پرچم روسیه و بریتانیا
اسفند 16, 1402 51

خواب و خیال کسب آزادی و استقلال ایران، در نگاه ناامیدانه ی نسل قبل

پیرمردِ نویسنده و متفکر، و پژوهشگر تاریخ و سیاست بین الملل، که 87 سال فرصت زیست و تفکر در این جهان پرماجرا، و این مُلک در نوسان را در پرونده زندگی پربار خود دارد، و به رغم جسم نسبتا ناتوانش، ذهنی بسیار فعال، هوشمند و دقیق، آنکارد شده و منسجم دارد، که به سانِ ساعت های ساخت سوئیس، هنوز دقیق صغرا و کبرا می کند، و نتیجه می گیرد و سعی می کند با تکیه بر ساختار نظام سابقی که بر جهان و این سامان مستولی بوده است، و آن را با بازیگران عمده اش، خوب می شناسد، این دوره زمانی را نیز، بر همان پایه تحلیل و تفسیر کند، حکایت خیانت ها به آرمان آزادی خواهی و کرامت طلبی ایرانیان، او را به جایی رسانده است که کسب… ادامه مطلب

دمکراسی فاقد احزاب، کورمال رفتن در تاریکی هولناک شب

 

 اما متاسفانه در جمهوری اسلامی ایران احزاب واقعی با مانیفست و رهبری مشخص و روشن و مرئی، شکل نگرفته و این جبهه های انتخاباتی اند که در موسم چند روزه انتخابات، خلق الساعه توسط قدرت های در سایه و مسولیت ناپذیر و... شکل می گیرند و ظاهر شده و جولان می دهند، و کارشان که تمام شد، تا انتخابات بعدی محو می شوند، لذا اگر خرابکاری ها و ویرانگری هایی مثل دوره ریاست جمهوری نهم و دهم شکل گیرد، کسی را نمی یابی که جوابگوی این همه خسارت باشد، و همان جبهه ایی که با کاندیدای خود باعث آن همه خسارت به مردم و کشور شد، تحت نام دیگری باز در موسم انتخابات بعدی وارد معرکه شده، و بیخیال آن همه خسارت، باز جولان جدیدی را آغاز کرده و کاندیدایی نو را معرفی می کند.

 متاسفانه در نبود احزاب وظیفه این که چه کسانی در رقابت انتخاباتی شرکت کنند، و مهندسی چینش صحنه انتخابات، را امروزه شورای نگهبان به عهده گرفته است که این همان چند نفری اند که در تعیین مصادیق صاحبان صلاحیت، معیار روشنی ندارند و لذا تعداد و افراد مورد نظر خود را مطابق با سلیقه و در بهترین شرایط با در نظر گرفتن مصلحت کشور، به قول خودشان از بین خیل عظیم ثبت نام کنندگان "احراز صلاحیت" می کنند، اگر شش احراز صلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری فعلی را در نظر بگیریم، اینجا همان سیستم دو حزبی (مثل امریکا و...) در عمل اعمال شده است، و حال آنکه در پس این تصمیم اصلا دو حزبی در کار نیست، و قدرت های در سایه بدون قبول مسولیت ها، کاندیدا می فرستند و اگر کار درست بود که به حساب خود واریز می کنند و اگر کار خراب شد، که خرابی اش بر سر کاندیدا آوار خواهد شد، یعنی احمدی نژاد می شود اَخ؛ و آوارها بر سرش خراب می شود؛ در حالی که احمدی نژاد یک استاندار فکستنی بیش نبود که در عرض مدت کوتاهی توسط عده ایی در سایه، به شهردار تهران ارتقا داده شد و مستقیم و بی توقف، بدون اینکه حتی در کابینه ایی وزیر باشد، به رجل سیاسی ارتقا دادند و رییس جمهور کشور بزرگ ایران شد؛ و این همه خرابی روی دست کشور و مردم گذاشت.

اما در این روند اگرچه احمدی نژاد محکوم و مقصر است، ولی در این روند کسانی باید پاسخگو باشند که این مسیر را برایش باز  هموار کردند، آنانی که شهردار شدنش را تسهیل کردند، آنانی که به تخلفات دوره شهرداریش  رسیدگی نکردند، و در حالی که "رجل سیاسی" نبود او را رجل قبول کرده و رجال را در پیش پایش قربانی کردند، و نهایتا آنانی که تبلیغ شبانه روزی اش کردند، و الگوی انقلابی و مدیریت جهادی اش خواندند و تمام تخلفاتش را نادیده گرفته و به دادگاهش نبردند، تمام مفاهیم ارزشی انقلاب، جنگ، شهدا، امام، رجایی، مستضعفین و...  را به مسلخ این مرد بی برنامه و بی پایه و اساس قربانی کردند.  

اگر حزبی در کار بود، باید تا دهه ها در تاریخ خود پاسخگوی همه این مسایل می بود؛ ولی در نبود سیستم های حزبی و اجتماعی، متخلفین به راحتی در سایه روشن های تبلیغات رسانه ایی و شگردهای سیاسی خود گم می شوند و مثل ماهی از دست مردم برای به محاکمه کشیده شدن و پاسخگویی به این همه خسارت، فرار خواهند کرد؛ و باز همان ها یکی انقلابی؟! دیگر را معرفی می کنند، تا باز دوباره آبروی هر چی انقلابی و مسلمان و... را ببرند. این نقص ماست و تدبیر این نقص نیز ایجاد تشکیلات من در آوردی نیست، بلکه جهان همواره در طول تاریخ با این موارد مواجهه بوده؛ و باید از شرق و غرب و شمال و جنوب تجربه های بشری را در تصحیح این روند استفاده کرد و با محکم کردن روزنه های قانونی و اجتماعی، جلوی این خسارات گرفته شود وگرنه تاریخ همچنان تکرار خواهد شد و از این هشت سال های ذیقیمت، زیاد به باد خواهیم داد، سال هایی که در روند رشد جهانی دیگر تکرار شدنی نیست، درآمدها و فرصت های جهانی که دیگر بدست نخواهد آمد، رجال زیادی که در این هشت سال یا قربانی شدند و یا دوره عمرشان به سر آمد و... و فرصت آنان به کسی داده شد که لایق این منصب نبود و...

و بدین ترتیب فرصت های تکرار نشدنی کشور، توسط امثال احمدی نژادها به باد خواهد رفت و بیخود ما درگیر او و امثال او خواهیم شد و در این درگیری نیروهای زیادی از کشور مستهلک و بی بصیرت خوانده شده و حذف خواهند شد، که احمدی نژاد در اوج گناهکاری، البته گناهی ندارد و او و امثالهم واقعیت هایی در اجتماع هستند، که در هر جامعه ایی هم وجود دارند و وجود خواهند داشت، گناه عمده این وضع به عهده جاده صاف کن های احمدی نژاد پرور است، که باید پاسخگوی خسارات او باشند، نه او، که خوش بینانه ترین حالت که نگوییم او جاسوس دشمن بود "نیش عقرب نه از ره کینه است، که اقتضای طبیعتش این است" پس اگرچه احمدی نژادها محکومند، اما محکومتر از آنان، دست هاییست که چنین پدیده هایی را در تاریکی شب بی سیستمی و بی حزبی کشور، به خورد جامعه و مردم مظلوم این کشور می دهند، تا موج سواری کرده و در نقش منجی، ریشه و اساس کشور و انقلاب و اسلام را سست و نابود کنند.

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.