مطالب نویسنده

با چه تضمینی بگویم که از تو بهترم

مصطفوی 25 خرداد 1396 3581 کلیک ها

برادر و خواهرم که روزه دار نیستی! همانگونه که انتظار دارم تو به انتخاب منِ روزه دار برای عمل به این سنت ادیان توحیدی احترام بگذاری، من نیز به انتخاب تو احترام می گذارم، که نخواهی بهر دلیلی روزه دار باشی؛ نه روزه گرفتن من باید حامل خسارتی به تو باشد، و نه خوردن روزه توسط تو، به من واجد خسارتی خواهد بود، تو مختاری که بدین رسم ادیان توحیدی و... عمل کنی یا نکنی؛ همانگونه که من مختارم که بدان عمل نمایم یا ننمایم، نه از گرفتن روزه ی من بر خداوندگارم چیزی افزوده خواهد شد، و نه از نگرفتن تو بر دامن کبریایی اش گَردی خواهد نشست.

 قدیمی ها مَثل خوبی داشتند و می گفتند "عیسی به دین خود، موسی به دین خود"، چه لزومی دارد که من مثل تو باشم، یا تو مثل من؛ هر کدام مان موجوداتی مختار و انتخاب گریم، تو سوی انتخاب خود باش و من هم سوی انتخاب خود، خواهم بود؛ زیرا هیچ اجباری در دین نیست[1]، و منِ معتقد با توی غیرِ معتقد، در کنار هم جامعه ایی خواهیم ساخت پر از تحمل و بردباری، پر از آزادی و انتخاب، پر از مهر و شفقت و...

 اگر خالق و صاحب این جهان، جامعه ایی یکدست روزه دار و یا یکدست مسلمان و... می خواست خود به ساختنش هم شایسته تر بود و هم با اختیار و تواناتر.[2] پس او اگر یکدستی را نخواست، من چکاره ام آن را بخواهم و به سوی ساختش حرکت کنم. بگذار مخلوقات این عالم خود انتخاب کنند که چگونه باشند.

به قول دوست روزه دارم که هنگام قرائت قرآن امروز، وقتی به آیه 12 سوره اعراف رسید گفت، "می دانی شروع شیطان کی بود" گفتم نه ، گفت از وقتی بود که گفت "من از او بهترم" ؛ بله این آیه قرآن، بدین امر شهادت می دهد که خداوند از درِ مواخذه به ابلیس فرمود: "چه چیز تو را مانع از سجده (آدم) شد که چون تو را امر کردم نافرمانی کردی؟ پاسخ داد که من از او بهترم، که مرا از آتش و او را از خاک آفریده‌ای."  

 حال چه تضمینی وجود دارد که من روزه دار بر تو روزه خوار، ارجح باشم، حال آنکه ممکن است تو از من بهتر باشی و بخاطر خصوصیتی، کاری، عملی، رفتاری، شفیعی، نیتی و... بر بسیاری از روزه داران سبقت گیری ما را نهاده و نزد پروردگارمان عزتی بلند یابی.

 

[1] - آیه 256 سوره بقره "کار دین به اجبار نیست، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بی‌گمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست. لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ"  و یا آیه آیه 28 سوره هود که می فرماید" نوح قومش را پاسخ داد که ای قوم، شما چه می‌گویید، اگر مرا دلیل روشن و رحمت مخصوص از جانب پروردگار عطا شده باشد ولی حقیقت حال بر شما پوشیده مانده باشد آیا (جهالت نیست که) ما شما را (به رحمت و سعادت) اجبار کنیم با آنکه شما تنفّر اظهار می‌کنید؟ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ"  و یا آیه 99 سوره یونس که می فرماید " و اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) می‌خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می‌آوردند، آیا تو می‌خواهی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خداپرست گردانی؟ " 

[2] - آیه 99 سوره یونس "و اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) می‌خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می‌آوردند، آیا تو می‌خواهی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خداپرست گردانی؟ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ"

