربه فنی حریف از او دارند، و این نه تنها انرژی مثبتی را به نماینده آنان منتقل نمی کند، بلکه از انرژی روانی او نیز می کاهد.

[4] - ضرب المثل "خواهند فهمید یک من ماست چقدر کره دارد"، حکایت کسانی است که از کارکردن، بهره ایی نبرده اند، و روزی را به انجام کاری مشغول نبوده اند، و مرتب از کسانی که در صحنه کار هستند، تقاضاهای بی مورد و زیاده خواهانه می کنند، اما خود که به کار گمارده می شوند، خواهند فهمید که چقدر باید کار کرد و زحمت کشید، تا اندک بهره ایی بدست آید، این ضرب المثل به افراد متوهمی اشاره دارد که همیشه آماده خوری کرده اند.

[5] - ابراهیم رییسی سخنان خود را در مراسم تنفیذ ریاست‌ جمهوری، با این جمله آغاز کرد : "شرط ادب و احترام این بود که دست رهبر ایران را می‌بوسیدم اما به دلیل شرایط موجود این توفیق از من سلب شد"

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (84)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

سه سال بعد از یک دست شدن قدرت؛موقعیت طلایی یا گره کور؟

شرق-داوود حشمتی: جریانی در کشور فکر می کرد با یکدست شدن قدرت، یک «موقعیت طلایی» خلق شده که «گره‌های کور» اداره کشور را برطرف خواهد کرد، امروز در چه وضعیتی است؟ سه سال بعد از آن روزها اگر نگاهی به سیاست داخلی، سیاست خارجی و حتی رقابت میان گروه‌های اصولگرا بیندازیم، می‌بینیم که با گره‌های کور بسیاری روبه‌رو هستیم که اتفاقا محصول یکدست شدن قدرت در اختیار یک جریان است. این گره‌ها به تکه‌تکه‌ شدن جریان‌ اصلی حاکم منجر شده است. اتفاقی که قدرت نظام‌حکمرانی را گرفته و به تحلیل برده است.

دستاورد آنها در وضعیت یکدست شدن قدرت را اینگونه می‌توان بر شمرد:
1-افزایش نرخ ارز به نحوی که قالیباف و مجلس هم صدایشان در آمده است.
2- حذف ارز ترجیحی و گران کردن سفره های مردم با جراحی اقتصادی، به گونه‌ای که رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در این باره به دولت هشدار داده است.
3- حذف حسن روحانی در انتخابات خبرگان رهبری و تقابل با بخشی از روحانیت که پیشتر در قدرت بودند.
4- بی‌اعتبار شدن واعظان سنتی جریان اصولگرایی مانند حجت‌الاسلام پناهیان و صدیقی با حاشیه‌های اخیر
5- تقابل و حمله به منسوبان بیت رهبری مانند علی اکبر ولایتی و علی آقامحمدی
6-قابل و حمله به مسئولان بیت رهبری که در ماجرای توئیت مهدی فضائلی شاهد آن بودیم.
7- اختلافات میان دولت و مجلس که قرار بود با یکدست شدن قوا، کارآمدی بیشتری ازخود نشان دهند.
8- فاصله شدید میان پدرخوانده‌های اصولگرایی با دیگر اصولگرایان همچون، علیرضا زاکانی و بدنه رای خود
9- تلاش افراطی‌ها برای فاصله گذاری میان دولت و دفتر رهبری که ابراهیم رئیسی به درستی زیر بار آن نرفت.
و در نهایت؛ اوضاع آشفته ای در سیاست داخلی که هیچ کس نمی‌داند اصولگرایان در سال آینده بار دیگر تمام قد از ابراهیم رئیسی دفاع خواهند کرد؟ یا از او عبور می کنند.
در یک جمله بن‌بست‌ شکل گرفته امروز در عرصه سیاست، محصول یکدست شدن همه قوای کشور است که تداوم آن به گره های بیشتر منجر خواهد شد.
متن کامل (https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-928525)
@emtedadnet

This comment was minimized by the moderator on the site

انتقادهای تند حسین راغفر، اقتصاددان از وضعیت کشور: ۷۰ درصد اقتصاد کشور که زیر نظر نهادهای رهبری هستند از مالیات معاف شدند

چه اتفاقی در کشور افتاده که فرزند رئیس یک قوه (قالیباف)درخواست پناهندگی به کشور کانادا می کند و نمی تواند در ایران زندگی کند. با چه منبعی می خواد بره حداقل ۵۰۰ هزار دلار پول برای درخواست اقامت میخواهد

ضرورت توسعه نظامی ما اینجور نبوده که بچه فلان مسول (شمخانی) باید روزی یک میلیون بشکه نفت بفروشد

در لایحه نظام اصلاح مالیاتی نوشتند
تمام نهادهای زیر نظر رهبری معاف هستند از مالیات. این یعنی اینکه ۶۰ تا ۷۰ درصد اقتصاد کشور که در اختیار آنهاست مالیات ندهند

نفت و گاز باید در اختیار توسعه کشور باشد نه اینکه توی جیب فلان آقازاده برود که هر غلطی کند و عکس عیاشی هایشان در فضای مجازی منتشر شود @Sahamnewsorg

This comment was minimized by the moderator on the site

صادق زیباکلام: به جای رئیسی هر شخص دیگری بود، او را دم خورشید کباب می‌کردند

فکر می‌کنم ساده‌ترین تعریفی که می‌شود از عملکرد دولت آقای رئیسی کرد، این است که اگر رئیس این دولت به‌جای آقای رئیسی، فرضاً آقای روحانی یا شخصیتی نزدیک به اصلاح‌طلب‌ها و غیر از اصولگراهای تندرو بود، با این وضعیت کشور، آن شخص را دم خورشید کباب می‌کردند!
عملکرد آقای رئیسی چه در زمینه اقتصاد، چه در زمینه سیاست داخلی و خارجی، زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و هر زمینه‌ای که به آن فکر کنید، در نظر بگیرید، به شدت مورد نقد است.
هیچ زمینه‎ای را نمی‌توانید پیدا کنید که بگوییم بر فرض اگر در سیاست خارجی موفق نبوده، در عوض در زمینه اقتصاد موفق بوده است، اگر در زمینه اقتصاد موفق نبوده، در عوض در زمینه محیط زیست موفق بوده، اگر در زمینه محیط زیست موفق نبوده، اما در ساخت مسکن خوب عمل کرده، اگر در ساخت مسکن موفق نبوده، در مفاسد اقتصادی خیلی خوب عمل کرده است و ما هیچ زمینه‌ای را نمی‌توانیم پیدا کنیم که بگوییم دولت رئیسی نسبتاً در آن عملکرد خوبی داشته است. /هم‌میهن

This comment was minimized by the moderator on the site

آقای رئیسی! می بینید حتی اجازه ندارید وزیر منصوب‌تان را کنار بگذارید؟

دلم برای ملتی می سوزد که شما رییس جمهورش هستید

محمد مهاجری
آقای رئیس جمهور! سلام
آنقدر اسکل نیستم که گمان کنم این نوشته را به شما نشان می‌دهند. آدمها و آدمکهای تازه‌به‌دوران رسیده و بی‌خاصیتی که گرد شیرینی قدرت شما جمع شده اند، هزاران حرف به دردخور را سانسور می کنند تا نشنوید و ندانید. اما روی یخ می.نویسم . درست مثل شما که صدها دستور را روی یخ می‌نویسید!به همان سرعتی که می‌نویسید،آب می‌شود و می‌رود پی کارش.

شما رئیس جمهور خوبی نیستید. این را نه فقط خیل مردمی که صدها وعده وقول عمل‌نشده شما را شنیدند، که حتی بعضی از دولتی‌ها هم می‌گویند.حتی هم‌لباسان شما و همدرسهای‌تان در مدرسه حقانی هم می‌گویند.

به جدتان قسم قصد متلک‌گفتن و تکه‌انداختن ندارم. صاف و صریح می‌گویم. سر پل‌صراط یقه آقایان شورای‌نگهبان را به خاطر تاییدصلاحیت شما خواهم گرفت،اما الان که رئیس جمهورید، معتقدم با همه ضعفهایتان باید کمک کرد. نه بخاطر خودتان بلکه به خاطر مردمی که با سکه 46 میلیونی و دلار 65 هزارتومانی، انا لله و اناالیه ‌ راجعون می‌خوانند و برای آینده زندگی خود و بچه‌هاشان تپش قلب می‌گیرند.

انتخابات مجلس دوازدهم نشان داد خیلی از مردم امیدشان به بهبود را از راه صندوق رای نمی‌دانند. شاید از الان اراده ای بر این تعلق گرفته باشد که شما در سال 1404 هم رئیس‌جمهور بمانید. مبارک تان باشد . شاید از اینکه با مشارکت ضعیف‌تر از اسفند 1402 رئیس جمهور شوید، کک‌تان نگزد. همین‌هایی که الان اوضاع را برای شما بزک می‌کنند، آن روز هم بلدند چه کنند. با چشم بندی چنان اوضاع را خوشگل و تودل‌برو می‌نمایانند که قند توی دل تان آب شود، اما...

اما همین افراد دارند از نردبان شما بالا می‌روند. شما اهل سیاست نبوده‌اید و نیستید. بازی‌های سیاست را نمی‌دانید و اصلا پدرسوختگی‌های سیاسی به گروه خون‌تان نمی‌خورد. به همین دلیل روزی متوجه خواهید شد که بالا رفته ها از نردبان شما، پله های نردبان را خرد کرده‌اند و قربانی اصلی‌اش شما بودید. دلتان را به این خوش می‌کنند که رئیس‌جمهورید اما اجازه و قدرت هیچ کاری را ندارید.

می‌بینید خیمه‌شب‌بازی اطرافیانتان را؟ این روزها هرکس از دولت انتقاد کند، می چسبانندش به حمله اسرائیل. بعدش یک انگ می زنند به او، که آی ایهاالناس، این دارد توی زمین دشمن بازی می‌کند! طفلکی‌ها نمی‌دانند که اگر قرار باشد بجنگیم، مرد جنگی می‌خواهیم که در این دولت با قحط چنان‌ مردانی مواجهیم. آرزو نمی‌کنم که جنگی در بگیرد اما اگر چنان شد، خواهید دید بی‌خاصیت‌هایی که اطرافتان می‌پلکند، به سوراخ موش پناه خواهند برد.

آقای رئیسی! شامورتی بازی این روزهای‌شان را ببینید. در قصه چای‌دبش چون وزیر سابق جهاد از خودشان بود نگذاشتند شما برخورد کنید. در افزایش قیمت دلار و سکه و رسوایی بورس هم نمی‌گذارند با وزیر اقتصاد برخورد کنید. در حوزه مخابرات و ارتباطات و نیز حوزه فرهنگ، اجازه نمی دهند دست از پا خطا کنید.

امثال من عمرمان را کرده ایم. سودای قدرت هم نداریم. اتفاقا اگر مجیز شما را بگوییم قدر می‌بینیم و بر صدر می‌نشینیم. اما دل‌مان می‌سوزد برای ملتی که شما رئیس‌جمهورش هستید. خدا کند قبل از آنکه اجل قدرت‌تان سر برسد، حرف حساب منتقدان را بشنوید و در مقابل بدگویی های اطرافیان‌تان علیه منتقدان برای آنها بایستید. اگر نایستادید هم باکی نیست. هرکس به شرافت قلمش قسم خورده باشد از این بازیها نمی هراسد.

ایام به‌کام و دوران‌تان مستدام!
@Sahamnewsorg
21 فروردین 1403

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا وضعیت رئیسی برای کسی مهم نیست؟!

محمدحسین روانبخش

در این ماه‌ها وضع هیچکس تراژیک‌تر از ابراهیم رئیسی نیست؛ کسی که ظاهرا نفر اول قوه‌ی اجرایی کشور است، اما نه می‌داند اوضاع کشور به چه روزی افتاده و نه می‌تواند کاری کند. اگر باهوش‌تر بود مطمئنا وضعیت روحی حادی پیدا می‌کرد و شاید از بخت خوبش است که آن‌گونه نیست.
( شاید کسی بگوید اگر باهوش بود که به این روزگار نمی‌افتاد، این هم حرف درستی است!) با این همه، به نظرم از همان جراحی اقتصادی در سال اول، فهمید که در چه مسیری قدم برداشته و با دستور و تحکم و آدم‌های دور و بر او کاری پیش نمی‌رود!
این البته همه درد رئیسی نیست. نکته‌ای که این روزها با آن روبرو هستیم، این است که بعد از گرفتاری در چنان وضعی، گویا دیگر وضعیت و تشخص ابراهیم رئیسی برای کسی اهمیتی ندارد، که اگر داشت او سوژه‌ی انتخابات خبرگان نمی‌شد؛ این‌که او دیگر حتی کاندیدای ظاهرا رقیب و باطنا پوششی هم ندارد و رسما و علنا باید با آرای باطله رقابت کند. اگر او قدرت اندکی داشت، خودش را از این بازی کنار می‌کشید یا مانع از شکل‌گیری این وضعیت برای خودش می‌شد؛ اما انگار گرفتاری‌اش در دولت و سوزاندن آینده‌اش، برایش کافی نیست و باید بیشتر از این‌ها حال و روزش نامساعد شود.
در پیش چشم او عبرت‌های بسیاری هست؛ کسانی که واقعا روزگاری از بازیگران اصلی و مهم سیاست کشور بودند ولی نتیجه کارشان به جایی رسید که اصلا خوشایند نیست. شاید هم او، خودش را با آن‌ها مقایسه نمی‌کند؛ او شبیه به محمود احمدی‌نژاد است که هیچ‌وقت بازیگر اصیل و اصلی نبوده است. بدلکاری بوده که در صحنه‌هایی نیاز به او بوده و به خیال خودش نقش اول را داشته است. اما امان از روز و روزگاری که این بدلکارها فقط برای نقش کتک‌خور کارآیی داشته باشند!

This comment was minimized by the moderator on the site

مخالفت با اسلام!

رحیم قمیشی

گفته شده شرکت نکردن در انتخابات مجلس و یا تحریم آن، مخالفت با اسلام است!
نمی‌دانم راه دیگری هم وجود دارد تا بشود بیشتر از نیمی از مردم ایران را نامسلمان و یا ضد اسلام کرد؟!
اگر کسی راهی می‌شناسد حتما به مقامات معرفی کند.
تقریبا همه راه‌ها رفته شده!

در موقع تبادل اسرا، دوست آزاده‌ام بازگشتش، مصادف شده بود با یکی از ایام عزادازی‌های مهم در ماه‌های محرم و صَفَر.
او هم اهل روستایی مذهبی، که همه مقید به برگزاری مفصل عزاداری‌ها بودند.
دسته‌های عزاداری در سطح روستا برقرار بود و گروهی هم سرنا و ساز و دهل آماده می‌کردند، تا از آزادۀ روستا استقبال کنند.
بزرگان ده دیدند اینطوری نمی‌شود. جلسه شور تشکیل دادند که چه‌کار کنند؟
عزاداری یا جشن؟
نتیجه نهایی جلسه طولانی‌شان این شد؛
به امام حسین بگویند، شرمنده!
ده‌ها سال برای تو به سر و سینه زدیم، هیچ منتی هم نداریم، یک سال هم تو بیا در جشن ما، و با ما شادی کن!
همین شد که آن سال، در همان روز عزاداری مهم، زن و کودک، پیر و جوان، برای استقبال از دوست آزاده‌ام با لباس های رنگارنگ به میدان روستا آمدند و با رقص و پایکوبی، و با ساز و دهل به استقبال از تنها آزاده روستا پرداختند.
به قول خودشان صد سال آنها برای امام حسین، یک سال هم امام حسین برای آنها!

من متخصص اسلام نیستم که بدانم واقعا اسلام با شرکت نکردن افرادی مثل من، در انتخاباتی بی‌خاصیت، واقعا لطمه می‌بیند یا نه، و من نمی‌دانم آیا آن اسلام، با گفتن این دروغ در سطح جهان که "نظام اسلامی هواپیمای اکراینی را نزده!" و بعد معلوم می‌شود با دو موشک هم زده‌ است، آیا صدمه نمی‌بیند!؟
آن اسلام وقتی ۱۷۶ جوان نخبه زنده زنده می‌سوزند و کسی نمی‌گوید چرا دروغ گفتند و چرا مسئولینش محاکمه نشدند، اصلا صدمه ندید!

آیا اسلام وقتی در جایی حاکم شده و پول آن کشور هر سال ۵۰ درصد ارزشش را از دست داده، لطمه نمی‌بیند؟
آیا آن اسلام با زندان کردن مادران به جرم سیاسی و عقیدتی لطمه نمی‌بیند؟
آیا آن اسلام با حاکمیتی که مردمش پول درمان خود را ندارند و برای کمک به سایر کشورها پول صادر می‌شود، تضعیف نمی‌شود!؟
آیا آن اسلام با حکومت افرادی غیرپاسخگو و مادام‌العمر تضعیف نمی‌شود؟
آیا آن اسلام با کشته شدن مردم مظلوم در ساده‌ترین مراسمات، با یک اعتراض ساده، تضعیف نمی‌شود؟
آن اسلام فقط با حجاب خانم‌ها، شرکت نکردن در انتخابات و قبول نداشتن حاکمان تضعیف می‌شود!!؟

خواستم بگویم؛
این اسلام ارزانی خودتان
ده‌ها سال اسلام‌تان نگذاشت نفس بکشیم!
ده‌ها سال نگذاشت شادی کنیم!
اسلامی که در آن موظف باشیم در انتخاب بین شمر و ابن‌ملجم حتما یکی را انتخاب کنیم!
بگذارید یک سال هم مخالفش شویم...
ببینیم چه می‌شود!
سنگ می‌شویم؟
سوسک می‌شویم؟
جهنم می‌رویم!؟

یک وقت دیدید جهنم اسلامِ شما
بهشت ما بود!!

@ghomeishi3

This comment was minimized by the moderator on the site

محمد مهاجری: هیچ بهانه‌ای از دولت رییسی پذیرفته نیست مگر اعتراف به شکست یکدست‌سازی
محمد مهاجری در روزنامه اعتماد نوشت:
وقتی انتقاد می‌شود که تورم دولت سیزدهم بالاست، پاسخ می‌دهند در دولت گذشته خیلی بیشتر بود؛ هنگامی‌که گفته می‌شود مدیریت فلان وزارتخانه ضعیف است، می‌گویند در دولت هاشمی بدتر بود؛ این روزها که سخن از فساد بی‌اندازه بزرگ در دولت رییسی به میان می‌آید جواب می‌شنویم که دولت روحانی هم با فساد مبارزه نمی‌کرد. این پاسخ‌ها که غالبا با رویکرد توجیه و با هدف فرار به جلو بیان می‌شود چقدر قابل اعتناست؟ و افکارعمومی را چه اندازه قانع می‌کند؟

دولت رییسی با هیچ‌یک از دولت‌های پیشین قابل مقایسه نیست و اصطلاحا «آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری». پس هر توقعی که برآورده نشود یا هر وعده‌ای که بر زمین بماند تنها با یک توضیح قابل توجیه است: یکدست‌سازی شکست خورده و ترکیب کنونی دولت ناکارآمد است، برنامه‌هایش رویایی و عملکردش پرنقصان است. آیا حاضریم این گزاره را بپذیریم ما اصولگراها؟

@Akhbar_furii

This comment was minimized by the moderator on the site

حدادعادل: هماهنگی بین روسای قوا در ۴۵ سال اخیر بی‌سابقه است

رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب در همایش شانا:

هماهنگی امروز بین روسای قوا برای حل مشکلات مردم و همراهی آنان با رهبر انقلاب در ۴۵ سال گذشته بی سابقه بوده است و این هماهنگی به حل مشکلات کشور بیشتر کمک می‌کند.

This comment was minimized by the moderator on the site

نه! این دمکراسی نیست آقای باهنر!

محمد رضا باهنر گفته است:
"رقیب احزاب شدن با رقیب نظام شدن فرق دارد. هیچ حکومتی قبول نمی‌کند، کسی بخواهد رقیب نظام شود. قاطعانه و مستدل می‌گویم همین الان لیبرال‌ترین و دموکراتیک‌ترین کشورهای دنیا رقیب حکومت را برنمی‌تابند. فردا در آمریکا مثلاً در انتخابات ریاست جمهوری از حزب دموکرات، از حزب جمهوری‌خواه هم می‌آیند. فرض کنید یک نفر هم ثبت نام کند بگوید من مرامم کمونیستی است ، شما فکر می‌کنید برایش فرش قرمز پهن می‌کنند؟ ممکن است صلاحیت پیدا کند اما برایش پرونده مالیاتی تشکیل می‌دهند و هفت جد و آبادش را به باد می‌دهند."
متأسفانه این نخستین بار نیست که آقای باهنر این ادعا را مطرح می‌کند. او چند سال پیش هم گفته بود:
"همین الان اگر کسی در آمریکا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود و بگوید «طرفدار مکتب کمونیستم»، آیا فرش قرمز جلوی او پهن می‌کنند؟ خیر چنان لوله‌اش می‌کنند که تا هفت نسل بعدش نتواند سر بلند کند! نظام که شوخی ندارد!"
سخن آقای باهنر هم بی‌بنیاد است و هم خلط مبحث است! آنچه در دمکراسی پذیرفته نیست، استفاده از خشونت برای سرنگونی حکومتِ مشروع و قانونی و متکی به رأی عمومی است. اما اینکه اگر فردی با نظام حاکم مخالف باشد، حق ریاست جمهوری هم ندارد، از اساس باطل است. در دمکراسی‌ها اصلاً چیزی به اسم "نظام" به عنوان یک سلسله سیاست‌ها و رویکردهای مشخص و ثابت و دائمی وجود ندارد که مخالفت فرد یا حزبی با آن مانع مشارکتش در حکومت باشد! در دمکراسی‌ها، سیاست‌ها و رویکردها بر اساس نظر عموم که از طریق انتخابات حزبی تبلور پیدا می‌کند، قابل اصلاح و تغییر دائمی است. در واقع به لحاظ نظری فقط اعلام پایبندی شهروندان و احزاب به سازوکار دمکراتیک به عنوان ابزاری برای جابجایی دائم نخبگان و امکان برکنار حاکمان بر اساس رأی مردم، شرط اصلی کاندیداتوری آنان در انتخابات است.
آنچه آقای باهنر به زعم خود به عنوان دمکراسی مطرح می‌کند در حقیقت توجیه دیکتاتوری است. مگر در دورۀ محمدرضا شاه اگر کسی اصل نظامش را می‌پذیرفت اما با دولت وقت یا احزاب موجود مخالفت می‌کرد، او را از مشارکت در حکومت منع می‌کردند؟
اینکه آقای باهنر و دوستانش مخالف دمکراسی باشند، از نظر من عیبی ندارد، اما اینکه با تحریف دمکراسی بخواهند چیز دیگری را تحت این عنوان به جامعه بقبولانند، کار شرافتمندانه‌ای نخواهد بود.
چه بد شد که این بحث با آن مناقشه‌ای که بر سر جنگ غزه بین من و آقای باهنر پیش آمد، همزمان شد. راستش من خیلی وقت است که مایلم این اظهارنظر ناصواب و بی‌اساسِ آقای باهنر را رو در رو با او به چالش بکشم، اما فرصتش دست نداده است. امیدوارم این فرصت دست دهد.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad

This comment was minimized by the moderator on the site

اسرائیلیات

با تنی چند از معلمان قراردادی همکلام شدم.
معلم دوره ابتدایی بودند.ماهی ۶ میلیون حق بیگاری را چند ماه یکبار بصورت خرد و نه یکجا قرار بود دریافت کنند.

آقایی بود جوان و خوش انرژی.پرسیدم برای دوره ابتدایی سرذوق هستی؟

پاسخ داد نه!
می‌گفت مجبورم وگرنه با این حجم از گرانی چطور با۶میلیون تومان می شود زندگی کرد!
تک تک شان نالان و بی انرژی.

از تعداد کلاس های خالی و بعضا تعطیل سخن می گفتند.از حدود ۲۰هزار نیروی قراردادی تحت استثمار در خراسان رضوی که یقینا خروجی آنها نیز معیوب خواهد بود.

به ناگه قطرات اشک چشمانم را خیس کرد.یادم آمد از جایگاه معلم و امرآموزش در ایجاد توسعه در جلوگیری از آسیب‌های اجتماعی و هزار امر دیگر.آنهم برای دوره بسیار مهم ابتدایی!
ای لعنت بر شما و این الگوی پرایراد حکمرانیتان.

با خودم گفتم براستی چگونه می شود اینقدر احمقانه و غیرانسانی نسبت به مقوله آموزش و پرورش برخورد کرد!

معلمی که اینگونه تحقیر می شود و نه قرارداد مشخصی دارد و نه حقوقی معین، خدا می داند که خروجی او فاجعه خواهد بود!

ای کاش حماس بجای حمله به اسرائیل به آموزش و پرورش ما حمله می کرد تا شاید این رشته اسرائیلیات لاقل برای من یکباره تمام می شد و روزم را اینگونه آغاز نمی کردم.

در الگوی ناحکمرانی موجود طبقات بالا،متصل و سرمایه دار از دو قشر مذهبی و غیرمذهبی اساسا دچار آسیب نمی شوند اما طبقات پایین دارند ویران می شوند.

معلمها متعلق به مناطق پایین شهر مشهد بودند.

هنگامی که بانگ برمی آوری آقا هزینه ایدئولوژی سیاسی شما در منطقه و جهان و هزینه الگوی حکمرانیتان در داخل را مردم دارند پس می دهند!

جواب می شنوی که ما در حال جنگ هستیم...

ای فاتحه بخوانند بر آن وضعیت جنگی دائمتان که فقط در نان و سفره و جیب و زندگی و مدرسه قشر مستضعف است و نه خودتان و آن بالانشین ها!

اگر خون گریه شود برای این وضعیت ناآموزش و ناپرورش والله رواست.
گذشته که از معنا تهی شده است دارند فاتحه آینده را با این ناآموزش و ناپرورش می خوانند!


عاجزانه از آنها خواهش کردم دوره ابتدایی را علی رغم تمامی ناملایمت ها پاس بدارند.

https://t.me/seyyedhashemfirouzi

This comment was minimized by the moderator on the site

دنیا از میزان پیشرفت ما متعجب است!


دکتر فرنود گودرزی       
     متخصص رادیولوژی و فلوشیپ..



کارشناس حوزه اقتصاد :
اقتصاد ایران در انتهای جاده مرگ است. برای حل مشکلات هم دیر شده است.

کارشناس حوزه دارو:
کمبود دارو بیداد می کند.قیمت دارو بالاست. صنعت بیمه ناتوان است.

کارشناس حوزه پرستاری:
کمبود پرستار الان هم جدی است. سالانه دو هزار پرستار مهاجرت می‌کنند.

کارشناس حوزه فوتبال:
فوتبال ایران از همه جهت تعطیل است.هیچ روزنه امیدی هم نیست.

کارشناس حوزه پزشکی:
برخی رشته های تخصصی و فوق تخصصی داوطلب ندارند. زنگ خطر کمبود پزشک در این رشته ها از همین الان به صدا درآمده است.

کارشناس حوزه دین:
حضور در مساجد بسیار کمرنگ شده است. از دین گریزی در بین جوانان نگرانیم.

کارشناس حوزه اقتصاد کلان:
خروج سرمایه از ایران بسیار نگران کننده است.

کارشناس حوزه امنیت:
آمار سرقت بسیار بالا رفته است. مردم مراقبت بیشتری از خود داشته باشند.

کارشناس حوزه خودرو:
خودروهای بی کیفیت چینی به چند برابر قیمت واقعی و جهانی به مردم ایران فروخته میشود.

کارشناس حوزه تجهیزات پزشکی:
مراکز تصویربرداری و درمانی به دلیل گرانی بی سابقه تجهیزات پزشکی و تعرفه های دستوری در حال ورشکسته شدن هستند.

کارشناس حوزه آسیب اجتماعی:
آمار خودکشی نگران کننده است. خبرهای زیادی از ازدواج‌های سفید وجود دارد. طلاق به اوج خود رسیده است. بزه کاری رونق گرفته و آمار مصرف مواد مخدر بسیار بالاست.

کارشناس حوزه درمان:
افزایش آمار سرطان نگران کننده است.

کارشناس حوزه آب:
خشکسالی بسیار جدی است. مرگ کامل دریاچه ها نزدیک است. بیابان شدن جنگل‌های ایران دور از ذهن نیست.

کارشناس حوزه زلزله:
در صورت رخداد زلزله در تهران منتظر فاجعه مرگ و میر میلیونی باشید.

کارشناس حوزه نفت و گاز:
رقیبان ما با سرمایه گذاری در این حوزه تمام درآمد میادین مشترک با ایران را کسب کرده و ما به دلایل تحریم از آن بی بهره ایم.

کارشناس حوزه کیفیت هوا:
ترکیب آلاینده های هوا خطرناک و آلودگی هوا محدود به کلان شهرها نیست.

کارشناس حوزه خودروی داخلی:
تولید کننده گان خودروی داخلی روزانه زیان می‌دهند.

کارشناس حوزه سیاست:
غلط بودن سیاست خارجی مانع کسب منافع ملی شده است.

کارشناس حوزه اجتماعی :
شکاف طبقاتی در این حد نتیجه ای جز فروپاشی اجتماعی ندارد.

کارشناس حوزه کتاب:
سهم مطالعه در ایران بسیار پایین است. قیمت ها با توان مالی مردم همخوانی ندارند.

کارشناس حوزه راهنمایی و رانندگی:
کشته های تصادفات جاده ای در ایران بسیار بالاست. ایمن نبودن خودرو و استاندارد نبودن جاده ها از عوامل آنها هستند.

کارشناس حوزه گردشگری:
سهم درآمد ایران از صنعت گردشگری بسیار پایین آمده است.

کارشناس حوزه مالی:
بالاترین نرخ سود بانکی در ایران از مردم گرفته میشود و در عین حال بانکها به دلیل حجم اختلاس و خروج سرمایه در بحران مالی هستند.

کارشناس حوزه جنگل:
تخریب جنگل‌ها بی رویه است. در آینده جنگلی نخواهیم داشت.

کارشناس حوزه جامعه شناسی:
کسی خود را پاسخگو نمی داند. گزارش فرار بیماران از بیمارستان‌ها به دلیل مشکلات مالی است.

کارشناس حوزه فرهنگ:
آمار ترک تحصیل خیلی نگران کننده است. معلم ها دغدغه جدی مالی دارند. طبیعی است بازده آموزشی نزول پیدا کرده است.

کارشناس حوزه گوشت:
گرانی، گوشت را از سبد غذای خانواده ها حذف کرد.

کارشناس حوزه لبنیات:
مصرف لبنیات به دلیل گرانی توسط مردم به شدت کاهش یافته است.

کارشناس شیر ، ماست ، کشک و پشم…کارشناس شیر ، گاو ، پلنگ و ببر….کارشناس شیر، شلنگ ،روشویی ، ظرف شویی …کارشناس شیر ، پستانک، شیرخشک و سرلاک….:
کمک چرا کسی پاسخ نمی‌دهد کسی صدای ما را می‌شنود در حال سقوط هستیم

ابراهیم رییسی
       رئیس‌جمهور

《دنیا از میزان پیشرفت ما متعجب است》

This comment was minimized by the moderator on the site

آیا رییسی قصد انحلال ایران را دارد؟

احمد زیدآبادی

سید ابراهیم رئیسی گفته است:

"باید تمام اندیشه ما برای حفظ منافع امت اسلامی باشد."
از آقای رئیسی باید پرسید؛ اگر قرار بر تمرکز تمام اندیشه بر حفظ منافع امت اسلامی باشد، پس چرا هشت سال با عراق جنگیدید؟ مگر عراق بخشی از "امت اسلامی" و اکثریت مردمش شیعه نبودند؟

پس از گذشت حدود 45 سال از انقلاب، نمی‌دانم چرا سران جمهوری اسلامی هنوز قادر به تفکیک مفهوم امت از ملت نیستند؟ شما بر ایران حاکم شده‌اید و موظف به تأمین و حفظ منافع این کشور هستید. "امت اسلامی" در یک قرن اخیر ،هر بخشش به یک کشور تبدیل شده و هر کدام نیز منافع مخصوص خود را دنبال می‌کنند و از قضا بسیاری از آنها به منافع کشور ما هم کاملاً بی‌اعتنایند و یا بعضاً با آن سر عناد دارند!

وقتی شما از "امت اسلامی" و منافع آن سخن می گویید، ایران و منافعش در نزد شما چه جایگاهی دارد؟ آیا قصد انحلال ایران و برچیدن مرزهایش را دارید و در پی احیای یک امپراتوری دینی شبیه عصر خلافت هستید؟اگر چنین قصدی دارید به صراحت اعلام کنید و اگر ندارید چرا از مفاهیم و اصطلاحاتی استفاده می‌کنید که معنایی جز این را نمی‌رساند!

@Akhbar_furii

This comment was minimized by the moderator on the site

در حاشیه توئیت رهبر در خصوص تصاحب مرز شمال‌غربی ایران توسط آذربایجان

شهاب‌الدین حائری‌شیرازی

مگر آب هیرمند چندهزارسال نیست که سیستان را سیراب می‌کند؟

تازه قرارداد رسمی هم داریم که دولت افغان بایست یک میلیارد مترمکعب آن‌را روانه ایران کند از پشت سدکجکی اما از مهر پارسال یعنی نزدیک یک‌سال است آبی روانه نشده و سیستان در تب تشنگی می‌سوزد، رئیس جمهور یک تهدید شبیه همین توییت رهبری کرد اما وقتی با عکس العمل و خط ونشان کشیدن طالبان مواجه شدند، پی کار را نگرفتند.

چرا؟
چون ایران ضعیف شده.
چون ایران در صحنه‌ بین المللی طرد شده.
چون تحریم از پایش درآورده.
چون با ملت خودش گلاویز است.
چون پهپاد به روسیه داد و خود را با ناتو هم درگیر کرد.
چون سیاستهای بی‌بنیادش، بنیاد مملکت و ملت را به باد داده.

به شما قول می‌دهم آذربایجان معبر زنگزور را تصاحب می‌کند و راه عبور ایران به اروپا به دست ترکیه و فرزند خردسالش آذربایجان می‌افتد اما ایران کاری نمی‌تواند بکند چون ضعیف شده.
بدنبال آن مدعی جزایر سه گانه هم کارهایش را پیش خواهد برد چون می‌بیند که ایران عملا کاری نمی‌تواند بکند غیر داد و بیداد.
کشوری بزرگ که با مخدوش کردن روابطش با دنیا و ملت خود، به کشوری ضعیف مبدل شده است.
@virayeshe_zehn

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا ایده حاکمیت یکدست شکست خورد؟

مهران صولتی

سخنان اخیر احمد زید آبادی درباره کارنامه
دولت رئیسی در عدم توقیف مطبوعات، تثبیت تورم پنجاه درصدی و بهبود روابط خارجی بار دیگر ایده کانونی او با عنوان لزوم یکدست سازی حکومت برای نیل به کارآمدی را زیر ذره بین برده است. او در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ و در واکنش به بحران های اواخر دولت روحانی معتقد بود که اگر از دوگانگی در ساختار قدرت رها شویم حاکمان مجبورند برای بقای خودشان هم که شده بسیاری از گره ها را بگشایند و به سوی کارآمدی حرکت کنند.

اما تجربه دوساله دولت از موفقیت ایده حاکمیت یکدست خبر نمی دهد. تورم نه تنها نصف نشد بلکه بر اساس آمارهای رسمی افزایش یافت، وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال به محاق رفت، شمار شاغلان همچنان از سال ۹۸ کمتر است، چشم انداز روشنی برای احیای برجام و رفع تحریم ها وجود ندارد، اگر چه فروش نفت رسما افزایش یافته ولی سفره های مردم همچنان کوچک تر می شود و دوران جدیدی از سخت گیری ها بر هنرمندان، معلمان، استادان دانشگاه و فعالان جامعه مدنی آغاز شده است.

اما چرا ایده حاکمیت یکدست شکست خورد؟

حاکمیت یکدست محور توسعه در کشورهای شرق آسیا بوده است. به عبارت دیگر شعار محوری این دسته از نظام های سیاسی؛ اول توسعه بعد دموکراسی است. حکومت هایی که موفق شدند تا با ایجاد اجماع در ساختار قدرت حول ضرورت توسعه اقتصادی، کاهش فساد، رابطه سازنده با دنیا، بوروکراسی کارآمد و در یک کلام ایجاد دولت با ظرفیت در عمل به اهدافی مانند رشد اقتصادی، فقر زدایی، افزایش طبقه متوسط و کاهش نابرابری دست یابند. اما در دولت سیزدهم نه تنها باوری به ضرورت نیل به توسعه وجود ندارد بلکه اقداماتی همچون تنگناهای اقتصادی و فشارهای سیاسی موجب رشد فزاینده مهاجرت و کاهش سرمایه های انسانی به مثابه محور توسعه شده است.

گرانیگاه توسعه در کشورهای شرق آسیا جدی گرفتن تخصص گرایی، تاکید بر شایسته سالاری و توجه به سرمایه های انسانی می باشد. این در حالی است که به دلیل دست اندازی های حوزه سیاست به عرصه بوروکراسی در پنجاه سال اخیر دیوان سالاری ایران به میدانی برای توزیع رانت، ارادت سالاری و رابطه گرایی تبدیل شده است. حاکمیت یکدست هم با بی اعتنایی به نقش نظارتی اصل تفکیک قوا در جلوگیری از گسترش فساد، در عمل موجب فراهم شدن بسترهای جدیدتری برای ظهور فساد سیستمی به ویژه در عرصه انتصابات، ارتقاء اداری، نظام پاداش دهی، و چشم پوشیدن بر تعارض منافع کارکنان دولت شده است.

تجربه توسعه در کشورهای شرق آسیا نشان می دهد که یکدست سازی حکومت جنبه ایجابی داشته و برای نیل به توسعه انجام گرفته است. به بیان دیگر حزب حاکم برنامه روشنی برای بهره گیری از ظرفیت های ملی جهت اصلاحات اقتصادی، گسترش روابط خارجی و تقویت روحیه میهن دوستی ارائه و آموزش نیروی انسانی را به پیشران توسعه تبدیل کرده است. در حالی که یکدست سازی حکومت در ایران ۱۴۰۰ بیشتر جنبه سلبی داشت و با هدف اخراج یک جناح از قدرت صورت پذیرفت. به عبارت دیگر میل به انحصار قدرت و رانت های ناشی از آن حتی پرداخت هزینه هایی مانند ناامیدی ملی، کاهش مشارکت انتخاباتی،  و افول اعتماد عمومی را برای حکومت قابل تحمل ساخت.

@solati_mehran

This comment was minimized by the moderator on the site

دومین دولتی که مورد تمجید خاص رهبری قرار گرفت
احمد حیدری
بعد از دهه اول انقلاب که رهبری فعلی بر مسند رهبری کشور نشسته تا امروز 5 دولت بر سر کارآمده‌اند به شرح: دولت هاشمی از 1368-1376؛ دولت خاتمی از 1376-1384؛ دولت احمدی نژاد از 1384-1392؛ دولت روحانی از 1392-1400؛ دولت رئیسی از 1400- ... . از دولت‌های فوق، دو دولت تا به حال مورد نظر خاص و تشویق رهبری قرار گرفته‌ است:
* اول دولت احمدی‌نژاد؛ به بعضی از سخنان ایشان در باره دولت احمدی‌‌نژاد توجه کنید:
1. (ساال اول دولت) من باید تشکر بکنم از آقای احمدی‌نژاد که عدالت‌محوری را به عنوان یک شعار گذاشتند وسط؛ این خیلی کار بزرگی بود. من همان زمان تبلیغات انتخاباتی در جمع خانواده گفتم اگر آقای احمدی‌نژاد رأی هم نیاورد، این خدمت بزرگ را به انقلاب کرد که این شعار عدالت‌محوری را مطرح کرد و نگذاشت که "به فراموشی سپردن این شعار"، سنت بشود.
2. در سال‌های اول دولت: پا به پای ایشان دویدن هم خیلی سخته. خدا کمکتون کند بتوانید پا به پای ایشان بدوید، برسید به مقاصدتان، واقعا کار دشواری است. ایشان خیلی زیاد زحمت می‌کشند، زیاد تلاش می‌کنند. بحمد لله پرانرژی هم هستند، خدا را شکر. به ظاهرشان هم نمیاد این همه.
3. (بعد از انتخابات 88) ما در طول آن دوره های قبل به تدریج و گاهی با سرعت زیاد، به سمت فراموش شدن بسیاری از مبانی انقلاب نه فقط در سطوح روزنامه‌ای و مطبوعاتی، که در سطوح بالا هم می‌رفتیم.
4. فروردین ۱۳۹۲ در سخنرانی نوروزی خود در مشهد کارهای صورت گرفته در سال‌های اخیر را کم نظیر خواند.
5.. (سال آخر دولت): رئیس جمهور محترم حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همه دوره‌های دیگر بود و هست و این نقطه برجسته‌ای است. نباید این را نادیده گرفت. حجم کار بالا و تلاش خستگی‌ناپذیر و اعراض از آسایش‌ها و آسودگی‌ها و امتیازاتی که معمولا مسئولان دنیا دارند. این دولت توانست شعارهای انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار بکند و آنها را در جامعه مطرح بکند. این خیلی کار بزرگی بود.
6. آقای کوثری نماینده مجلس نهم در 28/6/91 در مجلس می‌گوید: "دولت نهم دولتی بود که حضرت آقا آن را بهترين دولت بعد از مشروطه ناميدند."
7. توجه و عنایت ایشان به دولت احمدی‌نژاد و شخص وی به حدی بو که بعد از انتخابات 88 در نماز جمعه به صراحت اعلام کردند (مرحوم)آقای هاشمی رفسنجانی با آقای احمدی‌نژاد در مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اختلاف نظرهای فراوانی دارد و نظر من به نظر رئیس جمهور منتخب نزدیکتر است؛ با این که بعد از پایان دولت هاشمی اعلام کرده بودند: «هیچ‌کس برای من هاشمی نمی‌شود».
دومین دولت که مورد عنایت خاص رهبری قرار گرفته، دولت آقای رئیسی است. ایشان در شروع سومین سال دولت آقای رئیسی گفته‌اند:
«ما به همه‌ دولت‌ها کمک کردیم. لکن در مورد این دولت علاوه‌ بر کمک، بنده با نگاه به این دو ساله، تمجید هم می‌خواهم بکنم. متأسفانه زبان دولت در بیان آنچه که انجام گرفته زبان رسایی نیست؛ اتفاقاتی که افتاده اتفاقات خوب،‌ به آن اندازه‌ای که شایسته و حقش هست، به آن اندازه در نظر مردم و ذهن مردم منعکس نشده. بنده میخواهم یک مقداری بگویم شاید کمک بشود به اینکه حقایق و واقعیتهایی که در مورد دولت هست برای آحاد مردم و افرادی که نظر و غرضی ندارند بیشتر آشکار بشود. تعداد قابل توجهی از شاخصهای اقتصاد کلان رشد را به خصوص در بخش صنعت، افزایش رشد سرمایه‌گذاری، کاهش رشد نقدینگی، کاهش بیکاری، کاهش ضریب جینی و افزایش صادرات نشان می‌دهد»

This comment was minimized by the moderator on the site

رئیسی دور دوم را نخواهد دید

مجید مرادی

هنوز نیمه اول دوره اول ریاست جمهوری ابراهیم رییسی به پایان نرسیده بود که دریافت چه بار سنگینی را بر دوش گرفته است. حجم وعده های وفانشده قدر زیاد است که کمتر کسی از دولتمردان زحمت توجیه آن را به خود می دهد.

دولت رئیسی در این دو سال هیچ دستاورد مثبتی جز آزادسازی (؟!) چند میلیارد دلار نفتی بلوکه شده در ازای چند شهروند ایرانی آمریکایی نداشت که یادآور استراتژی راهزنی محسن رضایی معاون اقتصادی رئیسی است که گفته بود با گروگان گرفتن نظامیان آمریکایی هر کدام از آنان را در مقابل یک میلیارد دلار آزاد و مشکل کشور را حل خواهیم کرد..اما این دولت نتوانست حتی دارایی خود را هم کاملا آزاد کند و کدخدا تنها اجازه داد این چند میلیارد دلار به بانک های قطر منتقل و برای مصارف بشردوستانه مصرف شود.