داعش مسلکی یعنی گوش به فرمان، عقل، دین، انسانیت تعطیل

مصطفوی 22 خرداد 1396 3664 کلیک ها

 داعش را نباید یک گروه، بلکه یک تفکر باید دانست، زمانی که در 17 خرداد 1396 آن برادر هموطن و تروریست داعشی ما با لباس مبدل وارد محل ساختمان دیدارهای مردمی با نمایندگان مجلس شورای اسلامی شد، و نقاب از چهره برداشت و هموطنان حاضر در این مکان عمومی او را حامل پرچم سیاهی دیدند، که شهادتین را به رنگ سفید بر پهنه پارچه ایی سیاه نقش بسته بود، فورا به مرام و منش او پی برده و ناخودآگاه پا به فرار گذاشتند، زیرا می دانستند وقتی او مامور به عملیاتی شود، دیگر نه دین دارد، نه انسانیت، نه مرام خاصی، نه مردانگی، نه مروت، نه رحم، نه عقل، نه منطق و... او همه را از خود جدا کرده و وانهاده و وارد ماموریتی شده است که بدان از سوی رهبر، خلیفه و یا ولی امر خودخوانده مسلمینش، مامور شده و اختیار و مجوز به آتش گشودن دارد و مختار است که هر که را در مسیر خود یافت به آتش رگبار مسلسل خود ببندد، و یا با مواد منفجره تیکه تیکه کند

داعش مسلکی یعنی گوش به فرمان، عقل، دین، انسانیت تعطیل

شعار توحید و شهادتین را نابود کردی برادر

او دیگر از مرام، مسلک، دین، زبان، قومیت، تفکر و... قربانیانش نخواهد پرسید، و تنها هدفی که دارد عمل به وظیفه دینی است که احساس می کند و یا بر گردنش نهاده اند، تا به زعم خود جهاد کند و بر دشمن تعیین شده پیروز، و یا شهادت را پذیرا شده و راهی بهشت شود؛ عمده همت صرف این می شود که از تمام گلوله ها و بمب هایی که به همراه دارد، کمال استفاده را کرده و هر چه بیشتر کشتار نماید، او از سوی رهبران ایدئولوژیک خود اختیار آتش به هر سو و هر کس را دارد، تا هرچه می تواند، به آنچه که صلاح دانسته و تشخیص داده و یا برایش تشخیص داده اند، عمل کند و در این صحنه کشتار، او در سیاهی انسان هایی که در مقابلش قرار دارند و اکنون از سوی رهبر عزیزش مارک دشمن خورده اند، شلیک خواهد کرد، حتی اگر مثل او مسلمان، از شهادتین گویان، هموطن، و یا حتی از کسانی باشد که مثل او در سحرگاه دوازدهمین روز رمضان، نیت طاعت خداوند کرده و دهان به روزه داری بسته باشند و...

اما این حرف ها دیگر در این لحظه برای او معنی ندارد، اصلا مهم نیست که این افرادی که مارک دشمن بر آنها خورده برای چه، در محل دیدارهای مردمی مجلس شورای اسلامی حضور یافته اند، چه مشکلی آنان را بدینجا کشانده است و...، حتی شاید برای پیگیری مشکلی آمده باشند، که مشکل برادر داعشی ما هم باشد، اما این ها اصلا مهم نیست، که این هموطن چرا و از کجا آمده، او اکنون مارک تعلق به گروه مقابل و یا دشمن را خورده است و باید از روی زمین محو شود، خون، اموال، ناموس و... او همه مباح است.

برای این برادر داعشی مطیع اوامر ولی امر و خلیفه خودخوانده مسلمین! امروز روز کشتار است، پس باید بیرحمانه کشتار کرد، روز دیگر روز تصفیه است، پس باید بی توجه به نتایجش تصفیه کرد، روز دیگر روز غارت است، و او در نقش غارتگری قهار همچون مغول و تیمور ظاهر خواهد شد، روز دیگر روز تجاوز است، و او در نقش متجاوزی بی حد و حصر  و وحشی حضور خواهد یافت، روزی هم روز بخشش است، و او در نقش بخشنده ایی بزرگ بروز خواهد یافت؛ نوبت سر بریدن که شود در نقش قصابی چیره دست، سر انسان ها را همچون سر حیوانات بلکه فجیع تر خواهد برید؛ موقع تصفیه نژادی، برایش رحم و مروتی وجود ندارد و از زن و کودک و پیر و جوان خواهد کشت؛ روزی هم روز اجرای احکام خداست، آنروز هم پیشرو ترین ها، و بیرحم ترین ها در اجرای حدود شرعی، که حد آن را باز خود او تشخیص می دهد، خواهد بود؛ فصل عبادت هم که رسید، او در نقش زاهدترین و خاکسار در برابر خالق خواهد بود، و.... عجوبه ایی است این انسان خالی شده از همه چیز،