فاجعه آن قدر عمیق است که ایران حتی نتوانست طلب خود از بانک های کره‌جنوبی را برای خرید خودرو از این کشور هزینه کند‌ زیرا خودرو در فهرست اقلام بشردوستانه نیست.
این در حالی ست که قرار بود با به رخ کشیدن قدرت نظامی خویش به اهداف سیاسی و اقتصادی برسند اما توپ و تشر هایشان تنها پای ناوگان نظامی آمریکا به تنگه هرمز را باز کرد!

اما فاجعه گرانی مسکن در نتیجه محقق نشدن وعده انتخاباتی یک میلیون مسکن رئیسی چنان عمیق است که دود از زمین رسانده به گردون و گردن رئیسی را از مو هم باریک تر کرده است.

در حوزه آموزش عالی نیز دولت رئیسی وحشیانه ترین عملکرد را داشته است. رئیسی وزارت آموزش عالی را به دست بنیادگرایان متعصب پایداری چی سپرد تا مثل لیاخوف روسی که مجلس مشروطه را بمباران کرد دانش گاه ها را به گورستان تبدیل کنند.

گرانی دسته جمعی کالاها و خدمات تا چندین و چند برابر نسبت به دو سال پیش بخش عمده ای از ملت را به سیاهچال فقر انداخته است. در حالی که حقوق حقوق بگیران در سال تا حدود بیست درصد رشد می کند قیمتها تا سه چهار برابر رشد می کند.

با چندبرابر شدن هزینه های بهداشت و درمان در عهد رئیسی بسیاری از مردم انتظار گشایش را از ملک الموت می کشند.

در مقابل همه این ناکارامدی ها و شکست ها دولت رئیسی سعی دارد تا با سامان دادن مراسم پیاده‌روی اربعین همه ناکامی ها و تلخی ها را بپوشاند و با دستبرد به اموال سهامداران شرکت های بورسی جهت تدارکات پیاده‌روی برای خود دستاوردتراشی می کند.

دولت یکدست رئیسی همه شکست های ممکن را یکجا رقم زده است و به دلایل فوق هیچ شانسی برای تکرار ندارد. همگان عمق سوال مهرعلیزاده را اکنون دریافته اند که از رئیسی پرسیده بود آیا با شش کلاس سواد می توان کشور را اداره کرد؟!

https://t.me/K_MjM
@yaser_arab57

This comment was minimized by the moderator on the site

تجربهٔ دوزخ!
جریان عملگرایی که انتظار می‌رفت در بین اصولگرایان بر اثر تماس ملموس آنان با معضلات عمیق جامعه پس از یکدست شدن قدرت ظهور کند، در حالِ باخت به خشن‌ترین و بی‌منطق‌ترین طیف این جناح است.
طیف خشن که این روزها صدایش بلندتر از همیشه شنیده می‌شود، نظام سیاسی ایده‌آلش نه کرهٔ شمالی و نه رژیم طالبان، بلکه حکومت داعش است؛ یعنی تحمیل قشری‌ترین و متصلب‌ترین برداشت‌ها از شریعت به هر بها و قیمتی بر جامعه و با استفاده از نهایتِ خشونت و زور عریان!
متأسفانه، مسئولانی که انتظار می‌رود این خطر را احساس کنند و در مقابل آن بایستند، سکوت پیشه کرده‌اند و هیچ ابتکاری برای توقف آن مطرح نمی‌کنند.
اگر این جریان غلبهٔ نهایی پیدا کند، دوزخی را که انبیاء در جهان آخرت وصف کرده‌اند، جامعهٔ ایرانی در همین جهان تجربه خواهد کرد. دوزخی که تاریخ ایران در دوران مغول هم تجربه نکرد!
احمد_زیدآبادی @ahmadzeidabad

This comment was minimized by the moderator on the site

محمد زکایی

مرگ مذهب در آیندهٔ نزدیک!

در آینده‌ای نه چندان دور و با مرگ نسل‌های دههٔ ۴۰ به پایین، دیگر چیزی به نام مذهب ‌و اعتقاد، در بین نسل‌های جوان، دیده نخواهد شد!

مردم، عامل فقر، بیچارگی و گرفتاری خود را، در ایدئولوژی می‌بینند و با مرگ هر روحانی، به ویژه مرگ مسؤولان، شادی خود را بروز می‌دهند!

به نظر می‌رسد سیاست، آسیب فراوانی به دین و مذهب در کشورمان وارد ساخته است و ‌هر کدام از ما، متوجه فاصله گرفتن از اعتقادات مذهبی در بین آحاد مردم شده‌ایم.

تنها راه نجات دین و مذهب از آسیب بیشتر، خروج روحانیت از پست‌های حکومتی و ‌سیاسی و پرداختن به مسائل اعتقادی جامعه است که البته خیلی دیر شده و نسل‌های ۵۰ تا۹۰ اکثراً بدون مذهب هستند.

در صداوسیما، فقط مردم متدین و جامعهٔ دین‌دار نشان داده می‌شوند، ولی در زیر پوست شهر، همهٔ ما می‌دانیم که دیگر چیزی به نام دین در بین اکثریت مردم، موضوعیت و اهمیت ندارد و پنهان کردن صورت مسأله نیز، دردی از بی‌مذهبی، دوا نمی‌کند.
ما نتوانستیم در ۴۳ سال، بر اعتقادات مردم بیفزاییم و یا حداقل آن را حفظ کنیم.
با تمام بودجه‌های چندین هزار میلیاردی، ده‌ها نهاد دینی و ‌حوزه‌های علمیه، عملاً خروجی آنها صفر و حتی منفی بوده است!
متأسفانه، ما ظاهرسازی و تبلیغ را بر تربیت نسل ترجیح دادیم.

اگر در خانواده، ‌اقوام، همکاران و دوستان خود بنگریم، متوجه می‌شویم که به جز چند پیرزن و ‌پیرمرد که آنها هم تربیت شدهٔ سالیان بسیار دورند، اغلب پرورش یافتگان جمهوری اسلامی، حتی نماز نمی‌خوانند که هیج، تمام مظاهر دین را تمسخر می‌کنند!
بنابراین‌ آینده نشان می‌دهد ایران تبدیل به بی‌دین‌ترین و سکولارترین کشور مسلمان خواهد شد.
نشانه‌های این تغییر بنیادی، در رفتارها و دهن‌کجی‌های جوانان ‌و مردم، به آنچه مسؤولان می‌گویند مشخص است.
استقبال بی‌نظیر مردم از نوروز و دیگر جشن‌های ملی غیرمذهبی، از آثار این تغییر بنیادی در عقاید مردم است.
پرواضح است که اگر بودجه‌های کلان مذهبی را صرف زدودن فقر می‌کردیم، بیشتر به نتیجه می‌رسیدیم.

برخی طلبه‌ها به من می‌گویند که ما نمی‌توانیم‌ با لباس روحانیت، بیرون برویم، زیرا مورد ناسزای مردم قرار می‌گیریم.
یک روز یکی از طلبه‌ها به من گفت: فرزند خردسالی دارم، دستش را گرفتم تا برای خرید به بازار برویم، هنگام خروج از منزل به من گفت: اگر با لباس روحانیت بیایی، من با تو بیرون نمی‌آیم!

در آنجا با تمام وجودم شرمسار شدم و به یاد سخن آیت‌الله طالقانی افتادم که می‌گفت: روحانیت اگر وارد حکومت شود، نه تنها خود، که دین را نیز از بین خواهد برد!

به منزل باز گشتم و درعالم تنهایی گریستم. همسرم متوجه حال خرابم شد و پرسید چرا منقلبی؟ گفتم چرا نباشم؟ امروز بیست سال تحصیل مرا در حوزه، فرزند خردسالم به چالش کشید!.
@sokhanranihaa

This comment was minimized by the moderator on the site

نعمت الله فاضلی

این پنجره را نبندید
۱۴ تیر ۱۴۰۲

چهارشنبه ۱۴ تیر ماه ۱۴۰۲ روز قلم خبر تلخی شنیدم. زاکانی شهردار تهران دستور داده است که خانه اندیشمندان در اختیار معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری قرار گیرد و خانه را پلمپ کرده است. این هم هدیه شهردار به اهالی قلم است.

مسولان خانه اندیشمندان مقاومت کرده اند و می کوشند چنین فاجعه ای رخ ندهد و می خواهند هدیه شهردار را نپذیرند.

ساعت ده صبح به خانه اندیشمندان رفتم. مدیر کل دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری آنجا بود. او مامور اجرای حکم شهردار بود. تعدادی از استادان علوم انسانی و اجتماعی هم آمده بودند.

دو ساعتی گفتگو کردیم. دم گرم ما در آهن سرد ایشان اثری نکرد. استدلال ما استادان دفاع از ماهیت مدنی و گفتگویی نهاد خانه اندیشمندان بود. این نهاد دوازده سال است فضایی برای گفتگوی فرهنگی در پایتخت فراهم کرده است.

مجموعه ی وسیع و پرشماری از فعالیت های متنوع در نهاد برگزار شده و اعتماد استادان و طبقه فهیم و عامه اهل فکر را جلب کرده است. ارزش و اعتبار این نهاد به استقلال نسبی و هویت مدنی آن است. در سال های گذشته بارها در این خانه سخنرانی کرده و در برنامه هایش شرکت کرده ام.

جناب نماینده شهرداری گفت نمی خواهیم در خانه ببینیدیم، می خواهیم مدیریت و ساختار اینجا را تغییر دهیم تا استادان دیگر، یعنی استادان بسیجی و ارزشی و انقلابی اینجا بیایند.

دوستان حاضر گفتند فضای خانه اندیشمندان همیشه باز و دموکراتیک بوده و اگر استادان ارزشی و بسیجی حرفی داشته اند آمده و گفته اند و هنوز هم می توانند و لزومی ندارد خانه را به قبضه خود درآورید.

گفتم اگر خانه اندیشمندان مثل صدا و سیما و دیگر نهادهای فرهنگی تبدیل به مرکزی برای ترویج و تبلیغات ایدویولوژیک رسمی شود، ارزش و اعتبار مدنی اش زایل می شود و دیگر شخصیت های علمی و فرهنگی مستقل و معتبر با آن همکاری و رفت و آمد نمی کنند.

گفتم تلاش زاکانی و شهرداری برای خاموش کردن این خرده فضای فکری و فرهنگی مدنی، پایمال کردن حقوق فرهنگی شهروندان و طبقه فهیم و عامه اهل فکر است. بودجه مختصر و ساختمانی که شهرداری به خانه تخصیص داده، اموال شخصی شهردار نیست، دارایی شهروندان است. شهروندان همان طور که فضای سبز نیاز دارند نیازمند فضای فکری و فرهنگی هم هستند. این حق آنهاست.

سیاست بستن درها به روی طبقه فهیم شهر تهران، و ایجاد تنگنای فکری و فرهنگی، نه تنها نمی تواد مساله نارضایتی موجود و فراگیر در تهران و کشور را حل کند، بل تشدید می کند.

گفتم استادان علوم انسانی بنا بر اقتضای دانش و حرفه شان صدای جامعه اند، و کار علوم انسانی ترویج گفتگو در جامعه و زبان بخشیدن و به سخن درآوردن جامعه و مساله های آن است.

زاکانی شهردار پایتخت ایران است و زور و زر کافی برای بستن این پنجره را دارد، و استادان علوم انسانی هم بخشی از بی قدرتان جامعه اند. اما بستن این پنجره به صلاح ملک و مملکت نیست. با این عملکردهای تمامیتخواهانه و تنگ نظرانه و تنگ تر کردن فضای جامعه، دیر یا زود پشیمان خواهید شد. آن روز کسی به شما خواهد گفت جناب زاکانی آن روز که جیک جیک مستانت بود، یاد زمستانت بود!

استادان علوم انسانی هم با سکوت در برابر این تمامیتخواهی ها و تنگ نظری ها، بر بی قدرتی شان می افزایند. مملکتی که حتی در پایتختش اجازه ندهد استادان علوم انسانی خرده فضایی برای تنفس و مشارکت داشته باشند، آینده ای تیره و تار خواهد داشت. از ما گفتن جناب زاکانی.

This comment was minimized by the moderator on the site

ظلم‌، چشم دل را نابینا می‌کند

شهاب‌الدین‌حائری‌شیرازی

از ارسال دو نامه رئیس‌جمهور اوباما به رهبری برای حل مشکلات فیمابین، که تحلیل دست‌چدنی و دستکش مخمل رهبری (https://mostazafin.tv/tags/article/133) را در پی داشت، رسیدیم به برکناری نماینده امریکا در امور ایران بخاطر شدت عمل کافی به خرج ندادن (https://t.me/ecoiran_webtv/21396) در خصوص دولت‌ایران.
عزتی که به ذلت مبدل شده در همه عرصه‌ها قابل مشاهده است از تحریم و تورم‌ و رکود بی‌سابقه در اقتصاد تا بی‌اعتمادی عمومی مردم به حکام در سیاست و متفرق شدن ملت تا شکست فرهنگی و مبدل شدن حجاب به عرصه تقابل با حکام در کوچه وخیابان.
حاکمیتی که قدر لحظه‌ها را نداند و فرصتها را با تمام قوا و بصورت حرفه‌ای به تهدید مبدل کند! درس عبرتی می‌شود برای آیندگان.
تمامی کسانی که بر این تباهی سکوت کردند شریک گناهان نابخشودنی این حکام خواهند بود.
از برجام و هجوم شرکتهای غربی برای سرمایه‌گذاری پس از برجام، رسیدیم به نفت در برابر غذا و اطلاعیه‌های مکرر امریکا که هرگونه تفاهم را رد می‌کند.
اینها همه محصول مقدس جلوه دادن حکام و تعریف وتمجیدهای خنک مواجب‌بگیران است.
محصول تنبیه منتقدین است؛ از بیکار کردن تا زندان.
محصول غرور و تکبر و خودبزرگ بینی است و باطل دیدن حرف هرکس اشکالی در گفتمان حاکمیت نماید‌.
محصول ظلم است که به کور باطن شدن می‌انجامد، که توان تمیز حق را از باطل از بین می‌برد تا خود را به گرداب بحرانها بیاندازید.
چنان که در سوره مطففین، اعمال را سبب کج فهمی می خواند.
«کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ 4 »
چنین نیست که آنان می پندارند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دل هایشان نشسته است!
در روایتی از پیامبر در توضیح آیه فوق آمده است :
هنگامی که انسان گناه کند نقطه سیاهی در قلب او پیدا می شود، اگر توبه کند و از گناه دست بردارد و استغفار نماید، قلب او صیقل می یابد و اگر باز هم به گناه برگردد سیاهی افزون می شود، تا تمام قلبش را فرا گیرد، این همان زنگاری است که در آیه کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ امده.
«روی خطوط آبی کلیک کنید تا به مطلب مربوط بروید»
https://t.me/virayeshe_zehn

This comment was minimized by the moderator on the site

زینب زمان

حسین زمان متولد ۱۳۳۸ تهران با دیپلم ریاضی دبیرستان خوارزمی ۱۳۵۶ و کارشناسی ارشد الکترونیک(مخابرات) صنعتی اصفهان بود. حسین زمان به دلیل مبارزات سیاسی علیه پهلوی توسط ساواک دستگیری و از زندان و از دانشگاه اخراج شد. حسین زمان برای ادامه تحصیل از دانشگاه آمریکایی پذیرش و مهاجرت کرد. حسین زمان با اعلام حمله عراق به ایران بلافاصله ادامه اواخر تحصیل در آمریکا را رها و برای شرکت در جنگ به ایران بازگشت. حسین زمان لباس پاسداری پوشیده و تا آخرین روز جنگ و تجربه جانبازی در جبهه بود. سردار پاسدار حسین زمان معاونت طرح و برنامه نیروی دریایی سپاه در قامت استادی دانشگاه شریف اشتغال اشتعال به تدریس داشت.
عباسعلی کدخدایی منولد ۱۳۴۰ اصفهان است. عباسعلی کدخدایی هیچ فعالیت سیاسی قبل از انقلاب یا مشارکت حداقلی در شکل گیری انقلاب اسلامی ندارد. عباسعلی کدخدایی در حین طی کارشناسی حقوق دانشگاه تهران تحت عنوان بورسیه به استخدام وزارت سپاه درآمد. عباسعلی کدخدایی طی هشت سال جنگ حتی سابقه یک ساعت شرف حضور در جبهه ندارد. عباسعلی کدخدایی بلافاصله بعد از اتمام جنگ بعنوان بورس تحصیلی دولتی مسافر انگلستان شد. عباسعلی کدخدایی ایام بعد از جنگ با دریافت دو بورس پی در پی موفق به اخذ اخذ کارشناسی ارشد و دکتری حقوق از لندن شد. عباسعلی کدخدایی به محض باز گشت بوسیله آیت الله جنتی به شورای نگهبان قانون اساسی وارد و ضمن کسب هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران به مدت حدود سی سال دوساش دوش ایت الله جنتی در شورای نگهبان حضور دارد.
سردار حسین زمان معاون سابق نیروی دریایی سپاه به جرم حمایت از میرحسین موسوی کاندید مورد تایید شورای نگهبان و رهبری در انتخابات ۱۳۸۸ با مشکلات عدیده شغلی تا معیشتی و منع تدریس در دانشگاه شریف مواجه شد. سردار حسین زمان اخیراً در استقبال از آزادی موقت دخترش "زینب زمان" فرمود به وجود شجاعت و آزادگی زینب افتخار می کند. "زینب زمان" پس از آزادی موقت از اوین تنها چند روز توفیق حضور در محضر پدری شریف و دنیایی از سوابق منلو از افتخار پدرش "حسین زمان" برخوردار و متاسفانه باید تمام عمر در زندان یا تحت نظر ماموران سوگوار داغ حسین باشد.
عباسعلی کدخدایی پس از بازگشت از لندن و ورود دائمی به شورای نگهبان قانون اساسی موفق به طی سریع مراحل ترقی گردید. عباسعلی کدخدایی از سخنگویی شورا به عضو حقوقدان شورا ارتقا و پس از ۱۳۸۸ به حکم آیت الله جنتی بعنوان بعنوان قائم مقام دبیر شورا و مسئولیت اجرای انتخابات رسید. عباسعلی کدخدایی همچنین به حکم رهبری به عضویت حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو هیات حل اختلاف سران سه قوا درآمد.
عباسعلی کدخدایی که مانند سردار پاسدار حسین زمان نگران بروز خبری ناخوشایند برای روزهای خوش فرزندانش نیست برخلاف حسین زمان که به دیار مرحومان شتافت حالا از شاه مهره های کلیدی نظام محسوب می شود میتواند به حکم رهبری در مورد حق و ناحق سران سه قوه حکم کند و از موقعیت تحصیلی و شغلی ممتاز فرزندانش لذت ببرد.
گروههای "یکدست سازی" یا به فرمایش دکتر علی لاریجانی مشاور رهبری "خالص سازی" مانند تمام جریانهای تکفیری فرقه گرا بر اساس سه اصل "تبعیت مقدس"، "اندیشه ستیزی" و "اخلاق گریزی" شکل می گیرند لذا می تواند توضیح روشنی برای چرایی هر جنایتی در قالب تبعیت مقدس در چارچوب روابط غیر دینی مریدان و مراد باشند. مریدانی که شرط اول شیفتگی را تبعیت در کوری می بینند. مریدان کوری که اندیشه و اخلاق بزرگترین دشمن دینشان اعلام می کنند. چنانکه در سازمان مجاهدین خلق که آرام آرام در قالب شیفتگی به فرقه رسید به یک فرمان ساده پذیرفتند تمام زنان سازمان بر شوهرانشان حرام و همه در یک لحظه به عقد نکاه دائمی مسعود درآمدند به همین سادگی است اما علی مرتضی و فرزندانش که بهترین بندگان خدا بودند بعد از خاتم الانبیا (ص) در جذب حداقلی مردم ناکام بودند چون هرگز به شیفتگی مریدان به مراد یا امام نمی اندیشیدند که در تمام لحظات مردم را به امر بسیار دشوار اندیشیدن و اخلاق فرا می خواندند.
اینکه می گویند هرگز از روبرو به گاو، از پشت سر به خر و از هیچ سمتی به افراد احمق و نادان نزدیک نشوید شاید به همین معناست که نادان را از هر سمت بخوانید نادان است. شاید مصداق بدیهی موقعیت حسین زمان بازگشتا از آمریکا برای شرکت در جنگ و عباسعلی کداخدیی فراری از جنگ و عازم انگلستان است. شاید تکرار جماعتی به نام دین محمد(ص) است که هنوز هم معاویه را بر علی و یزید را بر حسین بحق و برتر می بینند. اما حتماً کم رسالتی نیست برای "زینب زمان" که دست در دست سایر دختران سرداران به نام و خیل عظیم مردان بی نام هم از مجاهدت پدرانی چون حسین زمان بگویند هرچند برای خواننده سلام فرمانده محافظ گماشته باشند. ۲۲اردیبهشت
https://t.me/Khabar_Naghde

This comment was minimized by the moderator on the site

رجانیوز فرمان اردوکشی خیابانی صادر کرد / توصیه رجانیوز به جدایی بدنه هوادار از دولت/ طرفداران حجاب در اقلیت هستند

داوود حشمتی ضمن تحلیل یادداشت رجانیوز در امتداد نوشت:

وب سایت رجانیوز یادداشتی را منتشر کرده که در آن به نیروهای حامی دولت توصیه می‌کند که باید «تبدیل به پلیس بد» در جامعه شد و از «دولت» که سعی می‌کند در بحث حجاب «میانجی باشد» جدا شد، و «شلوغ کاری» (بخوانید هرج مرج) را آغاز کرد.

این یادداشت که به قلم رضا باقری پور نوشته و در وب سایت رجانیوز منتشر شده آغاز متن خود را با نقل قولی از حاج منصور ارضی مداح مشهور تهرانی آغاز کرده که در جلسه هیات خود گفته بود: «از این وضع پوشش در شهر قلبمان می‌شکند؛ از مسئولین «خواهش میکنیم» که کاری کنند!»

نویسنده به دنبال توضیح اینکه چرا وضعیت به این حالت درآمده که منصور ارضی تنها به یک «خواهش» بسنده کند، معتقد است که «دولت در موقعیت میانجی قرار داده می‌شود»

با این وجود او به دولت انتقاد می‌کند که «هست و نیست خود را مدیون یک لایه هویتی خاص است» که این لایه «هویت انقلابی» دارد و «دینداران در جامعه» هستند. از نگاه نویسنده رجانیوز این دولت «حق ندارد میانجی باشد» و «این میانجی گری عین جانبداری است.» در ادامه نیز چنین دولتی (بخوانید دولت رئیسی) را «خائن به مردم حقیقی خود» می‌خواند.

اگر با هر بخش از مطلب نویسنده رجانیوز مخالف باشید، اما در یک بخش میتوان با آن همدل بود. جایی که به درستی اعتراف می‌کند چگونه جریان سوپرانقلابی تبدیل به یک جریان حل شده در قدرت شده است. در این بخش از یادداشت آمده: «جبهه انقلاب رفته رفته تمام توان و قوام درونی خود را به دستگاه‌های سیاسی کشور واگذار کرد. دستگاه اعلام می‌کرد که چه زمانی تظاهرات است و چه ساعتی. حتی پلاکاردها و پرچم‌ها را دستگاه سیاسی می‌نوشت و چاپ می‌کرد. یک بیانیه هم در نهایت قرائت می‌شد که نقش ما تنها الله اکبر گویی در انتهای فرازهای آن بود.»

رجانیوز در ادامه مخالفان حجاب اجباری را «طرف سرکش» ماجرا می‌خواند و در انتقاد به سخنگوی دولت می‌نویسد: «همه تخم مرغ‌ها در سبد میانجی گذاشته شده و میانجی هم مصلحت را در این دیده که سبد و تمام تخم‌مرغ هایش را به طرف سرکش ماجرا تعارف بزند. سخنگوی دولت دانشگاه به دانشگاه برای شنیدن فحاشی و لبخند زدن می‌رود اما حتی یک کلمه پاسخگوی تقاضای رای‌دهندگان خود پیرامون حجاب نیست.»

فرمان اردوکشی خیابانی

جریان سوپرانقلابی که به کمک انتخابات حداقلی و در زیرسایه نظارت استصوابی و حذف همه رقبا توانستند ارکان قدرت را یکدست کنند، حالا انگار پشیمان شدند. توصیه می‌کنند که باید «صف کشی خیابانی» و «لشگرکشی» کرد.

رجانیوز در این باره می‌نویسد: «از ایران بگذریم. هر جای دیگر را در نظر بگیرید. در یک جامعه فرضی و عادی، علی القاعده وقتی یک گروه برای بی‌حجابی لشکرکشی کرده، طرف مقابل نیز ولو اقلیت محض، باید صف‌کشی‌های خیابانی داشته باشد. باید خشم خود را نشان دهد و نظم مطلوب خود را یادآوری کند. با اینکه می‌دانیم مطالبه حجاب یک مطالبه قدرتمند است اما هیچگاه این تجمع به شکل خالص رخ نمی‌دهد».

در ادامه نیز گویی «شهروند عادی» و نرمال بودن برای آنها مذموم است، می‌نویسند: «این روزها خیلی‌ها عالمانه توصیه می‌کنند که حجاب را از بلندگوها حذف کنید؛ عقب نشینی کنید و ... . تنها ملاحظه‌ای که دارند، جلوگیری از سرخورده شدن دینداران است. این نگاه بالا به پایین و دست‌آموزپندارانه، ماحصل الگوی شهروندبودگی ماست.»

پایان این یاداشت اما نقطه نهایی است. جایی که توصیه می‌کنند «باید از میانجی جدا شد و تبدیل به پلیس بد گردید. باید میانجی را بین دو انتخاب مخیر کرد و هزینه نادیده گرفته شدن را بالا برد. باید تریبون‌دارها گوش به بخشنامه را از مرجعیت انداخت و چک سفید امضای اطاعت از میانجی‌گرها و مدیران میدان را بازپس گرفت.»

سپس دستورکار جریان انقلابی برای ایجاد هرج و مرج اینگونه لیست میشود: «دستورکار هر کسی در محیط‌های خُردتر مانند دانشگاه، محله، بسیج، مسجد، هیئت و ... بنا به اقتضای شرایط مشخص است. باید شلوغ کرد.»

در این نوشتار تنها به شرح یادداشت مهم رجانیوز پرداختیم و قطعا جا دارد این نگاه توسط فعالان سیاسی، اجتماعی و رسانه‌ای مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرد. چه شد که ظرف دو سال و صرف این همه هزینه بعد از ناکارآمدی در میدان عمل و اقتصاد، بودن در درون قدرت برای این جماعت به مثابه دست و پا بسته شدن ارزیابی شده و خواهان «رها شدن» و «صف کشی خیابانی» هستند؟ بدون آنکه بخواهند نگران دولت خود باشد. به عبارت روشنتر آنچه امروز توصیه شده است، زدن کلید «شلوغ کاری» و «هرج و مرج» در جامعه است. این تاریخ را نباید فراموش کرد.

@omid_media

This comment was minimized by the moderator on the site

از «نواصولگرایی» تا «حکمرانی نو»"

دکتر عباس موسایی

«حکمرانی نو» آخرین مفهوم/پروژه/ رویکردی است که آقای محمدباقر قالیباف و نزدیکان، برای تبیین اوضاع یا راهبرد عبور از ناوضعیت کنونی، به کار می‌برند.

وی پیش از این و در آستانه یکپارچگی حاکمیت، قبل از انتخابات مجلسی که رئیس آن شد، ضمن دعوت از جوانان انقلابی برای حضور در صحنه سیاست، از مفهوم «نواصولگرایی» رونمایی کرده بود.

قرائت قالیباف از نواصولگرایی، از همان آغاز با محوریت خالص‌سازی و بر اساس دال مرکزی (nodal point) «قدرت»، صورت‌بندی می‌شد و در انتخابات ریاست‌جمهوری۱۴۰۰، وجوه و خصائص قدرت‌بنیان آن بیش از پیش نمایان شد.

«نواصولگرایی» در عرصه گفتمانی، «خودی‌سازی» به‌مراتب خالص‌تری از گذشته را مدنظر داشت و «دیگری» خود را مبسوط‌تر از قبل تعریف کرد.

نواصولگرایی در عبور از روایت سنتی اصولگرایانه، در عبور از عقلانیت محافظه‌کارانه اصولگرایی سنتی و جانشینی آن عقلانیت با رادیکالیسم خالص‌گرا و طردساز، هویت‌یابی کرد و حداقل گرایش‌های عادی‌سازانه مورد پذیرش در این گفتمان را به سود استثناگرایی به حاشیه راند.

منافع و مصالح ملی در خوانش نواصولگرایانه از اصولگرایی، جایگاهی به‌مراتب حاشیه‌ای‌تر از پیش یافت و ایدئولوژی‌گرایی حداکثری بر زبان/گفتار و حوزه مغناطیسی کانون سیاست نواصولگرایی، پنجه‌افکن شد.

نواصولگرایی جناب قالیباف، هرچند در ظاهر و با بهره‌گیری از پیشوند «نو» صلادهنده و خبری از یک «نوشدگی» می‌داد، اما در کانتکست و مختصات سیاست، عقبگردی رادیکال از حداقل‌های هویت اصولگرایی نیز بود. ترجمان عملیاتی نواصولگرایی را می‌توان در حذف نمادهای سنتی اصولگرایی همچون علی لاریجانی نشان داد.

تالی و پیامد یکدست‌سازی نواصولگرایانه در سپهر سیاسی ایران، انحلال شبه‌دموکراتیک ملت و تعمیق شکاف ملت و حاکمیت بوده است.

عبور از رویارویی سیاسی، گفتمانی، رقابتی آگونیستی به منازعات تخاصمی آنتاگونیستی، پیامد مخرب نواصول‌گرایی یکدست‌ساز در عرصه عمومی بوده است.

این‌بار اما باید دید که استعمال مفهوم ِ «حکمرانی نو» توسط قالیباف و نزدیکانش در عرصه عمل چه مابه‌ازایی پیدا خواهد کرد.

«حکمرانی نو» در شرایطی که کشور/ملت ایران، با تشدید ناوضعیت ناشی از تغلیظ استثناگرایی توسط «نواصولگرایان» مواجه است، در مانیفست نواصولگرایان چه معنایی دارد؟

آنچه می‌توان با مدد از دستاوردهای علوم انسانی، بالاخص علم سیاست تصریح کرد، آن است که «حکمرانی نو» آنگاه می‌تواند پروژه حل‌المسائل در ایران باشد که ترجمان اصول حکمرانی خوب (good governance) باشد.

دآیا منادیان و متولیان نواصولگرایی، بعنوان بانیان تشدید ناوضعیت استثنایی کنونی، می‌توانند «حکمرانی نو» مدنظر خویش را با برون‌دادی عادی‌سازانه، به منصه ظهور برسانند؟

آنچه اما با التفات به دال مرکزی، سازمایه‌ها، عناصر هویت‌ساز و خصائص گفتمانی نواصولگرایی می‌توان پیش‌بینی کرد، آن است که نواصولگرایان با اتکاء به مبانی استثناگرایانه خویش، نمی‌توانند متولی «حکمرانی نو» باشند؛ مگر آنکه حکمرانی نو نیز در دستگاه نظری ایشان، همچون سایر مفاهیم، از معنا تهی شده باشد.

حکمرانی نو در شرایط کنونی یعنی گام نهادن متناسب و متوازن با شرایط زمینه و زمانه، برای عادی‌سازی‌های فزاینده و ترمیم شکاف ملت و دولت.

نواصولگرایان برای تبدیل شدن به آغازگران عادی‌سازی، می‌بایست آماده یک شیفت گفتمانی بنیادین از استثناگرایی به عادی‌سازی باشند؛ بدین معنی که از دال مرکزی گفتمان خویش (قدرت) به نفع مفهوم «حقوق ملت» عبور کنند./ راهبرد

This comment was minimized by the moderator on the site

از خاتمی تا رئیسی

خاتمی در اقتصاد انقلاب کرد، روزی که می‌رفت با درآمد نفت زیر ۱۷۰ میلیارد دلار (۷۶_۸۴)بالاترین رشد هشت ساله را داشت. تورم ۹ درصد، سود سپرده‌گذاری ۱۴ درصد، فعالان اقتصادی ملک می‌فروختند، وارد چرخه تولید می‌کردند و خارجی‌ها در ایران در به در دنبال شریک معتبر برای سرمایه‌گذاری بودند و….
صنایع همه در حال تجهیز به تکنولوژی روز اروپا بودند پایه‌گذاری بزرگ‌ترین پتروشیمی‌ها و…

صنعت خودرو با تولید زانتیا، ۲۰۶، رونیز، ماکسیما، پیکاپ، مزدا۳، سوزوکی و حتی شروع مونتاژ بنز با برنامه بالا بردن کیفیت قطعه‌سازان و تولید داخل با درصد بالا ظرف چند سال، به علاوه پراید و سمند طوری نیاز همه اقشار جامعه را تأمین کردند که بدون نیاز به واردات خصوصاً واردات خودروهای لوکس با کم‌ترین اختلاف بین طبقات اقتصادی (پراید زیر ۵ و ماکسیما ۲۶ میلیون تومان) با تیراژ میلیونی وضعیت رویایی را در صنعت خودرو و سایر صنایع رقم زده بود.

با حضور اروپایی‌ها بیش‌ترین سرمایه‌گذاری در صنعت انرژی درحال انجام بود و اروپا برنامه‌ی کلان خود را چرخش از وابستگی به انرژی روسیه به ایران قرارداده بود ازین رو امنیت ایران ضامن امنیت اروپا بود که در صورت ادامه مسیر، معادلات منطقه را زمین تا آسمان عوض می‌کرد.

در سیاست خارجی، سیاست تنش زدایی پیشه شده با هم‌راهی تعریف منافع مشترک با کشورهای مختلف قدرت ایران را به حدی رساند که بیش‌ترین خدمات به ایدئولوژی انقلاب اسلامی هم در همان دوره انجام شد.

جایی که شرط تعامل ایران با اروپا قرار گرفتن دشمنان جمهوری اسلامی در لیست تروریسم و اخراج و آواره کردن آن‌ها توسط پلیس فرانسه از پاریس به ده‌کوره‌های اروپا شد، بیش‌ترین ضربات به مشروعیت اسراییل آن زمان (شارون) زده شد و در آلمان راه‌پیمایی‌های چند ده هزار نفری بر ضد جنایات حکومت اسراییل برگزار می‌شد و‌ در سایه‌ی اعتبار جهانی و قدرت اقتصادی بیش‌ترین حمایت‌های اقتصادی و تسلیحاتی از حزب‌الله هم همان موقع صورت می‌پذیرفت.

طوری که بعداً اسراییل مجبور شد طی یک برنامه‌ی ده ساله برای عبور از بحران مشروعیت جهانی برای اجرای سیاست مرسوم مظلوم‌نمایی قوم یهود، علاوه بر دادن تریبون موسع و پوشش گسترده لجن پراکنی‌های احمدی‌نژاد زیر بار عقب‌نشینی مصلحت‌آمیز از لبنان رفت تا خود را بار دیگر در چشم جهانیان مظلوم و سرخورده نماید.

بین کره و ژاپن رقابت بود بر سر مشارکت در میادین نفتی و بین انگلیس و ایتالیا و فرانسه رقابت بر سر میادین گاز!

ایران در آستانه‌ی جهشی تاریخی بود که در صورت وقوع آن، دامنه‌ی قدرت فراگیر و پایدار و همه بعدی ایران از منطقه فراتر می‌رفت و بر روسیه و عربستان و قدرت‌های همسایه تاثیرات شگرفی می‌گذاشت!

صد البته پایه اصلی این قدرت مشارکت و حمایت بالای مردم و رضایت نسبی آن‌ها از دولت و نظام نشأت می‌گرفت.

به مرور نظم این معادله طوری شکل گرفت که مردم ایران، نظام جمهوری اسلامی و ارکانش از مقام رهبری تا نیروهای نظامی به معنای کلیت، متحدان ایران، شرکای تجاری ایران از شرق دور تا اروپایی صف برندگان، و اسراییل و عربستان و روسیه و منافقین و… و گروهی در داخل که قدرت را از کف داده بودند و به دنبال منفعت شخصی بودند، در صف بازندگان قرار می‌گرفتند.

اما چه شد که صف بازندگان توانست با پیاده کردن یک برنامه جامع و فریب مردم و ارکان نظام و با مشارکت گروهی از فرصت‌طلبان معادله را وارونه بر آنان نشان دهد و کل داستان را طوری منهدم کند که هنوز هم مردم و ارکان نظام هرکدام به دلیلی حاضرند کشور را به آتش بکشند ولی به خاتمی اعتماد نکنند!!!

خاتمی شد خائن و سیاست‌هایش را جورج سورسی خواندند! بعد از بیست و چند سال تلاش و ممارست و کارشکنی در کار دولت‌های مخالفشان و کاسبی و خسارت زدن هدر دادن بالاترین درآمد تاریخ ایران در دولت‌ دست‌نشانده و نور چشمی‌ شان کارنامه ما شده این:
تهدید به لغو سفر خاتمی به‌خاطر عکس تقسیم شده‌ی دریای خزر بر دیوار اجلاسیه‌ای باعث شکر خوردن میزبان و برداشتن تابلو می‌شد، تبدیل شد به نشستن رییس جمهور پای میز شامپاین دار!

تروریست شدن و آوارگی منافقین جایش را به تروریستی خواندن سپاه داد!

پای پرواز آمدن پادشاه عربستان جایش را به خلیج عربی شدن خلیج فارس در زبان نوچه حضرات شد،
اقتصاد و حقوق شهروندی و خودرو اشتغال و امید و شادابی جوانان را که ولش کن
بازگشت نخبگان و سرمایه‌داران شده الفرار با عجله مغز و سرمایه و نیروی انسانی ماهر و کارآفرینان!
دولت دارای ۵۰ درصد واجدین شده ۳۰ درصد!

به این میگن جنگ روانی در سرزمین ناآگاهی!

✍️ مسعود مصفا

خبرستان| دیلی تلگرام

This comment was minimized by the moderator on the site

آقای رییسی برای حفظ کشور و نظام استعفا دهید

محمد تقی فاضل میبدی
آقای رییسی! اتفاقاتی که در بازار ارز و گوشت ومسکن و خودروافتاد و تورمی که مردم را به زیر خط فقر فرو برد، اگر در دولت قبل و یا دولت اصلاحات می افتاد، شماها وهمفکرانتان چه می کردید؟ چه فریادها که امامان جمعه، بویژه امام جمعه مشهد، بر سردولت نمی کشیدند؟ همانطور که کشیدند.

کدام دولتی از پیش، اقتصادکشور را چنین اداره کرده است؟ شما نخستین دولتی هستیدکه باعنوان جراحی اقتصادی و وعده های نجاتبخش، بیشترین تورم را در یک سال و نیم نصیب کشور کرده اید. همواره از قطار پیشرفت می گویید، ولی علائمی از پیشرفت این قطار معهود شما نیست.

برادر عزیز! اگرناتوانید، برای حفظ نظام و امنیت کشور استعفادهید.
این روش قابل دوام نیست. حضور مردم در ۲۲ بهمن شما را فریب ندهد. همین طور مجلس یازدهم که با کوله باری از معجزه و نجات و انقلاب و جهاد آمد و خودش را مجلس انقلابی نام نهاد، در این سه سال چه کارنامه ای از خود به جا گذاشت؟ جز این که جلوی مذاکرات دولت قبل را گرفت و هزینه بزرگی پشت دست ملت گذاشت. اگر این اتفاقات تلخ در دولت قبل و یا دولت اصلاحات می افتاد، واین مجلسیان بودند، چه می کردند؟همچنانکه در دولت قبل همواره غمخوار مردم بودند! چرا باید ایران در مدت صدارت شما این چنین به انزوا رفته باشد؟ چرا ملت را رها کرده به امید روس و چین نشسته اید؟ روز بروز بلای شوم تحریمها بر سرمردم خاک نکبت ونفرت می پاشد. معاون اقتصادی شما که ارز کشور را با سه سوت از راه گروگانگیری تامین می کرد، در کجا مستقر شده؟ آقای رییسی چرا تیم اقتصادی شما با منتقدین این دولت، جلسه مناظره
تشکیل نمی دهند؟ ودر نهایت، جناب رییس جمهور! تا مشکلات سیاسی کشور با دنیا حل نشود، گره ای از اقتصاد باز نخواهدشد. تا دیرنشده در مقام چاره برآیید. نگذارید اپوزیسیون خارج نشین، نسخه نجات ما را بپیچند. و روزی نیاید که بگوییم:
آمد طبیب بر سر بالین خویش لیک/ فرصت گذشته بود و مداوا اثر نداشت.

@yaser_arab57

This comment was minimized by the moderator on the site

اصحاب ادعاهای گزاف! بسم الله


روزگار استادی بیرحم و روراست است و گذر زمان واقعیت ها را بر مردم و حاکمان آشکار میکند.

دوسال قبل حضراتی برای عالم و آدم نسخه میپیچیدن و هل من مبارز میخوندن.
یکی میگفت اگر آمریکا برجام را پاره کنه ما برجامو آتیش میزنیم.
یکی میگفت خدارو شکر در زمان دلار ۵ هزار تومانی من رییس جمهور نبودم‌.
یکی میگفت بی تدبیری دولت بر همه عیان هست و مرغ و تخم مرغ چه ربطی به تحریم داره.
یکی میگفت ما قطب داروسازی هستیم و ۹۵درصد داروها تولید داخل هست.
یکی از مقام بالا روزی صدبار تشکر میکرد و به خودشون مدال مبارزه با کرونا میداد و میگفت برا دنیا الگو هستیم.
یکی میگفت حاضریم به جهان دستاوردهای خودمون در مقابله با آلودگی هوا را ارائه کنیم.
یکی میگفت با ۳۰۰ ملیون دلار تزریق ارز میشه دلار را به ۱۵ هزار تومان رساند.
یکی دیگه میخواست ایران را به سومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کنه ، اونم از روی الگوی حاکمیت مدینه در ۱۴۰۰ سال قبل.
یکی میخواست پول ایران بعد از دلار و یورو سومین پول قدرتمند جهان بشه و میگفت تخصصم مدیریت پولی اونم با معدل ۱۹ و خورده ای هست.
یکی میگفت دوتا شبکه و بودجه بما بدید ما هالیوود را توی کوره میکنیم و آرمان های انقلاب را جهانی تبلیغ میکنم.
یکی میگفت وزارت خارجه بی عرضه هست و دیپلماسی اقتصادی و شراکت با همسایگان برا ما کافیه و نیازی به رابطه غرب و اروپا نیست.
یکی میگفت از سواحل مدیترانه تا مرزهای هند و چین زیر سیطره ماست.
یکی میگفت ما ساحل آرامشیم در طوفانی ترین منطقه جهان.
یکی منتظر زمستان سرد اروپا و التماس برای گاز ایران بود.
یکی مستعان ساخته بود و منتظر بود دولت جدید و همراه بیاد و این شاهکار دانش بنیان را به جهان ارائه کنه.
یکی هرروز مقاله مینوشت و منتظر خروج مقتدرانه از برجام بود.
یه معمم هرروز از فقه مالی و بانکداری اسلامی حرف میزد و به سیاست های غیر حوزوی و مغایر با اقتصاد اسلامی بانک مرکزی گیر میداد.

خلاصه روزگار گذشت و چرخ شورای نگهبان بر وفق مراد حضرات چرخید و همون مدعیان یکباره و دسته جمعی اومدن راس کار و حاکمیت یکدست در قبضه ی مدیریت اینان قرار گرفت.
الان یک سال و نیم از اون روزگار گل و بلبل که نویدش میدادن گذشته و تمام مدعیان بالا، راس کار هستند و هرچی سنگ و نظریه و توان و نیروی مرئی و غیر مرئی داشتن به ترازوی مدیریت کشور و جهان گذاشتن ، اما اوضاع هرروز بدتر از قبل شد.

و اون حضرات مدعی نه تنها از رو نرفتن ، بلکه رفتن توی فاز پادشاه لخت و هرروز میگن ما درحال اوجیم ، هرکی این اوج و پیشرفت و استقلال و عزت را نمیبینه یا کور هست یا مغرض یا جاسوس و غرب زده...

دیروز مجمع گفتگوی تهران برگزار شد.
مثلا در ذهن آقایون این مجمع یه چیزی درحد مجمع اقتصادی داووس یا امنیتی مونیخ یا مجامعی که گهگاه در امارات و قطر و کشورهای توسعه یافته برگزار میشه هست.

توی اون مجامع بزرگترین سیاستمداران و اقتصاددانان و دانشمندان و اندیشمندان جهان گرد هم میان و برای مسائل آینده جهان در کوتاه مدت و بلند مدت طرح و برنامه و نظریه میدن.
اینجا هم حضرات نخست وزیر سابق عراق ، وزیر امور خارجه نیکاراگوئه ، معاون نخست وزیر ونزوئلا و دوسه تا دیگه از همین مدیران درجه پنجم جهان و نون خورهای ایران را دور خودشون جمع کردن و یه استیجی گذاشتن و مجمعی گرفتن.

حالا جالب تر اینه که رییس شورای راهبردی سیاست خارجی اومده میگه ما آماده احیای برجام هستیم!
یکی نیست بهش بگه داداش اون ... را لولو برد.
دیگه برجام به چه درد جهان میخوره؟
اصلا ایران چی داره و بابت چی باید باهاش مذاکره کرد و سر میز نشست؟
یه نظام رو به موت و ورشکسته از لحاظ مشروعیت سیاسی و مدیریت اقتصادی با ده ها ابربحران و بحران، دیگه چه محلی از اعراب داره و بود و نبودش در مجامع بین المللی چه تاثیری برای کشورهای منطقه و جهان داره؟

روزی که ظریف میگفت فردای پس از ما، اونجوری که شما تصور میکنید نیست و کسی برای ارتباط با شما و بستن قرارداد و معاهده صف نخواهد بست ، به حضرات برخورد و پوزخند زدند.

امروز جناب امیرعبدالهیان با ترس و لرز یه جمله ی خنثی و کشکی درباره مواضع چین در عربستان بر علیه تمامیت ارضی ایران گفت و رفت.
جناب خرازی هم گفت ما از چین همچین توقعی نداشتیم و خوبه ما هم درباره تایوان صحبت کنیم؟
داداش شما از امروز تا قیام قیامت درباره حمایت از استقلال تایوان و بر علیه چین صحبت کن.
نه به چین برمیخوره ، نه تایوان خوشش میاد.
چقدر تاسف آور هست که این دوستان فرق حمایت یک قدرت جهانی از ادعاهای یک کشور بر علیه کشور دیگر را با حمایت یه قدرت درجه پنجم بر علیه یک قدرت جهانی را نمیفهمن.

آخه تو با مواضعت چه کمکی میتونی به تایوان بکنی و چه ابزاری برای کمک به تایوان و تحت فشار گذاشتن چین در اختیار داری اصلا ؟

نویسنده؛ناشناس
@yaser_arab57
@virayeshe_zehn

This comment was minimized by the moderator on the site

۷۰ میلیارد دلار از کشور خارج شد

کلمه - در یکسال و نیم اخیر حداقل ۷۰ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده و به کانادا رفته است. به گزارش روزنامه اطلاعات چاپ تهران، همزمان با افزایش خزنده نرخ ارز در کشور، روند خروج سرمایه از کشور افزایش یافته به گونه‌ای که براساس اعلام مقامات تجاری بخش خصوصی، در یکسال و نیم اخیر فقط بخش صنعت و تجارت ایران تا ۷۰ میلیارد دلار سرمایه را از کشور خارج کرده وبه کانادا برده است. کانادا به دلایل مختلف در سالهای اخیر یکی از مقاصد اصلی مهاجرت و سرمایه‌های ایرانیان بوده و اکنون این روند تشدید هم شده است.

بنابر این گزارش، با اینکه روند تاسف‌بار خروج سرمایه از کشور بخاطر مسایل متعددی چون نامناسب بودن فضای کسب‌وکار و نامشخص بودن افق و آینده اقتصاد کشور ادامه دارد، آمار رسمی و شفافی در این خصوص وجود ندارد؛ یعنی مراجع اصلی آماری کشور چون بانک مرکزی و مرکز آمار ایران دراین‌باره اطلاعاتی ندارند یا به طور علنی منتشر نمی‌کنند.

تنها اشاره علنی که به طور کلی می‌توان در این خصوص یافت، در سایت رسمی بانک مرکزی، گزیده آمارهای اقتصادی؛ بخش تراز پرداخت‌هاست. در این بخش ردیفی به نام “خالص حساب سرمایه” وجود دارد که تا حدی می‌تواند توصیف‌کننده بخشی از خروج سرمایه از کشور باشد؛ هر چند که این ردیف دامنه شمول و تعاریف دیگری هم دارد اما به هر حال تنها چیزی است که در این خصوص در دسترس است.

This comment was minimized by the moderator on the site

تقوىٰ و رهبری

امیر ترکاشوند

ارزشی‌ترین صفت و شرط رهبری برای عهده‌داری این مسئولیت عبارت از تقوا است که لزوم آن در اصل پنجم و یکصد و نهمِ قانون اساسی ذکر شده است. این ارزش چنان جایگاه ممتازی در پیشگاه باری‌تعالی دارد که قرآن آشکارا می‌گوید: «گرامی‌ترین شما در نزد پروردگار، با تقوی‌ترینِ شماست».

ما مردم ایران نزدیک به سه سال است که زیر سخت‌ترین، ظالمانه‌ترین و ضدِ بشری‌ترین تحریم‌های دولت کنونی آمریکا به سر می‌بریم بطوری‌که نهادهای مربوط در آن کشور مدعی حقوق بشر هر روز پی‌گیری می‌کنند که کدام شرکت و بانک و کشور، کوچکترین داد و ستد و نقل و انتقالِ مالی با ما دارد تا با تهدید و خوی استکباری و ضد بشری و با إعمال روش‌های شیطانی جلوی تداوم آن را بگیرند و در این راه حتی همسایه‌های دیوار به دیوارمان را نیز تهدید می‌کنند تا روز به روز حلقۀ محاصرۀ صد در صدی بر علیه کشور و خانواده‌ها کامل‌تر، و معیشت و زندگی عادی سخت و سخت‌تر شود.

در این نوع جنگ تمام‌عیار، طبیعی است که "تصمیم‌گیری در بارۀ اقتصاد کشور" ، تأسیس یا تقویت نهادهای مربوطه، و خنثی کردن نقشۀ آنان باید اولویت نخست کشور و متولیان باشد. در همین راستا همزمان با إعمال تشدید تحریم‌ها، در آغاز سال ۹۷ «شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سه‌گانۀ کشور» (سران قوا) تأسیس شد تا با تصمیماتش در این شرایط اضطراری، توطئۀ ضدّ بشری دولت آمریکا را خنثی کند.
به جرأت می‌توان گفت این نهاد تازه‌تأسیس، اهمیتش از هر نهاد دیگری: چه هیئت دولت چه مجلس شورا چه شورایعالی امنیت ملی چه مجمع تشخیص مصلحت و چه و چه بیش‌تر و بیشتر است.

چه کسی باید مسئول این شورای عالیِ هماهنگی باشد؟
بسیار طبیعی ، واضح و فاقد هر گونه ابهام است که مسئول این شورای عالی می‌بایست شخص "رهبری" باشد زیرا:
او نفر اول کشور است (و این شورا نیز عالی‌ترین شورای فراقوه‌ای بوده و حساس‌ترین وظیفۀ حیثیتی را بر دوش دارد)
به تصریح قانون اساسی، اساساً وظیفه و مسئولیتِ "هماهنگی" میان قوا و تنظیم روابط‌شان، مشخصاً بر عهدۀ رهبری است (این وظیفه تا پیش از بازنگری قانون اساسی، بر عهدۀ رئیس جمهور بود و پس از بازنگری سال ۶۸ به رهبری سپرده شد).

غیبتِ مسئول
جای شگفتی دارد که جلسات این شورای بی‌نهایت مهم، بدون"حضور و ریاستِ" مقام معظم رهبری تشکیل شده و می‌شود؛ و جای این پرسش را باقی گذاشته که ایشان در وقت تشکیل جلسات این شورا به چه کار مهم‌تر دیگری مشغول‌اند؟ و اساساً مگر کار مهم‌تر دیگری وجود دارد؟
خلأ وجود "مسئول مافوق" قوا در جلسات این شورا کاملاً محسوس و قابل حدس است زیرا قوای شرکت‌کننده قوایی ذاتاً منفک‌اند که تنها مافوق مشترک‌شان می‌تواند به آن‌ها انسجام، شکل و یکپارچگی ببخشد.

و امّا علّت غیبت
از این‌جا به بعد هر چه می‌گویم، برداشت شخصی است و در نتیجه می‌تواند درست باشد (که آرزو می‌کنم چنین نباشد) و می‌تواند نادرست باشد.
اولین احتمالی که در باره علت غیبت رهبری در جلسات آن نهاد و در جایگاه ریاست آن به ذهن می‌رسد برکنار ماندن از پیامدهای منفی مصوبات آن شورا و مخدوش نشدن شوکت است.
طبیعی است تا وقتی آستین بالا نزنیم و وارد گود نشویم و فقط ارشاد و توصیه کنیم و از کمبودها و گرفتاری‌ها فقط اظهار نگرانی کنیم و منتقد باشیم، همواره محبوب پیروان خواهیم بود ولی اگر پای در آب گذاریم و زندگی و معیشت و اشتغال مردم‌مان را بر آبرو و عظمت خود اولویت دهیم و نگران خیس شدنِ پای‌مان نباشیم در این صورت مسئولیت و ریاست نهادهای ولو ریسک‌دار را بر عهده گرفته، و با نقش مافوقِ قوا و منحصر به فردی که در جلسات داریم گره از کار فرو بستۀ مردم زیر فشار مدعیان حقوق بشر باز می‌کنیم و اگر هم گاه تصمیمات‌مان منفی از آب درآمد، چه باک از انتقاد که هدیه‌ای الهی شمردیمش.

آیا تقوا تأیید می‌کند که حفظ شوکت و معصوم‌شماری ما به قیمتِ خراب شدن همه کاسه کوزه‌ها بر سر دیگران تمام شود؟

آیا تقوا تأیید می‌کند که در سخنرانی عمومی خود، تورم و گرانیِ چندصد درصدی را بی‌مبنا و بی‌دلیل (و در بسیاری موارد بی‌ارتباط با تحریم) تشخیص داده و آن را معلولِ ناهماهنگی دستگاه‌ها و ناکارآمدی‌شان دانسته ولی نزدیک سه سال نظاره‌گرِ این ناکارآمدی و ناهماهنگی و گرانیِ چندصددرصدی بی‌مبنا و بی‌دلیل باشیم و به وظیفۀ ذاتی خود در پذیرش ریاست و مسئولیت آن شورا برای ایجاد هماهنگی و جلوگیری از افزایش بی‌مبنا عمل نکنیم و از دیگران ایراد گیریم؟

اینک که این متن را می‌نویسم رئیس جمهورِ کنونی آمریکا در انتخابات شکست خورده و کس دیگری رئیس جمهورشان می‌شود و یحتمل التهابات اقتصادی و فشارهای مضاعف کمی فروکش کند،اما من نوشتم تا یادمان نرود که رهبرمان در سخت‌ترین شرایط اقتصادی کشور شخصاً به میدان نیامد و مردم راتنها گذاشت (و شوکت و معصوم‌شماری محفوظ ماند)

https://t.me/+iK-468eUZ8tlYTQ0

This comment was minimized by the moderator on the site

دولت رئیسی دولتی درمانده است نه کم خرج

خبرگزاری تسنیم نوشته است: از نظر صندوق بین المللی پول دولت_سیزدهم جزو کم خرج‌ترین دولت‌های جهان و در بین ۱۸۸ دولت جهان در رتبه ۶ و در خاور میانه کم خرج‌ترین دولت است.رتبه آمریکا ۱۲۷ و فرانسه در رتبه آخر یعنی ولخرج‌ترین دولت جهان است.اقتصادهای بزرگ و صنعتی ولخرج‌ترین دولت‌ها را در جهان دارند.

به گزارش پیام اقتصاد ، اما صادق الحسینی در پاسخ به این ادعا نوشته است: بهتر است دولتی‌ها در استفاده از این تعابیر محتاط باشند! این رتبه‌بندی ربطی به ولخرجی و کم‌خرجی ندارد! هاییتی، سودان و اتیوپی و … که «بقول شما» کم‌خرج‌تر از ما هستند، همگی دولت درمانده (failed state) محسوب میشوند! آیا دولت ایران هم درمانده است؟!این خودزنی است نه دستاوردسازی!

پیام اقتصاد

This comment was minimized by the moderator on the site

غیرت دائی

اینکه راز محبوبیت امثال دایی چیست؟ و چرا سه دهه تلاش تریبونهای رسمی برای تخریب به کوبیدن پُتک بر سندان سرد می ماند بماند اما براساس ستاد دیه و ازادی زندانیان مالی آخرین اقدام علی دایی طی چند روز گذشته تقبل بدهی و بازگرداندن هشت زندانی مالی به آغوش خانواده بود کاری که مجموعه حدود ۹۰۰ امام جمعه مالک تریبون رسمی و شغل حکومتی شاید طی ۴۳ سال گذشته و از محل دارایی شخصی نکرده باشند و شاید به دلائلی از همین دست باشد که از حداقل محبوبیت مردمی هم بی بهره اند.
اینکه ما نوجوانان و جوانان خالق انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران به فرمایش امام خمینی بسیاری از روحانیون را از گوشه زندان و کنج خانه های روضه خوانی بیرون اورده و بر مناصب قدرت رساندیم به فرمایش امام خمینی معنایش عهد اخوت ابدی نبوده و به فرمایش امام خمینی شاید در یوم اللهی دیگر از جنس انقلاب ۵۷ برکنارشان کنیم روحانیونی که به نام دفاع از حقوق مردم بر کرسی قدرت نشسته و حالا سالهاست بر شیپور بی حقی مردم می دمند و بر طبل حقوق حاکمیتی ولایتی دینی روحانیون می کوبند و هنوز نمی دانند که این روش و منش حریت ستیز دستاوردی جز رشد نفرت عمومی نداشته و نخواهند داشت.
اینکه دادگاه صلواتی قبل از حضور متهم در دادگاه و قرائت کیفرخواست میتوان حکم صادره دادگاه را در بنرهای تبلیغی پشت سر رئیس دادگاه دید حرف جدیدی نیست یعنی حکم متهمان پیشاپیش صادر شده است اما ایکاش امثال صلواتی هم می اندیشیدند که حتی بیداد گاههای نظامی پهلوی در محاکمه زندانیان سیاسی - امنیتی هم نمایش مناسب تری از برپایی دادگاه داشتند و جوانانی چون خسرو گلسرخی مارکسیسم که به جرم اقدام به ترور شاه متهم بود میتوانست به دفاع از خود پرداخته و حتی از امام حسین علیه السلام نقل روایت نماید دادگاهی که توسط دو کانال تلویزیونی وقت کشور پخش شد دادگاههای روسیاهی که حتی برای مصدق تا نواب صفوی فرصت کافی دفاع قائل و حتی متن سخنرانی سیاسی متهمان مورد محاکمه علیه پادشاه قرائت و در مطبوعات درج می شد.
اینکه تلویزیون جز نمایش معمول چند خانم بد حجاب حاضر در راهپیمایی جمعه به سمت نمایش خانم کاملاً بی حجاب البته مشتاق جمهوری اسلامی ، رهبری و اخیراً شهید حاج قاسم سلیمانی در دستور کار داشت مهم نیست اما ایکاش تمام خانمهای محجبه حاضر در کنار خانم کاملاً بی حجاب حداقل از باب تامل در روایت منصوب به رسول مکرم السلام(ص) که فرمودند تَفَکُّرُ ساعَةٍ خَیرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعَیْنَ سَنَةً با خود می اندیشیدند که مهسا امینی به چه جرمی به مرکز پلیس امنیت اخلاقی هدایت و جان به جان آفرین تقدیم یا کشته شد ایکاش می چند لحظه تامل می کردند وقتی خانم کاملاً بی حجاب میتواند در راهپیمایی جمعه همراه خانمهای کاملاً محجبه بدون مزاحمت پلیس امنیت اخلاقی و بدون تحمل تندگویی تا کتک حاضرین حضور داشته باشد چرا مهسا امینی به خاطر چند تار مو باید توسط گشت ارشاد به مرکز پلیس امنیت هدایت و جان داده یا کشته شود؟ چرا باید هزاران کودک و نوجوان به جرم صدیت ساختاری با نظام دستگیر و بنابر آمار عیر رسمی برخی مراکز خبری بیش از ۳۰۰ نفر از معترضین و حدود ۳۰ نفر از ماموران و لباس شخصیتهای مسلح کشته شوند؟ چرا بانوان محجبه جمعه به شکلی بسیار دموکراتیک با خانم کاملاً بی حجاب کنار آمدند و هیچ کس خانم کاملاً بی حجاب را عامل استکبار جهانی و عامل منافقین و دهها عنوان دیگر متهم نکردند؟
اینکه حجم نقدینگی از حدود ۳۵۰۰ همت در آخر دوره روحانی ظرف یک سال رئیسی با ۶۵٪ رشد از ۵۴۰۰ همت عبور کرد یعنی با فاجعه اقتصادی فاصله چندانی نداریم و حماسه خوانی روزانه تلویزیون و رسانه های همسو در مورد معجزات رئیسی راه بجایی نخواهد برد و عبور سکه از ۱۶.۵میلیون تومان و دلار از ۳۶.۴هزار تومان میتواند از نشانه های مقدماتی باشد که با هیچ شکل و سطحی از پول پاشی دولت رئیسی قابل مدیریت نخواهد بود علی الخصوص که رئیسی و حاکمیت یکدست از جرات و جسارت لازم برای واقعی سازی قیمت حاملهای انرزی به اندازه یک ریال را هم‌ندارند بهرحال ترکیه بعنوان یکی از مهمترین دولتهای مدعی سقوط بشار اسد علی رغم اشغال بخشی از سوریه از تجارت حدود یک میلیارد دلاری با سوریه برخوردار و ایرانی که به فرمایش رئیس وقت کمیسیون امنیت ملی با صرف دهها میلیارد دلار هزینه و تحمل چند هزار کشته بعنوان منجی بشار اسد شناخته می شود نتوانسته از حدود ۳۰میلیون دلار مبادله با سوریه عبور کند. ۱۵آبان
https://t.me/Khabar_Naghde

This comment was minimized by the moderator on the site

بزرگترین دستاورد ربیسی از کارانداختن زندگی مردم بود

مجید مرادی
حجت عبدالملکی که وزارت کار و تعاون چندماه پیش از دستش آزاد شد به ریاست مناطق آزاد منصوب شد.

کاری به ناکارآمدی او ندارم که به زودی در مناطق ازاد هم اثبات خواهد شد و همگان خواهند دید که تجربه سعید محمد هزار برابر این تازه ازراه رسیده است. عجیب این است که عبدالملکی قبلا به درست یا غلط معتقد بود که باید مناطق آزاد باید برچیده شود اما اکنون رئیس مناطق آزاد شد. اکنون او در مناطق ازاد، آزاد است تا منویاتش را اجرایی کند.

دولت رئیسی از این عجایب کم ندارد. زیرا باقری کنی ارشد مذاکره کنندگان هسته ای اش منتقد درجه یک برجام بود و بعد از روی کارآمدن دولت رئیسی مسئول احیای برجام شد. وزیر بهداشت‌ عین اللهی هم منتقد واردات واکسن کرونا بود اما بعد از وزیر شدن همه افتخار واردات واکسن کرونا را از آن خودش و دولت رئیسی دانست.

البته با آمدن عبدالملکی دیگر نیازی نیست که این سازمان چنان که خواسته او بود برچیده شود زیرا مدیریت او عملا این سازمان را از کار خواهد انداخت همان گونه که وزارت کار را از کار انداخت. اصولا دولت رئیسی کارساز نیست از کار انداز است. از کارانداختن زندگی مردم بزرگ ترین دستاورد این دولت تا الآن است.

This comment was minimized by the moderator on the site

رئیسی دریافته است که دیگر صابونش کف نمی کند

محمد مهاجری
این روزها نگرانی و تشویش در چهره آقای رئیسی بیش از پیش موج میزند و در اکثر سخنرانی هایش به شکل اشتباهات لفظی و محتوایی خودنمایی می کند.

این اتفاق به چه دلایلی افتاده است؟ قطعاً نمیتوان آن را یک رخداد تک علتی دانست.
ناکامی دولت سیزدهم در کنترل تورم، افزایش روز به روز قیمتها، ضعف شدید مدیران سطوح بالای دولت، تشدید تحریمها، قفل شدن برجام، و اخیراً ناآرامی های خیابانی و نیز بحران کمبود دارو، فشارهای سختی را به او وارد آورده.

این حجم از نابسامانی برای آقای رئیسی که از سابقه مدیریت کلان اجرایی به خصوص در شرایط بحران برخوردار نیست و در یک سال اخیر شکست پروژه دولت یکدست و بالابودن توقعات و سهم خواهیهای بخش خاصی از اصولگرایان، توان وی را کاهش داده از او مدیری خسته و کلافه ساخته است؛ مدیری که حالا دریافته است دیگر صابونش کف نمی کند.

@yaser_arab57

This comment was minimized by the moderator on the site

فرق میکند صولت مرتضوی وزیر رفاه بشود یا سعیدمرتضوی؟/ الان که ۴ماه است وزیر رفاه نداریم، کدام کار لنگ مانده؟

محمد مهاجری

وزارت رفاه حدود چهار ماه است وزیر ندارد. کدام کارش لنگ شده؟ از این بالاتر، مگر آنجا کاری هم انجام میشود که الان لنگ شده باشد؟! امتحان کنید و شش ماه دیگر هم بگذارید آنجا بی وزیر بماند. اگر آب از آب تکان خورد؟ بقیه وزارتخانه ها و سازمانهای اقتصادی هم اگر وزیر و رئیس نداشته باشند با وضع الانشان توفیری نمی‌کند. حتی وزارت خارجه و وزارت کشور و وزارت آموزش عالی و وزارت بهداشت و... هم وزیر نداشته باشند آسمان به زمین نمی‌آید.

مثلا همین الان که به اعجاز وزیر محترم ارتباطات، صدها هزار شاغل فضای مجازی به خاک سیاه نشسته اند، اگر وزارتخانه بی وزیر بود، گلوی اینترنت کمتر فشرده نمی شد؟ و حالا که وزیر دارد کک او می گزد برای زندگی مردم؟

نه فکر کنید وزیر راه یا رفاه یا ارتباطات یا رئیس بانک مرکزی اشکالی در کارشان است. نه مشکل جای دیگری است. مشکل همان ۷۰۰۰ صفحه برنامه اقتصادی است که "پارسال و نیم " قبل، شعارش را می‌دادید و هنوز کشف حجاب! نشده و دست هیچ تنابنده‌ای به آن نرسیده.

مادام که مانیفست اقتصادی دولتتان معلوم نیست هی آدم بیاورید و هی آدم ببرید. هی مدیر منصوب کنید و هم رئیس عزل کنید: حتی اگر همه هم کارآمد باشند چون نمی‌دانند چه کار باید بکنند، سر کارند.

می‌دانم لشگر سایبری تحت امر برخی عزیزان، هم‌اکنون مثلا در دفاع از شما صد خروار فحش و فضیحت نثار منتقدانتان می کنند اما ترجیح می‌دهم جمله شهید بهشتی را که چند بار در سخنانتان به پیروی از او افتخار کرده‌اید تکرار کنم که «تلخی برخورد صادقانه را به شیرینی برخورد منافقانه ترجیح می‌دهم.»
این روزها حال مردم خوب نیست.

دلیلش را خودتان بهتر میدانید. همه ماها توقع داشتیم و هنوز هم داریم که در حاکمیت یکدست، دولت شما نه شق القمر که لااقل در حد مرهمی بر زخم‌های مردم، کاری کند. مگر شما و رفقایتان نمی‌گویید همه دولت‌های قبلی اَه و بد بوده اند؟ خب، شما چشمه ای از حال خوب را به ما نشان بدهید.
@salamonlline

This comment was minimized by the moderator on the site

مغولیت مدرن

مغولان عصر جاهلیت، ساختمانها را تخریب کردند و تن‌ها را به خاک و خون کشیدند اما به تدریج که حاکم شدند و امنیت برقرار شد، دست از خشونت برداشتند و متمدن شدند.

نخست مسلمان شدند و سپس زبان فارسی آموختند، آنگاه به ترویج فرهنگ و معماری و اقتصاد پرداختند، نخستین پول کاغذی را در ایران منتشر کردند و حتی خودشان به زبان فارسی شعر گفتند.
در این آمدورفتِ مغولان، دین و اخلاق مردم دست نخورده ماند و حتی مایه انسجام و تقویت همبستگی جامعه ایران شد.

مغولانِ مدرن اما کار دیگری می‌کنند؛ آنان ساختمان تخریب نمی‌کنند، حتی ساختمان و صنعت هم می‌سازند؛ اما آرام‌آرام، با ابزاری نَرم به نام تورم، نه تنها فقرا را که توان دفاع از خود ندارند، به فلاکت می‌کشانند، بلکه ارزش‌های انسانی و اخلاقی کل جامعه را نابود می کنند. آنگاه جامعه‌ای که اخلاق و ارزش‌های انسانی و ایمانی نداشته باشد و بخش بزرگی از آن هم فقیر و به حاشیه رانده شده باشد، در چرخه‌ای از تخریب نسلها خودبه‌خود نابود خواهد شد

تصورش را بکنید که هر روز که از خانه بیرون می‌آییم، ببینیم دیشب مغازه‌داران سنگ‌های ترازوهای خود را کمی تراشیده‌اند و سنگ‌ها سبک‌تر شده اند، این رفتار چه بلایی بر سر اخلاق و اقتصاد خواهد آورد؟

از زمان خلقت حضرت آدم تاکنون،‌ تنها دو کشور، یکی شیلی و دیگری جمهوری اسلامی رکورددار طولانی ترین دوره (بیش از ۴۰ سال) تورم دو رقمی تاریخ هستند.

پینوشه را نهضت‌های مردمی به زیر نکشید، تورم‌های سنگین هر ساله و اقتصاد ورشکسته شیلی مجبورش کرد که تسلیم شود.
در ایران اما چهار دهه تورم دو رقمی، فقط حکومت و اقتصاد را به ورطه ورشکستگی نینداخته است، بلکه تورم بالا و مستمر، به عنوان مهم‌ترین دستاورد ملموس حکومت دینی، اخلاق و ایمان مردم را نیز به یغما برده است

سیاست‌های کلی برنامه هفتم توسعه کشور همین ماه ابلاغ شد. در این سیاست‌ها، هدف گذاری شده که طی ۵ سال نرخ تورم، تک رقمی و رشد اقتصادی به ۸% برسد.
از این پس جمهوری اسلامی با ساختار موجود هرگز نخواهد توانست به این هدف دست یابد. جمهوری اسلامی در بیست سال اخیر، روز‌به‌روز و به طور منظم «درجه انعطاف‌پذیری» و «درجه کنترل‌پذیری» سیستمی‌اش کاهش پیدا کرده است.

این دو شاخص در هر سیستمی در بلندمدت و به طور مستمر کاهش پیدا کند، نشانه آن است که آن سیستم پیر شده و انرژی حیات‌بخش آن روز‌به‌روز با سرعت بیشتری کاهش خواهد یافت

شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد در بیست سال اخیر ساختار سیاسی موجود، روز‌به‌روز کنترل‌پذیری وانعطاف‌پذیری‌اش کاهش یافته است. آخرینش همین برخورد با زلف زنان بود.

ببینید سیستمی که غرق در بحران است، با چه سطح عقلانیتی یکباره تصمیم‌ می‌گیرد زلف زنان را با مشت آهنین مدیریت کند و این موضوع اصلا چه اولویتی دارد؟ این تازه‌ترین نمونه کاهش انعطاف‌پذیری سیستم است.

اما در عین حال در همین مساله ساده، می‌بینیم سطح کنترل‌پذیری آن هم چقدر پایین‌ٔتر آمده است. یعنی با آن اُشتلُم‌های سنگین و بگیر‌ و ببندهای خشن شروع کردند ولی به دوهفته نکشید که متوجه شدند که نمی‌شود و نمی‌توانند مساله را مدیریت کنند، بعد زمزمه کردند که برباد دادن زلف زنان «تخلف» است نه «جرم».

بدون تحولات ساختاری در نظام سیاسی و بدون بازسازی اعتبار جهانی از یک سو و اعتماد داخلی از سوی دیگر، امکان رکورد زدن در هیچ زمینه‌ای برای حکومت وجود ندارد. اگر هم در برخی زمینه‌های نظامی رکورد زده‌ایم، به خاطر تزریق بی‌حساب بودجه‌های محرمانه بوده است. همان بودجه‌هایی که حاصل فروش نفت بوده است و باید برای بهبود نظام آموزش و سلامت و تامین‌اجتماعی و ... به کار گرفته می‌شد. هزینه‌ آن رکورد زدن‌ها، همین‌ بحران‌هایی است که امروز در حوزه های مختلف اقتصادی و اجتماعی گریبان ما را گرفته است.

پیرمردی را در نظر بگیرید که از آغاز جوانی‌اش همیشه ادعا کرده است که می‌خواهد قله دماوند را فتح کند در این مدت نیز دهها بار تلاش کرده است اما فقط چند بار قله‌های کوچک پایین کوه را فتح کرده است. حالا اگر دوباره اعلام کند که در سال‌های آینده می‌خواهد قله دماوند را فتح کند چه کسی باور می‌کند؟
چه چیزی در ساختار بدنی این پیرمرد عوض شده است؟ آیا جوان‌تر شده است؟ آیا مفاصلش قوی‌تر شده است؟ آیا عضلاتش ورزیده‌تر شده است؟ آیا کوه،‌ هموارتر یا کوتاه‌تر شده است؟ هیچ. تازه در سال‌های آینده، او پیرتر و ناتوان تر هم خواهد شد. پیش‌بینی امکان‌ناپذیری تحقق آرزوی این پیرمرد، قدرت تحلیلی سطح بالایی نیاز ندارد، عقل سلیم، کافی است.

دکتر محسن رنانی
تلخیص: مجمع فعالان اقتصادی
http://t.me/khabarestan_ir

This comment was minimized by the moderator on the site

آقای وزیر! نه نفت میراث پدرتان است نه دین خدا که این گونه چوب حراج به آنها می زنید!
مهدی نصیری

یکی از آسیب دیدگان جدی گام اول حکمرانی جمهوری اسلامی، دین بوده است. در باب آنچه بر سر دین توسط حاکمیتی می رود که مدعی اسلامی بودن است اما کمتر نشانی از اسلام عقلانی و عدالت محور دارد، می توان دهها مقاله نوشت.

در آغاز پیروزی انقلاب که انقلابیون بدون داشتن طرح و درکی از ایران و جهان و فهمی درست از مختصات حکمرانی در دنیای جدید، در سودای فتح جهان و آبادی دین و دنیای مردم به نام حکومت دینی بودند، عالمانی چون سید رضا صدر و علامه طباطبایی با فراستی ویژه، نگران آسیب دیدن اسلام بودند و به رهبران هشدار دادند که وارد بازی خطرناکی شده اید.

در حاکمیتی که به نام دین بر پا می شود، از جهات گوناگون دین در معرض آسیب قرار می گیرد که از جمله آنها مسابقه کارگزاران و مسئولان در دینمدار نشان دادن - البته ریاکارانه خود - به مقامات بالایی حکومت به شیوه های گوناگون است.‌ چیزی که حالا در حاکمیت یکدست استصوابی و انقلابی، جلوه های نو به نو و گوناگونی یافته است.‌

تازه ترین مورد آن حاتم بخشی دهها میلیاردی جناب وزیر نفت به مسجد جمکران(۵۰ میلیارد تومان) و برخی مراکز دینی و حوزوی استان فارس است.

این پول پاشی های بدون مجوز شرعی و قانونی که هیچ نهاد بازرسی و حسابرسی در حاکمیت یکدست شده به سراغ آن نمی رود و در شرایطی صورت می گيرد که میلیونها تن در فقری جانکاه به سر می برند و بسیاری از مناطق محروم و از جمله در مناطق نفت خیز بعضا از ابتدایی ترین امکانات محروم هستند، نتیجه ای جز بدبین شدن و تنفر بیشتر مردم نسبت به نهاد دین و توابع آن ندارد.

یکی از دستاوردهای دنیای مدرن در امر سیاست، تفکیک قوا برای نظارت بر یکدیگر بوده است که اکنون به لطف فقیه - مهندسان شورای نگهبان و البته نقص قانون اساسی، فاتحه آن کلا خوانده شده و در چنین بستری است که هر فسادی بدون نگرانی می تواند رخ دهد.

در چنین وضعیتی که امیدی به رسیدگی به این امور نیست و صاحب این قلم سی سال است که ضعف حسابرسی را در جمهوری اسلامی شاهد بوده، تنها باید به عنوان ثبت در تاریخ یادآور شد که آقای وزیر! نه نفت میراث پدرتان است و نه دین خدا که این گونه چوب حراج به آنها زده اید.

اولی ملک مشاع همه ایرانیان است و دومی حاصل صدها سال مجاهدت عالمان و مردم متدین است. پس لطفا دست از این حاتم بخشی ها از کیسه مردم بردارید و از ضربه زدن به دین و مقدسات در اذهان عمومی بپرهیزید.

https://www.instagram.com/p/ChWfNpiDXsJ/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
جمهوریت

This comment was minimized by the moderator on the site

پزشکیان: حکومت را یکدست کردید پس چرا نمی‌توانید راه‌حل‌های خوبتان را پیاده کنید؟

پزشکیان، نماینده تبریز در مجلس: می‌گویند قبلی ها آوار کرده‌اند، و ما باید آواربرداری کنیم و این به طول می‌انجامد. در حالی که فراموش کرده‌اند خودشان از موانع اصلی حل مشکلات بوده‌اند.
یکی از دلایلی که مشکل شان حل نمی‌شود این است که همواره جزو پروژه خراب کن ها بوده اند، و چون ساختن را نیاموخته اند، کماکان تخریب و حذف حتی در شرایط یکدست شدن و حاکمیت خودشان هم وجود دارد.
به همین دلیل جلوی برجام را گرفتند حالا دارند با حداکثر توانشان تلاش می‌کنند برجام احیاء شود. ولی چرا برجام را پاره نمی‌کنند؟ حاضر بودند کشور به فقر و فلاکت برسد ولی رقیب که آن ها نیز که مسلمان و بیشترشان مومن هستند برنده نشوند تا به مردم بگویند که این‌ها بی‌عرضه و خودشان توانمند بوده‌اند.
بسیار خوب حالا که حکومت را یکدست کردید پس چرا نمی‌توانید راه‌حل‌های خوبتان را پیاده کنید؟ مانعی وجود ندارد./خبرآنلاین
تلخندسیاسی‌ @Talkhand_Siyasi2

This comment was minimized by the moderator on the site

کارنامه‌ی ابراهیم

آینده چه می‌شود؟ در شرایط نااطمینانی سیاسی، پیش‌بینی چشم‌ انداز متغیرهای اقتصادی ممکن نیست .متاسفانه نا‌اطمینانی در سال‌های گذشته به اطمینان خاطر آحاد اقتصادی رسیده است. به این معنی که فعالان اقتصادی که نسبت به شرایط سیاسی و سیاستگذاری نااطمینانی داشتند، مطمئن شده‌اند که گشایشی رخ نمی‌دهد.

یک‌ سال است ابراهیم رئیسی هشتمین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران است. رئیسی آمد که سالی یک میلیون شغل ایجاد کند، سالی یک میلیون مسکن بسازد، تورم را کاهش دهد، رشد اقتصادی را احیا کند، برجام را بازگرداند، مالیات را کاهش دهد، پول ملی را تقویت کند، ارز را سامان بخشد و عدالت را برقرار سازد اما ناظران می‌گویند او حتی در این مسیر گامی به پیش نرفته است.

برای این‌که بدانیم عملکرد اقتصادی چگونه بوده، باید به متغیرهای اصلی مراجعه کنیم؛ تورم یکی از این متغیرهای اصلی است و تداوم روند روبه افزایش آن نشان می‌دهد که آقای رئیسی در زمینه‌ی مهار آن موفق نبوده است. متغیر مهم دیگر، سرمایه‌گذاری است که به گواه آمارها نه‌تنها بهبود پیدا نکرده که وضعیت نگران‌ کننده‌تری پیدا کرده است.

ابراهیم رئیسی یک سال پیش وعده‌های بی‌شمار داد اما نتوانست حتی یکی از وعده‌ها را عملی کند، او اقتصاد را مردمی و پویا می‌خواست که چنین اتفاقی رخ نداد، می‌خواست بازارها را آرام کند که موفق نشد، در نظر داشت مسیر اقتصاد را از مذاکرات هسته‌ای جدا کند که نتیجه عکس داشت و قصدش پایین آوردن تورم بود که توفیقی به دست نیاورد و حتی آن را تشدید کرد. چرا موفق نشد؟

برای مردمی که چهار دهه پی‌درپی سخن از بحران شنیده‌ بودند آسان نبود که باور کنند سیاست‌گذاری زیان‌بار و تحریم‌های اقتصادی به این زودی‌ها به پایان برسد. اما مانند همیشه بازار وعده‌ها در آستانه انتخابات داغ شد. اصلاح نظام اقتصادی و تغییر رویکرد مدیریت دولت در بازارها مهم‌ترین وعده‌ی سیاسی و اقتصادی ابراهیم رئیسی بود. دولت رئیسی از آغاز کوشید به مردم اطمینان دهد که اقتصاد را به برجام گره نزده و برای روزهای دشوار ادامه تحریم‌ها رویاهای روشنی دارد اما در عمل، ناکارآمدی آن در کنترل پیامدهای تحریم که هر روز به نحوی بازارها را دچار آشفته‌حالی می‌کند، به جامعه پیام دیگری داده است. آنها پس‌ لرزه‌های اخبار خوب و بد وین را بر قیمت دلار، طلا، مسکن و بازار سرمایه پیگیری می‌کنند و سخت نگران شکست مذاکرات‌اند. بدتر آن‌که، حتی با احتمال توافق در مذاکرات هم امید چندانی به بهبود شرایط ندارند.

نتایج نظرسنجی نگرش‌های اقتصادی ایرانیان شاهدی بر این ادعاست؛ پیمایشی که نشان‌داده 6‌ /62 % مردم وضعیت اقتصادی را در پنج سال آینده بدتر از وضعیت کنونی پیش‌بینی می‌کنند

قیمت مسکن در پی سه سال جهش مکرر سر به فلک کشیده و خرید خانه حالا برای بسیاری، به رویا بدل شده است. رویایی که بنا به آمار، برای تحقق آن باید 109 سال صبر کنند؛ چیزی بیش از یک قرن. و احتمالاً خیلی‌ها دیگر یقین دارند که عمرشان به خرید یک سرپناه قد نخواهد داد. نرخ اجاره‌بها هم در این رقابت نه‌تنها عقب نمانده که به دوبرابر تورم مسکن رسیده است. و عجیب نیست که همزمان با خیزش نرخ اجاره و کاهش رحم و مروت در موجران، کوچ طبقاتی از شمال به جنوب و حاشیه‌نشینی در اطراف کلانشهرها نیز شدت گرفته است. تب تورم اما مسری‌تر از آن است که به مسکن بسنده کند. مردمی که خرید خانه و خودرو را به تعویق انداختند تا بلکه گشایشی حاصل شود، برای خرید مایحتاج روزانه و رسیدگی به سلامت جسم و روحشان هم در تنگنا گرفتار شدند. آمارها پیوسته از کاهش سرانه‌ی مصرف، کاهش کالری دریافتی، افت کیفیت کالری، حذف گوشت قرمز از بسیاری سفره‌ها و نصف‌شدن مصرف لبنیات، افت شدید خرید میوه و خشکبار و کاهش مراجعه به دندانپزشکی یا مراکز مشاوره خبر می‌دهند. جامعه‌ای که دو سال پیش نگران اوج گرفتن قیمت دلار و طلا بود حالا آن‌قدر از گران شدن برنج و گوشت، لبنیات و خدمات درمانی نقره‌داغ شده، که عطای سرمایه‌گذاری را به لقایش بخشیده. این تنها یک سوی ماجراست. خانوار ایرانی حالا نه‌فقط در تغذیه و درمان، که در پوشاک نیز در مضیقه است آن‌قدر که فروش البسه‌ی دست‌دوم رونق گرفته و گزارش‌ها خبر از حذف پوشاک از سبد خانوار می‌دهند. در این وانفسا، سخن‌گفتن از حذف مکانیسم‌های آرامش‌بخشی همچون آموزش و ورزش، تفریح و سفر از زندگی طبقه‌ی متوسط دیگر گزافه است.

به شهادت آمار رسمی طبقه‌ی متوسط توسعه‌ساز در حال انقراض است، ۲۶ میلیون نفر به چاه فقر فرو رفته‌اند و بدتر آن‌که، سیاست‌های پرخطا و پافشاری بر مواضع بحران‌‌ساز، امیدی برای خروجشان از این چاه ویل باقی نگذاشته است

محمدجواد نظری ‎‌https://chat.whatsapp.com/L4JM9YyoTZE63Ff7oWsZ2D ttps://http://t.me/RoshdoTowseh

This comment was minimized by the moderator on the site

گناه بزرگ تاجزاده!

سایت مشرق نیوز "گناه بزرگ" سید مصطفی تاجزاده را "تحریم انتخابات ریاست جمهوری سال 1400" دانسته و تأکید کرده است: "بر زمین گذاشتن صندوق رأی و پشت پا زدن به جمهور که برخی معتقدند می‌تواند بزرگترین دستاورد یک انقلاب باشد دقیقا به معنای قیام علیه مردم و حکومت است."
یعنی زشت‌تر از این هم می‌شود در بارۀ پدیده‌ای به نام صندق رأی و انتخابات در این روزگار حرف زد؟ معنی عریان این سخن این است که شهروندان ایرانی بدون آنکه حق نامزدن شدن در انتخابات داشته باشند، یا از حق معرفی نامزد مورد نظر خود در انتخابات برخوردار باشند، یا انتظارِ تأیید صلاحیت نامزدهای معرفی شده از سوی دیگر طیف‌ها را داشته باشند....باید بدون قید و شرط در انتخابات شرکت کنند و اگر نکنند، معنایش تحریم انتخابات و تحریم انتخابات هم قیام علیه حکومت است و مجازات قیام علیه حکومت هم که مشخص است!
یونانیان هم برای بردگان خود حقوقی بیش از این قائل بوده‌اند! آنها حداقل بردگان خود را به حضور در انتخاباتی که در آن سهم و نقشی نداشتند، مجبور نمی‌کردند!
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

چراغی که دیگر نمی‌سوزد!
⁨5 ژوئیهٔ، 2022⁩ توسط ⁨عبدالکریم سروش⁩

انقلاب که شد با خود گفتم چراغی است که ایزد برافروخته است و:
چراغی را که ایــــزد برفـــروزد
گر ابله پف کند ریشش بسوزد
می‌دیدم توفان‌های سهمگین و کوه‌شکن حوادث را که از ریگ‌زار تاریخ برمی‌خاستند و به مصاف خورشید می‌رفتند، اما در آتش قهر آفتاب خاکستر می‌شدند.
دل خوش می‌داشتم و بر یقین بودم که حق رها نکند «چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی»! فتنه مجاهدین و پیکاریان و ترکمانان بس نبود که ترکتازی بغدادیان بر آن افزود و همگان می‌دیدیم که:
سرتاسر دشــت خاوران سنگی نیســـت
کـز خون دل و دیده بر آن رنگی نیست
با اینهمه با خود می‌خواندم: دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست! پروانه‌های عاشق را می‌دیدم که گرد چراغ وطن و انقلاب طواف می‌کنند و باکی از سوختن ندارند. حجمی از عشق و اخلاص در کشور جاری بود که در حافظه‌ی تاریخ همانندی نداشت.
از پس جنگی خانمان‌سوز که به سوء تدبیر رهبر انقلاب ادامه مرگ‌بار یافت و در پی صلحی دیرهنگام و بی‌افتخار، آتش جنگ فرو نشست و رهبر انقلاب فرو خفت.
با خود گفتم پس از عشق، نوبت عقل درخواهد رسید و شور و شیدایی جای خود را به شعور و دانایی خواهد سپرد و زمام تدبیر به دست عقل و قانون خواهد افتاد، «تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن»، و مدبران امور به وعده‌های آغازین انقلاب وفا خواهند کرد و ایران ویران دوباره آباد خواهد شد و سفلگان و فرومایگان بر تخت نخواهند نشست و نیک‌خواهان به طناب جور و جهل خفه و خفته نخواهند شد و دیگر عالمی ملجم و جاهلی مکرم نخواهد ماند! چراغ امید همچون چراغ انقلاب هنوز نیم‌روغنی در فتیله داشت و کورسویی می‌زد و چون ماه نو، ابرو می‌نمود و جلوه‌گری می‌کرد. آخر خلفی بر جای سلف نشسته بود که اگرچه افقه ازو نبود، در ادب و تاریخ اعلم بود و اگر در میدان فقاهت فرس نرانده بود، در عوض سیاست‌نامه و نصیحت‌الملوک خوانده بود.
سال‌ها گذشت و دفتر انقلاب ورق‌ها خورد. زمستان استخوان‌سوز و پراختناق عصر خامنه‌ای-هاشمی به سر آمد و بهار دوران خاتمی در رسید، همچون درخششی در تیرگی و گلستانی در کویر. با خود جملات مولاعلی را خواندم که:
 طَلَعَ طَالِعٌ وَ لَمَعَ لَامِعٌ وَ لَاحَ لَائِحٌ وَ اعْتَدَلَ مَائِلٌ، وَ اسْتَبْدَلَ اللَّهُ بِقَوْمٍ قَوْماً وَ بِیَوْمٍ یَوْماً وَ انْتَظَرْنَا الْغِیَرَ انْتِظَارَ الْمُجْدِبِ الْمَطَرَ.