داعس مسلک به فرمانده اش می گوید: "قربان محاصره شدیم"

فرمانده اش می گوید:  "عالی است، زین پس می توانیم به هر سو شلیک کنیم"

بله اکنون مدت هاست که در منطقه ما دین و مذهب به وسیله کسب و توسعه قدرت و تعیین مناطق نفوذ قدرتمداران تبدیل شده است، و دیگر دین و مذهب، نه وحدت بخش است و نه نجات بخش، بلکه اسارت زا، بی رحم، خونخوار و... ظاهر شده و هر روزی در نقشی است که صحنه سیاست طلب کند؛ که اینجا دین و مذهب همچون مخدری است تا برادران داعش مسلک ما را به مثل انسان های حشیش مصرف کرده، هر دقیقه ایی به کاری و حالتی گمارد، که هر چه در صلاح و مصلحت خود می بینند، انجام دهند،

اگر قدرت بخواهد خوی خشونت خود را نشان دهد، برادر داعشی ام در نقش خشن ترین، دهشت آفرین ترین، جلادترین، ظالم ترین ها و... ظاهر می شود، اگر خلیفه بخواهند رافت اسلامی نشان دهند او در نقش خدمت گذاری بی منت و بی مدعا و خاکی در خدمت کسانی در خواهد آمد که خلیفه و ولی امرش، امر کند؛ اگر زمانه اقتضای مظلوم نمایی کند، و خلیفه این نقش را از او بخواهد، او بهترین فیلم و رول را در این مسیر بازی خواهد کرد و چنان مظلومیتی از خود به نمایش در خواهد آورد که انگار از او مظلوم تر در این جهان وجود ندارد و...،

این است که انسان داعش مسلک حواس، عقل، وجدان و نیروهای درونی خدادادی خود را تعطیل و تمام حواس خود را معطوف به خلیفه و ولی امر خود خواهد کرد، تا نقش روز، دشمن روز، موضوع روز، رُول روز، شعار روز و... را مشخص کند، و او تمام وجود خود را در خدمت به آن هدف تعیین شده، مبذول دارد، و این رهبرش هست که تعیین می کند رئوف باشد، یا شدید؛ بنشیند، یا قیام کند؛ سکوت کند، یا فریاد بکشد؛ مظلوم باشد، یا ظلم کند؛ کشتار کند، یا کمک کند؛ ببخشید و یا تنبیه کند و... او اکنون بازیچه ایی است، با دست و دهانی به فرمان، و با کلیه حواسش در خدمت اهداف خلیفه و ولی امر قرار دارد، تفکر تعطیل، چشم ها کور، گوش ها کر، تنها چشم و گوش در خدمت منویات خلیفه خودخوانده مسلمین!

که این خلیفه را نیز تنها عده قلیلی در زد و بندهای پشت پرده تعیین کرده و او را تنها گزینه ایی می دانند که همه باید بدان گردن نهند، وگرنه از اسلام خارج و خون، مال، آبرو، ناموس، شخصیت، شغل، انسانیت و هر آنچه خالق هستی عطای شان فرموده است، از سوی نمایندگان او! سلب خواهد شد. شاید این همان مصداق نوشته گزارشگر و روزنامه نگار مشهور لهستانی آقای RYSZARD KAPUŚCIŃSKI   باشد که در سال 1992 در کتاب خود IMPERIUM نوشت :

"سه موضوع تهدید آمیز و همه گیر، جهان را تهدید می کند، اولین ملی گرایی، دوم نژادپرستی و سومین تهدید ناشی از بنیادگرایی مذهبی است. افکار و انسان های مرتبط با چنین تهدید های همه گیری، تفکراتی بسته، تک بعدی، یک شکل و بدون تنوع دارند، که حول یک موضوع، گره خورده و تجمع یافته اند، که آن همان دشمن است." [1]

 

 

[1]" - Three plagues, three contagions, threaten the world. The first is the plague of nationalism. The second is the plague of racism. The third is the plague of religious fundamentalism. […] A mind touched by such a contagion is a closed mind, one-dimensional, monothematic, pinning round one subject only – its enemy." (Extreme Right Wing Political Violence and Terrorism - 2013)   

قاضی القضات به وکیل مردم می گوید شما چه کاره اید؟!!