نفخه قدسی انتخاباتی آزاد، به انقلاب جانی تازه داد. و به حکم جمهور کسی سکان کشتی ریاست را به دست گرفت که درکی عالمانه از دیانت و سیاست داشت و اعضای دولت و ارکان حضرت را به خواندن کتاب «درس های این قرن» کارل پوپر توصیه کرد.رسانه‌ها نشاط از سر گرفتند و چرخ معیشت از نو گردان شد. بازوی بازاریان و صنعت‌گران و دماغ دانشگاهیان توان تازه یافت، و رعایا جامه شهروندی به تن کردند، و جامعه مدنی جا را بر جامعه ولایی تنگ کرد و عهدی تازه دولت و ملت را به هم پیوند داد.

منشور مروت و مدارا به امضای جمهور و رئیس‌جمهور رسید و با طلوع طلعت حقوق بشر، طالع خلایق همایون شد. ایران از آن ایرانیان گشت وگفتگوی تمدن‌ها گفتمان روز شد. جوانان نفسی تازه کردند و گرد ملالت را از جان فشاندند و قدم در راه سازندگی نهادند. ترازوی روابط بین‌الملل به موازنه منفی متمایل شد و تنش زدایی چندان پیش رفت که اجنبی لبخند آشتی زد. ریال به مصاف دلار رفت و اقتصاد و معیشت سامانی بهتر گرفت.

رهبری که در مدرسه سید قطب درس مخاصمت با نظم جهانی را آموخته بود، علم اخوان را برافراشت و تجدد را عین تجسد جاهلیت انگاشت و دل به تزویر معلمان «غربزدگی» سپرد و انقلاب را فرصتی شمرد تا از «پیچ تاریخ» بگذرد و سایه «مهدویت» را بر جهان بگسترد!
او در پیش، و از پس او روحانیانی که غریزه سرکوفته قدرت‌ خواهی‌شان زخمی شده بود دست در دست حرامیان ، خنجر قهر آختند و به خصومت با خاتمی پرداختند و در نمازهای جمعه بر تروریسم و ارهاب جامه شرعیت پوشاندند و برکارد آجین کردن مخالفان چشم بستند و لب نگشودند. بی‌رسمی‌ها از سر گرفته شد و هر نه روز  یک‌بار سنگ‌پاره‌ای پشت دولت را دوتا کرد. به قول یکی از روحانیان ارشد انقلاب آبله‌مرغان گرفته بود و باید علاج می‌شد.
پس از آن بهار دل‌گشا، خزانی غم‌افزا در رسید و کسی پای بر مسند ریاست نهاد که در قواره این ملک و ملت نبود و در انبان شیطنت‌های خویش بضاعتی جز دروغ و شرارت نداشت. نه تنها نفت را که همه سرمایه‌های قدسی و ملی ایرانیان را از کورش هخامنشی تا مهدی قرشی به فروش گذاشت و عجبا که سفاهت‌های وی چنان دل از رهبری برد که او را برتر از هاشمی نشاند. هشت سال حکومت پراسراف و پراتلاف وی چون هفت در جهنم جز آتش و عذاب برای خلایق نیاورد و وقتی سریر سیاست را ترک گفت که ایران مهجورتر از همیشه در برون و رنجورتر از همیشه در درون بود.

وعاظ‌السلاطین و فقیهان سفیهی که امام زمان را در رؤیا دیده بودند که برای پیروزی او دعا می‌کند، آخرالامر به خرافه دیگری متوسل شدند که گویا ساحران، رئیس جمهور را مسحور کرده‌اند تا اطاعت ولی امر نکند و در به روی خود ببندد و در انظار ظاهر نشود. اینها حاضر بودند آبروی امام زمانشان برود اما آبروی صنف‌شان نرود.

خرداد هشتاد و هشت عظیم‌ترین امتحان جمهوریت نظام بود که به شکستی رسوا انجامید. رهبری، منصوران را محصور کرد مبادا بدیلی تازه پا به میدان مدنیت بگذارد و گوی سبقت از مدعیان متقلب برباید؛ منصورانی که هم‌چنان ظالمانه در حصرند و دلیرانه بر جفاها خنده می‌زنند و ظفرمندانه راه خود را به‌درون دل‌ها می‌گشایند. آنها خسروان بی‌خسران‌اند. زندان‌ها دوباره پر شد و شکنجه‌های آدمی‌سوز و استخوان‌شکن از سر گرفته شد.
خانواده‌ها داغدار و خاک بر سر شدند و امیدها خاکستر شد و تنها در خاک خفت و جان‌ها در آتش جنایت سوخت، تا دیوی خاتم سلیمانی در انگشت کند و فرعونی ، موسی را از مصر براند. مزاج دهر تبه شد.
از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت عجــب که بوی گلـی ماند و رنگ نســترنی
هشت سال پُربلا و بلاهت گذشت ولی هنوز چراغ امید نیمه‌خاموش و نیمه‌روشن بود، و همین بود که مردم را به سوی صندوق‌ها در انتخاباتی نیم‌گرم روانه کرد مگر نشاط فروخفته بیدار شود و آب رفته به جوی بازگردد، مگر همراه با چرخیدن چرخ سانتریفیوژها، چرخ معیشت مردم بچرخد و سفره‌های خالی پرنان شود.
امام زمان فروشی از رونق افتاد و گفتمان رفاه چیره شد.کوشیدند تا «کدخدای جهان» را راضی کنند مگر روستاهایمان آباد شود. «ورق‌پاره»های پیشین اکنون به خمپاره‌هایی بدل شده بودند که دفع و رفعشان مشکل می‌نمود.

تحریم‌های سنگین، جان‌ها را به طاقت آورده بود و برون‌شوی می‌جستند. روی بر برجام آوردند تا چون کلیدی کاغذین قفل‌های آهنین تحریم را بشکند اما کارشکنی از درون و عهدشکنی از بیرون، فرجامی بد برای برجام رقم زد و آن را از نفس انداخت و
روزها با سوزها همراه شد
از هر دو سو کشاکشی عنیف می‌رفت و می‌رود. تروریسم تبهکار آلبانی و ارتجاع بی‌متاع سلطانی و حکام اشغالگر کنعانی هم به جد در کار بودند (و هستند) تا آن دریچه نیمه‌باز را ببندند و خلایق را در ورطه ناامیدی غوطه‌ور کنند. اکنون ما مانده‌ایم و جهانی دشمن، که از فرط بی‌پناهی به خرس روس و اژدهای چین پناه برده‌ایم و از آنها امان می‌طلبیم . زیرکان در گوش‌مان می‌خوانند
بر تــو می‌لرزد دلم ز اندیــشه‌ای
با چنین خرسی مرو در بیشه‌ای
این دلـــــم هــــرگــز نــلرزید از گــزاف
نور حق است این، نه دعوی و نه لاف
اکنون ما مانده‌ایم و دولتی فشل و معیشتی تنگ و اقتصادی لنگ و ارزاق گران و وجه کفاف اندک و دوستانی قلیل و دشمنانی بسیار و تدبیری سست و آینده‌ای تاریک و روشنفکرانی لجام بر دهان، و رسانه‌هایی تملق‌گو و دروغزن ، و مدیریتی ناکارآمد، و ریالی رو به زوال ، و مردمی ناخشنود و حکومتی ناتوان، و سیاستی پر تبعیض و مجلسی گوش‌به‌فرمان، و خبرگانی منقاد و شاعرانی مداح و سفلگانی صدرنشین و روحانیتی خرافه‌پرور و عوام‌زده و دیانتی منحط و جوانانی ناامید و فقری مهلک و قضایی بیدادگر و رشوه‌خوار و نامستقل، و زندانبانانی سفاک‌تر از ساواک و بازاری پراختلاس، و جامعه‌ای بی‌اخلاق ، و ولی‌ای قانون‌شکن و نقدناشنو و برترنشین و مستبد.
پیداست که دیگر چراغ‌مان نمی‌سوزد . روغنی در فتیله نمانده است. آیا اصلا چراغی مانده است؟ درین قحطی دمشق چه جای سخن از مروت و عشق ؟ باز ما ماندیم و شهر بی‌تپش و آن‌چه کفتارست و گرگ و روبه است
گاه می‌گویــم فغانی بر کـــشم
باز می‌بینم صدایم کوته است


این شب ست آری شبی بس هولناک
لیـــک پشــت تپــه هــم روزی نـبود
نشسته‌این تا «دستی از غیب برون آید و کاری بکند»؟ یا «چراغی برکند خلوت‌ نشینی»؟ وقتی می‌شنوم پاره‌ای از مصلحان هنوز از مشعل نیم‌مرده امید و اصلاح سخن می‌گویند، دست‌ها را به آسمان برمی‌دارم که بارالها، چنین باد! روشنفکران نمی‌باید و نمی‌توانند پیام نومیدی بدهند اما امید کاذب دادن هم پیشه و وظیفه آنان نیست.
وقتی ارکان حکومت راه‌های امید را چنان بسته‌اند که مردم به رهبران کاذب امید می‌بندند چه کسی سزاوار نکوهش است؟ وقتی به سر پنجه عدوان بر دفتر اصلاحات رقم بطلان کشیده‌اند چرا ندای براندازی طنین‌انداز نشود؟ سر گذشت و سرنوشت شوروی ایدئولوژیک –اتمی پیشین پیش چشم من‌ است که تضاد‌ها و فسادهای درون پشت آن را خم کرد و بر ابروی خدای بی‌رحم تاریخ خم نیامد. خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند. و چنین بود سرنوشت نظام بدفرجام پهلوی و نظائر آن


مرا البته با جبر تاریخ مهری و پیوندی نیست و تاریخ بشر را عرصه «ممکنات» می‌دانم نه حتمیات . و باورمندانه به این آیه قرآن می‌اندیشم که :”خداوند وضع آدمیان را دگرگون نمی‌کند مگر اینکه آن‌ها نفوس خود را دگرگون کنند” و به همین سبب حق ندارم آیه یاس بخوانم، بل می‌خواهم جان‌ها را بجنبانم و به مردم زجرکشیده و روشنفکران دردمند وطن بگویم که قدر حرکات و روشنگری‌های خُرد خود را بدانند و در مطالبه حقوق از پا ننشینند و اعتراضات خود را دنبال کنند و چندان عرصه خودکامگی را بر حاکمان نابینا و ناشنوا تنگ کنند که ناگزیر تن به تغییر و اصلاح دهند و از مرکب شیطان فرود آیند. این واپسین دریچه امیدواری ست که اگر بسته شود فقدان اکسیژن امید، جامعه را در بحرانی خفگی‌آور فرو خواهد برد که البته سببش و مسئولش چیزی و کسی جز خودکامگی خودکامگان نیست.

این سطور را مینویسم تا ادای تکلیف کنم و به متصدیان امور و به روحانیان ، (که هنوز ملجا و مرجع عوام‌اند )و به خواجگان سریر سیاست، و در صدرشان به ولی‌اعظم حکومت هم بگویم که بیش ازین لجبازی و قدرت‌طلبی و مردم‌ستیزی و قانون‌شکنی نکنند:
تا کنون کردی چنین، دیگر مکن
تیـره کردی آب را، افــزون مکن

و از در مردم‌داری و مردم‌مداری درآیند و تجربه شوروی و پهلوی را تکرار نکنند و تا فرصتی هست به سخن مصلحان مشفق دل بسپارند و دست از ستم و استبداد رأی بردارند و به انتخابات آزاد و رسانه‌های آزاد مجال بدهند، و مردم را محرم و حقوقشان را محترم بشمارند و جمهوریت نظام را احیا کنند و از نقد نهراسند و فقر و تبعیض را براندازند، تا بر سفره مردم نان و بر دهانشان لبخند و در جانشان رضایت بنشیند. حافظ فرمود:
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است

و من می‌گویم بلی، اکنون در ایران، شرمسارانه از کران تا به کران لشکر ظلم است، اما فرصت حکومت‌گران اندک است و نه از ازل تا به ابد، بل شاید تا فردا هم نباشد! پنج سال پیش بود که ابیات زیر در شب یلدا بر قلم جاری شد و اکنون در این‌جا خوش می‌نشیند:

زان همی ترسم که روزی جنبش آرام خلق خیزشــی گردد کلان یا شورشی بنیان‌فکن

تا به کی باشیم اسیران ولایت  این چنین  تلخ‌کام و زهر ‌وار و خسته‌دل بسته‌دهن؟

حبذا فرخنده‌‌روزی کز سر شادی و عشق  مرد و زن رقصان شویم اندر میان انجمن
هر یکی شمعی به‌دستی از پی روشنگری
دســت دیگر چوبکی بر طبــل آزادی زدن

پـــس ظفــر را با صبوری می‌توانی ساختن
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل است ای دریغ
ای‌که دستت می‌رسد کاری بکن اندر وطن

عبدالکریم سروش
پانوشت‌ها:
برقی دمید و ناراستی راست شد وخداوند قومی را به‌جای قوم دیگر، و روزی را به‌جای روز دیگر نشاند، و ما چون قحطی‌زدگان و خشکسالی‌کشیدگان که انتظار باران می‌برند، در انتظار چنین تغییری بودیم

This comment was minimized by the moderator on the site

یکدستی عظیم شما و فلاکت عظیم تر ما

مهدی ملکوتی
ما گفتیم یکدست شدن حاکمیت خوب نیست .در هیچ کجای دنیا یکدستی و خفه کردن مخالف نتیجه ای جز دیکتاتوری و بدبختی در بر نداشته است. اما گفتید: شما لیبرال ها، شما سکولارها، شما غرب زده ها شما ... نمیفهمید، ما دنبال شرح و بسط حکومت اسلامی با الگوی عدل علی هستیم و البته رهبری ام‌القرای جهان اسلام.
از ما گفتن بود و از شما البته نشنیدن.
خلاصه آنقدر بر طبل خواسته خود کوبیدید و از همه اهرم های ممکن بدون هیچ واهمه و عاقبت اندیشی استفاده کردید تا حاکمیت یکدست شد، یکدست یکدست.
در حال حاضر مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی، همه‌ی شوراهای شهر و روستا و...در اختیار شماست.
دولت و قوه قضائیه دربست و کامل در کنار مجلس دربست در دستان شماست. درنتیجه این یکدستی دیوان محاسبات، کلیه کمیسیون ها و فراکسیون های مجلس،سازمان بازرسی کل کشور، سازمان تعزیرات حکومتی، سازمان حمایت از تولیدکننده و مصرف کننده و... در اختیار شماست.
بانک مرکزی،شورای پول و اعتبار، سازمان مدیریت و برنامه و بودجه کشور و تمام زیر مجموعه ها وابستگان این دستگاه‌ها در اختیار شماست.
تعیین قیمت دلار و سکه و کنترل بازار سرمایه و کلا تمام امور سرمایه ای و کل زیر ساخت های اقتصادی و غیر اقتصادی کشور در کنترل شماست.
مدیریت مناطق آزاد، استانداری ها، فرمانداری ها شهرداریها، بخشداریها و حتی دهداریها در اختیار شماست.
بنیادبرکت، بهزیستی کشور، کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد شهید و... در اختیار شماست.
صدا و سیما،اکثر رسانه های نوشتاری و پیچِ شل کن سفت کن اینترنت در دست شماست.
دهها موسسه و بنیاد جامعه و تولیت و.... فرهنگی اسلامی دربست با بودجه های کلان در اختیار شماست.
قرار گاه سازندگی خاتم الانبیا و دهها زیر مجموعه و قرب و غیره آنها در اختیار شماست.
اختیار کل نیروهای مسلح، انتظامی، مرزبانی، گمرکات کشور، وزارت اطلاعات، حفاظت اطلاعات سپاه، قوه قضائیه و دهها حفاظت و حراست دیگر در اختیار شماست.
واردات و صادرات و تعیین تعرفه ها و بازارچه های مرزی و خودرو سازان و موتور سازان و... در اختیار شماست.
ستاد ائمه جمعه و جماعات،ستاد امر به معروف و نهی از منکر و دهها ستاد و تشکیلات مشابه و جامعه مداحان و... در اختیار شماست.
حتی الان کنترل خصوصی ترین بخش زندگی مشترک مردم که فرزند آوری است را هم در دست گرفته اید و برای همین بساط کلیه وسایل جلوگیری از بارداری را از سیستم دولتی حذف کردید. حتی سیستم غربالگری را برچیدید و ستاد ها تشکیل دادید برای فرزند آوری و نهی کردید مردم را از کم فرزندی.
تمام تریبون های رسمی کشور در اختیار شماست.
مجمع تشخیص مصلحت نظام و از همه مهم تر شورای نگهبان قانون اساسی دربست، تمام قد و پر قدرت و بدون گوش شنوا در اختیار شماست.
شخص رهبری هم با قدرت تمام از شما و داشته هایتان (تقریبا که نه، تحقیقا کل مملکت را در بر می‌گیرد) بصورت تمام قد حمایت میکنند.
لطفا با همه داشته هایتان (که شامل همه بنیانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مذهبی و... ،انفال، معادن، ذخیره گاههای گیاهی و جانوری، جنگل، بیابان و مراتع و حوزه های آبریز، آبخیزها، آبخوان ها و سفره های زیر زمینی، نفت و گاز و... می‌شود) بگویید دیگر چه باید داشته باشید که این مردم آب خوش از گلویشان پایین رود؟ دیگر چه کم دارید که مردم غرق در اندوه، فقر، فلاکت، فساد،
فحشا، درماندگی، واماندگی، سوءتغذیه، بدبختی، بی سرپناهی، عدم امنیت شغلی و روانی، اضطراب از دست دادن و کوچک شدن سفره هایشان هر روز و تن ها و ذهن های خسته و چه کنم چه کنم نباشند؟!
دیگر چه باید داشته باشید که در پاسخ به تمام کاستی ها نگویید: مافیای دارو، خودرو، مسکن، ارز، طلا، آرد، ماکارونی، دام زنده، میوه، گوشت، مرغ، تخم مرغ، برنج، لوازم خانگی و... مانع کار کردن درست ما شده است؟!
دیگر چه کم دارید که بعد از ۴۳ سال هنوز از نفوذ دشمن حرف میزنید؟!
واقعا الان حکومت جمهوری اسلامی دستش از کدام بخش از مدیریت تامّه‌ی کشور کوتاه است تا سفره مردم، پیکر مردم، فرهنگ مردم، دین مردم، ایمان مردم، اقتصاد مردم و... روز به روز بیشتر تحلیل نرود؟
آیا به غیر از جان، آنهم جان نحیف و رنجور، از مردم چیزی مانده که در اختیار ندارید؟!
نتیجه‌ی این حجم عظیم از مالکیت و یکدستی و انقلابی گری و اسلام خواهی و ظلم ستیزی شما برای مردم چه بوده است؟
غش کردن مطلق در آغوش چین و روسیه و گوش به فرمان آنان بودن و دشمنی با کل دنیا آیا دستاورد این یکدستی عظیم؟!
است و حاصل این یکدستی حاکمیت، باید نابودی فرهنگ و کهن ترین تمدن بشری باشد؟! برای ایران و ایرانی چه باقی گذاشته اید؟!!!
خودتان بشمارید حاصل این یکدستی عظیم را...
https://t.me/joinchat/TJl6M8fp9ZJiuaww

This comment was minimized by the moderator on the site

احیای کوپن به جای احیای برجام / دستاورد یکساله دولت و مجلس انقلابی

نتیجه یکسال فرصت سوزی در احیای برجام -که مقصر اصلی آن مجلس انقلابی و حذف کنندگان مردم در انتخابات 1400 هستند- احیای کالابرگ (بخوانید کوپن) است. به عنوان یک ایرانی از رئیس جمهور و رئیس مجلس سئوال می کنیم: اگر برجام احیا شده بود بازهم به دنبال احیای کوپن بودید؟

امروز رئیس مجلس انقلابی می گوید: «با هرگونه اقدام درباره ارز ترجیحی قبل از اجرا شدن کالابرگ الکترونیکی مخالفیم» خجالت می کشید بگویید: «کوپن را باید احیا کنیم؟» کشور شرایط سختی دارد و می دانیم که سفره های مردم نه به خاطر بی تدبیری که اتفاقا به خاطر سنگ اندازی مجلس انقلابی در احیای برجام هر روزکوچکتر می شود و از هر گونه گشایشی برای معیشت مردم استقبال می کنیم. اما فراموش نمی کنیم بعد از قطعی شدن پیروزی بایدن در آمریکا، از زبان کیهان به دولت کنایه زدید: «پالس مذاکره مجدد از سوی روحانی به بایدن؛ هفت سال گره زدن معیشت مردم به مذاکره کافی نیست؟/ علاج مشکلات اندکی تدبیر است نه مذاکره»

سه ماه بعد از روی کار آمدن بایدن گفتید: «سفره مردم را به برجام گره نمی زنیم» (ابراهیم رئیسی، 26 مهر 1400)

از بهمن ماه 1400 هشدار دادیم که با وجود جنگ در اوکراین، نسبت به کالاهای اساسی باید نگران بود. اما گفتید: «با وجود شرایط جنگی در منطقه، امروز در زمینه ذخائر کالاهای اساسی هیچ گونه مشکلی در کشور وجود ندارد» (رئیسی، 11فروردین 1401)

گفتیم تا زمانی که مشکلات تحریمی ایران حل نشده است، نمی توانید به همکاری با چین و روسیه اعتماد کنید. اما نوشتید: «در یک جمله عضویت دائم ایران در پیمان شانگهای گام مهمی است در فروپاشیدن نظام تحریم های ظالمانه بین المللی و شکوفایی اقتصاد و تجارت کشور مبارک دوستان و هموطنان عزیز باشه.» (عبدالله گنجی، مدیرمسئول سابق جوان، سردبیر امروز همشهری)

خوشحال و ذوق زده از توافق شانگهای نوشتید: بازار 330 میلیارد دلاری شانگهای: زمینه بی‌تاثیر کردن تحریم‌های آمریکا. (قمری وفا از مدیران بانک مرکزی)

توجه نکردید که دیوار تحریم ها را باید از واشنگتن ترک بزنید نه در چین و ماچین اما نوشتید: «پیوند قوی تر اقتصادی با چین و روسیه و هند یعنی ترک برداشتن دیوار تحریم ها (مهرداد بذرپاش، مدیر تراز جوان مومن انقلابی)

گفتیم دلبستگی به شرق اشتباه محض است اما خوشبین بودید و گفتید:«عضویت ایران در پیمان شانگهای بستر مناسبی برای توسعه روابط منطقه ای فراهم کرده است» (ابراهیم رئیسی)

حاصل این سرمستی ها بعد از گذشت 8 ماه چیست؟ کجاست آن دستاوردهایی که از آن دم می زدید؟ حالا به جای احیای برجام دعوایتان بر سر این است که یک رئیس قوه می گوید: باید کوپن را احیا کنیم، آن دیگری می گوید: «کالابرگ الکترونیکی به عدالت نزدیک تر است» (رئیسی، 20 اردیبهشت 1401)

روحانی دولت را با این گلایه به پایان برد و گفت: «فرصت دستیابی به توافق را از دولت دوازدهم گرفتند» اما مدعی شدید: «مجلس دست دولت را برای رفع تحریم ها پر کرد» حتی فریدون عباسی مدعی شد که دولت روحانی در اجرای این قانون «ترک فعل» کرده است. حالا اما جرات نمی کنند حتی نام قانون اقدام راهبردی خودشان را به زبان بیاورند. چرا؟ چون خجالت می کشند بگویند: «این قانون را برای بستن دست دولت قبل نوشته بودیم. رئیسی اجرایش نکند مهم نیست»

مدعی بودید که «هم نفت می فروشیم و هم پول آن را می گیریم» (سخنگوی دولت 26 آذر 1400).

مدعی هستید: در روزهای اول دولت نگرانِ ذخایر کالاهای اساسی و ذخایر ارزی بودیم اما امروز این نگرانی رفع شده است. فروش نفت کشور ۲ برابر شده و از این جهت نگرانی نداریم.(رئیسی 20 اردیبهشت 1401).

اما ما گفتیم خبرهای دروغ از گشایش های ارزی برای «خبردرمانی» است و راست و دروغ آن روشن می شود. اما باور نکردید. چند ماه از خبر گشایش های ارزی گذشته. دستاورد آن چرا در سفره های مردم دیده نمیشود؟

سئوال می کنیم: اگر نفت می فروشید، اگر پول آن باز می گردد. اگر سفره مردم را به برجام گره نزدید، اگر دارایی های ایران را پس گرفتید، پس چرا به جای احیای برجام، «کوپن را احیا کردید»؟ دولت قبل که نفت نمی فروخت و گشایش ارزی هر ماهه نداشت، سه سال قیمت ها را ثابت نگه داشت. چرا شما توانایی ادامه همان مسیر را ندارید؟ قصدمان این نیست که سرکوفت بزنیم و همچون علیرضا زاکانی (کاندیدای پوششی رئیسی در انتخابات) بگوییم: «ریشه مشکلات از بی غیریتی است» سئوال می کنیم: وقتی که نفت گران شده، به میزان کافی فروش می رود و ارز آن به کشور بر می گردد، چرا ناگزیر از احیای کوپن شدید؟
@salamonlline

This comment was minimized by the moderator on the site

یکدستی عظیم شما و فلاکت عظیم‌تر ما

مهدی ملکوتی

ما گفتیم یکدست شدن حاکمیت خوب نیست .در هیچ کجای دنیا یکدستی و خفه کردن مخالف نتیجه ای جز دیکتاتوری و بدبختی در بر نداشته است. اما گفتید:
شما لیبرال ها، شما سکولارها، شما غرب زده ها شما ... نمیفهمید، ما دنبال شرح و بسط حکومت اسلامی با الگوی عدل علی هستیم و البته رهبری ام‌القرای جهان اسلام.
از ما گفتن بود و از شما البته نشنیدن.
خلاصه آنقدر بر طبل خواسته خود کوبیدید و از همه اهرم های ممکن بدون هیچ واهمه و عاقبت اندیشی استفاده کردید تا حاکمیت یکدست شد، یکدست یکدست.
در حال حاضر مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی، همه‌ی شوراهای شهر و روستا و... در اختیار شماست.
دولت و قوه قضائیه دربست و کامل در کنار مجلس دربست در دستان شماست. درنتیجه این یکدستی دیوان محاسبات، کلیه کمیسیون ها و فراکسیون های مجلس، سازمان بازرسی کل کشور، سازمان تعزیرات حکومتی، سازمان حمایت از تولیدکننده و مصرف کننده و... در اختیار شماست.
بانک مرکزی، شورای پول و اعتبار، سازمان مدیریت و برنامه و بودجه کشور و تمام زیرمجموعه‌ها وابستگان این دستگاه‌ها در اختیار شماست.
تعیین قیمت دلار و سکه و کنترل بازار سرمایه و کلا تمام امور سرمایه‌ای و کل زیرساخت‌های اقتصادی و غیراقتصادی کشور در کنترل شماست.
مدیریت مناطق آزاد، استانداری‌ها، فرمانداری ها شهرداریها، بخشداریها و حتی دهداریها در اختیار شماست.
بنیادبرکت، بهزیستی کشور، کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد شهید و... در اختیار شماست.
صدا و سیما، اکثر رسانه‌های نوشتاری و پیچِ شل‌کن سفت‌کن اینترنت در دست شماست.
دهها موسسه و بنیاد جامعه و تولیت و.... فرهنگی اسلامی دربست با بودجه های کلان در اختیار شماست.
قرار گاه سازندگی خاتم الانبیا و دهها زیرمجموعه و قرب و غیره آنها در اختیار شماست.

اختیار کل نیروهای مسلح، انتظامی، مرزبانی، گمرکات کشور، وزارت اطلاعات، حفاظت اطلاعات سپاه، قوه قضائیه و دهها حفاظت و حراست دیگر در اختیار شماست.
واردات و صادرات و تعیین تعرفه ها و بازارچه‌های مرزی و خودروسازان و موتورسازان و... در اختیار شماست.
ستاد ائمه جمعه و جماعات، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و دهها ستاد و تشکیلات مشابه و جامعه مداحان و... در اختیار شماست.
حتی الان کنترل خصوصی‌ترین بخش زندگی مشترک مردم که فرزندآوری است را هم در دست گرفته‌اید و برای همین بساط کلیه وسایل جلوگیری از بارداری را از سیستم دولتی حذف کردید. حتی سیستم غربالگری را برچیدید و ستادها تشکیل دادید برای فرزندآوری و مردم را از کم فرزندی نهی کردید.

تمام تریبون های رسمی کشور در اختیار شماست.
مجمع تشخیص مصلحت نظام و از همه مهم تر شورای نگهبان قانون اساسی دربست، تمام قد و پر قدرت و بدون گوش شنوا در اختیار شماست.
مقام رهبری هم با قدرت تمام از شما و داشته‌هایتان به صورت تمام‌قد حمایت می‌کنند.
لطفا با همه داشته‌هایتان (که شامل همه بنیانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مذهبی، انفال، معادن، ذخیره‌گاههای گیاهی و جانوری، جنگل، بیابان و مراتع و حوزه‌های آبریز، آبخیزها، آبخوان‌ها و سفره‌های زیرزمینی، نفت و گاز و... می‌شود) بگویید دیگر چه باید داشته باشید که این مردم آب‌خوش از گلویشان پایین رود؟
دیگر چه کم دارید که مردم غرق در اندوه، فقر، فلاکت، فساد، فحشا، درماندگی، واماندگی، سوءتغذیه، بدبختی، بی‌سرپناهی، عدم امنیت شغلی و روانی، اضطراب از دست دادن و کوچک‌شدن سفره‌هایشان و تن‌ها و ذهن‌های خسته و چه‌کنم چه‌کنم نباشند؟!
دیگر چه باید داشته باشید که در پاسخ به تمام کاستی‌ها نگویید: مافیای دارو، خودرو، مسکن، ارز، طلا، آرد، ماکارونی، دام زنده، میوه، گوشت، مرغ، تخم مرغ، برنج، لوازم خانگی و... مانع کار کردن درست ما شده است؟!

دیگر چه کم دارید که بعد از ۴۳ سال هنوز از نفوذ دشمن حرف می‌زنید؟!
واقعا الان دست حکومت از کدام بخش از مدیریت تامّه‌ی کشور کوتاه است تا سفره مردم، پیکر مردم، فرهنگ مردم، دین مردم، ایمان مردم، اقتصاد مردم و... روز به روز بیشتر تحلیل نرود؟
آیا به غیر از جان، آن هم جان نحیف و رنجور، از مردم چیزی مانده که در اختیار ندارید؟!
نتیجه‌ی این حجم عظیم از مالکیت و یکدستی و ادعای انقلابی‌گری و اسلام‌خواهی و ظلم ستیزی شما برای مردم چه بوده است؟

خودتان بشمارید حاصل این یکدستی عظیم را...

@dastchean

This comment was minimized by the moderator on the site

ايران در آستانه فروپاشي

مایکل روبین در مقاله جدیدش (۶ فروردین ۱۴۰۱) ایران را در آستانه فروپاشی و جنگ داخلی تصویر کرده است.
او اعتقاد دارد در دوران پسا آیت الله خامنه ای تثبیت قدرت جایگزین امکان ندارد. اختلافات داخلی میان گروه های ذینفع مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مردم معترض شکل می گیرد و کشورهای ترکیه، پاکستان، عربستان سعودی، اسراییل و طالبان، از طریق گروه های نیابتی خود در این بحران دخالت می کنند.
بزرگترین بحران نزدیک به ۱۰ میلیون پناهنده در انتظار اروپا است که بحران های قبلی پناهندگان سوری و اوکراینی در برابر آن کوچک است!

This comment was minimized by the moderator on the site

«حرکت خاموش به سوی فقر»

این که یک ملت فقیر شود رخداد دردناکی است اما عجیب و غریب نیست ؛ همانطور که هند در قرن هفدهم یکی از ثروتمند ترین کشور ها بود و از قرن نوزدهم به بعد یکی از فقیرترین.
می‌توان این راه را طی کرد بدون سر و صدا، فقط گاهگاهی بر اثر یک رخداد، چشم باز می‌کنیم و متوجه می‌شویم به آنجا نزدیک‌ تر شده‌ایم.
اخیراً اتوبوسی واژگون شد و تعدادی انسان از جمله خبرنگاران جوانی کشته شدند و بسیاری از خانواده‌ ها نیز عزادار.
گفته شده فرسودگی لاستیک‌ ها و قطعات یک عامل مهم در بروز این سانحه بوده است. هزاران اتوبوس و اتومبیل، قطار و هواپیما دچار این مشکل هستند یعنی موجودی امکانات حمل‌ و نقل کشور همچون سایر امکانات کشور در حال فرسایش تدریجی است زیرا هیچ امکانی برای جایگزینی ها وجود ندارد !!!!! .
بسیاری از کارگاه‌ ها و کارخانه‌ های ما هم با مشکل فرسایش ماشین‌ آلات و ابزار روبرو هستند (و با مشکل عدم امکان جایگزینی البته) که تنزل ظرفیت تولید و کارکرد را باعث شده است.
این فقیر شدنِ خاموش در بسیاری از خانه‌ های ما هم در جریان است. مصداقی بگویم. سه سال پیش سماوری خریدم ۲۲۰ هزار تومان. امسال شیر آن خراب شد برای خرید شیر سماور مراجعه کردم می‌گوید ۳۵۰ هزار تومان. خود سماور اگر پیدا کردید ۲/۵ میلیون تومان. شیر سماور را نخریدم. یک سطل کف‌شور پدالی سه سال پیش حدود ۲۰۰ هزار تومان بود که شکست، امروز صبح فروشنده گفت یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان. آنرا نخریدم. یخچال منزل بیش از ۲۰ سال عمر دارد و هر آینه ممکن است خراب شود، چنانچه خراب شود بیش از ۶۰ میلیون تومان باید برای یک یخچال مناسب پرداخت کرد که طبیعتا از توان امروز ما بشدت خارج است و نتوانیم خرید. جارو برقی، لباسشوئی…
من یک استاد بازنشسته دانشگاه هستم. اگر عمری باقی بود، بزودی خانه خود را خالی از بسیاری وسائل ضروری خواهم یافت !!!!!!! . قدرت خرید درآمد ماهانه بسیاری از ما، طی سه چهار سال به یک‌سوم کاهش یافته بدون آنکه جرمی مرتکب شده باشیم !!!!!! .
اگر بگویم در مسیر «به سمت هندی شدن» هستیم تعجب نکنید.
در برخی مناطق در برخی از شهرها قیافه مردم ما هم دارد هندی !!!!! می شود :
هم چهره‌ های ما در اثر ضعف تغذیه مستمر ناشی از گرانی مواد غذایی و هم ظاهر ما ها بدلیل لباس های مستعمل و کهنه !!!!!
سال ۱۳۶۰ در سازمان برنامه فعالیت‌هایی برای تدوین برنامه توسعه اقتصادی کشور در جریان بود. روزی چند دانشجوی انقلابی از یک دانشگاه بدفتر من آمدند و گفتند که شنیده‌ایم شما هدف از این برنامه را چنین تشریح کرده اید که ظرف ۲۰ سال به ژاپن !!!!!! برسیم، در ادامه هم تاکید کردند که این هدفی ناچیز است و نا باید بگونه‌ای انقلابی جهش کنیم و هرچه زودتر از ژاپن!!! سبقت بگیریم..
گفتم هرچند من چنین مطلبی را بیان نکرده‌ام ولی در عین حال تصور هم نمی‌کنم که حتی تا ۵۰ سال دیگر هم ما بتوانیم به ژاپن برسیم.
اکنون ۴۰ سال از آن تاریخ گذشته مثل اینکه سر پیچ قبلی اشتباه کرده‌ایم و پیچیده‌ایم به سمت هند !!!!!!
از آن دانشجویان هم خبر دارم که دارند در کانادا زندگی می‌کنند و درواقع به ژاپن‌ مورد نظرشان!! رسیده‌اند.
هند هم البته، دارد پیشرفت می‌کند و نگرانی من آن است که یهوئی چشم باز کنیم و ببینیم که همین هند هم در راه پیشرفت خود، از کنار ما گذشته و ما خود را عقب‌تر از حتی هند بیابیم !!!!!
آیا دقت کردید که در مناظره‌های انتخابات ریاست‌جمهوری، هیچکسی از بلندنظریها، اهداف بلند برای پیشرفت و ترقی کشور هیچ سخنی به میان نیاورد؟!!

همه در حد قول‌هایی برای تامین مقداری پول کمک معاش یا قول‌های محاسبه نشده‌ای برای تامین مسکن و مانند آن یا نظارت بر بازار و کنترل توزیع و قیمت صحبت کردند!!! محمد طبیبیان، اقتصاددان @Ajibvalivaghaei

This comment was minimized by the moderator on the site

روزنامه جمهوری اسلامی خطاب به رئیسی: شجاعانه کنار بروید
به دنبال افزایش قیمت‌ها و نایاب شدن بعضی از کالاهای اساسی در ایران، امروز روزنامه جمهوری اسلامی در یک سرمقاله انتقادی‌ از رئیس جمهور پرسید "چقدر زمان" لازم دارد تا متوجه شود کشور با "گفتار درمانی" اداره نمی شود. این سرمقاله خواهان کنار رفتن " شجاعانه " ابراهیم رئیسی از قدرت شده است. با توجه به اینکه هنوز یک سال از دوره ریاست جمهوری آقای رئیسی نگذشته، انتشار چنین سرمقاله‌ای در بین روزنامه‌هایی ایران کم سابقه است. این روزنامه به قلم مدیر مسئول و با تیتر "اعلام خطر جدی" نوشته: "حالا که روشن شده شما نمی‌توانید از عهده حل مشکلات برآئید، شجاعانه کنار بروید و کار را به افراد کاردان بسپارید تا مردم و کشور را از این گرداب خطرناک نجات بدهند".

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا رهبر انقلاب گلایه ندارد؟

حسین ملک خدایی

رهبر انقلاب در زمان دولت روحانی و دولت خاتمی از شرایط معیشت مردم گلایه می کردند و دولت ها را به باد انتقاد می گرفتند و حتی مواردی که آن دولت ها می گفتند که رشد اقتصادی بالاست، رهبر انقلاب می گفتند که این رشد اقتصادی باید در سفره مردم خودش را نشان دهد، و از اینکه دولت روحانی مدعی بود که تورم و نابسامانی اقتصادی ناشی از تحریم ها می باشد، رهبر انقلاب بارها و بارها اظهار داشتند که شرایط بد اقتصادی از سوء مدیریت داخلی است و کمتر به تحریم ها و شرایط خارجی ربط دارد و می گفت اقتصاد را به تحریم ها گره نزنید، خوب الان که به لطف رهنمودهای رهبر انقلاب و توجه دقیق شورای نگهبان، همه نفوذی ها و جاسوس ها و مرعوب ها و لیبرال ها، حذف و خانه نشین شده اند و دولت و مجلس و قوه قضائیه و دولت در سایه همه یکدست انقلابی هستند و حتی ماکارونی را هم از سفره مردم جمع کردند، و صدای فغان کارگر و معلم به آسمان رسیده است و اقتصاد افسار گسیخته در حال فروپاشی است، الان باید رهبر انقلاب
با مردم نگون‌بخت همدردی کند و سوء مدیریت را یادآوری کند، در غیر این صورت مشروعیت رهبری نزد مردم بیش از پیش فرو خواهد ریخت
مردم دنبال پناهگاهی می گردند که به آن پناه ببرند، الان دیگر انتقاد از دولت، تنها انتقاد از یک قوه نيست
با این یکدست شدن قدرت، انتقاد از دولت انتقاد از خود رهبری هم هست
مگر اینکه رهبر انقلاب حساب خود را از حساب دولت و مجلس و قوه قضائیه جدا کند، که دیگر هم دیر شده است و هم غیر ممکن، قبلا مطلبی نوشتم تحت عنوان پایه چهارم نظام، جهت یادآوری می گویم که نزدیک 75 درصد مردم در انتخابات یا شرکت نکردند یا رای سفید دادند و 25 درصد باقی مانده باور کرده بودند که این دولت روحانی است که مقصر وضع خراب اقتصادی است و دولت انقلابی مد نظر رهبری مشکلات را حل می کند، لذا سه پایه نظام دچار مشکل شده بود و الان این 25 درصد باقی مانده که پایه چهارم نظام هستند و باور کرده بودند که دولت انقلابی مشکلات را حل می کند دارند متوجه می شوند که این دولت هم هیچکاره است و بخاری ازش بلند نمی شود و بتدریج این 25 درصد هم از دولت ناامید می شوند
در آن صورت، نظام را تنها خدا می تواند حفظ کند، ما گفتیم خود دانید
پانزدهم، اردیبهشت، 1401@nasiri42

This comment was minimized by the moderator on the site

نادانسته‌های وزیر نفت ما
سهند ایرانمهر

وزیر نفت کشورمان، ساده‌ترین اصول دیپلماتیک را نمی‌داند. او نمی‌داند پیش از نشستن باید مصافحه کرد و جلوی دوربین‌ها عکس مشترک گرفت.

وزیر نفت، درست وقتی که می‌خواهد بنشیند متوجه بدیهیات پروتوکل‌های دیپلماتیک می‌شود چون احتمالا مسئول تشریفات هیئت هم اطلاعی از این پروتوکل‌ها ندارد.

وزیر نفت در چنین موقعیت رسمی، کیف در دست دارد. دیگرانی به کمکش می‌آیند تا از کیفش خلاص شود و‌خلاصش می‌کنند اما حالا تکمه‌ کتش هم باز است. تکمه را که می‌بندد باز زبان بدنش دیپلماتیک نیست. مردی سرگردان است که تقریبا در همه احوالات همتای ونزوئلایی‌اش او را هدایت می‌کند. وزیر نفت ایران حتی وقتی صدای «زنده‌باد ونزوئلا» می‌آید، لحظه‌ای مکث می‌کند که چه باید بگوید. البته او از اساس نمی‌داند که یک مقام رسمی نمی‌تواند در یک دیدار دوجانبه رسمی و بین‌المللی مستقیما به کشور ثالثی، « مرگ بر...» بگوید.

مقام رسمی ما نمی‌داند که بزرگترین نقطه ضعف یک مقام رسمی در چنین موقعیتی، سردرگمی و هیجان‌زدگی است و مقام هیچ‌کشور عضو سازمان ملل نمی‌تواند اینچنین به صراحت در یک دیدار رسمی بین‌المللی به عضو دیگر « مرگ بر...» بگوید زیرا به جز کشور خودش، کشور میزبان را نیز در معرض اتهام ورود به اتحاد و توافقی علیه کشور ثالث می‌کند.

وزیر نفت ایران، همچنین نمی‌داند که هیچ‌کدام از مقامات ایرانی حتی در دهه پر از شور و هیجان انقلابی شصت و دیداری در این سطح چنین شعاری نداده‌اند.