مصطفوی 10 خرداد 1396 3573 کلیک ها

جناب آقای صادق لاریجانی خطاب به کسی که خود "رییس جمهور" مستقر و البته منتخب ملت است، فرمودند "شما چه کاره اید؟ اما قانون، عرف، شرع و... همه می گویند که رییس جمهور در کشور "کاره ایی هستند و وظایفی دارند بزرگ و عظیم" و مسولیت رفع مشکلات کشور در بسیاری از امور با ایشان است، اما از شما جناب قاضی القضات می پرسم، چطور موقعی که می خواستید با او مبارزه انتخاباتی کنید تمام معضلات مربوط و نامربوط کشور را به او و کابینه اش نسبت دادید و از او که هیچکاره اش می پندارید، پاسخ مطالبه کردید، و عدم رفع آن را ناشی از بی کفایتی او و کابینه اش می دانستید، آنجا از خود و دیگران که همه در خیر و شر کشور سهیمید، سلب مسولیت کامل می کردید، و حالا که در مقام استیفای حقوق موکلان خود خواسته ایی را که موکلانش با صدای واضح و روشن از او خواسته اند را پیگیری می کند، هیچکاره اش می خواهید جلوه دهید، و بی آبرویش کنید.

اما به شما به عنوان مرد قانون باید پاسخ گفت، حتی پیامبر اکرم (ص) که خود بنیاد این دین را نهاد، که اکنون به خاطر خواندن برخی دروس آن، شما بر کرسی قضاوتش تکیه زده اید هم، هیچ گاه حتی به اصحاب دنباله رویش هم نگفت شما چکاره اید و خود را بی نیاز از فکر و توصیه های مردم مطیع خود نیز نمی دید و به حکم "امرهم شورا و بینهم" و "شاورهم فی الامر" و... امر به توجه به خواست آنان شد و به استقبال نظرات آنان می رفت و حتی علیرغم میلش بر نتیجه خواست جمعی اشان گردن می نهاد (جریان جنگ احزاب)، حال شما عصاره رای یک ملت (که امام خمینی (ره) میزان را رای آنان می داند) را هیچکاره پنداشته و صلاحی را که او بعد از سال ها مدیریت این کشور می بیند، و یا راوی نظرات موکلانش (ولی نعمت همه شمایند) هست، را به هیچ انگاشته در ملا عام او را هیچکاره پنداشتید و هیچکاره اش می خوانید؟!! 

 

 

اما کیست که نداند رُکن رَکین جمهوریت این نظام، در انتخابات و قدرتی نهفته است که خواست مستقیم ملت را منعکس می کند و مردم فردی را به نمایندگی از خود می فرستند که مشروعیت خود را مستقیم و بی واسطه از مردمی می گیرد که به نام شخص او، بسیار روشن، او را طبق برنامه هایش، نماینده خود اعلام و اعلامیه اش را تک تک به نمایندگی از خود، در صندوق هایی امن به دست شما و امثالهم رسانده اند، تا دیگر به او نگویید که "چه کاره اید؟!" ، بله تک تک برگه های رسمی رای، تحت تشریفات رسمی، رسما با مهر و اثر انگشت تک تک مردم و صد شاهد قانونی نوشته و ممهور کرده اند که او "رییس جمهور" و یا "رییس ما ملت ایران" است؛ یعنی آقای لاریجانی و امثالهم در خارج و داخل بدانند، او نماینده ما مردم و مطالبه گر خواست های ماست؛  و در مقابل کسانی چون شما، مطالبه گر خواست ملی است، اما هنوز جوهر وکالت این مردم بر حکم وکیل خود، خشک نشده، شما یادتان رفت و هیچکاره اش اعلام کردید؟!!

گذشته از این که عده ایی چون شما، ظرفیت قانونی متناسب با شان رییس جمهور را برای شخصی که توسط مردم انتخاب شده و قانون او را "عالیترین مقام رسمی کشور" بعد از رهبری می شناسد، [1] قایل نیستند و بعضا مشاهده می شود، مقام محترم ریاست جمهوری اسلامی ایران را به عنوان "رییس قوه اجرا" نزول شان داده، و او را هم شان قوای دیگر از جمله قوه قضاییه می دانید، اما ایشان علاوه بر قوه مجریه، بالاترین مقام رسمی کشور، بلافاصله بعد از رهبری و همچنین مسول اجرای قانون اساسی (که یک میثاق ملی است) هستند، و باید طبق قسمی که در حضور شما و در برابر نمایندگان مجلس شورای اسلامی می خورد، تخلف از قانون اساسی را تذکر دهند، و از آن حراست و پاسداری کنند، این را باید تاکید کرد که ایشان و یا هر کسی که در این مسند به صورت صحیح قرار گیرد، ریاست جمهور (مردم) هستند و مشروعیت خود را مستقیما از موکلان خود گرفته و مامور به حفظ حقوق آنان است، تا از جمله اصول تصریح شده قانون اساسی مثل اصل سی دوم [2]، سی و سوم [3] ، سی و چهارم [4] ،  سی و پنجم [5] ، سی و ششم [6] ، اصل سی و نهم [7]تعطیل نشود، و... و حقوق مردم ضایع نگردد.

آقای لاریجانی بزرگوار! اگر تعطیل شد چه کسی، باید به شما تذکر دهد، آیا بهتر از وکیل این ملت، فرد مناسب تری برای این مهم می شناسید، که هم نمایندگی مستقیم داشته باشد و هم یکی از مظاهر مهم جمهوریت و نماینده جمهور مردم ایران و هم واجد بالاترین استانداردهای فردی و اجتماعی باشد. کسی که طبق قانون مسول پاسداری از قانون اساسی است اگر نتواند، تخلف از قانون اساسی را تذکر دهد، پس چه کسی می تواند، عدم اجرای این اصول را تذکر دهد؟!! هیچکاره انگاشتن چنین مسولی آیا به نظر شما که مرد قانون هستید کار درستی است؟! اگر شما که مرد قانون هستید رییس و وکیل این مردم را هیچکاره انگاشتید، او چگونه می تواند حقوق این مردم را از شما و یا در مقابل دول خارجی مطالبه نماید؟!!

اگر او مسول حل تمام معضلات این کشور است و هر چه مصیبت است در این کشور را فارغ از به وجود آوردندگانش، به عملکرد قوه اجراییه منتسب می شود و پاسخ خواسته می شود، آیا درست است که در موقع حرکت او برای حل آن، او را هیچکاره پندارید و اعلام کنید؛ در حساب کشی پاسخگویی همه کاره و در پیگیری و رفع مشکلات هیچکاره؟! آیا این همان عدالت علوی است؟!! که هیچکاره را مسول تمام مصیبت های کشور دانست، و از او حساب کشید و وقتی هم پیگیری تخلف و یا کاستی را کرد، شما در برابر تریبون های رسمی و در مقابل ملت ایران و جهانیان هیچکاره اش اعلام کنید؟!! این با کدام منطق، عقل، شرع و قانون متناسب است.

جناب قاضی بزرگوار!  اصل سوم قانون اساسی "دولت جمهوری اسلامی ایران" را "موظف" می کند تا "برای نیل به اهداف" ذکر شده در "اصل دوم،"  "امکانات خود را برای امور زیر به کار برد":

6 - محو هر گونه‏ استبداد و خودکامگی‏ و انحصارطلبی‏.     ‎‎‎‎‎‎ 7- تأمین‏ آزادی های‏ سیاسی‏ و اجتماعی‏ در حدود قانون‏.        ‎‎‎‎‎‎ 5 -  مشارکت‏ عامه‏ مردم‏ در تعیین‏ سرنوشت‏ سیاسی‏، اقتصادی‏، اجتماعی‏ و فرهنگی‏ خویش‏.       ‎‎‎‎‎‎9- رفع تبعیضات‏ ناروا و ایجاد امکانات‏ عادلانه‏ برای‏ همه‏، در تمام‏ زمینه‏ های‏ مادی‏ و معنوی‏.          14-  تأمین‏ حقوق‏ همه‏ جانبه‏ افراد از زن‏ و مرد و ایجاد امنیت‏ قضایی‏ عادلانه‏ برای‏ همه‏ و تساوی‏ عموم‏ در برابر قانون‏.