وزیر نفت که فرستاده مملکت ایران است، سیاست اگر نمی‌داند کاش شاهنامه ای می‌خواند:
فرستاد بايد فرستاده‌ای      
درون پر زمكر و برون ساده‌ای
فرستاده بايد كه دانا بود       
به  گفتن  توانا و بينا بود!

وزیر نفت ایران نمی‌داند که بینش مهمترین ابزار فرستاده است. او نمی‌داند که فرستاده باید منویاتش در دلش باشد نه زبانش. او‌نمی‌داند که زبان فرستاده وقتی ناتوان است که فرستاده دانا نباشد و‌این دو که نباشد بینایی هم نیست.

وزیر نفت می‌شنود که همتایش چیزی می‌گوید. او حس می‌کند که او هم باید انبان واژگان فرنگی‌اش چیزی برای گفتن بیابد. ذهن وزیر نفت ایران در این لحظه، یک عبارت آشنای انگلیسی بیشتر نمی‌داند:« DOWN WITH USA». وزیر نفت ایران اما نمی‌داند USAرا چگونه تلفظ کند و حرف آخر را « آی» تلفظ می‌کند.

این‌، تازه نادانستنی‌هایی است که دوربین‌ها ضبط می‌کنند و‌دوربین‌ها همه چیز را ضبط نمی‌کنند. نادانستن عمیق‌تر این است که ایشان بعید است که بداند، ندانستن اینها هم جزو ندانستن است، کسی چه می‌داند؟ شاید هم می‌داند که برای یک وزیر در ایران امروز، وِزر دانستن بیش از وزر ندانستن است. او هم اگر نداند آنها که همای وزارت را بر سر احدی از ابنای این مملکت امر به نشستن کرده‌اند، نیک می‌دانند!
@sahandiranmehr

This comment was minimized by the moderator on the site

حتی فکر خودتان نیستید

حمیدرضا جلایی پور

متاسفانه هسته اصلی قدرت در ایران مساله‌ اصلی‌اش کسب رضایت اکثر مردم نیست، گویی فقط شیفته جبهه مقاومت آن‌هم با کمک پوتین است. برای این ادعا فقط به یک دلیل اشاره می‌کنم. ده سال است در اداره کشور با تداوم سیاست‌های خارجی و داخلی پرهزینه، ایران و مردم آن درحال فقیر شدن هستند، و نارضایتی‌های آن‌ها بیشتر می‌شود ولی حاکمیت اقدام درخوری برای جلوگیری از این روند انجام نداده‌ است.

حاکمیت در عمل با رای بیش از هفتاد درصدی مردم در سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ همراهی عملی و همدلانه نکرد. مهمترین کاری که هسته اصلی قدرت در این ده سال انجام داده “یکدست کردن” حکومت است که در سال ۱۴۰۰ به ثمر رسید. ولی در یک سال گذشته این «حکومت یک دست» حتی نتوانست جلوی افزایش قیمت مواد غذایی را بگیرد و روند نارضایتی‌ها در حال افزایش هست. ولی نکته اصلی من در این نوشته موضوع دیگری است. و آن این است که وقایع این روزها و افق پیش رو نشان می‌دهد حتی حاکمیت به «فکر خودش و بقای حکومتش» نیز نیست. برای این ادعا (یعنی ناتوانی حکومت نسبت به بقای خودش) به پنج دلیل زیر اشاره می‌کنم.

۱-چشم‌انداز حتی کوچکی که خبر از گشایش وضع اقتصادی مردم بدهد در راهبردهای حکومت وجود ندارد. تنها احیای برجام بود که هر روز احیایش نامحتمل‌تر می‌شود. حتی برجام هم احیا شود بعید است با تیم اقتصادی این دولت و ادامه سیاست خارجی پرهزینه فعلی و معطوف به پوتین، معیشت ایرانیان سامان بیابد و روند فقیر شدن و خشکیده شدن ایران متوقف شود. (در گذشته هم هشتصد میلیارد درآمد ارزی در دوره احمدی‌نژاد هم به کمک «حکومت یکدست» نیامد).

۲-نگارنده تا حدودی با تاریخ اعتراضات مردم ایران در یک‌صد سال اخیر آشنا هست، به نظر می‌رسد «فراگیری» اعتراضات ناراضیان در هیچ دوره‌ای به وسعت امروز نبوده است. شما تنها به فراگیری اعتراضات معلمان توجه کنید ( درباره لایه‌های اعتراضی غیرخیابانی، نیمه خفته و شهروندان عاصی و بی‌قرار در جامعه اشاره نمی‌کنم). در دومین هفته اردیبهشت سال ۱۴۰۱ تنها در یک روز در پنجاه شهر ایران اعتراضات معلمین در جریان بوده و شعارهای آن‌ها از شعار صنفی به ساختاری در حال تغییر است. آن‌ها فریاد می‌‌زدند: معلم جایش زندان نیست «ایران جای ظالم نیست». این شعار معلم کشور است نه شهروند عاصی، بی‌قرار و فقیر اعتراضات بنزین در آبان‌ سال ۱۳۹۸.

توجه کنید من از اعتراض یک قشر و در یک روز صحبت می‌کنم. شما تاریخ جنبش‌های اعتراضی ایران را مرور کنید. در ایران اعتراضات از حیث جمعیت و گسترش جغرافیایی به فراگیری این روز‌ها که شاهد آن‌ هستیم، در جریان نبوده است. در گذشته جنبش‌های اعتراضی در «چند» شهر پرجمعیت اتفاق می‌افتاد نه به این فراگیری. گویی حاکمیت کر و کور هست و یا در شرایط گلخانه‌ای است و گشایش وضع کشور را در گذر از پیچ تاریخ و در پیروزی پوتین بر غرب جنایتکار می‌بیند.

این در حالی است که در هفتاد روز گذشته بین کارشناسان روابط‌ بین‌الملل یک اجماع شکل گرفته است که حمله پوتین به اکراین یک «خطای محاسباتی» بوده و این جنگ در میان مدت به نفع خود پوتین و روند توسعه روسیه نیست.

۳-در برابر این بلوک عظیم نارضایتی در ایران کاری که به نظر می‌رسد «تندروها» از حاکمیت طلب می‌کنند اجرای طرح کنترل فضای مجازی است که امامان جمعه و نمایندگان مجلس این روزها دوباره یک صدا مطرح می‌کنند. خصوصا با رخداد «سیسمونی‌گیت» که دورویی در سامان سیاسی ایران به طرز مهیبی آشکار شد. لذا تندروها راه حل را نه در درمان دورویی ساختاری که در کنترل شبکه‌های اجتماعی می‌بینند. ولی آن‌ها از این موضوع ساده غافل‌اند که حتی اگر به لحاظ فنی قادر باشند فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را مسدود کنند، باز حاکمیت ضربه مهلکی به خود می‌زند.

زیرا در شرایط کنونی فضای مجازی خودش بعنوان «سوپاپ تخلیه» عواطف مردم ناراضی عمل می‌کند و پس از انسداد فضای مجازی، اعتراضات کوبنده‌تر می‌شود و بازار رسانه‌های ماهواره‌ای و شایعات چهره به چهره علیه حاکمیت‌ داغ‌تر می‌شود. به نظر من فضای مجازی، جامعه را در اطلاع‌رسانی کمک می‌کند ولی در عین حال چون مردم معترض می‌توانند در شبکه‌های مجازی حرف و درد خود را ابراز کنند، همین خاصیت ابراز وجود با کلمات از کوبندگی جنبش‌های اعتراضی ایران می‌کاهد. وقتی شبکه‌های اجتماعی بسته شود، حاکمیت کورتر و اعتراضات محو نمی‌شود بلکه کوبنده‌تر می‌شود.

در لینک زیر بخوانید:
http://sobhema.news/?p=21224
صبح_ما @sobhema_ir
@hamidrezajalaeipour

This comment was minimized by the moderator on the site

وقتی بجای چفیه، جواب می خواهند!

شهاب الدین حائری شیرازی

اوضاع نابسامان اقتصادی هر بدی که داشت و دارد یک آورده وفایده داشت. وضع بد افتصادی از یک طرف به باز شدن روی خودی ها وکنار گذاشتن تعارفات انجامید زیرا همه کم و بیش صابون گرانی و تورم به تن شان خورده و خواب ناز از چشمشان ربوده و با خود میگویند چطور شد که کار به اینجا کشید و اینبار بواسطه یکدست شدن قدرت، ناچار اشکال کار را در عملکرد صحنه گردانان اصلی قدرت جستجو می نمایند از طرف دیگر اتمسفر و جوّ غالب است که حکام را در پیش آمدن وضع فعلی مقصر میداند و این جوّ و فضا همه را همراه خود خواهد برد و حکام را با چالش جدی مواجه خواهد کرد.
مسیر برون رفت از سیلاب اعتراض مردم، اصلاح سیاستها و بهبود وضع اقتصادی است وبس.
فیلم: نقد صریح آقای محمد اسکندری دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی است خطاب به رهبری
اردیبهشت 1401 دیدار دانشجویان با رهبر

https://t.me/virayeshe_zehn

This comment was minimized by the moderator on the site

یاد آن رادمرد بزرگ بخیر

امروز ۳۰ دیماه، سالروز وفات مرحوم مهندس مهدی بازرگان است.
همان بازرگانی که در بهمن ۵۷ به حمایت از او به خیابان‌ها آمدیم و شعار دادیم حمایت از بازرگان حمایت از اسلام است.
بازرگان قطعاً یکی از اصیل ترین و در عین حال مظلوم ترین شخصیت های دوره معاصر است
او در سخت ترین شرایط ممکن در حالی ریسک نخست وزیر شدن را پذیرفت که هنوز رژیم قبل بر سر کار بود و هیچی قابل پیش‌بینی نبود.
تحقیقاً پذیرش مسئولیت دورهٔ گذار نیازمند اخلاص، شجاعت، صداقت و توانمندی ویژه ای بود که همهٔ توجهات را معطوف به شخصیت برجسته او می نمود.

لکن نوع نگاه او در تعامل با دنیا و ضیق اختیارات دولتش در تمشیت امور، از همان ابتدا برایش مشکل ساز شد و بارها از دخالتهای همه جانبهٔ دولتهای متعدد شکل گرفته در سایه، گله کرد و آنجایی که در پی ملاقات با برخی مقامات آمریکایی مورد شماتت و بازخواست قرار گرفت خطاب به امام خمینی گفت قرارمان این نبود که همان شرایط گذشته ادامه یابد و دولت برای هر اقدام و ملاقات کوچکی مجبور به اجازه گرفتن باشد، نه تو شاهی و نه من هویدا!

او همان کسی است که در اتمام حجّت به شاه نیز خطاب به ریاست دادگاهی که محاکمه اش میکرد گفت ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما برخورد می‌کنیم.

او سیاستمداری فهیم، حقیقتاً متدین، اخلاق گرا، و عاملی بود که چه در مشی فردی و چه بعنوان یک مدیر ارشد هیچگاه از جاده اعتدال و تقوای الهی خارج نشد.
چه آنوقتی که در سفر به خراسان وقتی دید بنز آورده اند تا بعنوان نخست‌وزیر به هتل منتقل شود استاندارش را عتاب کرد و ضمن سوار شدن بر پیکان و اقامت در محل استانداری، هزینه های خوراکش را نیز پرداخت نمود.
چه آنوقتی که می‌خواست از نخست وزیری برود مبلغی را به حساب بیت المال واریز کرد تا مبادا دِینی به گردنش باشد.
و چه آنجائیکه بعد از فتح خرمشهر مُحکم ایستاد و از ادامه جنگ بر حذر داشت و نامه‌های مخالفت نوشت.
چه آنجایی که با مطلقه شدن ولایت فقیه و از دور خارج کردن جمهوریت نظام شدیداً مخالفت ورزید و با نامهٔ تفصیلی ۸۰ صفحه ای خطاب به امام خمینی آن را خلاف تمام مسلّمات دینی و عقلانی برشمرد.
چه آنجاییکه تحقیرها، فشارها، هتاکی ها و ظلم‌های سازماندهی شده و نشدهٔ گروه‌های فشار را در مجلس اول تحمّل مینمود
چه آنجائیکه برخلاف تمام اصول اخلاقی، حقوقی و قانونی بدون هیچ محکمه و دلیلی او و یارانش توسط رهبر انقلاب برای همیشه فاقد صلاحیت و غرب زده معرفی شدند و با انواع برچسب های نامشروع از حیّزانتفاع ساقط گریدند.
چه در برخوردهایی که بر علیه ملّی مذهبی ها باب شد و عشق به وطن و ملیّت را ضد اسلام معرفی کردند!
و نهایتاً چه آنجائیکه در مخالفت شدید با تسخیر و اشغال تماماً خسارتبار سفارت آمریکا استعفاء داد و از مصدر امور کنار رفت.
و چه....
همه و همه حکایت از مهدی بازرگان سلیم النفس و خود ساخته ای دارد که زندان، تبعید، استاد تمامی دانشگاه و ریاست دانشکده فنی دانشگاه تهران، نخست وزیری، نمایندگی مجلس، عزل و عُزلت ... همه و همه برایش بخش های متفاوتی از پازل زندگی و عمری بودند که در تمام این حالات باید انسانیت و شرافتش در دل بستگی به کشور، مکتب و مردمش را اثبات میکرد و انصافاً خوشا بحالش که چه زیبا اثبات نمود و هر روز که می‌گذرد قدْرَش بیشتر شناخته میشود و حذفش افسوسهای بیشتری را بدنبال می‌آورد.
سخن گفتن از این رادمرد الهی و دوستِ صمیمی مرحوم آیت‌الله طالقانی و مرحوم شهید مطهری و پرداختن به فراز و فرودهای آموزنده زندگی این بزرگ مردِ به حق ملّی و مذهبی نه در توان من است و نه در حوصله این مقال کوتاه.
فقط خواستم بعنوان کسی که سالهای زیادی را مقلدانه و چشم گوش بسته به تبعیت از آن همه نفرت پراکنی های ناصواب و دروغین، وی را لیبرالی خود باخته و موجودی حقیر و بی‌مایه می‌دانسته! اَدای احترام کرده و بگویم امان از تقلید کور، که حقیقتا کر و کورمان میکند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

This comment was minimized by the moderator on the site

ملت یا امت؟

مهدی نصیری

اخیرا آقای رئیسی، رییس جمهور؛ مجددا از امّت سخن گفته اند. معنای این واژه در کاربرد مقامات جمهوری اسلامی بعضاً این است که ما مرکزیت جهان اسلام و امامت و ولایت بر مسلمانان را برعهده داریم.
اکنون این سئوال مطرح می شود که این ادعا چقدر منطبق با مبانی دینی است؟ و چقدر واقعیت دارد؟
در پاسخ؛ نکات زیر قابل ذکر است:

۱. اساسا تنها در صدر اسلام و در زمان حیات پیامبر (ص) مفهوم امّت به معنای یکپارچگی مسلمانان با رهبری واحد برای مدتی کوتاه تحقق یافت و خود پیامبر پیشگویی فرمود که: اُمَّتش، پس از او، به ۷۳ فرقه منشعب خواهند شد * و تا بعد از ظهور امام مهدی (ع)؛ چنین وحدتی محقق نخواهد شد.

۲. در عصر غیبت و زمانه کنونی؛ نه تنها امکان تحقق امت واحد مسلمان نیست بلکه امکان شکل گیری امت واحد شیعه نیز حول یک فقیه حتی در ایران وجود ندارد. جمع قابل توجهی از فقهای شیعه تشکیل حکومت دینی را در دوران غیبت مجاز نمی دانند و چنین وظیفه ای را در انحصار امام معصوم می دانند. امروز بسیاری از شیعیان در داخل و خارج از ایران مقلّد چنین فقهایی هستند و از همین رو جمهوری اسلامی که بر اساس نظریه ولایت فقیه امام خمینی شکل گرفته؛ شرعا نمی تواند این دسته از شیعیان را از جهت اعتقادی ملزم به اطاعت از خود بداند. اما این که این دسته باید به لحاظ مدنی به عنوان بخشی از ملت ایران تابع قوانین جمهوری اسلامی باشند، مساله دیگری است.

۳. در ایران حتی برادران و خواهران اهل تسنن که بخشی از اُمَّت هستند (تحقیقاً بیش از ده میلیون نفر از ۸۵ میلیون نفر)، طبعا از جهت اعتقادی موافق رفتن زیر فرمان یک فقیه شیعه نیستند، هر چند به لحاظ مدنی و قانونی، زندگی در جمهوری اسلامی را به عنوان شهروند ایرانی پذیرفته اند.

۴. اگر امکان تشکیل امت واحده اسلامی وجود می داشت، چنانچه پیامبر یا امام معصوم هم می بودیم؛ باید با بیعت و رفراندوم، مقام امامت خود را بر امت اثبات می کردیم و بعد خویش را امام یا ولیّ حاکم بر آنها می دانستیم و در مقام حکمرانی هم کاملا مردم سالارانه عمل می کردیم و حق تحمیل و تحکم را نداشتیم و عنوان امامت و امت، کمترین تقدس و مزیتی را برای ما در حیطه حکمرانی ایجاد نمی کرد.

بر اساس ادله فوق؛ سخن از نظام سیاسی امت و امامت گفتن نه مشروع است و نه ممکن، و بر خلاف عرف بین المللی است و حاکمیت و حکمرانی، تنها باید بر اساس مدل سیاسی ملت ـ دولت باشد که اولا همه اقشار مردم را با هر عقیده و مذهبی تحت پوشش خود قرار می دهد و ثانیا منحصر به جغرافیایی خاص، به نام کشور، است.

و اما از همه این حرفها گذشته، سئوال اساسی این است که ما واقعا بعد از چهل و سه سال حکمرانی چه تحفه ای برای عرضه به امت داریم؟
رفاه مادی یا جامعه ای فقیر با میلیونها نفر زیر خط فقر و مستحق صدقه؟
دینداری یا دین گریزی؟
اتحاد و انسجام ملی و اجتماعی و یا جامعه ای شقه شقه و قطبی شده؟
تربیت و بکارگیری مدیرانی فرهیخته و دانشمند و به دور از فساد و رانت خواری و یا بعضا مدیرانی رانت خوار، فاقد سواد، حریص بر ریاست و شیفته چاپلوسی و پاچه خواری؟

آیا می توانیم به امت بگوییم که آزادی بیان و آزادی اجتماعات داریم و ملت ما به دلیل اجتماعات و اعتراضات آرام خیابانی مورد هجوم و سرکوب قرار نمی گیرند؟! اگر کسانی از امت مسلمان، از ما بپرسند چرا بخش زیادی از مردم ایران اعم از نخبگان و غیر نخبگان، مشتاق خروج از ام القراء هستند (تا کنون، بیش از هشت میلیون نفر مهاجرت کردند)، چه پاسخی خواهیم داشت؟ اگر بپرسند که چرا نخست وزیر و روسای جمهور و برخی دیگر از مقامات عالی تان یکی پس از دیگری از مدار خارج و به صف بی صلاحیت‌ها و منتقدین پیوسته و یا حصر و... شدند، آیا استدلال ریزش و رویش را در برابرشان خواهیم گذاشت؟! و بعد آیا آنها نخواهند گفت که این چه ام القرای زلزله خیزی است که مرتب عده ای از مقامات و نیروهای خود را به زیر آوار می برد؟!
به نظرم در آغاز انقلاب که نوپا و جوان بودیم و از سرد و گرم حکمرانی در روزگار پیچیده کنونی بی خبر، و شور انقلابی غوغا می کرد و عشق آسان نموده بود و برای جهان؛ خط و نشان می کشیدیم و رژیمهای منطقه را تهدید به شورش و سرنگونی می کردیم، شاید ایراد زیادی وارد نبود که خود را ام القرای مسلمین عالم بدانیم اما پس از گذشت ۴۳ سال، با کارنامه ای که بخشی از آن را یادآور شدم، خِرَد اقتضا می کند دست از این آرزوها برداشته و به اصلاح حال ملت خود و کشور ایران بپردازیم و تعیین سرنوشت امت را به خودشان بسپاریم.

This comment was minimized by the moderator on the site

خود کرده را تدبیر نیست

اینکه فقهای شورای نگهبان با انتشار متنی عقلانی و مبتنی بر شرع و مستند به قانون پاسخ دهند یا طبق روال دهه های گذشته سمعک را خاموش کنند یا لاریجانی هم پس از ۴۲ سال حضور در مناصب عالی حکومت حالا در برابر اتهاماتی دروغ به فریاد بیاید که عمری خود و برادرانش به حسب حضور در جایگاه قدرت علیه دیگران گفتند قطعاً برای هیچ ایرانی شرافتمندی مهم نیست.
اینکه لاریجانی با انتشار نامه سرگشاده در اندیشه دفاع از شرافت خود و خانواده است ، خواسته بی کفایتی و دروغ پردازی فقهای شورای نگهبان را فریاد کند ، در صدد دفاع از حق انتخاب مردمی که به جرم انتخاب در انتخابات مورد توهین و برخورد قرار می گیرند ، علیه گردنکشی برخی فقهای دین ستیز شورای نگهبان که فرمان رهبر را هم بر نمی تابند قیام کرده یا ..... قطعاً برای هیچ ایرانی شرافتمندی دیگر مهم نیست.
اگر کمتر از ذره ای شرافت در برخی مانده باشد که در ماههای گذشته اثبات کردند که چیزی نمانده باید بیاندیشند سرداران مجلسی که یکصدا علیه تصویب ۲۰ دقیقه ای برجام در مجلس عربده می کشیدند و چند سال بی هیچ هراسی به همراهی و همصدایی با مثلث شیطانی ترامپ ، نتانیاهو و بن سلمان در تخریب فرجام برجام ایران افتخار کردند در این روزها که به سان کفتار و اشغالان رنگ عوض کرده و برخلاف چند ساله گذشته حالا برجام را فرجام و خط قرمز جمهوری اسلامی ایران می خوانند را به جرم خیانت و همراهی با جنایت دشمنان علیه مردم ایران محاکمه و مجازات کرد.
لاریجانی پس از برشمردن موارد متعدد دروغگویی فقهای متنفذ شورای نگهبان روند بسیار طولانی بحث و بررسی برجام را برای لثبات جریان دروغ پرداز متکی به قدرت که تصویب برجام را ظرف ۲۰ دقیقه اعلام کرد و فقهای شورای نگهبان هم بدان استناد کردند به شرح ذیل توضیح می دهد.
۲۰ جلسه در محضر رهبری
۴۰ جلسه شورای هسته ای با مسئولیت رئیس جمهور
۴ جلسه در شورای عالی امنیت ملی
جلسات منتخبین دو فراکسیون
جلسات کمیسیون سیاست خارجی
۳۰ جلسه کمیسیون ویژه برجام
جلسه ۹۴.۴.۳۰ مجلس با حضور وزیر خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی
جلسات ۹۴.۵.۲۸ و ۱۹-۹۴.۷.۱۴ مجلس برای بررسی گزارس کمیسیون ویژه
جلسه ۹۴.۷.۲۱ مجلس درباره کلیات طرح با حضور وزیر خارجه و رئیس سازمان انرژی اتمی
جلسه ۹۴.۷.۲۳ بررسی جزئیات مورد توافق نشست شورای امنیت و منتخبین دو فراکسیون مجلس
اگر شورای نگهبان به تصویب ۲۰ دقیقه ای ایراد دارد چرا برای بازگردان طرح از فرصت ۲۰ روزه استفاده نکرده و بلافاصله مصوبه را تایید و در همان روز اعلام کرد؟
شاید سوال درست این است که اولاً چرا تصویب برجام در مجلس با اکثریت اصولگرای دشمن دولت روحانی را به پای دولت نوشتند و در آنروزها به جرم مصوبه مجلس سرداران ضد دولت بر دولت تاختند؟ ثانیاً مقامات عالی که مسئولیت جلسات را عهده دار بودند باید به یک اندازه پاسخگو باشند که همه ساکتند و گویی همه تحت تسلط روحانی عمل کردند. ثالثاً چرا مذاکرات جلسات مذکور علی الخصوص جلسات به ریاست مقام معظم رهبری ، رییس جمهور و شورای عالی امنیت ملی منتشر نمی شود ؟ رابعاً چرا فرصت حیرت انگیز صرف شده برای بررسی منجر به تصویب برجام در حکومت را که در مورد هیچ قانونی طی ۴۲ سال گدشته سابقه نداشته است را با شانتاژ مجموعه جریانات همسو با ترامپ به دروغ مصوبه ۲۰ دقیقه ای خواندند؟
رئیسی ، قالیباف ، عبداللهیان و باقری کنی یکصدا هدف نهایی مذاکره وین تحت عنوان راهبردی "مذاکره جدی ایران برای دستیابی به توافق خوب" را با هدف مشخص الزام آمریکا برای بازگشت به تعهدات برجام اعلام کردند هر چند مقام معظم رهبری طی چهار ماه دولت رئیسی و قوای یکدست کشور مطلقاً از برجام و گفتگوی وین مطلبی نفرمودند اما این سوال درستی است که جبهه مخالف برجام که اینک برجام را خط قرمز نظام اعلام می کند باید توضیح دهد در اثر کدام عامل داخلی یا خارجی متحول و از دشمنی به شیدایی برجام رسیدند؟ آیا الان که همان برجام لایق آتش بود را خط قرمز دفاع از منافع ایران اعلام می کنند نباید عناصر همسو با ترامپ - نتانیاهو که در تخریب برجام مجاهدتها کردند را بعنوان خائنین به ایران محاکمه و مجازات کرد؟ اطمینان دارم برجام به دست این جماعت هرگز به فرجام ملت ایران نخواهد رسید که منافع ، امنیت ، سلامت و آرامش مردم ایران هرگز دغدغه اینان نبوده و نیست. اما برادران لاریجانی هم باید بدانند که خود کرده را تدبیر نیست و زخم خورده دشمن ما هرگز به معنای دوست نخواهد بود. ۲۸آذر۰۰
https://t.me/Khabar_Naghde

This comment was minimized by the moderator on the site

پانزده قرن بی تابی

اینکه فقهای شورای نگهبان هنوز نمی فهمند از حوادث کوچه های بنی هاشم در مدینه حدود پانزده قرن گذشته است و مسئله شیعه بازپس گیری یک قطعه باغ در اعماق تاریخ نیست بلکه فریاد آزادگی است فریاد مبارزه با ظلم است و مبارزه با دریدگی حکام فاسق زمان و مکان نمی شناسد هنوز نفهمیدند که برای ایستادن در برابر امامان جائز و فاسق همه روزها عاشورا و همه جا میتواند کربلای آزادگی باشد برای افرادی چنین حقیر و آلوده به حب دنیا عجیب نیست؟
اینکه سخنگوی جویای نام فقهای شورای نگهبان در فضای کثیف و متعفن سیاست کشورمان هنوز قادر به درک این مسئله ساده نیست که درد برخی از مردان و زنان ایران حتی محرومیت انتخاب در انتخابات نیست بلکه فساد و تباهی است که اهالی محله بنی امیه با و به نام دین می کنند. قیام عاشورایی حسن مجتبی و سید الشهدا در برابر سکوت خفت بار برخی و دنیاپرستی برخی دیگر بود که عَمله و اَکله گسترش فساد و بدعت در دین شدند و با لشکر مسخ شدگان در برابر علی مرتضی تا حسن مجتبی و خیمه گاه اباعبدالله به نام دفاع هز دین محمد صف آرایی کردند.
فقهای شورای نگهبان باید درک کنند فریاد آزادگی و رسوا سازی اهل ظلم و فساد زمان نمی شناسد که هر لحظه عاشورا و هر مکان کربلا است و ایکاش فقهای شورای نگهبان هم حداقل یک روز قبل از مرگ بفهمند که فریاد فلسطین امروز مسلمانان بر ظلم هشت دهه گذشته است که بر عِرض و ناموس مسلمانان روا داشتند.
اینکه سخنگوی شورای نگهبان توهین و هتک ناموس و شرافت اجتماعی و سیاسی افراد را حق فقهای جا مانده در تاریخ شورای نگهبان بداند و شامل مرور زمان تلقی کند در قاموس این شورا چیز جدیدی نیست اما اینکه فقهای شورا دریدگی را تا بدانجا برسانند که بر ناموس استاد شهید مرتضی مطهری هم دلیر و هتاک باشند برای ممانعت از تجربه تلخ کوچه های بنی هاشم باید چنان بر دهانشان کوبید تا زادگان بنی امیه به صرافت تکرار سیاهی تاریخ نباشند.
اینکه احمد جنتی فقیه شورای نگهبان و پدر منافق معدوم حسن جنتی و عروسش به خود جرات داده و تحصیل فرزند دیگران در آمریکا را دال بر عدم صلاحیت اعلام کند و از نسبت خود با منافق معدوم تگوید قطعاً چیزی در اندازه اشاره بنی امیه به بی نمازی آل علی است که اگر مومنان به وقت بر دهان بنی امیه می کوفتند هرگز کار به خلافت یزید لعنت الله علیه و فاجعه کربلا نمی رسید که اینهمه کینه امثال جنتی را باید در به درک واصل شدن فرزند و عروس منافقش در خانه تیمی و جنگ مسلحانه علیه نظام جستجو کرد و اگر گناه فرزند بر پدر نمی نویسند باید بر دهان جنتی کوفت که عمری به نام فقاهت پدران را به جرم انتخاب فرزندان از حقوق ابتدایی اجتماعی محروم کرد.
بیژن جیرسرایی نماینده ایرانی تبار پارلمان آلمان به انتخاب نمایندگان عضو فراکسیون در حال احراز دبیرکلی حزب لیبرال آلمان است. مفهومی که شاید برای ما ایرانیان ساکن ایران هرگز قابل درک نباشد. اینکه بیژن جیرسرایی مانند چند میلیون غیر آلمان ساکن آلمان میتوانند با تکیه بر شایستگی و لیاقت فردی و بدون آنکه به جرم ملیت ، دین و باورهای فردی به صدها جرم متهم باشند به بالاترین مراتب سیاسی و اجرایی آلمان برسند و ایرانیان ایران باید هر لحظه شاهد اتهام سازی امثال فقهای شورای نگهبان باشند یعنی ایرانیان برای زندگی و برخورداری از فرصت های برابر و ندیدن داماد سالاری در مناصب حکومتی در هر کجای دنیا جز کشورمان میتوانند امیدوارتر از ما باشند.
اینکه بعد از شایعه اخراج سردار غفاری فرمانده میدانی سپاه قدس از سوریه چرا سردار حسن ایرلو از فرماندهان سپاه قدس و سفیر ایران در یمن هم طی هماهنگی حوثیها و عربستان با یک پرواز عراقی از صنعا اخراج شد نمی دانم اما اگر فرمانده سپاه قدس و وزیر امور خارجه که خود را به تمامی متخصص حوزه عربی و آفریقایی هم می داند به فرمایش مقام معظم رهبری صادقانه شرح ماوقع را روایت نکنند مردم با روایت منابع خبری بیرونی با حقیقت مبتلا به برخی شیطنت های خبری مطلع خواهند شد و مانند فاجعه شلیک موشک به سمت هواپیمای اوکراینی در حوالی فرودگاه امام خمینی پس از اُنس با روایت بیرونی شاهدیم که افکار عمومی به قصه پردازی منابع داخلی اعتنا نخواهد کرد.
اینکه سردار سرلشکر رضایی و دوستانش در مناظره و تبلیغات انتخاباتی مدام با اشاره به پرداخت یارانه کمک معیشت دوره کرونا دولت قبل را متهم به پول پاشی برای خرید رای مردم کردند حرف جدیدی نبود اما اینکه امروز از خبر افزایش دو برابر یارانه به وعده صادق و بشارت به قصد کاهش رنج مردم نام میبرند یعنی دولت رئیسی و چهار مدعی ریاست جمهوری همراهش در ابتدای فعالیت دولت به استیصال کامل در برنامه اقتصادی رسیده و به پول پاشی با هدف جلب افکار عمومی دل بسته اند که حتماً راه بجایی نخواهد بُرد. ۳۰آذر۰۰ https://t.me/Khabar_Naghde

This comment was minimized by the moderator on the site

جریان ظالمانه و جائرانه

اینکه برخی رسانه های خبری از چند روز گذشته مدعی هدف قرار دادن سردار عبدالرضا شهلایی مسئول سابق میدانی سپاه قدس در حوزه عراق و سپس یمن هستند و امروز از سردار حسن ایرلو به عنوان سردار عملیات پنهان نام میبرند موضوعی که حداقل برای بنده به سختی قابل راستی آزمایی است حتی در صورت اطمینان از صحت موضوع نیازمند تامل جدی در انتشار است هر چند آشفتگی و تاخیر در اطلاع رسانی داخلی طبق معمول به هدایت مخاطب و افکار عمومی به تاثیر پذیری از منابع خبری بیرونی ترغیب می کنند.
یادداشت جریان ظالمانه و جائرانه با توجه به نکته مذکور در صدد تاکید بر دو نکته است؛
اولاً ارجاع به فرمایش روزهای گذشته مقام معظم رهبری که همه و علی الخصوص دستگاههای مسئول را به ضرورت روایت صحیح ، صادقانه و البته به موقع حوادث ، اتفاقات و انتشار درست اطلاعات برای آگاهی عمومی اشاره فرمودند تا افکار عمومی ناخواسته متاثر از روایت سریع و غیر قابل راستی آزمایی منابع خبری بیرونی نباشند.
ثانیاً اگر ادعای مربوط به سابقه اقدام به ترور ناکام سردار ابرلو یا شهلایی در یمن و همزمان با عملیات تروریستی شهید سردار سپهبد سلیمانی در بغداد صحیح باشد شاید کشورمان و جبهه مقاومت متحمل دومین عملیات بزرگ تروریستی شده باشد.
پس از انتشار نامه دکتر علی لاریجانی رئیس سابق مجلس خطاب به احمد جنتی دبیر شورای نگهبان شاهد ابراز طیف گسترده دیدگاهها و نظرات متقابل هستیم که اشاره به دو مورد لحن تهدید آمیز سخنگوی جدید شورای نگهبان مبنی بر برجسته سازی ملاحظات امنیتی مترتب بر مُهر محرمانه نامه ارسالی جنتی به لاریجانی و مورد دوم اظهار نظر کوچک زاده نمایندگان تندرو و افراطی مجلس گذشته لست که ضمن اینکه لاریجانی را به افشای اسرار سیاسی یا خانوادگی جدید تهدید می کند لاریجانی هم متهم می کند که مانند غریقی است که در آخرین لحظات میخواهد دیگران را هم با خود پایین بکشد که میتواند اعتراف مهمی از وجود فساد گسترده قابل افشا در مورد فقهای شورای نگهبان باشد.
اینکه علی لاریجانی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی کشور و رئیس با طولانی ترین سابقه ریاست مجلس قطعاً نه در فهم مفهوم طبقه بندی امنیتی مکاتبات حکومتی و دولتی که حتی در شناخت صحیح مفهوم و تعریف مُهر طبقه بندی مکاتبات بسیار اصلح بر درک ابتدایی فقهای شورای نگهبان و علی الخصوص دبیر سالخورده شورا است بماند اما؛
اولاً طبق ضوابط ابلاغی حراست کل کشور در مورد دبیرخانه های محرمانه مراکز و سازمانهای حکومتی و دولتی و با توجه به مضامین نامه ارسالی جنتی که صرفاً به مسائل شخص لاریجانی اشاره دارد هیچ مرجعی جز لاریجانی حق و صلاحیت تعیین انتشار یا عدم انتشار موارد مندرج در نامه را ندارد.
ثانیاً مسئله مکاتبه فی مابین جنتی و لاریجانی موضوعی با ابعاد ملی است که طی چهار دهه گریبانگیر بسیاری از دلسوزان و بزرگان کشورمان بوده و در مواردی به فاجعه حذف بزرگترین چهره های انقلاب پس از امام خمینی و حتی مرگ برخی کاندیداها مانند مرحوم زواره ای یا حذف کودتایی جریانهای فعال سیاسی از عرصه حکومت شده است که حتماً نمی توان با بازی مهر و طبقه بندی سخنگوی جویای نام جنتی لاپوشانی کرد.
نماینده تندرو سابق مجلس خطاب به لاریجانی رئیس سابق مجلس را متهم کرده که قصد دارد در حال غرق شدن سایر ارکان و عناصر متنفذ حکومتی را هم با خود غرق کند، اصطلاحی که بطور معمول از طرف افراد مورد تهدید خطاب به مجرمین مرتبط مسئولیت ناپذیر اظهار میشود که در صورت آدم فروشی و دست اندازی به سهمی بیش از سهم خود با افشای مفاسدشان آنها را هم با خود به زیر خواهند کشید شیوه کارسازی که در گذشته نچندان دور توسط قاضی مرتضوی و احمدی نژاد خطاب به تمام ارکان حکومت مورد استفاده قرار گرفت و شاید جدیدترین مورد توسل به این شیوه مذکور را بتوان تهدید به افشاگری جدید توسط کوچک زاده نماینده سابق مجلس خطاب به لاریجانی دانست که فرموده در صورت اصرار به ادامه مجادله با جنتی نسبت به افشاگری جدید علیه لاریجانی اقدام خواهد کرد.
بنابر ابلاغ فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر لغو حکم قضایی جائرانه دادستان و دادگاه علیه ریاست ، معاون ارزی و سایر مدیران مرتبط بانک مرکزی دیوان عالی با نقض حکم صادره دادگاه عملاً بر اتهام سازی سازمان امنیتی نظامی و سیستم قضایی دوران ریاست رئیسی علیه مقامات عالی بانک مرکزی دولت روحانی خط بطلان کشید اقدام قضایی جائرانه و ظالمانه که در دوران تبلیغات انتخاباتی به طور مکرر توسط جبهه پنج نفره ریاست جمهوری حاضر در مناظره انتخاباتی علیه همتی و دولت روحانی مورد استناد قرار گرفت تا شاید مکمل به فرمایش مقام معظم رهبری اقدام ظالمانه شورای نگهبان برای حذف کاندید پیروز انتخابات علی لاریجانی و هر گزینه ممکن حتی در اندازه همتی باشد.۳۰آذر۰۰ https://t.me/Khabar_Naghde

This comment was minimized by the moderator on the site

دکتر هاشم پسران
دکتری اقتصاد از دانشگاه کمبریج و استاد اقتصاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی

مؤثرترین راه ِدرهم کوبیدن طبقه متوسط این است که آنها را بین دو سنگ آسیاب «تورم» و «مالیات» قرار دهند، طبقه متوسط که نابود شود، همه چیز فرو خواهد ریخت و طبقه متوسطی دیگر باقی نمی‌ماند تا کتاب به دست بگیرد، سفر کند، یاد بگیرد، یاد بدهد یا اینکه حامل ارزش های دموکراتیک و فرهنگ باشد.
اکنون جامعه ایران می‌رود که تقسیم شود بین دو طبقه: فرادستان و فرودستان.
دو جبهه مشخص و مطلقأ متخاصم!
منازعه قطعی است، این بسیار خطرناک است. اوّلی را غرور کور کرده است، دوّمی را کینه و عقده.
طبقه فرادستان می‌ترسند و روز به روز محافظه کارتر می‌شوند و پشت سنت و دین پناه می‌گیرند.
طبقه فرودستان هم خشمگین شعله انتقام در دلش زبانه می‌کشد و مترصد حمله است.
سونامی که بیاید، دیگر کشتی هر چقدر هم غول پیکر باشد، عاقبتی جز واژگونی نخواهد داشت.

تورم نام دیگرش «مالیات پنهان» است. طبق آمارهای رسمی خودِ نظام، تورم بالای ۴۰٪ است، یعنی به اِزای هر ۱۰۰ تومان درآمد مردم، ۴۰ تومانش مستقیم روانه جیب نظام (یا همان کسی که برای جبران ناکارآمدیش پول چاپ می‌کند) می‌شود.

این را بیفزایید به «مالیات رسمی» که با شروع دولتِ جدید چندین برابر شده است و اثر تورمی آن نیز به زودی بر تورم فعلی افزوده خواهد شد!
در واقع مردم ایران فقط دارند خرحمالی می‌کنند و هر چه جان بِکَنند، باید به صورت مالیات پنهان (تورم) و مالیات مستقیم، دو دستی تقدیم نظام کنند.

میلتون فریدمن معتقد بود تورم، یا همان «مالیات پنهان»، غیر مشروع و غیرقانونی است که اخذ می‌شود! و دقیقأ باج گیری به حساب می‌آید که خرج بی‌کفایتی‌های حاکمان می‌شود، برداشتِ از درآمد مردم پیش از اینکه درآمد مردم بدستشان برسد. در این شرايط نظام عملا جیب بُری می‌کند و سر گردنه ایستاده است و در حال غارت مردم است!
عوام نیز متوجه نمی‌شوند از کجا خورده‌اند و به جان یکدیگر می‌افتند و این در حالی است که دزد اصلی این طور نشان می‌دهد که در صدد است که مشکل آنها را حل نماید! چنین مجموعه‌ای را هر نامی می‌توان داد جز نام دولتِ مردمی...

This comment was minimized by the moderator on the site

گر حکم شود که مست گیرند

اینکه ادعای شورای نگهبان در مورد بی کفایتی تا خیانت علی لاریجانی که از سوابق عضویت در شورای عالی فرماندهی سپاه تا ریاست صدا و سیما و طولانی ترین مدت ریاست بر مجلس شورای اسلامی صحیح و قابل اثبات باشد یا علی لاریجانی بتواند صحت دروغ گویی فقهای شورای نگهبان را در تمام موارد مورد ادعا اثبات و بیماری روحی و روانی تا اعمال خائنانه فقهای شورای نگهبان را عیان کند یا هر دو طرف دعوا قادر به اثبات مدعای خود باشند یا دروغگویی و فساد هر دو طرف احراز گردد برای مردمی که از زمین خوردن مقامات کشورشان به وجد آمده و شادمانی می کنند خیلی مهم نیست اما بهرحال برای اثبات ناتوانی انتخاب کنندگان و ناکارآمدی روند انتخاب مدیران عالی کشور کفایت می کند.
اینکه فقهای شورای نگهبان ادعا کنند تحصیلات دکتری فرزند علی لاریجانی و همسرش (فرزند شهید مطهری) در آمریکا جرم بزرگی است قطعاً چیزی جز کج فهمی و حماقت فقها نیست اما باید توضیح دهند تحصیل و حتی زندگی فرزند لاریجانی در آمریکا بهتر از معدوم شدن فرزند و عروس احمد جنتی در خانه تیمی گروهک منافقین نیست؟ آیا بهتر از دو نوبت پناهندگی فرزند سرلشکر محسن رضایی و جاسوسی برای آمریکا نیست؟ آیا بهتر از عناصر فاسقی نیست که توسط امام خمینی بدتر از اسرائیل خوانده شدند؟ آیا بهتر از حیوانات نیستند که در اوج جنگ از ایران گریخته و پناهنده و مزدور صدام شدند؟ آیا بهتر از منبع مطلع خبری هیات چهل نفره اعزامی به وین نیست که زاده آمریکا است؟ .... چه خوب فرمود گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند.
نوشتند لاریجانی به دلیل ریاست بر مجلسی که برجام را تصویب کرد فاقد صلاحیت است اما نگفتند تکلیف سایر نمایندگان رای دهنده و فقهای شورای نگهبان تایید کننده برجام چیست؟ یعنی فقهای شورای نگهبان پس از چهل سال هنوز نمی دانند مصوبات مجلس با رای اکثریت نمایندگان تصویب میشود؟ تکلیف دبیر شورای عالی امنیت ملی و کمیته عالی نظارت بر برجام منصوب رهبری که در تایید برجام نقش کلیدی داشتند چیست؟ فقهای شورای نگهبان باید توضیح دهند روسای جمهور و مجلس یا دولت و شورای عالی امنیت ملی انقلابی فعلی که برخلاف مواضع گذشته با حضور در وین برجام را خط قرمز ایران اعلام کردند چیست؟ آیا همه به رفتار منافقانه و خیانت متهم خواهند شد؟
اگر به اتهامات متقابل محمد یزدی و صادق لاریجانی روسای سابق قوه قضائیه و از فقهای شورای نگهبان رسیدگی شده بود شاید امروز ناچار از تماشای مضحکه اتهامات متقابل این لاریجانی و فقهای شورای نگهبان نبودیم بهرحال در این فحش بازار متقابل مقامات عالی رتبه منصوب کشور تنها نکته محرز بی نیاز از توضیح اطمینان از لزوم به بی اعتمادی مطلق به مقاماتی است که بر فساد هم اصرار دارند.
اینکه سخنگوی نو رسیده شورای شهر تهران هم به نظریه پردازی اجتماعی پرداخته مهم نیست اما کاش می فهمید ادعای "ما انقلاب کردیم" شاید به سن پدرش هم قد نمیدهد
اما باید بداند ما انقلاب کردیم تا نام هیچ صاحب قدرتی از شاه تا ایت الله و از ژنرال تا دلال بر در و دیوار شهر و کشورمان نباشد.
ما انقلاب کردیم تا همه از حق و حقوق اجتماعی و سیاسی یکسان برخوردار باشند تا هیچ کس به جرم عقیده و اظهار نظر با درفش و زندان همراهی نشود.
ما انقلاب کردیم تا هیچ خانواده ایرانی از فرط گرسنگی آزادی و آزادگی را فراموش نکند.
ما انقلاب کردیم تا حکومت هزار فامیل به حکومت قوم پستی به نام قبیله زالو صفت دامادها تبدیل نشود.
ما انقلاب کردیم تا هیچ حکومت و هیچ گروه و ... نتواند مردم ایران را تحقیر کند؟
ما انقلاب کردیم تا هیچ کس از چسبندگی به ارکان قدرت و امکانات حکومتی برخوردار نباشد.
ما انقلاب کردیم به مکارم اخلاق محمدی برسیم و هیچ کس خود مامور و معذور نداند و به حکم عقل و شرع همه در قبال همه مسئول باشند.
ما انقلاب کردیم تا حکمرانی استبدادی و انتخابات مجلس سنا با تغییر لحن به استصوابی و مجلس خبرگان و هر عنوان دیگری را ندیده و نشنویم.
ما انقلاب کردیم که در هر مسجدی عالمی از جنس شهید مطهری و بهشتی منبر نشین باشند نه روحانیون پای منبر مداحان نشسته و معاون قصه و دروغ پردازی اشک ساز باشند.
ما انقلاب کردیم تا نسلهای بعد از ما برای بی لکنت گفتن و برای تماشای اجرای عدالت و برخورداری از تشخص اجتماعی السویه و دیدن ایرانی آزاد، آباد و بدور از تحقیر و چپاول خارجی دیگر نیازمند هیچ سطح و شکلی از اعتراض و انقلاب نداشته باشند. ۲۹آذر۰۰ https://t.me/Khabar_Naghde

This comment was minimized by the moderator on the site

متن سخنرانی دبیر انجمن اسلامی دانشجویان در دیدار با رئیس جمهور

جناب آقای رئیسی سلام علیکم

پیش از آنکه وارد بدنه‌ی اصلی سخنان خود شوم، لازم می‌دانم به عنوان مقدمه نکته ای را خدمت جنابعالی عرض کنم. جناب آقای رییسی ما اکنون با شما نه به عنوان رییس جمهوری برآمده از آرای مردم و در بستر انتخاباتی ازاد، بلکه به عنوان نماینده‌ی حاکمیت سخن می‌گوییم. حاکمیتی که علیرغم آرمان های انقلابی آزادی و عدالت در طول چهل سال گذشته نه تنها مسیری رو به رشد برای مردم ایجاد نکرده، نه تنها ایران و جامعه ایرانی بلکه حتی خود را در انواع بحران‌ها و ابربحران‌های مختلف غرق کرده و جز در برهه‌های کوتاهی در طول این دوران رنگ ثبات و آرامش را ندیده است.