حال باز می گویید، ریاست محترم جمهوری و دولت چه کاره است، اگر کسی متقاضی اجرای اصول قانون اساسی شد "فتنه گر" است، که شما پشت این واژه ایی که هنوز حتی در مورد سردمدارانش هم دادگاه صالحی برگزار نکردید و بدون دادگاه یک جریان سیاسی کلی در کشور را متهم و افرادش را به حکم اعتقاد به مشی سیاسی و اهداف آنها "فتنه" نام نهاده، بدون دادگاه از حقوق اجتماعی اشان محروم می کنید؟! اگر رییس جمهور که مسول اجرای قانون اساسی است، به شما گفت به قانون باز گردید، او را نیز "فتنه" خواهید خواند و از وظایف قانونی اش باز خواهید داشت؟! فاین تذهبون یا شیخ؟!

جناب آقای صادق لاریجانی آیا کسی که به حکم اصل 121 قانون اساسی، در حضور شخص شما در مقابل تمام نمایندگان مجلس شورای اسلامی اینچنین قسم می خورد که "من به عنوان رییس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می‌کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسوولیت هایی که بر عهده‏ گرفته‏ام به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و..." اگر خواست پاسداری از قانون اساسی کشور کند، و به وظایف قانونی اش که بدان قسم خورده است، عمل کند، می شود هیچکاره؟!

اگر او و وکلای مردم در مجلس شورای اسلامی در ذیل تفسیر شما از قوانین نتوانند، حقوق مردم را پیگیری کنند، پس چه کسی اید حقوق آنا را پیگیری کند، آیا شما اجازه می دهید مردم به خیابان آمده و تک تک با حضور خود در خیابان ها، مطالبه ایی را درخواست کنند، آیا این را می پسندید که مردم خود به خیابان بیایند و شخصا مطالبه حقی را کنند، آیا این همه وکیل و وکالت برای این نیست که در دستگاه شما به وکیل مردم  هیچکاره نگویند؟!! آیا این خود فتنه نیست که نماینده مردم را که طبق قانون "رییس جمهور" است، را هیچکاره اعلام کنید، انکار این همه مواد قانون اساسی که مسولیت های رییس جمهور و وکلای مردم را تصریح کرده است، خود خلاف و قابل پیگرد نیست.

 

[1] -  اصل ۱۱۳ :  "پس از مقام رهبری رییس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسوولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می‌شود، بر عهده دارد."

[2] - اصل‏ سی و دوم: "هیچکس‏ را نمی‏ توان‏ دستگیر کرد مگر به‏ حکم‏ و ترتیبی‏ که‏ قانون‏ معین‏ می‏ کند. در صورت‏ بازداشت‏، موضوع‏ اتهام‏ باید با ذکر دلایل‏

بلافاصله‏ کتبآ به‏ متهم‏ ابلاغ‏ و تفهیم‏ شود و حداکثر ظرف‏ مدت‏ بیست‏ و چهار ساعت‏ پرونده‏ مقدماتی‏ به‏ مراجع صالحه‏ قضایی‏ ارسال‏ و مقدمات‏ محاکمه‏، در

اسرع‏ وقت‏ فراهم‏ گردد. متخلف‏ از این‏ اصل‏ طبق‏ قانون‏ مجازات‏ می‏ شود."

[3] - "هیچ‌کس را نمی‌توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه‏اش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت، مگر در مواردی که قانون مقرر می‌دارد."

[4] - "دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می‌تواند به منظور دادخواهی به دادگاه‏های صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند این گونه دادگاه‏ها را در دسترس داشته باشند و هیچ‌کس را نمی‌توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد."

[5] - "در همه دادگاه‏ها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد."

[6] - "حکم به مجازات و اجراء آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد."

[7] - "هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است."

نقش گروه های بی شناسنامه در ائتلاف های عربی علیه ایران

نقش گروه های بی شناسنامه در ائتلاف های عربی علیه ایران

مصطفوی 02 خرداد 1396 5739 کلیک ها

فرزند خلف عموسام ، سرزمین متمدن امریکا را برای اولین بار بعد از انتخاب به ریاست جمهوری امریکا به مقصد شبه جزیره عربی ترک کرد، تا اعراب مجهز به سلاح خونبار "وهابیت" را هر چه بیشتر به سلاح های مجهز جنگی روز نیز تجهیز کرده و با شمشیر بازان این بادیه، به رقص مرگ بپردازد، رقصی که صدای شرشر خون از شمشیرهای آن همواره جاری بوده، و با این فرهنگ منحط جاری خواهد بود، و جرینگ جرینگ دلارهای این تجارت خون، در جیب او و میزبانش، هنگام بالا و پایین پریدن در فضای این رقص نکبت بار پر کرده بود، و این همان ناقوس مرگ است که  برای سرزمین بلازده خاورمیانه به صدا در می آید، و ششلول بندان کابوی و شمشیر زنان عرب هر دو در مستی این رقص خون، از ایران و ایرانیان گفتند و در نابودی آن هم قسم شدند. اما دشمنی شبه جزیره نشینان عرب با ما یک وجه تاریخی و طبیعی دارد و بسیار قابل درک است که نیش این عقرب های زهر تفت داده در زیر آفتاب سوزان صحرا، تاکنون بارها و بارها در تن مردمان ایران زمین فرو رفته است و کینه آنان را در حق هر چه چون ما که "عجم" مان می نامند، پایان ناپذیر است.

 

رقص شمشیر ترامپ و سعودی ها در سفر به عربستان

رقص شمشیر ترامپ و سعودی ها در سفر به عربستان

وقتی این تاجر بر تخت پادشاهی نشسته را با اعراب بادیه نشین شبه جزیره عربی در حال رقص شمشیر دیدم، انزجار از کسانی که نان خود را در خون دیگران قاتق می کنند، تمام وجودم را فرا گرفت، که ما مردمان این منطقه با خون خوارهایی همسایه و هم دین شدیم، که همسایه بودن با آنها تاسف بار و خسارت بار است، و برای خود و سرزمین مان بسیار تاسف خوردم، و از کاشکی های، غیر واقعی و بیهوده با خداوندگارم زمزمه کردم، که مثلا کاش با پنگوئن های قطب جنوب هم دین و همسایه بودیم و... اما چه سود که متاسفانه واقعیت زندگی و تقدیر ما چیز دیگری است.

 

حسن کردمیهن از رهبران بالارفتن  از دیوار سفارت عربستان و محمد باقر قالیباف

حسن کردمیهن از رهبران بالارفتن

از دیوار سفارت عربستان و محمد باقر قالیباف

 

اما نه از آن تاجر و کابوی ششلول بند می توان گلایه کرد که او تاجر سلاح است و برای رونق بازارش به خونریزی و معرکه جنگ نیاز دارد، و نه از شمشیر کشان بادیه های عرب، که آنان نیز بر این سرشت خشن خود خو گرفته اند و شادی اشان هم شمشیرگردانی در آسمان و وحشت آفرینی است، و اگر زورشان برسد کشیدن شمشیر خمیده بر قامت های راست دیگران هم برایشان شادی افزا و مست کننده است؛ لذا گذشته از خصم که در دشمنی شهره است و قهار، در میان خود ما کسانی اند که جاده صاف کن این خصم برای تاختنند، آنانی که در خیانت آمیزترین شکل، روش و زمان به بهانه قتل شیخ نمر از دیوار سفارت و کنسولگری چنین خصمی در تهران و مشهد بالا رفتند و بهانه به یک مردم بهانه جو و کینه جو دادند که همین خطای ما را مبنای جمع کردن دیگران به دور خود کرده، اشک مظلومیت برای خود بریزند و آن را جامه عثمان کنند و در محدود سازی ما هر چه دارند هزینه کنند؛