جناب آقای رییسی از شما میخواهیم که هرگاه خواستید از جانب مردم سخن بگویید و یا سیاستی را به انان تحمیل کنید به یاد بیاورید که شما حاصل غیررقابتی‌ترین انتخابات طول تاریخ جمهوری اسلامی با پایین‌ترین میزان مشارکت بوده‌اید. انتخاباتی که خود محصول ساختارهای معیوب و ناکارامدی بوده که مردم را به ناامیدی از هر گونه امکان تغییر در سازکار سیاست‌گذاری در ایران کشانده است. شورای نگهبان به عنوان پاسدار تمامیت‌خواهی سیاسی و سرکوب هرگونه انتخاب و خواست دموکراتیک مردم در این سال‌ها، کشور را به جایی کشانده است که باید برای توجیه مشارکت پایین سیاسی آنان دست به دامن انواع توجیهات شود تا علةالعلل مشکلات را بپوشاند. شورای نگهبان تنها ساختار معیوب موجود نیست. ساختارهایی که سوار بر سیاستی غیر دموکراتیک بر عرصه‌ی حکمرانی کشور بنا شده است و روز به روز ناکارامدی را تولید کرده تا بحرانی را با بحرانی دیگر فراموش کنیم.

امروز دیگر حاکمیت یک دست شده است؛ امروز دیگر دولت هم دست شماست و هر بخشی از آن را به نماینده یکی از باندهای فاسد و یا ناکارآمد قدرت و ثروت بذل و بخشش کرده اید؛ امروز دیگر از محسن رضایی گرفته تا قاضی زاده هاشمی و رستم قاسمی و سردار وحیدی، همگی سهم شان را از قدرت گرفته اند. امروز دیگر امنیتی ترین کابینه جمهوری اسلامی را با انتصاب سرداران سپاه در تک تک مناصب دولتی تشکیل داده اید. حالا سوال اینجاست که در این حاکمیت سرتاپا یکدست، آن فسادستیزی ای که وعده می دادید کو؟ آن رفع فاصله طبقاتی و مبارزه با بی عدالتی ای که می گفتید، کو؟ آن رفاه و تأمین حداقل معیشت مردم، کو؟ آن آزادی و آن تضمین حقوق همه مردم و زنان و دختران، کو؟ آن وعده رفع تحریم هایتان چه شد؟ آن عزتی که وعده می دادید، کجاست؟

جناب آقای رییسی! لطفا به دوستان هم گوشزد کنید، در نرخ رشد صفر درصدی، در انزوای سیاسی، در عدم شفافیت و هر آن چیزی که هزینه‌های گزاف بر ملت ایران تحمیل میکند هیچ عزت و احترامی نیست.

بذل و بخشش اموال ملت به الیگارشی فاسد نظامی-سیاسی در قالب خصوصی سازی های رانتی، فساد سیستماتیک، نظامی گری افسار گسیخته، فقر شدید اقتصادی، شکاف سرسام آور طبقاتی، از هم گسبختگی اجتماعی، تحریم های بین المللی، مسائل و کلان‌مشکلات زیست محیطی بیش از گذشته هزینه‌های خود را بر گرده مردم جان به لب رسیده تحمیل می کند و مردمی که از رانت و فساد و ناکارآمدی و بی‌تدبیری به ستوه امده‌ و معترضند، پاسخی جز شعارهای توخالی ایجاد یک میلیون شغل و ساخت یک میلیون مسکن در طول سال و یا خیال پردازی های پوچ درباره بهبود وضعیت اقتصادی کشور نمی شنوند؛ وگرنه که در این سالها پاسخ رسمی و معمول، چیزی جز سرکوب و بازداشت و باتوم و اشک‌آور و گلوله جنگی و ساچمه نبوده است. مسائل امروز ما حاصل یک روز و یک سال و 8 سال نیست، می‌خواهید نمونه از این سیاستگذاری‌ها را برای شما مثال بزنم؟ معاون اول جنابعالی با دادن وعده‌های پوچ و بی‌اساس بر مبنای تولید گسترده ی واکسن تا موعدی مقرر با جان مردم کسب منافع مالی کرده است. ایشان به جای محاکمه در دادگاه و پاسخگویی جهت چنین جنایتی به فرماندهی اقتصادی کابینه منصوب شده است.

در شرایطی که جامعه ی مدنی با سرکوب شدید مواجه بوده و فعالین مدنی، سیاسی و اجتماعی به بهانه‌های متعدد در دالان‌های قوه ی قضاییه هستند، همان جایی که تا چند ماه پیش بر مصدر آن تکیه زده بودید، چگونه میتوان انتظار داشت سخن مردم به گوش حاکمیت برسد، شما به ما بگویید در چنین شرایطی جز در افتادن در ورطه‌ی شوم خشونت چه راهی پیش پای مردم مانده است؟ چطور انتظار داریم زمانی که تمام راه‌های تنفس را بر جامعه بسته‌ایم، پیام ملت را جز با مشت‌های گره کرده بشنویم؟ جناب آقای رییسی حتما از جوی خون راه افتاده در آبان ۹۸ مطلعید، همانگونه که از سرکوب مردم تشنه‌ی خوزستان و اصفهان مطلعید. شما به ما بگویید سرکوب شدید این اعتراضات جز به این معناست که حاکمیت نه تنها توانایی گفگتو با مردم را از دست داده بلکه اساسا پذیرفته است که باید به ضرب گلوله خود را حفظ نماید؟

شما که نگران عزت مایید، شما که نگران حقوق قانونی مایید، شما که دغدغه فرار نخبگان را دارید، شما که شعار استفاده از نیروی متخصص می دهید، آیا از احضارها و بازداشت ها و پرونده سازی ها برای دانشجویان و دانشگاهیان خبر دارید؟ آیا می دانید که که بیش از دو سال است که دو هم‌دانشگاهی ما، علی یونسی و امیرحسین مرادی، همچنان در حبس به سر می‌برند؟ آیا می دانید که دادگاه ها در دوران ریاست شما بر قوه قضاییه، به جای محاکمه‌ی شفاف و علنی و برخورد سریع، قاطع و صریح با عوامل اصلی جنایت اسقاط هواپیمای اوکراینی با موشک نظامی، برای دانشجویان معترض به این جنایت، پرونده سازی کردند؟ آیا می دانید بسیاری از دانشجویان همچنان درگیر پرونده هایی هستند که به بهانه فعالیت قانونی دانشجویی در قالب نهادهای مجوز دار دانشجویی و یا به بهانه اعتراضات مسالمت آمیز دانشجویی دی ۹۶ و آبان ۹۸ برایشان تشکیل شد؟ از پرونده سازی های بی اساس برای اساتید و پژوهشگران کشور خبر دارید؟ آیا از رشد روزافزون فرار نخبگان در همین چند ماهه اخیر مطلعید؟

و اما کلام آخر، جناب آقای رییسی، همانطور که در ابتدا هم گفتیم، ما شما را نماینده‌ی حاکمیت می‌دانیم و لازم می‌دانیم که این هشدار را به شما بدهیم! اگر برای رهایی از وضعیت بحران زده‌ی کنونی، راه حلی عقلانی، مبتنی بر تجربه و کارآمد ارائه ندهید، از جانب مردم پاسخی دریافت خواهید کرد که شاید نه سریع و نه حتی فوری باشد اما حتما انقلابی و قاطع است.
آذر 1400

This comment was minimized by the moderator on the site

از عالم رویا باید بیرون بیاییم و مذاکره کنیم

علی مطهری:

هشتم آذر ماه مذاكرات وین برای احیای برجام ادامه پیدا می‌كند. شرط توفیق در این مذاكرات، واقع‌بینی و توجه به شرایط موجود و قدرت و توان خود و طرف‌های مقابل است. فرق است بین آنچه اخلاقا باید رخ بدهد و آنچه در عالم واقع رخ می‌دهد.

اگر اخلاق را معیار قرار دهیم اصلا مذاكره‌ای نباید صورت گیرد، زیرا یک طرف نقض پیمان كرده و طبیعی است كه باید برگردد به نقطه خروج از برجام، آنگاه ما نیز به همان نقطه بازگردیم.

ولی مساله این است كه طرف مقابل زورگو و سلطه‌گر است و قدرت هم دارد، اقتصاد جهان در دست اوست و با یك فرمانش حتی كشورهای دوست ما از ترس تحریم با ما همكاری نمی‌كنند.

با چنین طرف مذاكره‌ای چگونه باید رفتار كرد كه هم عزت خود را حفظ كنیم و هم منافع ملت تحصیل شود.

یک راه این است كه بگوییم حق با ماست و مقاومت می‌كنیم و لو بلغ ما بلغ.

راه دیگر این است كه از عالم رویا بیرون بیاییم، تدبیر كنیم و مردم را در حد مقدور از شر تحریم‌ها نجات دهیم. این‌كه بگوییم تمام تحریم‌ها حتی تحریم گروگان‌گیری و تحریم‌های حقوق بشری كه به تصویب كنگره آمریكا رسیده است نیز باید برداشته شود البته ایده خوبی است ولی تا چه حد امكان‌پذیر و در حیطه اختیار دولت امریكاست.

همچنین تضمین آمریكا برای عدم تكرار خروج از برجام مستلزم تصویب برجام در سنای امریكاست كه اكثریت آن مخالف برجام هستند. غرض این‌كه احیای برجام نیز باید در حد مقدور باشد.

مهم این است كه توافق برجام به نفع ایران بود و اگر جنگ قدرت در داخل ایران زمینه خروج ترامپ از آن را فراهم نمی‌كرد و مثلا شركت‌های آمریكایی را از معامله با ایران محروم نمی‌كردیم می‌توانستیم از مواهب آن بیش از آن‌چه در دو سال اول باعث رونق اقتصادی كشور شد بهره‌مند شویم.

برای اینكه دوباره برجام به آن سرنوشت دچار نشود اول باید تكلیف خودمان را روشن كنیم كه آیا مایل به اجرای آن هستیم یا با مواضع دوگانه آن را بین زمین و آسمان معلق نگه می‌داریم تا طرف امریكایی از آن خارج شود. اگر باز می‌خواهیم با برجام بازی كنیم بهتر است از آن خارج شویم.

آقای باقری‌كنی مذاكره‌كننده اصلی ما گفته‌اند مذاكرات وین هسته‌ای نیست چون مساله هسته‌ای حل شده است. این جمله‌ای است كه آقای احمدی‌نژاد نیز بارها تكرار كرد كه مساله هسته‌ای حل شده و ایران اتمی شده است، ولی امروز می‌بینیم كه چگونه حل شده است.

قانون مجلس نیز دست و بال مذاكره‌كنندگان را بسته است مگر این‌كه چون دولت و مجلس یكدست شده‌اند و آن قانون بیشتر برای ایجاد مانع برای دولت گذشته تصویب شد، مجلس روش «شتر دیدی ندیدی» را در پیش گیرد. اساسا ارسال برجام به مجلس برای تصویب یك اشتباه بود. برجام توافقی است بین دولت‌ها و هیچ‌یک از دولت‌های طرف مقابل نیز آن را برای تصویب به مجلس خود نفرستادند.

نكته دیگر این است كه بهتر است هیات ایرانی، مذاكره‌ مستقیم با آمریكا را در پیش گیرد. در سال‌های گذشته معلوم شد كه اروپا و چین و روسیه در این موضوع كاره‌ای نیستند و از آمریكا حساب می‌برند. اتفاقا یكی از حرف‌های مخالفان دولت گذشته این بود كه چرا این‌قدر به اروپا امیدوار هستید. اكنون كه دولت در دست همان مخالفان است بهتر است اروپا را از واسطه‌گری كنار بگذارند./ اعتماد

کانالخبریتحلیلیسهنقطه

@noghteh3

This comment was minimized by the moderator on the site

گام دوم انقلاب دارد ثمرات خود را آشکار می کند !! در روزهای اخیر دستگاههای حاکمیتی از جمله صدا و سیمای میلی با عکس و تفصیلات در دو مرحله ، از محکومیت ولی الله سیف رئیس کل بانک مرکزی دولت روحانی و بیژن زنگنه وزیر نفت آن خبر داد . شنیده ها حکایت از پرونده سازی برای بسیاری از کارگزاران تیم روحانی و به مسلخ کشیدن دوره‌ای آنها دارد . من وکیل مدافع روحانی و دولتمردان آن نیستم و قبلاً راجع به دلایل حمایت مقطعی مردم از روی کار آمدن آن دولت توضیح داده ام اما آنچه اکنون از اهمیت فوری برخوردار است ، آگاه سازی ذهنیت جامعه از یک فریب کاری و دروغ بزرگ از سوی سیستم حاکم است . در یک حکومت سالم اگر قرار بر مبارزه بر با فساد و بی عدالتی باشد ، ساز و کار آن ، این است که هنگام وقوع جرم و جنایت به وسیله مجریان ، اولاً دستگاهی نظارتی مانند مجلس باید با سوال و استیضاح و دستگاه قضایی با تشکیل دادگاهی علنی ( که حق توضیح و پاسخگویی را برای متهم محفوظ بدارد . )اقدام به شفاف سازی و جلوگیری از عمل مجرمانه کنند لیکن نظام هایی که فساد در آن سیستماتیک شده است ، آدم ها و جریان های سياسي حاکم ، در صدد تصفیه حساب و ملکوک کردن هر چه بیشتر چهره رقیب می باشند تا شاید موقعیت خود را تثبیت کنند . ما در نظام ولایت فقیه ، مگر از عدالت علی ع چه می‌خواستیم ؟! همین بود که الحمدلله محقق شد !! در این نظام عدالت محور !! یکی مانند بهمنی رئیس سابق بانک مرکزی ، با مقیاسی و سیع تر مرتکب همین به اصطلاح جرم ارزی می شود اما با سلام و صلوات روی صندلی مجلس شورای اسلامی !! جلوس می کند اما دیگری بدون محاکمه ، حکم محکومیتش در کوی و برزن جار زده می شود . زنگنه ۸ سال وزیر یکی از مهمترین وزارتخانه های این کشور بوده است اما فاسد های ضد فساد در خواب خرگوشی بوده اند . بی خردان بیمقدار ، ملت را نادان فرض کرده‌اند اما عموم مردم در این سالهای طولانی با صدها نمونه از این محکومیت های گشتاپویی علیه خودی و غیرخودی آشنا هستند . این فرقه حقیر جا پای دوستان کمونیست خود گذاشته اند و هدفشان توجیه کننده وسیله آنها است . حضرات با آب و تاب ، موشک هوا کردن های خود را به رخ جامعه می کشند اما نمی دانند که از جهت اخلاق و انسانیت به قعر جهنم سقوط کرده اند . اینها با چنین رویه ای قرار است گام دوم انقلاب !! را جهت رفاه و آسایش مردم بی‌پناه این مملکت محقق کنند لیکن فرقه ضاله بداند ، این سنت لایتغیر الهی است که" الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم "حکومت با کفر می ماند اما با ظلم و فریبکاری هرگز و هرگز و هرگز نخواهد ماند . داوود ریاحی

This comment was minimized by the moderator on the site

خدا را شکر که جناب رئیسی در اجلاس سازمان ملل شرکت نمی کنند

Posted: 23 Sep 2021 08:02 AM PDT

محمدعلی مشفق

حقیقتا شرکت کردن با دستان خالی از وضعیت کشور و انبانی خالی از قول سدید و برخوردار از علم و دانش روز و آن سابقه مشعشع دراعدام ها و….چه بهتر که ایشان در آن مجمع مهم شرکت نکنند و ته مانده عرض و آبروی ملک و آئین و کشور هم حفظ گردد.

مضافا اینکه حکومت فقیهان چه حرفی برای گفتن دارد که برای جهانیان شنیدنی باشد درحالیکه این جماعت بعد از چهار دهه حکومت، چه سخن تازه و راه گشایی برای مردم ایران داشته و دارند تا در آن مجمع ابراز کنند و برای جهانیان شنیدنی باشد؟

آیا این جماعت حاکم الگویی برای حکمرانی مطلوب و برتر دارند؟و یا طرحی برای گفتگوی دولت ها و ملت ها دارند و اهل گفتگو هستند؟

از سوی دیگر چه کالایی برای فروش به مشتریان در جهان در حال تحول دارند؟ درحالیکه تنها کالاهایشان برای فروش فقر، تورم بالای چهل درصد، غنی سازی ۶۰درصد، کالای جبهه مقاومت، حکومتی یک دست، نادیده انگاشتن اکثریت ملت در سپهر حکمرانی ، ایجاد محدویت ها برای حقوق اساسی ملت برخلاف قانون اساسی ، زیر پاگذاشتن حقوق بشر به طور مداوم ، اختصاص وکیلان تسخیری وابسته به دستگاه قضایی برای متهمان ، عدم استقلال دستگاه قضایی ازقدرت، پاسخگو نبودن کل حاکمیت به ملت خود، به رسمیت نشناختن جرم سیاسی و جایگزین کردن جرم امنیتی بجای آن ، اقتصاد ورشکسته ، به زیرخط فقر مطلق فروافتادن نزدیک به ۳۵درصد ملت حسب اعلام کمیته امداد ،۷۰درصدیارانه بگیر ، چهل سال منازعه نفس گیر بادنیا ،قفل شدن ارتباط با دنیای غرب و دنیای اسلام و حتی شرق بدلیل تحریم ها ، درگیر کردن کشور در موضوع فلسطین بیش از خود فلسطینی ها و در سوریه، یمن، عراق و صرف میلیاردها دلار پول ملت ایران بدون اجازه ملت درمنطقه، نارضایی ۸۵درصدملت، مرگ متوسط روزانه ۴۰۰نفری ناشی ازکرونا، مرگ نزدیک به ۲۰هزار نفر در تصادفات جاده ایی ، زندانی های فراوان ، محدودکردن آزادی های سیاسی ملت، بستن فضای مجازی در آینده ، فقدان آزادی اجتماعات و برگزاری تجمعات برخلاف نص قانون اساسی، ازدست دادن بازارهای اقتصادی و هدف که در گذشته در اختیار ایران بوده، ادعاهای فراوان و طبق طبق که گوش جهانیان را کر می کند، غبطه خوردن مردم جهان به اوضاع خوب ایران حسب اظهارات اخیر فرمانده سپاه پاسداران و…همه و همه مولفه هایی هستند که بیان آنها جز شرمساری جهانی برای ملت ایران چیز دیگری در پی ندارد و باید از نرفتن ایشان استقبال کرد و سجده شکر بجا آورد هرچند که همه تقصیرها را نبایدبه ایشان حوالت داد.

This comment was minimized by the moderator on the site

تأملی در شکاف میان دولت-ملت

Posted: 23 Sep 2021 08:02 AM PDT

محمدجواد مظفر

چه عامل یا عواملی سبب‌ساز شکاف میان دولت-ملت در ایران می‌شود؟ چرا هرگاه شرایطی پیش می‌آید که دولت-ملت به هم نزدیک شده تا با هم تعامل و اعتماد و اطمینان کنند و اهداف ملی را تحقق بخشند، این پیوند گسسته و شکاف میان این دو عمیق می‌شود؟

حیرت‌آور است که نارضایتی نه تنها در طبقه متوسط و اقشار تهی‌دست، که حتی در برخورداران و بهره‌مندان از ساز و کار حکومت و رانت خواران نیز عیان می‌شود.

شامه تیز مردم ایران به سرعت بی‌صداقتی و فریب‌کاری صاحبان قدرت را حس و درک می‌کند و از آن پس مردم با همان دست با حکومت بازی می‌کنند و حکومت سرمست از باده پیروزی که اقشار وسیعی از مردم را حامی و طرفدار خود دارد، به خطاکاری ادامه می‌دهد.

ازین رو حکومت روزی را شاهد خواهد بود که کسی برایش باقی نمانده و هرچه به دور و برش می‌نگرد، مدافع و همراهی ندارد؛ و محمدرضا شاه پهلوی با خود چنین کرد و عبرت آیندگان شد.

به گمان ما تیز بینی ایرانیان که محصول تجربه درازناک تاریخی است و نسل به نسل منتقل شده، تنها راهی که برای حکومت‌ها باقی می‌گذارد، صداقت و شفافیت در حرف و عمل است.

This comment was minimized by the moderator on the site

تفاوت مواجهه با سفر مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تهران در دولت روحانی و رئیسی

مدعیان اصولگرایی و انقلابیگری نشان دادند که شعارهای اسلام، ولایت، اصولگرایی‌وانقلابیگری آنان صرفا ابزاری برای تصاحب قدرت و ثروت است

رحمت‌اله بیگدلی

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز شنبه برای مذاکره با جمهوری اسلامی وارد تهران شد و یک‌شنبه ۲۱ شهریور ماه با اتمام مذاکرات به وین، مقر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بازگشت. به گزارش خبرگزاری فرانسه، وی در فرودگاه وین به خبرنگاران گفت: «در مذاکره با ایران بر سر ایجاد فضایی دیپلماتیک برای رسیدن به راه حل مسائل گسترده‌تر و همچنین رسیدگی به تجهیزات نظارتی توافق شد.»
گروسی افزود: «مذاکرات من با مدیرکل آژانس انرژی اتمی ایران بسیار صریح و این مذاکرات سازنده بود.»
او گفت: «ما تمام تاسیسات ایران را بازرسی خواهیم کرد و همه تجهیزات نظارتی آسیب‌دیده را جایگزین می‌کنیم. ما از همه امکانات فنی برای به دست آوردن اطلاعات و نظارت بر تاسیسات ایران برخورداریم.»
گروسی افزود: «من دعوت‌نامه‌ای دریافت کرده‌ام و به زودی به تهران بازمی‌گردم تا در مورد مسائل حل‌نشده مربوط به اورانیوم کشف‌شده در ایران صحبت کنم.»

نکاتی چند در باره سفر رافائل گروسی

۱. پس از تکیه ابراهیم رئیسی بر مسند ریاست دولت، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بدون هیچ مخالفتی از سوی اعضای مجلس، محافل قدرت و ثروت، امت حزب‌الله، جوانان پرشور انقلابی و ... و با استقبالی بسیار گرم آمد و با بدرقه‌ای گرم‌تر رفت!

۲. این در حالی است که سفرهای قبلی گروسی به ایران همیشه مواجه با قشقرق و الم‌شنگه جریده دریده، واویلای رسانه میلی، اعتراضات امت حزب‌الله، تجمع جوانان انقلابی و نطق‌های آتشین در مجلس مدعی اصولگرایی‌وانقلابیگری بود. همین هفت ماه پیش که گروسی به ایران آمد با تجمع گروهی از جوانان حزب اللهی و نطق‌های آتشین نمایندگان مجلس روبرو شد، اما این بار در دولت رئیسی، رافائل گروسی خیلی خودمانی آمد و مامانی رفت!

۳. این بار توافق با آژانس بدون محدودیت زمانی و بدون گرفتن هیچ امتیازی حاصل شد، بدون این‌که کسی در مجلس خودش را پاره کند یا به‌هنگام ورود و خروج دبیرکل سازمان انرژی اتمی به ایران شاهد تجمع امت حزب‌الله و شعارهای تند جوانان انقلابی باشیم یا در این میان، کسی متهم به خیانت و جاسوسی و ... شود!
گویی که گاندوسازان رفتند از این ولایت!

۴. بعد از توافقی که نقض صریح قانون و نمایندگان مجلس و در تضاد با موضع رئیس انقلابی و لوله‌ساز آن بود، نه تنها رئیس دولت و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران متهم به خیانت نشدند، بلکه صداوسیما طبل شادیانه هم کوبید!

۵. هیچ موشک نقطه‌زنی هم با تحریر شعار بر روی آن تست نشد! گویی شکر خدا ما در تست موشک‌‌های نقطه‌زن به مرحله کفایت رسیده‌ایم و امروز همه نقاط دنیا را به صورت نقطه‌ای می‌زنیم و دیگر نیازی به تست موشک نداریم!

۶. دبیرکل سازمان بین‌المللی انرژی اتمی هم گفت: «حافظه دوربین‌ها پاک نمی‌شود و تصاویر را تحویل گرفتیم.» این در حالی است که جناب قالیباف در دوم خرداد امسال گفت: «تصاویر دوربین‌ها باید پاک شود و آژانس حق دسترسی به دوربین‌های سازمان انرژی اتمی را ندارد.»!

۷. واکنش انقلابی و شریعتمدارانه جریده دریده هم به تمدید توافق موقت در دولت روحانی و توافق دائمی بدون هیچ امتیازی در دولت رئیسی، انتقاد شدید از اولی و استقبال و پوشش خبری در دومی بود!

۸. نکته بسیار مهم این است که براساس بیانیه منتشره، توافق دولت رئیسی و آژانس برخلاف توافق دولت روحانی، علاوه بر نقض قانون مجلس، محدودیت زمانی هم ندارد!

۹. حضرات با این عملکرد خود نشان دادند که از نظر آنان‌ این باید و نبایدهای امثال قالیباف و دیگر نمایندگان مدعی اصولگرایی و انقلابیگری و خط‌ونشان کشیدن‌های امت حزب‌‌الله و جوانان پرشور انقلابی و ... صرفا دکان چهار‌نبش تجارت برای کسب قدرت و ثروت بوده و آنچه که در دولت روحانی حرام بوده‌، در دولت رئیسی نه تنها حلال، بلکه واجب است!

۱۰. اینک جای سوال است که: آیا مدعیان اصولگرایی و انقلابیگری پاسخی برای مردم و دادگاه عدل الهی دارند که برای سرکوب اراده ملی و این‌که به مردم بفهمانند که در سال‌های ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ نباید به کاندیداهای اصلاح‌طلبان رای می‌دادند، چه بلایی بر سر ملت و کشور آوردند؟!
آیا پاسخی برای صدها میلیارد دلار خسارتی که به ملت زدند دارند؟!
آیا پاسخی برای مرگ‌ومیر ده‌ها هزار نفر از مردم مظلوم ما دارند؟!
آیا پاسخی برای فقیر کردن ملت و کوچک کردن سفره‌های آنان و نابود کردن ارزش پول ملی دارند؟!
و ...؟!

کانال آیت الله دکتر رحمت‌اله بیگدلی:

This comment was minimized by the moderator on the site

دولت بدون درد و خونریزی به نظامیان واگذار شد
امید فراغت/روزنامه‌نگار

این روزها نام شخصیت‌های شناخته‌شده نظامی را در میان مهره‌های دولت زیاد مشاهده می‌کنیم و در این بین سوال مهم و کلیدی این است آیا رئیسی در حلقه سرداران تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری می‌کند؟

پیام چینش وزراء، معاونین و استانداران این است که نظامی‌ها به صورت پیدا و پنهان حکمرانی دولت را در دست دارند بنابراین با توجه به واقعیت‌های پیش‌رو معلوم نیست رئیسی فرمانده و یا فرمانبر است!

گزاره " نظامی‌ها نباید وارد عرصه سیاست شوند" برای همگی آشناست بنابراین چرا به دلیل رودربایستی و تعارف با عبارت‌ها و گزاره‌های پیشین، حفظ ظاهر می‌کنید اما در ماهیت بر خلاف آن گزاره‌ها و عبارت‌ها اقدام و عمل می‌کنید؟

اگر قرار بر این است که نظامی‌ها در عرصه سیاسی و اجرایی ورود مستقیم داشته باشند تکلیف را یکسره می‌کردید و رئیس‌جمهور دولت سیزدهم را هم به یک نظامی می‌سپردید!

باید پذیرفت در جهان امروز شتر سواری دولا دولا نمی‌شود بنابراین اگر قانونی قرار است رعایت شود توامان شکل و محتوای آن رعایت شود و اگر قرار است قانونی دور زده شود شکل و محتوای آن دور زده شود! تا ملت بداند در خصوص طرح سوال و همچنین دریافت پاسخ‌ها طرف حساب‌شان کیست؟

برای مثال بازیگران عرصه صحنه نمایش تحت نظر تهیه کننده و کارگردان هستند بنابراین بازیگران فقط اوامر آنان را اجرا می‌کنند و مسئولیت عواقب را نمی‌پذیرند! پس در دنیای سیاست و موضوعاتی که با اقتصاد، رفاه و معیشت ملت ارتباط مستقیم دارد باید مراجع تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر کاملا مشخص باشند تا مسئولیت اقدام و عمل‌های‌شان را بپذیرند.

این‌که صحنه‌گردان‌ها خود را پنهان کنند و جامعه با صحنه‌ای مواجه شود که نداند صحنه‌گردان‌ها چه افراد، جریان و نهادهایی هستند سردرگم می‌شوند و در این سردرگمی تر و خشک با هم خواهند سوخت!

تصویری که جامعه از نظامی‌ها دارد این است که آنان امنیت‌آفرین هستند و از تمامیت ارضی و جغرافیای مملکت دفاع می‌کنند اما وقتی وارد عرصه سیاست، اقتصاد و ...می‌شوند ناخودآگاه دچار تضاد نگرشی می‌شوند در یک‌سو می‌تواند باعث افزایش اعتماد و باور عمومی شود و در سوی دیگر اگر نتوانند مشکلات اینچنینی را حل و فصل کنند و نتوانند متناسب با خرد عمومی جامعه اقدام و عمل کنند باعث کاهش اعتماد و باور عمومی می‌شود بنابراین رئیسی باید مشخص کند فرمانده یا فرمانبر است!

جامعه امروز ایران به نوعی زخم خورده و اعتماد و باورش را از دست داده است و این اعتماد و باور زمانی برمی‌گردد که خواست و مطالبات‌شان در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها لحاظ شود.
@tahkimmelat

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

از حسن وفائی .. سایت نقد خبر
ایستگاه برادران لاریجانی

علی الظاهر با رویش جدید الورودهای در مجالس و دولت جوان انقلابی و استقرار رئیس مسبوق به سابقه در قوه قضائیه حالا قطار یا اتوبوس مدیریت کشور به ایستگاه برادران لاریجانی روسای سابق مجلس و قوه قضائیه رسیده است. برادرانی که شاید تاریخ مصرفشان به سر رسیده باشد یا صاحب سر شده باشند. بهرحال برادران لاریجانی فعلاً از اثرگذاری رسمی در کشور خلع ید شدند تا جایی که حتی با حضور در مصادر قدرت دیگر قادر به حمایت از خود هم نبودند.
✍برادرانی که در روزهای نچندان دور حتی افشاگری بی سابقه و ایراد اتهام مکرر رسمی رئیس جمهور وقت احمدی نژاد برای گرفتار کردنشان کافی نبود و شاید وقت توقف اتوبوس مدیریت کشور در ایستگاه برداران لاریجانی فراهم نبود. برادران لاریجانی شاید به دلیل مشی بازی در میانه زمین توانستند مناصب مناسب و کلیدی در سوی زمین را به دست آورند اما شاید دقیقاً به همین دلیل قابل پیش بینی و اتکا در شرایط سخت تشخیص داده نشده و حتی بدون کسب امکان دفاع از خود باید پیاده شوند.
✍مرحوم آیت الله هاشمی شاید در زمانه حذف نیروهای ملی مذهبی از جنس مرحوم بازرگان تا یزدی و امیر انتظام و حتی جریان خاتمی رئیس جمهور و انزوای آیت الله منتظری تا صانعی و آذری قمی و برخی دیگر حتماً می توانست موثرتر باشد اما با رجوع به خطبه های نماز جمعه مقاطع مذکور می توان بی تفاوتی و حتی رضایت از برخورد حذفی را در نرحوم هاشمی مشاهده کرد برخوردهای تلخی که بعدها گریبانگیر مرحوم هاشمی و بسیاری دیگر هم شد تا شاید مایه عبرت دیگرانی از جنس برادران لاریجانی باشد که نشد.
✍فارغ از اینکه برادران لاریجانی مستحق پیاده سازی از اتبوس مدیریت انقلابی بودند یا شایسته تقدیر و قدردانی بماند اما اعلام عدم احراز صلاحیت علی لاریجانی از طرف شورای نگهبانی که صادق لاریجانی را هم بعنوان فقبه صاحب منصب و معتمد رهبری در اختیار داشت حتماً از دلایل کلیدی رسیدن به این تصمیم کلیدی برادران لاریجانی بود. اینکه برادران لاریجانی راساً تصمیم به جداسازی خود شدند یا ناچار از تحمل چنین شرایطی هستند بماند اما شاید نکته حائز اهمیت دیگری برای عبرت سایرین باشد که حتی اشاره صادق لاریجانی رئیس سابق قوه قضائیه و رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام به صندوق اسرارش هم حداقل در این کارزار برای صیانت از خانواده موثر و کارساز نبود.
✍برادران لاریجانی که قطعاً با اتکا بر سالهای طولانی ریاست عالی کشوری که داشتند همه چیز تصمیمات و اقدامات حداقل پازده سال گذشته کشور را می دانند و چنانچه صادق لاریجانی در مجادله با شیخ محمد یزدی به صراحت تاکید کرد بر بسیاری از اسرار مگر نظام و افراد آگاهند اما در شرایط موجود سکوت را به مصلحت می دانند هر چند از این پس احتمالاً در کنار جریان اقلیت در مجمع تشخیص مصلحت نظام خواهند بود.
ایکاش سران سه قوه که امروز اصرار دارند به سران هماهنگ شناخته شوند اندکی هم در سرنوشت ناخوشایند سران پیشین سه قوه طی چهار دهه و حتی مقاماتی چون مرحوم فیروزآبادی بیندیشند و اگر شد برای دنیا و آخرت خود و عاقبت بخیر این ملت عبرت گرفته و بیاموزند تا قبل از توقف قطار در ایستگاهشان شاید بتوانند گِره از مشکلات لاینحل مدیریتی کشورمان بگشایند. ۱۴شهریور۰۰
https://t.me/Khabar_Naghde

This comment was minimized by the moderator on the site

دختر دلبندم، پسر خوبم

رحیم قمیشی

ما سال پنجاه و هفت انقلابی کردیم و شاه و نظام موروثی‌اش را برداشتیم، مردی را پیدا کرده بودیم که هم با مردم بود و هم با خدا، نگاهش مهربان بود، سختی کشیده بود و می‌گفت ایران را می‌سازد. او ده سال بیشتر میهمان‌مان نبود، که هشت سالش جنگ بود.
نخست وزیری همه کاره بود که مثل خود ما زندگی می‌کرد، ما را می‌فهمید، غرور و تکبر نداشت. مصمم بود و با اراده، راستش را بگویم تا آن سال‌ها ما به آنچه کرده بودیم افتخار می‌کردیم. به بالا و پایین هایش کاری ندارم.

اما نسل‌ها که کم‌کم عوض شد، نسل سیاستمداران هم عوض شدند!
دیگر همه یادشان رفت اصلا چرا انقلاب شد، چرا مردم از جان‌شان مایه گذاشتند، چرا آن‌همه تخریب شد!
آرمان‌های انقلاب به موزه رفت.
انقلابیون واقعی به گوشه تنهایی و یا زندان...
اما شما باور نکردید!

ما متهم شدیم به همدستی با راهزنان.
ما متهم شدیم به برداشتن سیستم پیشرفته شاهنشاهی و آوردن آخوندهایی عقب مانده.
ما بدون دادگاه محکوم بودیم حامی قداره‌بندان خیابانی هستیم، ما محکوم شدیم به هواداری از خرافه‌پرستان، مداحان بی‌سواد، انقلابی‌نماهای شلخته و بی‌برنامه...

پسرم، دخترم
شما هرگز از ما نپرسیدید نسبت ما با آنها چیست!
نپرسیدید ما گشت ارشاد را اصلا قبول داریم؟
ما اصلا مادام‌العمر بودن حاکمیت را قبول داریم؟
ما زندان رفتن اهل نظر را، زندانی شدن پیروان سایر مذاهب و عقاید را، فقیر شدن کارگران را، بی محتوا شدن دانشگاه‌ها و مدارس را، فاصله‌های طبقاتی پدید آمده را، به‌ انزوا رفتن جوانان را، اصلا قبول داریم.
ما متهم ردیف اول بودیم، نه دزدها!
ما محکوم بودیم نه حاکمان زورگو.
نه آنها که دل ما را هم خون کرده بودند!

پسر عزیزم، دختر مهربانم
من و مادرت از شما ضربه‌های سهمگین‌تری خورده بودیم! اما باورش برای شما سخت بود و حق هم داشتید.
می‌دانی وقتی می‌گویی من آینده‌ام را در بیرون ایران می‌بینم همه وجودمان چه می‌سوزد و خاکستر می‌شود.
می‌دانی وقتی عده‌ای بیمار، شما جوان‌های سالم را می‌خواهند هدایت کنند، ما چه زجری می‌کشیم.

ما اصلا انقلاب کردیم حاکمان را هدایت کنیم، حالا آنها می‌خواهند ما و شما را هدایت کنند! چه بخوانیم، چه ببینیم، کجا برویم، چه بیندیشیم! اینها همان چیزهایی بود که ما "نخواسته بودیم" و انقلاب کردیم.

پسرم، دخترم
من و مادرتان همدرد و هم‌رنج شماییم
ما را پر کردند از بدبینی.
اینترنت وحشتناک است، آزادی خطرناک است، دشمنان هر لحظه در کمینند، هنر منحرف می‌کند، موسیقی مخدر است، غرب محور همه بدیهاست، ما مقدسیم، بعضی بی‌نقصند!
و ما تنها ماندیم...
ما شریک جرم بودیم!
ما که جوانی‌مان را و آرمان‌هایمان را عده‌ای دزدیده بودند...

دختر خوبم، پسر دلبندم
شما که بیشتر از ما می‌دانید، هیچکس بار گناه دیگری را به‌دوش نمی‌کشد.
مگر ما می‌توانستیم تا اخر عمر نق بزنیم امیرکبیر را کشتند، مصدق را خانه‌نشین کردند، فریاد بزنیم چرا پدران ما گذاشتند!
ما آستین بالا زدیم و سرنوشت‌مان را خودمان تغییر دادیم. خوب یا بد!

پسرم، دخترم
نکند شما باور نکنید چقدر توانایی دارید
نکند شما قبول کنید سرنوشت‌تان محتوم است
نکند بخواهید تا آخر عمر با محکوم کردن ما، خودتان را فراموش کنید...

دختر دلبندم، پسر عزیزم
ما با ترانه‌های شما جان می‌گیریم
ما تنها با همراهی شما می‌خندیم
ما ایستاده‌ایم پشت سر شما
ما دلخوشی‌مان به شماست
مبادا ما را تنها بگذارید
مبادا ایران زخمی را فراموش کنید
مبادا پدران و مادران‌تان را خودی ندانید
مبادا شما هم تصور کنید دشمن بیرون ماست!
ما آینده خوب را با همت شما خواهیم ساخت...
مطمئن باشید!

This comment was minimized by the moderator on the site

به نظر می رسد یکی از تحلیل های جامع از اوضاع حاکم بر کشور باشد.
آقای رئیسی آخرین شانس
از زمان ختم ریاست جمهوری جناب خاتمی تا کنون یعنی بمدت شانزده سال کشور در مسیر تخریب قرار گرفته است .
آقای احمدی نژاد ماموریتش کلنگی کردن ایران بود .ایشان تقریبا این وظیفه خود را بنحو احسن انجام داد اگرچه در میانه راه بعلت اختلاف با حاکمیت برنامه اش نا تمام ماند .
آقای روحانی اگرچه اشتباهات زیادی مرتکب شد ودر مسیر یک دولتمرد ملی نبود اما ماموریت تخریب را نداشت .ایشان بسبب تخریب دلواپسان وبعلت عدم مدیریت صحیح و اداره غیر حرفه ای کشور وهمچنین تحریمهای بسیار بسیار گسترده جهانی ، کشور را با ناکارآمدی اداره نمود .
ناکارآمدی این شانزده ساله مشکلات بسیار عظیمی را متوجه کشور نموده است که حل هر یک از آنها به درایت وکاردانی وخردمندی ونگاه ملی نیاز دارد .
محیط زیست آسیب زیاد دیده است .تنها در زمینه آب ضربه های جبران ناپذیری متوجه کشور شده است که بر طرف شدن آن به کارشناسان خبره وبرنامه ریزان استراتژیست نیاز دارد .
سرمایه گذاری تقریبا به صفر رسیده است .از اینرو بیکاری دو رقمی شده ووضعیت ناگواری را برای قشر جوان بوجود آورده است .این بیکاری علاوه بر هرز رفتن نیروی انسانی ،ناهنجاریهای اجتماعی وعدم ازدواج وکاهش زاد وولد وفقر وفساد وناشکیبائی وبیماریهای روحی وروانی را در بر داشته است .
عدم سرمایه گذاری وعدم انجام امور عمرانی وضعیت اسفباری را بخصوص در نقاط محروم بوجود آورده است بطوریکه کشور در بعضی جاها به قرن گذشته باز گشته است .
شکاف اجتماعی ناشی از فاصله غنی وفقیر بسیار افزایش یافته است .بی اعتمادی بین دولتمردان ومردم بجهت سوء مدیریت مقامات ،سوء استفاده مسئولین،دروغگوئی مقامات،بی اعتنائی محض بسرنوشت جامعه،تبلیغات بی پایه به نهایت خود رسیده است .آنچه که در اول انقلاب نقطه قوت جمهوری اسلامی محسوب میگشت یعنی پیوندهای ناگسستنی ملت ودولت که در سطح جهان بینظیر میبود اکنون پاشنه آشیل کشور شده است . تقریبا قریب به اتفاق جامعه دیگر به حرف مسئولین اعتماد واطمینانی ندارند .

بخشی از نیروهای معتقد به انقلاب بعلل مختلف ریزش پیدا کرده اند وبقیه سربازان وشیفتگان انقلاب که بعنوان یک صف واحده محسوب میشدند اکنون دشمنان یکدیگر میباشند .
نارضایتهای مردم بتدریج بعد سیاسی بخود گرفته وشعارهای آنها علیه عالیترین مقامات کشور و اصل جمهوری اسلامی شکل گرفته است .در تظاهراتهای خوزستان بمناسبت کمبود آب ومتعاقب آن در شهر های دیگر این نکته کاملا هویدا وآشکار بود . .چنانچه این وضع ادامه یابد بعید نیست که گروههائی همچون منافقین،سرویسهای اسرائیل وکشورهای دشمن بتوانند مسیر مسلحانه وخشونت آمیز را ترویج وشکل دهند .
از جانب دیگر
نظام جمهوری اسلامی گرایشهای مختلف سیاسی وسلایق وتعبیرهای متفاوت دینی را بطرق مختلف سرکوب ونیت خود را برای یکدست کردن اندیشه خاصی از دین بمنصه ظهور رسانده است .این سیاست اشتباه بسیار بزرگی بوده است .معمولا نظاماتی که قدرت را یکدست میکنند از آسیب پذیری شدیدتری بر خوردار میشوند .چرا که هر گونه آلترناتیو درون نظام را با اقدامات خود از بین میبرند.
ناکارآمدی سیستم بسیار گسترده وعمیق شده، بطوریکه بازدهی کار به نازلترین سطح خود رسیده است .کشور بدون داشتن سیستم سالم هر گز نمیتواند مشکلات جامعه را رفع وبر معضلا ت فائق آید .همچنین کشور بدون داشتن سیستم کار آمد فاقد ظرفیت رشد وتوسعه خواهد بود .
فضای کار وکسب وابتکار وخدمت وفداکاری جای خود به فضای رقابت، قدرت،فرصت طلبی وسو استفاده وبدست آوری ثروت داده است .این یکی از مخرب ترین عاملیست که میتواند هر جامعه وسیستمی را از بین ببرد .این فرهنگ بمانند سیل بنیان افکنی است که همه چیز را در راه خود از بین می برد وجز تخریب وبدبختی وفلاکت چیزی بر جای نمیگذارد .
: علم ودانش که پس از انقلاب مورد توجه همگانی قرار گرفته بود وجهش بزرگی را در کمیت وکیفیت پیدا نمود بناگهان همراه با دیگر مسائل به فساد گرائید .مراکز آموزش عالی دستخوش هوس بازیهای مقامات برای اخذ مدرک شد واستادان جعلی بطرق مختلف بوجود آمدند .بی اعتنائی به دانش از طرف مقامات، وضعیت در بخش علم را بشکلی آشفته نموده که میل به تحصیل در سی درصد جوانان کاملا از بین رفته است .نخبگان نیز مهاجرت را بر ماندن ترجیح داده اند .رانت در تحصیل وبی اعتنائی به اندیشمندان علمی وعدم توجه به نخبگان تحصیکرده فضای بسیار منفی را بوجود آورده که آینده کشور را دچار چالش خواهد ساخت .روشن است یکی از برتریهای ایران نیروی انسانی بود که با وجود مسائل بالا این مزیت نیز از بین میرود وهم اکنون آثار ان بتدریج در حال آشکار شدن است .
تبلیغات دروغین همراه با توهم مسئولین ویا سخنان وگفتار توهم آمیز،ضربه شدیدی را به توسعه کشور واعتماد عمومی وارد کرده است .بعنوان نمونه در مسئله کرونا وزیر بهداشت چندین بار از دستاوردهای شگفت ومدیریت فوق العاده سخن راند ومدعی شد که کشورهای پیشرفته بدنبال آموختن آن از ایران میباشند.این سخنان کذب وتبلیغات غیرواقعی موجب تعجب وتنفر وانزجار گردیده است . فرمانده سپاه هم در رابطه با کرونا در مورد یک شی مسخره بعنوان تشخیص کرونا داد سخن بر زبان راند وبعد از آن اظهار داشت که ج.ا.ا واکسن به ایالات متحده صادر خواهد کرد وفرمانده هوافضا مطرح ساخت که ایران آمریکا را تحریم خواهد نمود .
هریک از مسئولین اجرائی نیز بهمین سخن میرانند .پانزده سال پیش مدیر عاملهای دو خود رو ساز بزرگ مطرح ساختند که تنها سه کشور مانند ایران قدرت طراحی خودرو دارند . طور کلی باید گفت مقامات ومدیران بنوعی نسبت به اظهارات بی پایه ودروغین کوی سبقت دارند .این
توهم وتبلیغات جعلی آنقدر گسترش یافته که از مقامات عالی رتبه به بدنه های اجرائی نیز سرایت کرده است .
روشن است تبلیغات بی اساس ودور از واقعیت ،شان وشخصیت مسئولین را مخدوش کرده واعتماد عمومی به آنها را کاملا از بین میبرد .
طرحها وبرنامه های جمهوری اسلامی به دوعلت تبدیل به بحران شده است .از طرفی بعلت حاکم شدن نیروهای غیر متخصص وشعاری، نظرات کارشناسی مورد توجه واقع نیست واز جانب دیگر قطع مناسبات با جهان پیشرفته ظرفیت وتوانائیهای علم ودانش را بسیار کاهش داده است .
از زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد حذف نیروهای سالم،مبتکر ومولد بعنوان یک امر سیستمی در دستور کار قرار گرفته است .همچنین از این دوران آموختگان مکتب روحانیت اخباری همچون مرحوم مصباح جانشین پیروان علمای اصیل ومترقی همچون شهید بهشتی ومطهری شده اند.این طیف بطور کلی با مدرنیزم وپیشرفت سر سازگاری نداشته وبا توسعه بیگانه میباشد . آنها همچنین مانند میزا آقاخان آقاسی ودرباریان فتعلی شاه وناصرالدین شاه افکار پوسیده وواپس گرا را دنبال میکنند وبا دنیای مدرن بیگانه وبدور هستند .
بعلت بی توجهی مقامات بسرنوشت جامعه وگفتار وکردار غیر خردمندانه آنها ،خیل وسیعی از مردم راه خود را از مقامات جدا کرده اند .تاریخ ایران نشان داده است که در شرایط مشابه امروز ،مردم در بحرانها ومشکلات کاملا پشت دولتمردان را خالی کرده اند .جامعه همچنین راه خود را از دولتمردان جدا و در جاده عدم احساس مشترک قرار میگیرند .بوجود آمدن این جو و فضا ،بسیار خطرناک و ثبات حاکمیت وکشور را نشانه میرود .
باورمندی جامعه به دین هم بعنوان یک امر اخلاقی وهمچنین همبستگی جمعی دچار گسست شده است .شکنندگی دین تبعات اجتماعی فراوان در پی داشته وانگیزه های دفاع از کشور را سست میکند .

کارکرد دین در جامعه بسیار مهم واثر گذار میباشد .دین در زمینه کاهش ناهنجاریها،عمق بخشیدن به اخلاق،تعهد ومسئولیت،وطن پرستی،اعتماد سازی،پیوند اعضای جامعه وهمبستگی ملی،بر طرف کردن بیماریهای روحی وروانی وووونقش بسزائی بازی میکند .
خطر دیگر در رابطه با دین عالب شدن دیدگاه اشعریگری ومنزوی کردن اندیشه فلسفی،اعتقادی واخلاقی دین است .این دیدگاه بطور کلی اصل دین را مورد سوال متفکران واندیشمندان وروشنفکران وهمچنین بخشهای بزرگی از جامعه میکند .

در زمینه روابط خارجی بعلت تحریمات آمریکا انسداد کلی بعمل آمده است .غیر ار سرد بر خورد کردن دو دولت بزرگ شرق یعنی روسیه وچین ،مناسبات با اروپا هم بشدت نزول کرده است .تنش سیاسی وعدم عادی بودن روابط با غرب وبه تبع آن با جهان عوامل ذیل را بدنبال داشته است :
_ظرفیت مالی واقتصادی کشور بشدت کاهش یافته است .
_توسعه وتولید وکسب تکنولوژی تقریبا میل بصفر شده وکشور لااقل دو دهه از این لحاظ از جهان باز مانده است .
_ کشور های جهان در کنار کاهش مناسبات امتیازات زیادی را در مبادلات اقتصادی وحتی سیاسی اخذ نموده اند.در چنین شرایطی کشور نتوانسته در سطح مساوی از امتیاز روابط بر خوردار شود .
بخشی از پروژه های بزرگ کشور ی متوقف وتعدادی نیز باهزینه های بسیار سنگین والبته ناقص به سرانجام رسیده اند .
میلیارد هادلار ضرر وزیان ناشی از عدم فروش نفت، تحمیل بیمه های سنگین،گرانی واردات،هزینه های ناشی از تبادلات ارزی،هزینه های بسیار سنگین ناشی از دور زدن تحریم، فساد وسوء استفاده از دور زدن تحریمات ،فرسودگی صنعت نفت،رانتهای بسیار گران از طرف دلالان ومقامات ذی نفوذ،عدم پرداخت در آمدهای ارزی در بانکهای خارجی،مصادره بعضی از سپرده ها توسط آمریکا ووو تنها بخشی از خسارتها ئیست که متوجه کشور میشود .

ایران تقریبا تمام مزیتهای ترانزیتی خود را از دست داده است .پس از فرو پاشی شوروی وآزاد شدن کشورهای آسیای میانه ،ایران همچون گوهری تابناک برای ترانزیت راهها ،دسترسی این کشورها به خلیج فارس وترانزیت نفت وگاز میبود .متاسفانه اکثر این مزیتها با جایگزینی دیگر مسیرها از بین رفته است .بسیار آشکار است ادامه این وضعیت نه تنها همه مزیتها را از بین میبرد بلکه ایران را بیک کشور منزوی وغیر مفید تبدیل می نماید .
در گیری فرسایشی با غرب روح وروان مردم را خسته کرده ونشاط وشادی را از آنها گرفته است .بدین معنی که جدا از خسارتهای جبران ناپذیر مادی از لحاظ روانی نیز جامعه ضربه های عمیق ودردآوری را متحمل گردیده است .
..در چنین شرایط بسیار بحرانی ،آقای رئیسی بعنوان معتمد نظام رئیس جمهور شده اند .ایشان در حالی رئیس جمهور میشود که دو قوه دیگر نیز در اختیار همفکرانش می باشد .با یکدست شدن سه قوه جامعه منتظر سرنوشتی است که آینده کشور وآنان را رقم میزند .
این انتطار دو جهت را بخود گرفته است .گروهی این یکپارچگی را در جهت انسداد فکری،غلبه مدیران بی صلاحیت،دست اندازی بر منابع باقی مانده کشور ،نا کار آمدی ناشی از انتصاب وزرا ومدیران غیر شایسته،گسترش خرافات وغلبه تفکر اشعریت وشکاف بیشتر مردم وهئیت حاکمه وخصومت بیشتر با غرب تعریف میکنند .عده ای نیز امیدوارند که این یکدست شدن ضرورتها را متوجه آنها بکند ودر نتیجه تحول وتعییراتی در نگاه واجرای امور بوجود آورد .
آقای رئیسی شاید تنها شانس جمهوری اسلامی باشد .بیان این حرف بمعنی فروپاشی ویا ختم جمهوری اسلامی نیست که ممکن است شامل آن هم باشد بلکه بدین معناست که اگر در این چهار سال ویا هشت سال سیاستهای کشور در داخل وخارج متحول نشود وتغییر ماهوی ندهد جمهوری اسلامی از درون دیگر هیچ ثبات ودوامی ندارد .ظاهری دارد ولی باطنش پوسیده وناپایدار خواهد شد چرا
اولا وضع مالی دولت بسیار وخیمتر شده وخزانه نه تنها برای امور عمرانی وسازندگی وتولید خالی میشود بلکه توان امور جاری ومصرفی هم نخواهد داشت .
وضع فقر،بیکاری،تورم ،فشار بر طبقات فرودست،ازیاد فاصله طبقاتی وو آنقدر تشدید وفزونی مییابد که امکان تحمل آن از جانب جامعه نا ممکن میگردد .
فاصله پیشرفت وتوسعه دول منطقه از جمهوری اسلامی بسیار زیاد شده بطوریکه بعنوان یک عامل چالشی برای استقلال ایران ظاهر میگردد . هم اکنون ترکیه شاید دو دهه از ایران جلو است. رفاه یک شهروند قطروامارات وعربستان بیست برابر یک ایرانی میباشد .همچنین برنامه های رشدوتوسعه کشورشان بسیار بسیار گسترده وجاه طلبانه است .
اختلاف پیشرفت منطقه
جمهوری اسلامی را بشدت آسیب پذیر میکند وظرفیتها وتوانمندیها کشور را کاهش میدهد ولذا دول قدرتمند امکان دخالت پیدا میکنند .
نظام ومقامات ذی صلاح کشور باید بدانند دیگر فرصت از دست دادن زمان را برای جبران مافات نمیتوانند داشته باشد . دولت آقای رئیسی تنها فرصت بازسازی اعتماد از دست رفته ،ترمیم جراحات ایجاد شده بر روح وروان وجسم مردم،ایجاد یک سیستم کار آمد،اصلاح امور،بازسازی چهره کشور در سطح جهان،تغییر راهبرد سیاست خارجی وایجاد توازن در مناسبات با غرب وشرق،بالفعل در آوردن ظرفیتهای مادی وانسانی کشور وترمیم نیروی انسانی ،بیمه کردن کشور با تقویت بازدارندگی نظامی،رشد اقتصادی وتوسعه همه جانبه تکنولوژی میباشد .چنانچه آقای رئیسی نیز به اتلاف منابع انسانی ومادی واز بین بردن ظرفیتها مبادرت نماید سرنوشت کشور دچار تلاطمهای بسیار سهمگین وپر خطر خواهد شد که امکان پیش بینی آن چندان سخت ومشکل نیست

سید محمود صدری

This comment was minimized by the moderator on the site

مرا سرزنش نکنید!

رحیم قمیشی

من از نسلی بودم که وقتی گفتید نگاه کن به ماه، عکس امام آنجاست، نگاه کردم.
آنقدر به چشم‌هایم فشار آوردم که امام را نشسته توانستم در ماه تصورش کنم.
مادرم که با هیجان آمده بود در حیاط خانه، زل زده بود به ماه و می‌پرسید پس چرا او نمی‌بیند، می‌گفتم تو چشم‌هایت ضعیف است، نمی‌توانی ببینی!

سرزنشم نکنید
من از همان نسلی هستم که وقتی جنگ شد گوشه باغچه خانه‌مان سنگری ساختم، به خواهرم یاد دادم چطور با سه‌راهی انباشته از باروت و یک فتیله می‌تواند جلوی تانک‌های غول‌پیکر عراقی بایستد. و او نپرسید پس فن جنگ چیست. مردم بی‌اسلحه چه می‌توانند بکنند.
و وقتی با کلاشینکف گفتید باید بروم مقابل تانک‌های ضدزره بایستم نپرسیدم چطور تیر کلاش من می‌تواند آن تانک‌ها را از کار بیندازد؟
من همان نسلم.

مرا سرزنش نکنید
من همان نسلی هستم که وقتی گفتید دنیا، تنها محل گذر است و همه چیزهای خوب در آن دنیاست، همه را باور کردم. وقتی دوستانم یکی‌یکی شهید شدند لحظه شماری می‌کردم پس کِی به آنها ملحق می‌شوم؟ می‌پرسیدم چرا این توفیق نصیب من نمی‌شود!
وقتی دوستانم را در خواب می‌دیدم به آنها شکایت می‌کردم چرا دنبال من نمی‌آیند، من همان نسلم.

لطفا سرزنشم نکنید!
من از همان نسلم که وقتی گفتید یارانه نگیرید تا به فقرا برسد، دلم لرزید، نکند حق فقیران را می‌خورم، نکند آنچه از دولت می‌گیرم سهم دیگران باشد، نکند آن دنیا لبخند امام حسین را نبینم، نکند برای یک نماز قضا شده‌ام، خشم خدا را ببینم، نکند برای یک نگاهم به نامحرم در آتش دوزخ آویزانم کنند، نکند گناه امثال من است که ظهور امام زمان را عقب انداخته، نکند جواب نکیر و منکر را نتوانم با آرامش بدهم، نکند به عربی که می‌پرسند "مَن امامک" نتوانم همه امام‌ها را به‌ترتیب بشمارم.

من همان نسلم.
همان نسلی که شما گفتید و او باور کرد؛
برای هر ذکری یک قصر در آن دنیا برایمان کنار گذاشته می‌شود، با هزار خدمتکار، از زن و مرد، و نپرسیدیم آن زن‌ها و مردها مگر خودشان دل ندارند! من همان نسلم.
خرده به من نگیرید، مسخره‌ام نکنید.
من تنها دلم صاف بود
باور نمی‌کردم دروغ‌‌ها را
باور نمی‌کردم پشت پرده‌ها را
نخندید!
من هنوز هم در ماه، گاه دنبال عکسی می‌گردم.
هنوز آرزو می‌کنم کاش راست گفته باشند!
شاید خرمشهر را آن بچه‌های شهید آزاد نکرده‌اند...
شاید ما دنیا آمده‌ایم تا تنها پیشرفت دیگران را ببینیم و سرخوشی کافران را...
نسلی که باور کرده بود هر مرگی تقدیر است!
من همان نسلم که به پاهای تاول زده‌ام نتوانسته‌ام بگویم، راه را اشتباه رفته‌ است.

سرزنشم نکنید
من نسلی هستم که جوانی‌ و میانسالی‌ام را گرفتند و حالا در پایان عمر نمی‌خواهم احساس پوچی کنم.
نمی‌خواهم باور کنم بسیاری از خم و راست شدن‌هایم بی‌فایده بوده و بی‌اثر.

اما یادتان باشد، نسل، دیگر عوض شده
نسل فرزندان ما، که ساده نیستند آمده‌اند
آنها سر مچ‌تان را می‌گیرند.
دعوایتان را بر مناصب دنیوی می‌بینند
افکارتان را بی هیچ زحمتی می‌خوانند
حنای شما برای نسل جدید رنگی ندارد
نسلی که صادقانه می‌گوید جز با عقل هیچ چیزی را نمی‌پذیرد...
خنده‌های انها را نمی‌بینید، که شما را در حال دست و پا زدن می‌بینند.
که دیگر شما را قبول ندارند
که ما را هم قبول ندارند
که آزادند، آزاد از هر قید و بند بی‌خود شما
از خدای خود، بی‌جهت نمی‌ترسند
از جهنم شما هراسی ندارند
به آن دنیا مثل مقصد اصلی نگاه نمی‌کنند
و ما را فریب خورده می‌بینند...

لطفا ما را سرزنش نکنید
ما نسلی رفته‌ایم
نمی‌گویم سوخته
شاید ققنوس وار سوختیم
تا نسل‌های پس از ما واقع‌بین به‌دنیا بیایند
حالا نسل جدید رسیده
نسلی که شک نداریم موفق می‌شوند
نسلی که باور دارد، این آخرین نفس‌های بعضی است.
این روزها، حاکمان واقعی، نسلی هستند که انکارشان می‌کردیم.
بخواهیم یا نخواهیم آنها مقدرند بر سرنوشت‌شان.
ما نسلی بودیم که شما را باور کردیم
و حالا اگر چه دیر، اما فهمیده‌ایم اشتباه کردیم!
نسل نورسیده پا پس نمی‌کشد...
ببینید چه مغرور است
ببینید چه آرام است
ببینید چه صادق است
ببینید چه راحت است...

نسل آینده جهان دیگری می‌سازد
جهانی که شایسته‌اش هستند
جهانی بدون دشمنی
جهانی پر از مهر و دوستی
جهانی که به‌دنیا آمدن در آن بدشانسی نیست!
موهبتی است الهی
موهیتی تکرار نشدنی
و زندگی‌ای پر از لذت...

This comment was minimized by the moderator on the site

سیدعلی یزدی خواه خطاب به مخبر:
به حضرت عباس من مخالف کابینه نیستم من موافق ۱۶ وزیر پیشنهادی ثبت نام کردم و تنها با ۳ وزیر مخالف بودم.

من حدود ۲ سال تحت زعامت آیت‌الله رئیسی در اداره کل امور فرهنگی قوه قضائیه خدمت کردم و نسبت به رئیس جمهور ارادت دارم.
من در سال ۹۸ مسئول ستاد فرهنگیان آقای دکتر در انتخابات در تهران بودم و بیش از ۵۰ سخنرانی و جلسه را برای فرهنگیان برگزار کردم.

✍️ اكبر اعلمي
۱. انجام وظیفه‌نمایندگی به این‌همه ابراز ارادت و توجیه و قسم حضرت عباس و دلربایی برای مخبر و بزرگتر از او نیاز ندارد؛

۲. رئیسی هرگز خود زعیم نبوده بلکه خود تحت زعامت دیگری بوده و هست؛

۳. فارغ از اینکه انتخابات ریاست‌جمهوری در سال‌های ۹۶ و ۱۴۰۰ برگزار شده است، نه ۹۴ و ۹۸، آقای رئیسی به عنوان رئیس سابق قوه قضاییه با کدام توجیه در دوران نامزدی خود، به مدیرکل فرهنگ عمومی قوه قضائیه اجازه داده است تا به عنوان رییس ستاد فرهنگیان بنفع او در انتخابات ریاست جمهوری فعالیت تبلیغاتی نماید که به موجب ماده ۶۸ قانون انتخابات ریاست جمهوری، شائبه جرم بودن آن وجود دارد!؟

This comment was minimized by the moderator on the site

جبهه انقلابی، نیازمند خلق طلحه ها، زبیرها، ابوموسی ها، نفوذی ها و سازشکارهای جدید است!

مهدی نصیری

اصولگرایان انقلابی و ولایی که نظام را در جایگاه حکومت علی ع و خود را عمار و مالک اشتر می پندارند و جناح مقابل خویش را طلحه و زبیر و اشعث و ابوموسی اشعری و ...می بینند با یکدست شدن نهادهای انتصابی و انتخابی و به تعبیر بهتر با انتصابی شدن همه نهادها از مجرای نظارت استصوابی، از این پس با یک بحران سیاسی و گفتمانی روبرو خواهند شد که به تدریج ابعاد آن آشکار می شود.

این انقلابیون که شامل دو دسته ۱. صادق اما متوهم و فاقد تحلیل و ۲. کاسب رند هستند و مانند همگان ناکامی نظام را در رسیدن به اهداف اعلامی می بینند، علی رغم آن که عمده قدرت در سال‌های اخیر در دستانشان بوده، پیوسته فرافکنی کرده و مشکل را در وجود و حضور منتقدان و مخالفان داخلی که اغلب حمایت و همراهی اکثریت مردم را داشته اند، اعلام کرده و خویش را فاقد مسئولیت در ناکامی ها و شکستها دانسته اند.

اینان که بر اساس یک کلیشه متوهمانه، خود را محور حق و قوم برگزیده خداوند در روزگار معاصر برای فتح و اصلاح جهان می دانند، طبیعی است که هر منتقد و مخالفِ هم مذهب و هموطن خویش را به صفاتی چون شیطان و نفوذی و بازی خورده دشمن و ناخودی و بی بصیرت و ... متصف کنند و مسئولیت ناکامی ها را متوجه آنان نمایند.

اما اکنون که همه قوا و ارکان و مناصب اعم از بالادست و پایین دست و میدان و دیپلماسی، در دستان این جبهه قرار گرفته و از جریان مقابل، خلع ید کامل شده و میدان حکمرانی از نفوذی ها و غربزده ها و بی بصیرتها و طلحه و زبیرها خالی شده و به طور کامل در دست عمارها و مالک اشترها قرار گرفته، طبیعتا گفتمان ستیزه جویانه و فرافکنانه جبهه انقلابی دچار یک خلا جدی شده و باید به سرعت ترمیم شود.

جریان حاکم و مسلط از این پس باید پاسخگوی همه مشکلات و کمبودها باشد (که نه ناشی از یک جناح بلکه معلول گفتمان و سیاست ورزی کلی نظام است)، بدون آن که بتواند انگشت اتهام را متوجه نهاد و قوه ای خاص نماید چرا که همه نهادها و قوا در اختیار اوست.

اگر این جریان واقعا به دنبال حل مشکلات و بحران‌های مزمن کشور باشد، می تواند با راه اندازی یک گفتگوی ملی و بازنگری در گفتمان و عملکرد چهل سال اخیر، مسیری جدید را به روی نظام و مردم بگشاید اما اگر چنین قصدی نداشته و در پی تداوم مدل حکمرانی چهل ساله باشد، باید دست به خلق جریانی جدید متهم به نفوذی، سازشکاری، غیر ولایی و از این دست کلیشه ها بزند تا بحران گفتمانی خویش را ترمیم کرده و سیطره سیاسی اش را تداوم بخشد

البته این امر واجد دو مشکل فرعی و اصلی است:

مشکل فرعی این که باید این جریان را از میان جبهه خودی برگزیند و کسانی را از مجلس یا دولت و یا هر نهاد دیگر برگزیند و ناسزاها و اتهامات را متوجه آنها سازد تا موتور محرکه خویش را روشن نگه دارد و این بدان معناست که باید یک ریزش اساسی دیگر در بدنه انقلابیون رخ دهد و طیفی دیگر از قطار انقلاب پیاده شوند.

و اما مشکل اصلی این است که بر هر کسی که با تاریخ و عالَم سیاست آشنا باشد، واضح است روشنی چراغ چنین شیوه ای از حکمرانی که هر روز بسته تر و غیرمردمی تر می شود، دیری نمی پاید و به سرعت به خاموشی می گراید. @nasiri42

This comment was minimized by the moderator on the site

سعید شریعتی در گفتگو با امتداد مطرح کرد:
سطح سیاسی این کابینه، هم شان و هم تراز سیاسی رئیس دولت است/ نه خود رئیس دولت و نه اعضای کابینه پیشنهادی، هیچ وزن سیاسی قابل اعتنایی حتی در خود جناح اصولگرا ندارند/ شان کل این کابینه، ماشین امضای تصمیماتی است که در خارج از دولت گرفته می‌شود/ هیچ یک از وزرای اقتصادی پیشنهادی در حد مدیران کل وزارتخانه‌های آن هم نیستند/ ظاهرا بنا است تا سیاست داخلی و سیاست خارجی کشور توسط سپاه و نیروی قدس اداره شود

امتداد-گروه خبر: بررسی صلاحیت کابینه پیشنهادی دولت سیزدهم در حالی در مجلس در حال انجام بوده که به گفته بسیاری از صاحبنظران در ترکیب این کابینه، ردی از دولت فراجناحی و مستقل مورد وعده رئیسی نمایان نیست و انتقاداتی در خصوص وزرای پیشنهادی در محافل مختلف مطرح شده است.

سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در گفتگویی با امتداد، ضمن اشاره به ترکیب این کابیه پیشنهادی، اظهار داشت: این دولت و این کابینه‌ای که به مجلس معرفی شده، برآمده از انتخاباتی است که بی‌معنا بوده و طبعا نیز از محصول یک انتخابات بی‌معنا، جز بی‌‍معنایی، انتظاری نمی‌توان داشت.

به اعتقاد من، یک ویترین یا کاوری از آن چه به آن دولت پنهان می‌گفتیم در این کابینه عرضه شده و کماکان، صاحبان اصلی اراده و اداره دولت در این کابینه نقش جدی ندارند. به اعتقاد من، شان کل این کابینه، ماشین امضای تصمیماتی است که در خارج از دولت گرفته می‌شود. حال اینکه این تصمیمات تا چه اندازه کارآمد باشد یا غیر، مسئله جداگانه‌ای است.

سطح سیاسی این کابینه، هم شان و هم تراز سیاسی رئیس دولت است

در عین حال، آنچه ما می‌بینیم، سطح سیاسی این کابینه، هم شان و هم تراز سیاسی رئیس دولت است. به هر حال، رئیس دولت هیچ سبقه سیاسی و هیچ تجربه اجرایی قابل استناد نداشته و از هیچ مشرب سیاسی جدی هم ارتزاق نمی‌کند.

در واقع، رئیسی به نوعی به جناح‌های سیاسی اصولگرا هم تحمیل شده است. او در طول مدت همکاری با دستگاه قضا، طبعا به دلیل شغل خود از حضور در فعالیت‌های سیاسی منع داشته است.

این ادعا که من دولت فراجناحی تشکیل خواهم داد، بیشتر به این معناست که دولت غیرسیاسی تشکیل خواهد داد. در همه جای دنیا، شان و شخصیت سیاسی رئیس دولت و اعضای کابینه بر اشراف مدیریتی آن‌ها اولی است. در این جا، نه خود رئیس دولت و نه هیچ یک از اعضای کابینه پیشنهادی، هیچ وزن سیاسی قابل اعتنایی، حتی در خود جناح اصولگرا ندارند.

نقش سیاسی فردی مثل حدادعادل در راهبری این کابینه، بسیار بیشتر از رئیس دولت خواهد بود

من تصور می‌کنم که نیروهای قدرتمند سیاسی که در لایه‎‌های پنهان عمل می‌کنند، حتی بر رئیس دولت و هدایت سیاسی این کابینه اشراف خواهند داشت. تردید ندارم که نقش سیاسی فردی مثل حدادعادل در راهبری این کابینه، بسیار بیشتر از رئیس دولت خواهد بود. کما اینکه حتی در معرفی این چهره‌ها هم، امثال حدادعادل و اشخاص پشت صحنه، نقش پررنگ‌تری از رئیس دولت داشتند.

ظاهرا بنا است تا سیاست داخلی و سیاست خارجی کشور توسط سپاه و نیروی قدس اداره شود

وزرای سیاسی کابینه(وزرای کشور، اطلاعات و امور خارجه) نشانگر آن هستند که بنا دارند تا منویات یک حزب پادگانی را در سیاست و امنیت کشور اعمال کنند. وحیدی به عنوان وزیر پیشنهادی کشور، هیچ سابقه سیاسی و اجرایی، بجز دوره‌ وزارت دفاع در دولت احمدی‌نژاد نداشته و هرچه سابقه در کارنامه او بوده، سوابق نظامی و امنیتی است.

اما این موارد، هیچ یک کفایت نمی‌کند که او که قاعدتا باید از توانمندی در چینش نیروهای سیاسی در سطح استانداران، فرمانداران و شبکه مدیریتی استانی کشور برخوردار باشد، بتواند به عنوان رئیس شورای امنیت کشور به صورت در خوری ظاهر شود.

بر همین اساس نیز، طبعا انتظار می‌رود که استانداران کشور نیز از نیروهای کادر، بازنشستگان و وابستگان به سپاه پاسداران انتخاب شده و عملا اداره سیاسی استان‌ها به سپاه واگذار شود.

امیرعبداللهیان به رغم سوابق ظاهری که در وزارت خارجه داشته، یک نیروی وابسته به نیروی قدس سپاه است. کما اینکه وحیدی هم، سابقه فرماندهی نیروی قدس سپاه را در کارنامه دارد. عملا مشاهده می‌کنیم که ظاهرا بنا است تا سیاست داخلی و سیاست خارجی ما توسط سپاه و نیروی قدس اداره شود.

برای مشاهده متن کامل این گفتگو روی لینک زیر کلیک کنید http://emtedad.news/?p=3639

This comment was minimized by the moderator on the site

آقای رئیسی! حالا ما میو

علی اصغر شفعیان
سلام آقای رئیسی. یکی داشت ناهار می‌خورد، گربه‌ای رسید و «میو» کرد. لقمه‌ای به او داد، تا آمد خودش بخورد باز میو کرد. لقمه‌ای دیگر داد. تکرار شد. گربه را جای خود نشاند و گفت «ناهار من مال تو، حالا من میو!». تا حالا نقد می‌کردید، امروز همه‌ی قوا دربست در اختیار شماست و حالا ما میو!

انتظار تبریک که ندارید؟ پیروزی در زمین بی‌رقیب تبریک ندارد؛ آن دو نامزد تسخیری شورای نگهبان برای جناح رقیب از ابتدا بازنده بودند. یاد «علیرضا بباز» افتادم اما به آن هم نیاز نشد. البته شما مقصر نیستید ولی به خود بیایید؛ بازی‌سازان می‌خواهند شما را مدیریت کنند و کار سختی هم ندارند!

این دو هفته‌ی اخیر که هیات دولت را با وزرای روحانی شرکت کردید به‌خاطر بسپارید. فرصتی بود که بتوانید مقایسه کنید با کسانی که به عنوان وزیر معرفی کرده‌اید تا «مجلس به‌اصطلاح انقلابی» هم تاییدشان کنند. نور علی نور است. البته بهتر است که خودتان به نتیجه برسید.

قرارهایی دوره‌ای با همه‌ی روسای سابق دولت‌ها و معاونان اول آنها بگذارید، موسوی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی و معاونان اول دولت‌ها. اگر لازم شد دوزانو بنشینید و گوش باشید تا قبول کنند و به‌حرف بیایند. با آنها رفتار خوبی نشده، گلایه کم ندارند اما پر هستند از تجربه. کمک خواهند کرد.

پیشنهادم این است که هفته‌ای دو ساعت با آقای روحانی قرار بگذارید. او را در معذوریت بگذارید که قبول کند. در این قرارها بگویید که در آن هفته چه کردید و برنامه‌های هفته‌ی آینده را مرور کنید. حرف‌هایش را بشنوید و کار خود را بکنید. اما بشنوید. شاید نکته‌ای گفت که بدرد بخورد. می‌خورد!

چرا بر مشاور متفاوت تاکید دارم؟ اگر حالا موضع مخالفت با واردات واکسن غربی را هر کسی دست گرفته به‌خاطر مشورت بدی بوده که داده شده است. در انتخاب مشاور بسیار دقت کنید. بعید می‌دانم بتوانید اما تلاش کنید. لااقل چند تا «غیرخودی» هم در میان مشاوران بگذارید!

همه‌ی روسای دولت‌های قبل در نهایت به مشکلاتی در ساختار رسیدند. یعنی خودشان تجربه کردند. شما همین ابتدا دنبال حل مساله باشید وگرنه احمدی‌نژاد که کاملا هماهنگ بود هم آنطور به مشکل خورد. برای همین نوک بینی را نباید دید. مشکلات امروز کشور راه‌حل می‌خواهد. مثال؟ الی ماشالله!

آقای زالی دروغ می‌گوید. مشکل پول نبود. اراده‌ی مخالفت با واردات واکسن بود. ربطی هم به دولت نداشت. کسانی کاسب شعارهای توخالی هستند از جمله ادعاهای غلوآمیز تولید سریع واکسن ایرانی. مستعان ۱۱۰ را یادتان هست؟ دیدید چطور در پاچه‌ی مسئولان کردند؟ ولی در نهایت دولت «باید» پاسخ بدهد!

نگاه‌ها باید تغییر کند. آمریکا جایی را که گرفته ول خواهد کرد؟ تحریم‌ها هوشمند است. حلقه تنگ شده است. کسانی که قطعنامه‌ها را کاغذپاره می‌دانستند دور و بر شما هستند. خود شما هم در این مورد اشتباه فکر می‌کردید اما حالا تغییر کنید. تحریم بد است. فشارش را ملت باید تاوان بدهد نه شما!

مسالهٔ «میدان و دیپلماسی» را با رهبری حل کنید. نوع موضع‌گیری و دخالت در افغانستان و همکاری با طالبان را ببینید. در کاسه‌تان می‌گذارند. در حوزه‌ی دیپلماسی مهمترین کار شما چیزی شبیه به برجام است و حل مسایلی ازجمله اف‌ای‌تی‌اف. از آبروی خود خرج کنید. پشتتان می‌ایستیم اگر چنین کنید.

شما گذشته‌ی قابل دفاع و درخشانی که ندارید، چهره‌ای کاریزماتیک هم نیستید، از این جهت مثل آقای روحانی احتمال جدا شدن امثال حسین دهباشی تا ناصر همتی زیاد است که نمک خورده و نمکدان بشکنند. تنهایتان بگذارند. اگر نجنبید خلاصه‌ی شرایط همین است که گفتم: «ناهار من مال تو، حالا من میو!»

@Sahamnewsorg

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

بازخوانی یک سفر که میتوانست تاریخ ساز باشد!
شینزوآبه( ژاپن) که خیلی ناراحت و بدون نتیجه تهران را ترک کرده بود، در جلسه ای به نام "بازگشت سفر" که بعد از سفرهای خارجی در توکیو برگزار می کند، جملات بسیار تندی را نثار آقاى خامنه ای کرد.
او گفت: این شخص فکر کرد من از سرزمین ترسوها آمده ام، بگونه اى سخن ميگفت كه گويى میخواست به من نترس بودن را بیاموزد، انگار که ملت من بزدل است. جوری از آمریکا سخن ميراند، انگار من کودکی سه ساله ام.
ولی من میخواهم به ایشان بگویم جناب آقای خامنه ای، من از سرزمینی آمده ام که در جنگ های جهانی، علیه امریکا بوده ایم.
من نخست وزیر مملکتی هستم که خلبانانش طی عملیاتی انتحاری، هواپیمای خود را به ناوهای آمریکایی ميكوبيدند و چندین سال، رو در رو، با آنان جنگیدیم و کسی را یارای مقابله با مردمان سرزمین من نبود.
چیزی که اينك، شما از آن سخن ميرانى ما عمل کردیم. گرچه اكنون سیستم ناوها به نحوی است که دیگر نمیتوان علیه آنان، عملیات انتحاری انجام داد ولی، در سال هایی که میشد، ما زمین گیرشان کردیم.
به ما شجاعت یاد ندهيد! دستكم، شما یاد نده!!!
چرا که اگر تاریخ ایران، شجاعان زیادی بخود دیده، هیچکدام شبیه شما و همفکران شما نبوده اند.
آقای خامنه ای!
فکر نکنيد که ما و آمریکا و آلمان و انگلیس و پرتقال و فرانسه و کره و اعراب و دیگر کشورها از ترس، کنار همدیگر جمع شده ایم؛ نه!! هرگز !!!
ما تجربه بسیار سنگین و تلخ حضور در دو جنگ جهانی را داریم و یاد گرفته ایم به جای جنگيدن رو در رو، بنشینیم و گفتگو كنيم و نامه های همدیگر را بخوانیم و نتیجه بگیریم.
یاد گرفته ایم با هم، اقتصاد پويا بسازیم و به همدیگر کمک کنیم و بشر را رو به جلو ببریم.
کاری که چهل سال است شما در ایران میکنيد، آیا به جز نابودی ایران، نتیجه اى داشته است ؟؟؟،؟
شما با کره جنوبی شروع کرده اید، آنها کجا و شما کجا؟؟؟ ایران، تحت سیاستهای شما، در تحریمی همه جانبه و احتمال جنگ و در لبه پرتگاه ویرانی کامل است !!!!
در حالیکه قرآن به شما میگوید "و الصلح خیر" و حتما، با دوست هم نمیگوید بلکه، با دشمن میگوید چون، با دوست که کسی سر جنگ ندارد!.
ما، وفق آیه قرآن شما "تعاونوا" میکنیم با همدیگر و سایر کشورها، اما شما چکار میکنید با دنیا؟؟!!
آیا بیش از ۲۰۰ کشور، همه مقصراند و فقط، شما درست میگویید؟؟
ملت ژاپن تنها کشوری بود که پا پیش گذاشت تا ملت ایران از شر تحریم و جنگ رهايى یابد ولی، شخص جنابعالی کاری کردید که من باید تشکر کنم از مقامات سیاسی و نخست وزیران قبلی که به ایران سفر نکردند و دلیل آنرا، اينك درميابم!!!
در پایان باید بگویم: افکاری که شما دارید، همان افکار سران ممالک درگیر در جنگ جهانی اول و دوم است و امروزه کسی با این طرز تفکر در هیچ کشوری و در هیچ انتخاباتی رای نمیاورد و من در شگفتم، شما چگونه انتخاب شده ايد!!
در پایان، درود خود و ملت ژاپن را تقدیم به ملت بزرگوار و شكيبای ایران مى نمايم ...

This comment was minimized by the moderator on the site

حسین دهباشى @majazestan · 2h
اسدالله علم می‌نویسد: شاه به جهت خشم از عدم حضور ژرژ پمپیدو در جشن‌های ۲۵۰۰ساله، بعدا آن‌قدر به او ملاقات نمی‌دهد که ر.جمهور فرانسه مجبور می‌شود ‐باوجود اختلاف با سوئیس‐ در ویلای زمستانی شاه در سنت موریس به دیدار غیررسمی او برود.
دیروز چین حتی درحد سفیر هم در م.تحلیف حاضر نبود!


محمد تقی فاضل میبدی @fazelmaybodi · 8h
سخنان سران سه قوه که روزتحلیف ایرادشد،چندان تناسبی باحضور میهمانان و مخاطبین که از فرق و‌مذاهب مختلف بودندنداشت،بویژه سخنان رئیس مجلس،که به یک انشاء پرغلط شباهت داشت.اینهمه از ضعف گذشته ها گفتن ووعده های ناممکن و احساسی دادن و از ایران نو ومتحول وتمدن اسلامی گفتن چه لزومی داشت؟


محمّد حسين كريمي پور @M_H_Karimipour · 8h
پیام انتصاب احتمالیِ امیر عبدالهیان از دید دنیای عرب، واضح است: “دیپلماسی عربی ایران خلاصه می شود به شمشیر و زَهر ! ”


محمود صادقی @mah_sadeghi · 2h
یکی از گزینه‌های احتمالی وزارت خارجه با هیجان سخن از طراحی عملیات نظامیان سوریه براساس ارتباط با سردار سلیمانی در خواب گفته است!
آیا اگر سکان وزارت خارجه به دست او داده شود، می‌خواهد در دیپلماسی هم براساس خواب و رؤیا عمل کند؟!

محمود صادقی @mah_sadeghi · 19h
رئیسی در مراسم تحلیف گفت: «تحریم ها علیه ملت ایران «باید» لغو گردد و هر «طرح دیپلماتیک» که این هدف را محقق کند، مورد حمایت ماست.» اما نگفت این «باید» چگونه قابل تحقق است و مقصود از طرح دیپلماتیک چیست؟

محمود صادقی @mah_sadeghi · 1h
دفاع رییسی از پروژه هسته‌ای ایران به عنوان «حق توسعه» شایسته تقدیر است. اما تجربۀ زیسته نشان داده که طرح‌های توسعه اگر در چارچوب یک برنامۀ کلان توسعۀ پایدار دیده نشوند، به تعبیر قرآنی نتیجه‌ای جز هلاکت حرث و نسل به بار نخواهند آورد.