اما علیرغم این واقعیت، عده ایی بیشرمانه برای نابودی هرچه ارزش و... است، چنین انسان هایی بی مقدار و نادانی، را لقب "انقلابی" دادند و قوه قضاییه ما هم که برای چند عدل لباس بچه گانه وارداتی از ایتالیا توسط فرزند یک وزیر، در حد معاون قوه پا به رکاب و در آماده باش بود تا خوراک جلسات مناظره انتخاباتی رقبا را تدارک دیده و برای امثال پرده درانی پرگوی مثل محمد باقر قالیباف، خوراک تبلیغاتی فراهم کنند، این یاغیان از دیوار سفارت بالا رفته را متناسب با جرم شان نه سیاست کرد و نه محکومیت در خور خسارت شان داد، که دیگر از این غلط ها در این کشور در آینده نکنند و قانون حریم ها را اینگونه خسارت بار نشکنند و آقای حسن کردمیهن که خسارت کار او به منافع و امنیت ملی بر هیچ مسولی پوشیده نیست، در رکاب آقای سردار قالیباف همچون انتخابات قبلی حضور داشت و به ریش همه خندیدند.

مثل همان کاری که با زهرا کاظمی شد و اکنون سال هاست روابط ایران و کانادا در تنش است و هنوز پایانی بر این تراژدی نخورده، چرا، چون یک قاضی ما نخواست مسولیت کشته شدن زندانی دو تابعیتی خود را که هم هموطن او و هم زندانی اش، و هم عضوی از جامعه کانادا، بود را بپذیرد و اکنون این کشور، انقلاب و مردم ایرانند که باید خسارت مسولیت ناشناسی این قاضی بی مقدار را برای سال ها بپردازند تا ببینیم کی این مساله بین ایران و کانادا حل خواهد شد. مساله ایی که باعث شد در طی بیش از یک دهه ده ها بار کانادا ما را در حقوق بشر در دنیا محکوم کند و کانادا به بهشت فراریان و اختلاس گرانی مثل محمود خاوری ها تبدیل شود تا دست قانون ایران به امثال او نرسد و زین پس هر اختلاس گری که از بیت المال کشور غارت کرد فورا به کانادا فرار کند و در پناه سیستم این کشور که با ما قهر است دلارهای غارت شده از این مردم مظلوم را با فراخ بال مصرف کنند و به ریش ملت ما بخندند.

در خصوص عربستان نیز حالا حالاها باید مردم، منطقه، اسلام، ایران و... خسارت بالارفتن از دیوار سفارت عربستان را بپردازند، تا ببینیم کی این مساله نیز حل خواهد شد.

 

حسن کردمیهن  در سفرهای تبلیغات انتخاباتی محمدباقر قالیباف

حسن کردمیهن

در سفرهای تبلیغات انتخاباتی محمدباقر قالیباف

 

آری کسانی که از دیوارهای سفارت عربستان بالا رفتند، جرقه ائتلافی عربی علیه کشورمان را زدند تا همچنان این ائتلاف جمع شوند و در آخرین جمع خود ششلول بندی از سرزمین تمدن هم آمده بود تا میزبان و میهمان، شاخ و دندان به ایران نشان دهند، این بهانه را چه کسی به دست سعودی ها داد، محفل های بی شناسنامه ایی که به نام "حزب الله" و "انقلابی" و "نیروهای ارزشی" و... از جیب بیت المال این کشور ارتزاق می کنند و با چنین تحرکاتی تیشه به ریشه کشور می زنند و این نه اولینش بود، که پیش از این از سفارت انگلیس هم بالا رفتند و میلیون ها پوند انگلیس، خسارتی بود که از جیب این مردم مظلوم، برای جبران شیشه های خالی از مشروبی و...که نیروهای ارزشی در باغ سفارت انگلیس شکستند، و از سوی ما پرداخت شد؛ و نه آخرش خواهد بود، چرا که با آنان برخوردی در خور خسارتشان نشد.

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

حلالیت‌طلبیدن یا عذرخواهی چند ماه پیش یک استاد جامعه‌ شناسی دانشگاه تهران فوت کرد. او گرایشات مذهب...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
اگر حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسراییل را برد نظامی بدانیم؛ حمله به زنان سرزمینم توسط «گشت ارشاد ای...