محمد جهانگرد

This comment was minimized by the moderator on the site

مخاطب ناشناسانه ترین سخنرانی ها!
مراسم تحلیف آقای رئیسی که امروز برگزار شد، ازجهاتی خلاف انتظار بود.
اول آنکه درحضورمهمانان خارجی از ضعف ها و مشکلات کشور سخن گفتن،جای تامل بسیاردارد.
دوم آنکه سفره دل درباره اختلافات داخلی بازکردن درچنین مراسمی باهیچ معیاری تناسب ندارد.
سوم آنکه طولانی سخن گفتن درشرایط خاص این روزها و در مراسمی که قانون اساسی حدود آن رامشخص کرده،خارج از چاچوب مراسم است.
چهارم آنکه درایام شروع به کار دولت جدید و در آستانه هفته دولت، غفلت از یادآوری شهیدرجائی و مرام او در کنار نام بردن از سایرشهیدان بسیار قابل تامل است.
پنجم آنکه غفلت رئیس قوه قضائیه از یادآوری شهیدبهشتی درکنار نام سایر شهیدان باتوجه به عظمت او و حقی که به این قوه و قانون اساسی دارد، جای سوال دارد.
ششم آنکه بعضی مسائل را می توان نگفت و درعین حال به آنها پای بند بود.
هفتم آنکه در مراسم رسمی،آرام سخن گفتن یک اصل است.
و هشتم آنکه این همه تشریفات برای تحلیف، درشرایطی که مردم در بیمارستان ها جان میدهند و در داروخانه ها دنبال داروهای ضروری میدوند و برای امرارمعاش گرفتار پیچ وخم زندگی هستند، جای سوال دارد
و اینهاهمه نشان میدهند سخنرانان و بانیان این مراسم مخاطبان خود را نشناخته اند.
مسیح مهاجری

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

از شگفتی های مکاتبات اداری و سلسله مراتب در ایران:
سعید نمکی وزیر بهداشت که به صورت مستقیم زیر مجموعه رییس جمهور هست. ضمنا ریاست ستاد ملی کرونا نیز با خود جناب نمکی ست
نامه ای مبنی بر تقاصای تعطیلی جهت کنترل کرونا مینویسه و به جای ارسال به مافوق مستقیم که رئیس جمهوره به رهبر نوشته و کسب تکلیف میکنه
رهبری با پاراف نامه به رئیس جمهور مینویسد" جهت بررسی در ستاد ملی کرونا اقدام شود" رییس جمهور با دستور مبنی بر بررسی در ستاد ملی کرونا نامه رو برای نمکی وزیر بهداشت ارسال تا ایشون هم به رییس ستاد ملی کرونا که خودشه دستور بررسی بده . بالاخره تقاضای وزیر بهداشت اقای "سعید نمکی"به رییس ستاد ملی کرونا اقای "سعید نمکی" میرسه تا پس از بررسی مجددا جوابیه همون پروسه اول رو طی کنه . ودر ستاد ملی کرونا به ریاست نمکی با تعطیلی دوهفته ای مخالفت می شود.
زیبا نیست ؟

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

بهترین و بدترین آدمها را در بین دینداران دیدم !
بهترین آنها کسانی بودند که میخواستن خودشان به بهشت بروند
و چقدر بی آلایش و پاک بودند ، سرشان به کار خودشان بود و بی آزار بودند و بهترین مشوق من به دین بودند !
و بدترین آنها کسانی بودند که میخواستن غیر از خودشان بقیه را هم به بهشت ببرند ، چقدر وحشتناک بود برخورد با آنها ، تظاهر و ریا و خشونت و‌توحش در بین آنها موج میزد
و نقطه مشترکشان بود !
مهاتما گاندی

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

انتخابات ریاست جمهوری ١٤٠٠ باهمه سوالات، انتقادات و اعتراضات به پایان رسید. از مهمترین چالش‌های انتخابات 1400،مشاركت حداقلی واجدین شرایط، حذف کامل رقبا كه حتی اعتراض اقای رییسی را به دنبال داشت و انتخابات مهندسی شده‌ای بود كه نتایج انتخابات ریاست جمهوری را قبل از اخذ رای قابل پیش بینی کرده بود.

اما انتظار می رفت اقای رییسی در اولین مواضع رسمی خود تا حدودی برای پاسخ به ابهامات و رفع چالش‌ها حتی در بیان، راه‎‌كاری می اندیشید. بنابراین انچه ایشان در مراسم تنفیذ گفتند خیلی مهم نیست اما انچه اقای رییسی در مراسم تنفیذ نگفت مهمتر است.

ازجمله :

آقای رییسی نگفت تكلیف ٥٢% ازواجدین شرایطی که درانتخابات ریاست جمهوری شركت نكردند چیست ؟آیا اینان شهروندان این کشور هستند وازچه نوع حقوقی برخوردارند؟ ایا ایشان رییس جهمور آنان نیز هست؟ سیاست دولت ایشان در برابر بیش از نیمی ازجمعیت ایران چگونه است؟

میزان رای اقای رییسی در انتخابات حدود ١٩ میلیون نفر است اما میزان واجدین شرایط درانتخابات ریاست جمهوری حدود ٥٩ میلیون نفر بوده است. تكلیف ٤٠ میلیون باقی مانده چه می شود و چه كسی رییس جمهور آنان است؟

از٢٩ میلیون شركت كننده در انتخابات فقط ١٩ میلیون به ایشان و بقیه به دیگران رای داده‌اند، آیا اقای رئیسی نسبت به آنان هیچ احساس و مسئولیتی ندارد؟ آیا نباید از سایر کاندیداها و طرفداران یادی می كرد که موجب موفقیت ایشان شده‌اند؟

مسله برجام و مذاكره با 4 + 1 در سیاست خارجی الان در مرحله تعیین تكلیف است ایا این موضوع مهم و ارهبردی نباید در نخستین مواضع رسمی مورد بحث و نظر و تعیین تکلیف می شد؟ مگر که ایشان تصور نمایند که موضوع دارای اهمیتی نبوده و از اولویت برخوردارنیست؟

اقای رییسی یک كلمه از شخص اقای روحانی رئیس جمهور ایران، کسی که 8 سال سخت شرایط پرفراز و نشیب کشور را راهبری کرد تقدیر و تشکر نكرد. این خلاف ادب ایرانی و اخلاق اسلامی است ؟

اقای رییسی هیچ حرف جدیدی برای گفتن نداشت همه حرف ها کلی و فاقد خط مشی و سیاستگزاری است او فقط تكیه به برنامه فوری و انقلابی كوتاه مدت (بخوانید صدروزه ) داشت و درمیان صحبت های او هیچ افق و چشم اندازی برای اینده ایران قابل تصور نبود؟

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

چرا سپاه به نفت‌کش اسرائیلی حمله پهبادی انجام داد؟

انباشته شدن کوه عظیمی از انتظارات برای تحقق وعده‌های متنوع، دولت جدید را در وضعیت پیچیده‌ای قرار میدهد.
طی ۴۲ سال گذشته نظام توانسته است با «اوضاع خطیر کنونی» و «بحران‌سازی مداوم» فضای مبهم و غیرشفافی را اداره کند تا کسی نتواند به عدد و رقم نشان دهد که چه میزان از مشکلات اقتصادی سهم تحریمها بوده و چه میزان سهم بی‌کفایتی و چه میزان سهم فساد.
اما از امروز و پس از مراسم تنفیذ و تحلیف و یکدست شدم کل نظام+دولت، ترازویی در معرض دید افکار عمومی قرار خواهد گرفت که نشان خواهد داد سهم سوء مدیریت و فساد در ایجاد مشکلات اقتصادی چقدر بوده و سهم تحریمها چقدر.

مردم میگوند حالا که روحانی رفت این گوی و این میدان؛ نمیدانند همچون ادوار گذشته قسمت کوچکی از مساحت این میدان سهم رئیسی و تیمش خواهد شد که فقط میتواند موج جدیدی از غارت را هدایت کند و همچنان همه اختیارات درجای دیگری باقی خواهد ماند؛ همان‌جایی که مرکز فساد و ناکارآمدی مطلقه است.

افشای سهم هر کدام از این متغیرها در بوجود آمدن مشکلات اقتصادی بیشترین خطر را برای ادامه حیات سیاسی این شرکای حاکم (بی‌مغزانِ پرادعای متوهم + هوشمندان بی‌وطنِ فاسد) به همراه خواهد داشت.

گروه اقلیتی که با دکترین النصر بالرعب و مرگ بر آمریکا میلیاردها میلیارد از منابع کشور را تلف کرده و بخش بزرگی از آن را اختلاس کردند، به این سادگیها صحنه را ترک نخواهند کرد، برایشان نه آینده دولت رئیسی مهم است و نه مردمی که زیر فشار ناشی از مشکلات اقتصادی در رنج و عذابند.

لذا این افزایش تنشها و «عملیات مستقیم» متغیر جدیدی وارد معادلات خواهد کرد به نام «درگیری نظامی» که در دوره روحانی نبود و میتواند بهانه مناسبی برای عدم احقاق وعده‌های فراوان نظام باشد.

ورود این متغیر جدید کل فرایند عملکرد این ترازو را مختل و سایه‌ای تاریک بر حقایق خواهد افکند، هر چند آنقدر هزینه‌ساز باشد که دولت جدید را ناخواسته و در بدو شروع به کار وارد بحران کند و بر اعتبارش خدشه وارد نماید.
موانع در راه موفقیت دولت رئیسی زیاد است اما مهمترین آن همین نیاز قدرت اصلی به بحران فزاینده و فلاکت مردم برای ادامه حکومت میباشد.
آنها به دنبال بر هم زدن ثبات متغیرها هستند تا به افکار عمومی بقبولانند که وضعیت تغییر کرده و ما در شرایط جنگی بسر میبریم و دولت روحانی این شرایط را نداشته.

اگر تحریمها در دولت رئیسی برداشته شود و اوضاع اقتصادی سامان یابد اعداد این ترازو نشان خواهد داد که مهمترین علت مشکلات اقتصادی تحریمها بوده و دولت روحانی تطهیر خواهد شد و این برای گروه حاکم که مدام بر مسئله سوء مدیریت تاکید داشت شکست محسوب میشود.

بنظر میرسد این حمله جرقه‌ای برای ورود به وضعیت خطرناکی باشد که در سالهای قبل شعاعش افزایش نیافت و محدود به چند حمله‌ی کوچک از دو طرف منازعه بود، لیکن در شرایط فعلی بیم گسترش آن به شدت احساس میشود.

خلاصه کلام اینکه عملکرد این ترازو که از امروز در معرض نگاه تیزبین افکار عمومی قرار گرفته است باید به هر قیمتی مختل شود.

اگر برایتان این سئوال پیش آمده که بحران مداوم و فزاینده به کجا ختم میشود باید عرض کنم همانطور که انگل‌های مهاجم تا زمانی که میزبان بمیرد به استفاده از منابع میزبان ادامه میدهند، این شرکای حاکم نیز تا زمانی که کشور/ملت دیگر توان ادامه نداشته باشد به غارت منابع ادامه خواهند داد و هر روز بحران بزرگتری خواهند آفرید و وقتی به فلاکت مطلقه رسیدیم این شراکت به پایان خواهد رسید و «هوشمندان بی‌وطن و غارتگر» سریعا کشور را ترک کرده و آماده کاسبی در دوره بازسازی خواهند شد تا خون مردم فقیر و مفلوک را در کارخانه‌های بین‌الملی و جدید بمکند و «بی‌مغزان پرادعای متوهم» به سه بخش تقسیم خواهند شد؛

-یک بخش در پایان، در صحنه رها خواهند شد تا توسط مردم خشمگین برای تخلیه خشم و ایجاد «تصور تغییر» به فجیع‌ترین شکل تنبیه شوند.

-یک بخش با هدایت قدرت خارجی القاعده شیعه را راه‌اندازی خواهد کرد و به خدمات خود به نفع استکبار جهانی و کارفرمای اصلی ادامه خواهد داد.

-یک بخش هم بسرعت رنگ عوض‌ کرده و به نظام جدید پیوسته و خدمات تخصصی ارائه خواهند داد.

مگر اینکه مردم و نخبگان به آن شرکای جهنمی اجازه تخریب مطلقه ایران را ندهند. @dastchean

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

فقط یک جمله!

احمد زیدآبادی
از نگاه من، در مراسم "تنفیذ" فقط یک جمله شایانِ اهمیت بالقوه بود و آن اینکه آقای رئیسی گفت؛ در پی لغو تحریم‌های بین‌المللی است.
امیدوارم این کار به صورتی فوری و واقع‌بینانه دنبال و به نتیجۀ قطعی منجر شود چرا که در غیر این صورت، باقی وعده‌های مربوط به کاهش یا حل مشکلات اقتصادی در حکم سراب خواهد بود! @Sahamnewsorg

This comment was minimized by the moderator on the site

آیت‌الله رئیسی در مراسم تنفیذ: پیام انتخابات ۲۸ خرداد تغییر وضع موجود بود
۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۳ اخبار سیاسی اخبار مجلس و دولت ایران

رئیس‌جمهور در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری گفت: انتخابات ۲۸ خرداد جلوه‌ای از مردم سالاری دینی بود.
به گزارش خبرنگار حوزه دولت خبرگزاری تسنیم، آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری که صبح امروز (سه‌شنبه 12 مرداد) با حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی و مسئولان کشوری و لشکری با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد، طی سخنانی اظهار داشت: شرط ادب و احترام این بود که من دست مبارک رهبر معظم انقلاب را می‌بوسیدم لکن به‌دلیل شرایط موجود، این توفیق از من سلب شد؛ خداوند را برای نعمت‌های بی‌کرانش شاکرم و سر بر آستان ربوبی می‌سایم و شکر تمامی نعمت‌هایش به‌ویژه اعتماد مردم و رهبری معظم انقلاب را به‌جا می‌آورم.

وی افزود: خورشید تابناک مردم سالاری دینی از 40 سال پیش با هدایت امام بزرگوار و عظیم‌الشأن و همت والای مردم بزرگ و وظیفه‌شناس در این سرزمین طلوع کرد و مدل حکمرانی نوینی به عالم عرضه شد. در این مدل حکمرانی امر دین در کنار دنیا، علم در کنار اخلاق، عدالت در کنار پیشرفت و عزت در کنار رفاه است تا عالمیان پیوند معنویت با زندگی انسان معاصر را بدانند و بدانند که دین می‌تواند در متن زندگی انسانِ معاصر حکومت کند و تمام شئون زندگی او را اداره کند.

رئیس‌جمهور گفت: در یک کلام، جمهوریت در کنار اسلامیت و استقلال در کنار آزادی درهم آمیخت و این آمیختگی برای جامعه اسلامی ما و برای دنیا مدل نوینی از حکمرانی را عرضه کرد. دولتمردان، مسئولان و مردم عزیز در این 40 سال در جهت تحقق مردم سالاری دینی تلاش کرده‌اند و در این‌مدت آن‌جا که توجه به رهنمودهای امام و مقام معظم رهبری و سیاست‌های نظام اسلامی شد، حوزه‌ی پیشرفت و اقتدار بود و آن‌جا که به این موارد مهم بی‌توجهی و یا کم‌توجهی شد، آن‌جا حوزه مشکلات، کاستی‌ها و گله‌مندی‌های مردم بود.

رئیسی خاطر نشان کرد: از کسانی که تاکنون در این 40 ساله خدمت کرده‌اند و در پیشرفت کشور نقش داشته‌اند صمیمانه سپاسگزار می‌باشم و ادای احترام می‌کنم. انتخابات 28 خرداد جلوه‌ای از مردم سالاری دینی بود؛ مردم در این انتخابات علیرغم همه دشمنی‌های دشمنان، شرایط بهداشتی و وضعیت کرونایی و مشکلاتی که وجود داشت، حضورِ باشکوهی داشته و حماسه‌ای بزرگ خلق کردند؛ در کنار حماسه‌هایی که تاکنون خلق شده است.

وی ادامه داد: این حماسه دشمنان را ناامید و دوستان را امیدوار کرد و همه‌ی مردم در حماسه 28 خرداد نقش داشتند و باید از همه اقشار ملت از همه گویش‌ها، اقوام و مذاهب و دست‌اندرکاران، به‌ویژه کسانی‌که مردم را به مشارکت و حضور در انتخبات دعوت کردند و خصوصا از رهبری معظم انقلاب تشکر می‌کنیم.

رئیس‌جمهور تصریح کرد: حماسه 28 خرداد پیام‌هایی داشت؛ پیام تحول‌خواهی، عدالت‌خواهی، مبارزه با فساد و مبارزه با فقر و تبعیض، اجرای سیاست‌های اعلامی نظام مقدس جمهوری اسلامی، توجه به ارزش‌های والای انقلاب و پاسداری و پاسداشت از خون مطهر شهیدان و وصایای ارزشمند آن‌ها، ضرورت رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه بود. مردم این پیام‌ها را با رأی خود منتقل کردند و از دولت خواستند که این‌ها را تحقق بخشیده، عدالت را اجرا کند و به روابط ناسالم اداری و رانتخواری و هر ضدارزشی که هیچ تناسبی با انقلاب اسلامی ندارد، پایان بدهد.

رئیسی بیان کرد: پیام مردم در 28 خرداد پیام تغییر وضع موجود بود و از دولت خواستند که شرایط و وضعیت اقتصادی و تورم بیش از 44درصد و رشد نقدینگی 680 درصدی را پایان دهد. بدهی‌های دولت از سال 94، سه برابر شده‌ و علاوه بر این، علاج کردن وضعیت کسری بودجه 450 هزار میلیاردی از مشکلاتی است که در زندگی مردم اثر گذاشته و ما امروز وضعیت و شرایط اقتصادی مردم را هم به‌دلیل دشمنی دشمنان و هم به‌دلیل کاستی‌ها و مشکلاتی که در درون داشتیم، وضعیت مناسبی نمی‌بینیم.

وی ادامه داد: مشکلات اقتصادی و فرهنگی، مسئله بیکاری و مسکن و دیگر مسائلی که امروز مردم نسبت به آن گله‌مند هستند و همه باید تغییر کند؛ آن‌چه که از همه بیشتر مشکل ایجاد کرده و علاوه بر اینکه آسیب دیدن سفره مردم و آسیب به کسب و کار مردم باید به آن اشاره کرد، آسیب دیدن اعتماد مردم است.

رئیس‌جمهور گفت: مردم دولتی را خواستند که این آسیب را جبران کند و اعتماد را به مردم بازگرداند و فاصله‌ی میان ملت و دولت را کاهش دهد، چرا که رابطه بین ملت و دولت برای همیشه می‌تواند بسیار گره‌گشا باشد؛ این تاکنون وجود داشته و از این پس هم باید باشد تا مشکلات حل شود و در مقابل دشمنی دشمنان ایستادگی و مقاومت شود.

رئیسی با بیان اینکه آن‌چه مردم از دولت جدید خواسته‌اند، تحول است، تصریح کرد: این تحول برای کشور اجتناب‌ناپذیر است و باید این تحول رخ بدهد، برنامه دولت برنامه تحول است. این تحول مستند به سند بسیار ارزشمند بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است که سند ماندگار بیانیه گام دوم مستند اقدامات دولت خواهد بود. در این سند که رهبری فرزانه انقلاب اسلامی بسیار حکیمانه نوشته‌اند هم وضع موجود و هم وضع مطلوب به خوبی ترسیم شده‌ و ما باید وضع موجود و مطلوب را دقیق ببینیم و فاصله وضع موجود با مطلوب را کمتر و کمتر کنیم و بتوانیم به وضعیتی برسیم که امروز مورد انتظار مردم یعنی تحقق فرازهای بلند بیانیه گام دوم است.

وی عنوان کرد: در این تحول ضروری لازم است که همه فرهیختگان، اندیشمندان، مسئولان، دغدغه‌مندان و عزیزان نقش‌آفرینی و همه‌ی مردم مشارکت کنند و به میدان بیایند و این کار شدنی است؛ ما حتما به‌دنبال رفع تحریم‌های ظالمانه خواهیم بود اما حتما سفره مردم و اقتصاد را شرطی نخواهیم کرد و به اراده بیگانگان گره نخواهیم زد، حتما مسائل پیش روی دولت را دنبال می‌کنیم.

رئیسی تصریح کرد: برخی مسائل که دولت از امروز با آن مواجه است، عبارتند از کسری بودجه، بازار سرمایه و ثبات در آن و مسئله بورس، مسئله مهم کنترل تورم و گرانی‌ها، مسئله کرونا که امروز موجب نگرانی مردم عزیز ماست، آب و برق و بسیاری از نیازمندی‌های مردم. من به دولتمردان دولت دوازدهم «خسته نباشید» می‌گویم اما کارهای بسیاری از امروز پیش پای دولت است.

وی ادامه داد: ما یک برنامه‌ی آنیِ کوتاه‌مدت با نگاه به مسائل پیش‌ِرو که دولت با آن‌ها مواجه است، تدوین کرده‌ایم و مسائل را شناسایی کرده‌ایم و به مردم اطمینان می‌دهیم که مسائل شناسایی شده و کار با قوت دنبال می‌شود.

رئیس‌جمهور بیان کرد: یک برنامه تحولی 4 ساله برای کشور تدوین کرده‌ایم که بزودی در اختیار همان قرار خواهد گرفت که زمینه و بستر برای اجرای برنامه هفتم توسعه کشور خواهد بود.

رئیسی گفت: امید داریم که در این برنامه تحولیِ 4 ساله، تمامی دغدغه‌مندان بدون نگاه به خط و گروه‌های سیاسی و همه فرهیختگان و دلسوزان نقش‌آفرینی کنند و ما از اصحاب «ما می‌توانیم» هستیم و یقین داریم با مشکلاتی که پیش روست، راه برای برون‌رفت از مشکلات وجود دارد و اراده محکمی برای رفع مشکلات وجود دارد و ملت، جوانان و نیروی انسانی کارآمد داریم. وضعیت را متحول خواهیم کرد و امیدواریم با نگاه صاحب‌نظران و فرهیختگان شرایط به نفع مردم و ارزش‌های انقلاب و آن‌چه مورد توقع مقام معظم رهبری، مردم، خانواده‌های عزیز شهیدان و ایثارگران است، تغییر کند.

وی بیان کرد: پروردگارا تو خوب می‌دانی که حضور من در این عرصه به‌عنوان یک طلبه‌ی خدمتگزار با چه انگیزه‌ای صورت گرفت و اگر نبود خدمت به مردم و ایجاد گشایش و اجرای عدالت، حضوری در این عرصه برای بنده معنا نداشت اما افتخار می‌کنم در این عرصه یک خدمتگزار کوچکی برای مردم باشم. خدایا تو خوب می‌دانی و از آشکار و نهان آگاهی و نیت و انگیزه ما را می‌دانی؛ ما را در این عرصه مدد کن.

رئیس‌جمهور ادامه داد: خدایا به برکت این ایام و عید سعید غدیر و برکت نزول آیه ولایت، آن‌چه امیرالمومنین(ع) و پیامبر گرامی اسلام(ص) در روز غدیر درباره صفات دولتمردان به مردم آموختند و صفاتی که امیرالمومنین در نامه معروف‌شان به مالک اشتر فرمودند که یک سند قطعی برای صفات همه دولتمردان است، تمامی مسئولان و کسانی که به مردم خدمت می‌کنند را از آن صفات متنعّم بگردان. خداوندا دستان یاری‌گر ائمه هدی(ع) به‌ویژه امام عصر(عج) را به یاری ما بفرست و گره‌ها را به‌دست مبارک حضرت ولی‌عصر(عج) باز کن و به ما اخلاص در عمل مرحمت کن.

انتهای پیام/

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ: تشکیل کابینه جدید به تأخیر نیفتد/ دولت مردمی به‌معنای واقعی کلمه محقق شود
۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۸ اخبار سیاسی اخبار حوزه امام و رهبری

آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری فرمودند: مسیری که کشور و ملت را به حقوق اساسی خود می‌رساند توسل به ارزش‌های اساسی انقلاب است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، مراسم تنفیذ ریاست جمهوری دوره سیزدهم، صبح امروز در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد و رهبر معظم انقلاب اسلامی با تنفیذ رأی ملت، حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین در سخنانی در مراسم تنفیذ، با مسألت از خداوند متعال برای مبارک گرداندن این روز پر امید برای مردم و کشور، حضور ملت در انتخابات ریاست جمهوری را کاملاً پر معنا و نماد مردم‌سالاری دینی خواندند و با تشکر از «رئیس جمهور و دولت دوازدهم»، برای آقای رئیسی و همکاران دولت جدید نیز توفیق و عنایت ویژه الهی آرزو کردند.

ایشان، مراسم تنفیذ را متکی بر قانون اساسی و رسم بنیانگذاری شده به‌دست امام خمینی(رض) برشمردند و افزودند: این مراسم، مظهر موضوع بسیار مهم «جابجایی عقلانی، آرام و متین» در قوه مجریه و در واقع در مدیریت کشور است.

رهبر انقلاب، وجود تنوع سیاسی را از دیگر مضامین بسیار مهم مراسم تنفیذ خواندند و افزودند: گرایش‌های مختلف سیاسیِ دولت‌ها، نشان‌دهنده تنوع سیاسی در کشور و این واقعیت نشانه آزادی و سلامت انتخابات است.

ایشان با اشاره به برگزاری انتخابات در سلامت و امنیت کامل، از همه دستگاههای برگزارکننده انتخابات و تأمین‌کننده نظم و امنیت و به‌طور ویژه از ملت عزیز ایران صمیمانه تشکر کردند و افزودند: از مدت‌ها پیش توطئه تحریم انتخابات در محافل سیاست‌گذاری دشمنان طراحی و دنبال می‌شد و در داخل هم عده‌ای از روی غفلت و عده‌ای شاید از روی غرض همین خط را دنبال می‌کردند اما ملت پاسخ قاطع داد و با توجه به اوضاع و احوال، مشارکت خوبی در انتخابات داشت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، جابجایی قدرت در قوه مجریه را امیدآفرین برشمردند و گفتند: حضور افراد جدید با اراده‌های تازه و ابتکارات نو، برای همه به خصوص جوانان امید می‌آفریند که این امیدواری بسیار مغتنم است.

ایشان افزودند: این جابجایی برای صاحبان فکر و نظر و اندیشه نیز فرصتی است که با دقت و تأمل، خطاهای دوران گذشته را پیدا کنند و راه حل ارائه دهند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تکیه بر ارزش‌های انقلاب در تبلیغات انتخاباتی آقای رئیسی تأکید کردند: این مسیر درست باید ادامه یابد چرا که ملت را به حقوق اساسی خود می‌رساند و ایران را در جایگاه شایسته قرار می‌دهد.

ایشان در همین زمینه افزودند: ارزش‌های انقلاب مفاهیم موهومی نیست بلکه در سخنان امام بزرگوار، به طور روشن و مکرر بیان شده و باید همین سخنان ملاک قرار گیرد و دنبال شود.

رهبر انقلاب، ورود ملت به مسائل مختلف را کلید اصلی حل مشکلات خواندند و افزودند: پیگیری ارزش‌های انقلاب موجب افزایش انگیزه‌های مردم و ورود آنان به میدان می‌شود که این حضور بی بدیل و بی‌جایگزین، بسیار مغتنم و کارگشا است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تبدیل مردم را از یک جمع منفعل و پراکنده به مجموعه‌ای متحد، پرانگیزه، هدفدار و آرمانخواه، هنر اصلی انقلاب و امام خواندند و افزودند: هر عامل و عنصری که بتواند اتحاد، انگیزه و امید ملت را افزون و مردم را وارد میدان کند، مغتنم است که ارزش‌های انقلاب این ویژگی تعیین کننده را دارد.

رهبر انقلاب با اشاره به شعارهای انتخاباتی آقای رئیسی مبنی بر «مردمی بودن و از مردم شنیدن و در میان مردم بودن»، گفتند: مردمی بودن موضوع بسیار مهمی است و رییس‌جمهور محترم و همکارانشان باید تلاش کنند این شعار در واقعیت محقق شود و به معنی واقعی و بدون در نظرگرفتن امتیازهای طبقاتی و گروهی، در میان همه مردم باشند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطر نشان کردند: البته حضور در میان مردم نباید موجب غافل شدن از ارتباط با نخبگان شود و ارتباط و تبادل نظر با نخبگان، لازم و مفید است.

رهبرانقلاب با تأکید بر اینکه دولت باید مظهر وفاق ملی و نگاه ملاطفت آمیز به عموم مردم باشد، افزودند: یکی از کارهای مهمی که به مردمی بودن دولت کمک می‌کند، تعهد به گفتگوی صادقانه و بدون پیرایه‌های سیاسی با مردم است. باید با مردم صادقانه حرف زد، مشکلات و راه‌حل‌ها را گفت و توقعات را بیان کرد و کمک‌های لازم را نیز به مردم تقدیم کرد.

توصیه بعدی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به دولت سیزدهم، شناخت ظرفیت‌های فراوان کشور و توجه جدی به آنها بود.
ایشان گفتند: این روزها از مشکلات و کمبودهای کشور گفته می‌شود که زیاد هم هستند اما ظرفیت‌های کشور در بخش‌های آب، نفت، معادن، بازار گسترده داخلی، همسایگان و استعدادها و آمادگی‌های حیرت‌آور جوانان، بسیار فراتر از مشکلات و فوق‌العاده هستند.

رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: بدون تردید با این ظرفیت‌ها می‌توان بر مشکلات غلبه کرد به شرطی که خوب شناخته و سپس با تلاش خستگی‌ناپذیر و شبانه‌روزی به کار گرفته شوند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی دیگر از جنبه‌های مردمی بودن را مبارزه بی‌امان با فساد و مفسد برشمردند و افزودند: آقای رئیسی در مسئولیت قبلی، مبارزه با فساد را شروع کرد و اقدامات خوبی انجام داد اما اصل قضیه و بسترها و زمینه‌های فساد در قوه مجریه است که باید با آن به‌طور جدی مبارزه کرد.

ایشان فرارهای مالیاتی، انحصارهای بی‌دلیل، فعالیت‌های ناسالم سوداگرانه و سوء استفاده از ارز ترجیحی را نمونه‌هایی از موارد فساد برشمردند که باید با آنها با برنامه و پیگیری، مقابله کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حل مشکلات اقتصادی را نیازمند برنامه و حرکت براساس برنامه کلی طراحی شده دانستند و گفتند: با کارهای روزمره و اقدامات پیش‌بینی‌نشده نمی‌توان مشکلات را حل کرد ضمن آنکه همه بدانند حل مشکلات اقتصادی زمان‌بر است و مسئولان باید همه تلاش خود را به کار گیرند تا این زمان هر چه ممکن است کوتاه‌تر شود.

ایشان سرعت عمل در تشکیل دولت را ضروری خواندند و افزودند: شرایط کشور اقتضا نمی‌کند که تشکیل دولت به تأخیر بیفتد بنابراین رییس‌جمهور محترم در معرفی وزرای پیشنهادی و مجلس نیز در بررسی صلاحیت وزیران شتاب به خرج دهند.

نکته پایانی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند موضوع جنگ تبلیغاتی بود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تلاش دشمنان برای تأثیرگذاری و مسلط شدن بر افکارعمومی کشورها از جمله مردم ایران از طریق جنگ نرم و جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای گفتند: اگر افکار عمومی یک ملت در اختیار بیگانه قرار گیرد آن ملت طبق میل بیگانه پیش خواهد رفت.

رهبر انقلاب با اشاره به وجود ضعف و کم‌کاری در کارهای رسانه‌ای و تبلیغاتی در داخل کشور خاطر نشان کردند: باید در این مسایل قوی‌تر و هوشمندانه‌تر عمل کرد.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

علیرضا خوشبخت @khoshbakht_a · 8h
وقتی رئیسی در مراسم تنفیذ از وضعیت فاجعه بار اقتصادی و عدم اعتماد مردم به دولت می گفت، تلویزیون کادر بسته صورت روحانی و جهانگیری را نشان می داد. عصبی و مستاصل و زبان بسته. این سزای سیاستمدارانی است که بدنه اجتماعی حامی خود را به حساب نیاورند و جز مصلحت بقا چیزی نشناسند....

Aliz علی علیزاده @jedaaal · 5h
۸سال پیش روحانی با یک نقشه به پاستور رفت: گفتگو با آمریکا و رفع تحریم به امید پذیرفته‌شدن در بازار جهانی و ورود سرمایه خارجی. روحانی مطلقا نقشه دومی در سرنداشت و ذره‌ای نیاندیشیده بود اگر این راه به بن بست بخورد بعد باید چه کرد.
امیدوارم دولت رییسی بیش از یک نقشه در سر داشته باشد

احمدجوانمهر A.Javanmehr @Zarkesh5 5h
در مراسم تنفیذ مجلس تکلیفش را دانست؟
بله؟
سریع وزرا را تایید و دولت رو راه بندازید.
مردم اذیت نشوند.


مسعودقاسمی @masoudghasemii · 22h
اگه بخوای آخرین حرفت رو به روحاني بزنی چی بهش میگی..؟
خودم : خوشحالم که بهت رای دادم
و گذر زمان درست بودنش رو ثابت میکنه.



@heli_sajadi79 · 5h
روحانی رفت...
به قول حسین جنتی:
زین‌پس مجالِ عربده‌فرماییِ شماست
آری نوای مملکتِ بی‌نوا پرید...
روحانی_متشکریم


آدم @EbneHava_ · 20h
جهانگیری بدون اینکه بخنده گفته روحانی دانشمند و گنجینه اسرار کشوره


hezardastan1980‏‎‎Flag of Iran @hezardastan1981 · 7h
آقای رئیسی از امروز متوجه خواهد شد همون اپوزیسیون بودن چقدر بهتر بود


رضا مهدوی @Rmahdavii · 18h
ترسو نیستم اما از فردا میترسم!


Ali Hassanloo @AliHassanloo · 7h
دوران سوال تمام شد، اصولگرایان از امروز باید جواب دهند. همه‌ی سیستم یکدست و همه محرم و خودی.


حسن اسدی زیدآبادی @hasanasadiz · 1h
ترکیب و ترتیب مراسم‌های «تنفیذ و تحلیف» یادآور «عقد و عروسی» نیست؟

هادی مهرانی @hadimehrani1 · 2h
این عکس چکیده و خلاصه جمهوری اسلامی هست فقط آخوند !!! یه چند تایی هم کت و شلواری که چند تاشون آخوند بودن لباس رو در آوردن ، تا این جماعت نروند و از وطن بیرونشون نکنیم هیچ چیزی در ایران درست نخواهد شد . والسلام


vahidjafari @vahidjafari1360 · 1h
امشب اولین شبی ست که راحت سر به بالش میگذارد،نه هاشمی هست و نه روحانی همه رو از میدان به در کرد! خسته نباشی دلاورSmiling face with smiling eyes

محمّد حسين كريمي پور @M_H_Karimipour · 5h
حجة الاسلام رئیسی بتشخیص رهبر و شورای نگهبان، مجتهدست. دکترای حقوق اسلامی هم دارد. آیه مشهور ۳-نمل را در تنفیذ با دو‌غلط خواند: یقیمون الصلاةِ و یوتون الزکوةِ!! مقدمات نحو هم نخوانده که بداند مفعول، منصوب است؟ عناوین دکترا و اجتهاد به چه روزی افتاده! آدم از غصه بمیرد، جا دارد!


Azita HFace with medical mask @AzitaH6 · 6h
آیا رئیسی پیام مردم را در انتخابات
٢٨ خرداد گرفته؟


Ehsan Soltani @ehsan_soltani · 20h
خداوند سرنوشت هیچ ملتی را به دست اقلیتی یکدنده و لجباز، متوهم و پارانوئیک، فاسد و دزد و دگم و متعصب نیندازد.


عباس عبدی @abb_abdi · 2h
مهمترین گناه روحانی این بود که با حمایت اصلاح‌طلبان پیروز شد و اقداماتش را بیرون مجموعه اصولگراها تعریف کرد؛ و الا خدمتی که او به ثبات حکومت کرد و آن را از خطر رهانید، احمدی‌نژاد نه تنها نتوانست انجام دهد که عکس آن را انجام داد.
این یعنی نمک‌نشناسی

سعا @SAA_IRAN · 8h
خجالت نکشیدید بعد از مراسم تنفیذ تبلیغ ایزی_لایف پخش کردید؟؟؟


محمد توکلی @mtavakoli67 · 9h
رئیس دولت سیزدهم در دو دقیقه، شش بار کمترین مشارکت انتخاباتی در تاریخ جمهوری اسلامی را «حماسه» نامید.


eeted Behrad @Behradgh68 · 3h
خوبه روحانیون نمیخواستند پست و منصب داشته باشند....


قربانعلی صلواتیان @salavatianghali · 9h
چقدر آقای روحانی حرص می‌خورد و متقابلا چقدر در دلش می‌خندد Hugging faceHugging facePensive facePensive face

آیدین (پرچم ایران) @Fakhteo · 22h
هنوز هم میگم که سید محمد خاتمی نجیب‌ترین، محمود احمدی‌نژاد وقیح‌ترین و حسن روحانی بدشانس‌ترین رئیس‌جمهورها در تاریخ ایران بودند.


حسین دهباشى @majazestan · 2h
ح.روحانی از امروز ‐علاوه بر آنچه خود در این مخروبه‌ای خراب کرده‐ مستحق بر سر ریختن خاک همه‌ی خاک‌‌بازی‌های بعدی‌ها است و تا سال‌ها هر خطایی ‐ولو نامربوطی‐ را میراث او خواهند خواند.
این تداوم سنّت سیاه سیاست‌بازان است تا هرکه آمد محاسن را به خود ببندد و معایب را به ریش پیشینیان!

آدم @EbneHava_ · 8h
از صبح رئیسی رئیس‌جمهور شده ولی هیچ اتفاق مثبتی نیفتاده. این بود دولت انقلابی‌تون؟!


احمدجوانمهر A.Javanmehr @Zarkesh5 · 8h
برداشت من از زبان سیاسی مراسم تنفیذ_رييسی !
زندگی سیاسی روحانی کلا تمام شد.
روحانی_رفت


زُهِير موسوىFlag of Iran @zoheirmousavi · 9h
ابراهیم رییسی: ما از اصحاب ما میتوانیم هستیم.


سمیرا عالم‌پناه @samiraalampanah · 12h
دوستان عزیزی که از دیشب هشتگ دوباره میسازمت وطن راه انداختید؛ شما از دیوار سفارت بالا نرو، کاسب تحریم نباش این وطن ساخته میشه!


روزنامه اعتماد @EtemadDaily · 4h
عباس_عبدی در یادداشتی عنوان کرد:
5 تفاوت مهم
امروز انتقال پست رياست‌جمهوري انجام مي‌شود. اين خاصيت نهادهاي انتخابي است.
امروز كه مديريت اجرايي در حال انتقال است، تا چه حد شاهد اين شور و نشاط عمومي يا اميدواري نسبت به آينده هستيم؟


علی اکبر رائفی پور ⁦Flag of Iran⁩ @A_raefipur · Aug 2
به نظرتان مردم ، پایان روحانی رو جشن خواهند گرفت؟


hezardastan1980‏‎‎Flag of Iran @hezardastan1981 · Aug 2
جشن ما آن روزیس که تو گوه‌خوری نکنی.
یعنی میشه امیدوار بود؟!
بعیده

توئیت های مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

سیدهادی خامنه ای در کلاب هاوس:

تیم ۱۱ نفره به لیدری آقای مصباح که اخوی ما سیدعلی نیز عضو آن بود معتقد بودند مبارزه با حکومت شاه اشتباه است و ایجاد اصلاحات در حوزه افضل بر مبارزه با شاه بود.
سال ۸۴ به آیت الله هاشمی و سال ۸۸ به مهندس موسوی رای دادم.
نتیجه انتخابات ۸۸ غیرقابل قبول وباور بود و هنوز پاسخ درستی درباره اتفاقات آن داده نشده است ، پیروزی مهندس موسوی تا ساعات پایان رای گیری مسلم بود.
کسانیکه عکس امام را در عاشورا پاره کردند از داخل و جزو مردم معترض به نتیجه انتخابات نبودند از سوی نهادهای خاص برنامه ریزی شده بود وگرنه چگونه میشود در میان خیل جمعیت دوربین درست برود روی آن صحنه زوم کرده باشد.
امام لاجوردی را کنار گذاشت اما با طراحی مرحوم هاشمی لاجوردی دوباره به ریاست زندان اوین بازگشت.
پدر ما فردی انقلابی نبود ودر جریانات سیاسی قبل از انقلاب دخالتی نمیکرد.
صحبتهای برادرم محمدخامنه ای درباره نظرمنفی امام راجع به مرحوم هاشمی و آیت الله منتظری صحت نداشته و مستندنیست برادرم محمد فعالیت سیاسی خاصی قبل از انقلاب نداشت.
اختلاف اصلی رهبر با میرحسین موسوی از ابتدای دوره دوم نخست وزیری میرحسین شروع شد که اقای خامنه ای به شدت با انتخاب دوباره ایشان مخالف بوده و چندین بار برای امام پیام فرستاد که از حمایت میرحسین عقب نشینی کند و با مخالفت امام مواجه شد.
بنده عضو گروه ۹۹نفر مخالف میرحسین بودم اما لیدر این جریان نبودم اکثریت اعضاگروه ۹۹نفر از سوی مصباح هدایت می شدند.
رد صلاحیت ایت الله هاشمی حرکت مطلوبی نبود و خسارات فراوانی به نظام تحمیل کرد.
مجلس فعلی نهایتا نماینده ۴۰ درصد مردم است و انتظاری از مجلس اقلیت نمیتوان داشت.
ضدیت بی رویه مجلس فعلی با دولت بدون منطق خاص سیاسی موجب بحرانی تر شدن وضعیت کشور شد.
سازوکار و کیفیت انتخاب کاندیداها از سوی شورای سیاست گذاری اصلاحات باعث عقیم ماندن اهداف اصلاحات و دولت در مجلس دهم شد.بسیاری از کسانی که با لیست تدبیر وامید وارد مجلس شدند به جریان پشت کرده و در جبهه مقابل صف آرایی کردند.
درحال حاضر فرد توانمندی که بتواند مسئولیت هدایت و راهبری جریان اصلاحات را به دست بگیرد وجود ندارد یا شاید من نمیشناسم اما شک نکنید اگر کسی چنین توانمند باشد شورای نگهبان به او صلاحیت نخواهد داد.
بنده کاری برای رفع حصر نتوانسته ام بکنم چون حاکمیت چنین اجازه ای به کسی نمیدهد.
حاکمیت یکدست امکان ندارد و نمیشود که سرنوشت کشور دست یک طیف باشد.
در لینک زیر بخوانید: http://sobhema.news/?p=16475

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

با قلم محمودزاده

هفته تنفیذ و تحلیف
آیا نظر کرده امام رضا شفا می‌دهد؟

جارچی فضای مجازی بی‌خبر از حکم اعدام خود، در شهر جار می‌زد که؛ فردا حکومتی یک‌دست می‌آید ز نسیم شرق.
...... مردم اما نمی‌دانند چرا تا کنون هیچ رئیس جمهوری موفق نبوده، مدعی وارد شدند و مجرم خارج شد.
وقتی آخرین مجرم متوجه شد کلیدش بی‌خاصیت است که رمز صندوق دولتش در اختیار دولت ‌پنهان افتاده بود.

مجرم ۸ سال قبل از دل هاله‌ای از نور وارد پاستور شده و تمام منتظران ظهور را مرید خود کرده بود. از شیوخ انجمن حجتیه، تا خلوت نشینان به‌دور از عوام که خیلی دیر فهممیدند او نیز مجرمی پیچیده و رمال است.
اکنون این مجرم هم خودش در صف اول مبارزه با فساد قرار دارد و هم یارانش بخشی از ترکیب دولت جدید را تشکیل می‌دهند.

مجرم ۱۶ سال قبل اما، پرونده‌ای سنگین دارد. او با پرچم اصلاحات، بیداری و ارتباط با جهان دانایی را نشانه رفته، جرمی نابخشودنی. او به اعتبار فرهنگ و تمدن کشورش تمدن غرب را به مناظره دعوت نمود، اما غافل از اینکه منشور کوروش در کتب درسی ایران حذف شده بود. او پس از اینکه ناشیانه پرده از قتل‌های زنجیری برداشت، متوجه شد حریف توپخانه لیاخُف روسی نخواهد شد.

۳۲ سال قبل خبر از سردار سازندگی از جنس امیرکبیر می‌دادند، اما سرنوشت این مجرم در استخر فرح رقم خورد. این سنگ‌ صبور مردم چقدر خون جگر خورد تا گرفتار سنگ‌زیرین آسیاب روسی‌تبار شد.

بگذریم از سرنوشت رجایی و بنی‌صدر که اولی با بمب نفاق شهید شد و دومی به تزویر نفاق دربه‌در گشت.
چرا چرغ گردون برای هر که وارد پاستور شد، آهنگ شوم می‌خواند؟

نگاه تیز سفیران در این مجلس از جنسی دیگر است. چشم‌بادامی‌ها، کاسبی زیرک، موطلایی‌ها، خاموش، اما چموش. لیدر شرق، مرموز؛ این حریفان ظریف در بازی برجام که اکنون به او نیشخند می‌زنند.
نماینده 18 درصدی مردم در کرسی مجلس حواسش به مسیر وزش باد سیاست جدید است.

به راستی چه جریانی ما را در این بازی دوطرف بازنده، به جان هم انداخته؟

مطالب مرتبط با این پست
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
از کجا آمده اند؟ عرفان نظرآهاری می دانید این مردان که زنان را می ترسانند و این پسران که دختران را ...
- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
اشتباه کردیم که سکوت کردیم بیانیه‌ بیش از ۴۶۰ ایثارگر دفاع مقدس           بنام خداوند رنگین کمان ...